روحانی در داووس چه تصویری از ایران ارائه کرد و به چه کسانی پیام داد

– آیا سران اقتصادی جهان، دعوت روحانی را می‌پذیرند؟ این فقط یکی از سئوالاتی است که پس از حضور رئیس جمهور کشورمان در داووس ذهن ها را مشغول کرده است.


به بحث امنیت انرژِی اشاره کردید. آیا فکر می‌کنید این سخنان آقای روحانی درباره امنیت انرژی، در روند پرونده هسته‌ای ایران که در حال حاضر در جریان است و با نشست داووس هم‌زمان شده است، تاثیر بگذارد؟

وقتی ما درباره پرونده هسته‌ای ایران حرف می‌زنیم، با دو رویکرد مواجه هستیم. یک رویکرد این است؛ تیمی که می‌خواهد مذاکره کند، مذاکره را بر مبنای منافع مطلق انجام می‌دهد، اینجا جریان استکباری هم سعی می‌کند منافع مطلق خود را در عدم اشاعه قابلیت تولید انرژِی هسته‌ای ولو از نوع صلح آمیز تعریف کند. این برخورد، برخورد مستقیم می‌شود. رویکرد دوم هم این است که ما منافع نسبی را در نظر می‌گیریم می‌گوییم تا 5 درصد را اینگونه می‌خواهیم یا اگر بیشتر از 5 درصد باشد از بازار بین‌المللی خریداری می‌کنیم. این می‌شود منافع نسبی. اینجا نگاه دیپلماسی و گفتگو برای حل مساله جای خود را به عنوان اینکه انرژِی هسته‌ای حق مسلم ما است و حرکت به سمت دامنه کسب حقوق و مقابله با خطراتی که اگر قرار است این اندیشه شکل بگیرد که مثلا کشور ما ایران به عنوان کشور در حال توسعه این حق را ندارد که به فناروی انرژی هسته‌ای دست پیدا کند، این حق به یک فرهنگ تبدیل به گفتمان ملی و فرهنگ تبدیل می‌شود آن وقت جایگزین‌کردن آن خیلی سخت و مخاطره‌آمیز خواهد بود. اگر ما ملاحضات حقوقی را در نظر بگیریم، دولت و مجلس حتما باید به توافق راهبردی برسند و بعد این را در انظار بین‌المللی مطرح کنند. عدم احراز مسولیت بین‌المللی آزانس و عدم احراز مسوولیت بین المللی شورای امنیت مبنتی بر اینکه امروز ما را در ذیل هفتم منشور و ماده 41 آن قرار داده‌اند، می‌تواند اقدامات قهری را بر علیه ما آسان بکند. به‌رسمیت‌شناختن حق هسته‌ای، تلاشی است که ایران می‌خواهد مبتنی بر اخذ ضمانت‌های امنیتی محقق کند و مثلا یک سری از تحریم ها را علیه تراز های مالی ما کم کند. البته تحریم‌های یک‌جانبه از سوی آمریکا نه تابعی از حقوق بین‌المللی بود و نه ذیل فصل هفتم ماده چهل‌و‌یک. این تحریم ها را با یک روابط خاص و یک جانبه ایجاد کردند. از این عوامل هم به عنوان یک عامل فشار اقتصادی نه بر علیه دولت و بلکه بر علیه تمامیت ملی کشور استفاده می‌کنند.

ما یک‌سری از حقوق را برای خود قائل هستیم و این نهایتا در برخی از ادوار تاریخی در سی و پنج سال گذشته، یک سری راهبردها و عمق استراتژیک در مناطق مختلف جهان برای ما ایجاد کرده و ظرفیت اثرگذاری در امنیت بخشی به مسائل انرژی در جهان را پدیدار کرده است تا جایی که ما توانستیم ریاست اوپک و حتی دبیرکلی مجمع صادرکنندگان گاز را برعهده بگیریم. در نگاه‌های بین‌المللی یک سری از تفاوت‌ها و تغییرنگرش‌ها به وجود آمده که باعث پدیدارشدن یک سری فرصت ها برای مطرح‌کردن جایگاه ملی ایران در مدیریت کردن فرصت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی  شده است اما اینکه اینها چه مقدار می‌تواند به حل مسائل هسته‌ای و ملاحظات امنیتی کمک کند، نمی‌توان دقیق قضاوت کرد. الان زود است که با یک سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل و با یک دیدار در سطح وزاری خارجه و چند دیدار خارجی در سطح معاونین وزارت خارجه با ایالات متحده و کشورهای پرقدرت اروپایی، این مکانیسم را تمام‌شده تلقی کنیم. این مساله پیچیدگی دارد. ضرورت دارد روابط راهبردی تعریف بشود یعنی غرب، جمهوری اسلامی را به عنوان یک قدرت منطقه ای بپذرد و روابط راهبردی تعیین کند و برای حل مسائل اساسی جهان، به شکل راهبردی با جمهوری اسلامی ایران وارد رابطه بشود نه به شکل معامله که مثلا حجم بسیار کمی از منابع مالی کشور را در چند مرحله بخواهد پرداخت کند. اگر همه این منابع در یک سال گذشته رسوب کرده، در طی یک سال آینده وارد کشور شود، برای اعتلای کشور موثر خواهد بود. در کنار این سرمایه‌های رسوب‌شده، ایران از سرمایه‌داران برای سرمایه‌گذاری در ایران دعوت می‌کند. به نظر می‌رسد اینها در حد دیپلماسی برای معامله است و دیپلماسی برای زندگی بهتر. اما این رفاه و امنیت بهتر و تعامل سازنده هر کدام بار حقوقی و امنیتی را با خود حمل می‌کند که حتما باید در یک پروسه راهبردی به آن پرداخته شود.

