اسمی که عراقی‌ها همچنان از آن متنفرند

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از بی باک "براشانت راو" در گزارشی در سایت عربی "بی. بی. سی" انگلیس نوشت: بعد از طی کردن مسافتی دو ساعته به سمت شهرک "العزیزیه" در جنوب شرقی بغداد، یک پلیس خودروی ما را متوقف کرد و از ما پرسید که چکار می کنیم. ما تیمی خبری بودیم که برای یک رسانه خارجی ماموریت داشتیم.

درحالی که این پلیس اسناد و مدارک شناسایی ما را بررسی می کرد، مردی با دشداشه سیاه از یک خودروی پارک شده پیاده شد وگفت: آنها برای مصاحبه با من آمده اند.
پلیس از این مرد دشداشه پوش پرسید: تو کی هستی؟

وی جواب داد: من "صدام حسین" هستم!

می دانم که در ذهن شما خواننده چه می گذرد. با خودتان فکر می کنید که چه کسی صدام را به این شهرک آورده؟ مگه صدام چندین سال پیش اعدام نشد؟

اما باید بگویم این مرد دشداشه پوش، یک صدام دیگر است. او یکی از صدام های عراق است؛
کسانی که وقتی صدام را "جناب نماینده" خطاب قرار می دادند، و او پله های ترقی در هرم قدرت را بالا می رفت و هنوز به عنوان یک دیکتاتور خونریز مشهور نشده بود، گرفتار نام او شدند.

این مرد دشداشه پوش که در شهر العزیزیه با او مصاحبه کردم، صدام حسین علیوی یک شهروند شیعه 35 ساله است که کار تعمیر و راه اندازی ژنراتورهای برق منطقه را برعهده دارد.
این صدام مردی مهربان و بخشنده بود و ما را به غذای لذیذی دعوت کرد و وقتی نشستیم سفره دلش را باز کرد، و از رنج و مشکلات و مشقت هایی که به خاطر نامش کشیده است، لب به سخن گشود.

علیوی، جد وی درسال 1978 این اسم را روی او گذاشت؛ پیش از اینکه صدام تکریتی پست ریاست جمهوری عراق را تصاحب کند. صدام تکریتی آن زمان پست معاون رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق برعهده داشت، و از حمایت بسیاری از عراقی ها برخوردار بود.

اما دیری نپایید که این اسم به بلا و مصیبتی برای صدام علیوی تبدیل شد.
درمدرسه از صدام علیوی می خواستند تا کارهای غیرممکن انجام دهند. مثلا از او می خواستند تا موفقیت های صدام واقعی را روایت کند و اگر نمی توانست، او را به شدت تنبیه می کردند.

وقتی سربازی رفت، صدام علیوی انتظار داشت که افسران و سربازان برخورد بهتری نسبت به دوران مدرسه اش با او داشته باشند، اما امیدش نقش برآب شد.

اسمی

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

48  ⁄  16  =