آقای روحانی از ثبات رفتاری و سیاستگذاری سخن گفت. برخی تحلیل‌گرها در این دو سه ساعتی که از سخنان روحانی می‌گذرد نوشته‌اند، بخشی از سخنان آقای روحانی ناظر به منتقدان و مخالفان ایشان در داخل است و کاربرد داخلی دارد. من می‌خواهم بگویم این نگاه راهبردی غرب که شما از آن حرف می‌زنید و نگاه راهبردی ایران که آقای روحانی مطرح می‌کنند، آیا در داخل ایران همراهی خواهد شد؟

من به خوبی آگاه هستم که تا چه میزان ثبات فتاری و سیاستگذاری در حکمرانی مهم است این اصل چه در صحنه داخلی و چه در عرصه بین المللی بسیار حیاتی است. همکاری منطقه‌ای دقیقا به این دلیل اولویت دارد. بنابراین قصد داریم روابط عمیق با کشورهای همسابه برقرار کنیم. هم این است دولت‌هایی که از گفتمان اعتدال سخن می‌گویند می خواهند در استفاده از فرصت‌ها و ابزارها و تعمیق روابط اتحاد ملی و انسجام ارزشی در داخل جدی عمل کنند. وظایف و مسوولیت‌های یک حاکمیت بسیار متنوع است که باید همه را با هم ببیند. عربستان هم یک کشور است که می‌خواهد در منطقه تولید اقتدار کند اما آیا این مورد پذیرش مردم این کشور است؟ آیا  سخنانی که امروز توسط روحانی مطرح می شود مورد پذیرش عامه است؟ سخنان آقای روحانی و استراتژی دولت زمانی نتیجه می‌دهد که مردم این سخنان را باور کنند. ما کشور توریست‌پذیر هستیم اما در برخی مناطق به دلیل عدم پاسخ به نیازهای منطقه ای مردم اصلا یاد نگرفتند که نگاه مثبتی به مساله توریسم داشته باشند. بخشی از ثروندان جهان و مدیران ارشد کشورها و سران کشورهای بزرگِ مخاطب سخنان روحانی، با قدرتی که دارند می‌توانند تعاملات سازنده را برقرار کنند و در نتیجه آن می‌توانند ظرفیت‌های بالایی به ایران بدهند، اما اگر این شعارها و گفتمان‌ها در سطح بین‌المللی اثر وضعی و منطقی بگذارد. ما حتما باید کاری بکنیم که نخبگان جامعه در داخل کشور هم، راهبردهای دولت را بشناسند و هم بتوانند با آن همراهی بکنند. اگر ما حرفی را در خارج مطرح کنیم و نتوانیم در داخل برای آن تاییدیه بگیریم، نتیجه نمی‌گیریم. بهتر است یک مقدار شفاف‌تر حرف برنیم. اگر قرار باشد ما در مذاکرات شرکت کنیم یا در اجلاس داووس حضور داشته باشیم و شعارهای بزرگی برای مقابله با خشونت و افراطی‌گری مطرح کنیم، خوب است ملاحظات اینها را در درون کشور به وجود آوریم. برخی از نمایندگان از دوئیت بین مجلس و دولت سخن می‌گویند. چرا باید یک سند راهبردی در دولت اجرا شود ولی به تصویب نمایندگان نرسد؟ وقتی این اتفاق نمی‌افتد کانه در اختیار رسانه‌ها و مردم هم قرار نمی‌گیرد. در رسانه‌های آمریکایی مطرح می‌شود که گویا یک سند دیگری با ایران امضا شده. رسانه‌های آمریکایی اعتراض می‌کنند و پیگیری می‌کنند لابی صهیونیستی هم به شکل شتاب زده‌ای یک سند را ترجمه می‌کند و آن را در سایت کاخ سفید می‌گذارد بعد ما براساس همان سند، تحلیل ارائه می‌کنیم در حالی که خودمان می توانستیم این سند را از طریق وزارت خارجه خودمان داشته باشیم. چرا ما خودمان این مساله را شفاف‌تر مطرح نکنیم؟ دولت روحانی قرار است حداقل چهارسال خدمتگذار جامعه باشد نمی‌شود در یک موارد راهبردی که عموما خط قرمزها را با خود همراه می‌کند دچار تخلل در برآوردهای راهبردی و اطلاعاتی شویم. اگر ما سخنان زیبا می‌زنیم و ظرفیت‌های راهبردی ایران را در صحنه بین‌الملل مطرح می‌کنیم بسیار عالی است اما اگر بخواهیم این سخنان و رفتارها در درون ایران دجار تشتت نشود حتما باید آن‌ها را شفاف کنیم. تهدیدها و ظرفیت‌های آن را مطرح کنیم. امروز صرف‌نظر از اینکه در ماده چهارم از حق مسلم انرژی هسته‌ای مطرح شده، در کشور ما نیز این حق به عنوان یک باور ملی مطرح است. می‌توانیم در کنار این مساله، از ارتباطات عالی بین‌المللی، قابلت‌بخشی به نرخ رشد انسانی و روابط دیپلماتیک هم استفاده کنیم. همه اینها عالی است به شرط اینکه بتوانیم اعتماد داخلی را به وجود آوریم. صرف‌نظر از اعتماد رهبر معظم انقلاب به دولت، باید ظرفیت اعتمادسازی را برای همه نخبگان اعم از کسانی که با دولت اعتدال همسو هستند و هم کسانی که در انتخابات نوانستند رای بیاورند، ایجاد کنیم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  −  7  =  1