یک سوپرایز ناگهانی/«سلام ماشینم !»

گفتگو با برنده جایزه خودرو MG3 شرکت ایران کیش

یک روز قبل از اینکه با من تماس بگیرند و بگویند که خودروی MG3 را بردم همسرم از جلوی یکی از بانک ها که اتومبیل جایزه می داد رد شد و به شوخی گفت : «سلام ماشینم !».

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک  در یک روز خیلی معمولی ،به بازار رفته بود و بعد یک تماس تلفنی بااوخیلی چیزها را( لا اقل در آن روز) برایش تغییر داد.:«به شما تبریک می گوییم شما برنده یک خودروی MG3 شدید!» او در ابتدا باور نمی کرد….وی  در میدان تره بار و میوه فروشی کرج  کار می کند .

“سید محسن برزگری” کسی است که در اولین قرعه کشی جشنواره پات ایران کیش برنده یک دستگاه خودروی MG3 شد. در هفته های بعد شاید تلفن شما زنگ بخورد!

. گفتگوی روابط عمومی ایران کیش را با محسن برزگری بخوانید.
*********************

*آقای برزگری به رسم آغاز بسیاری از گفتگوها ابتدا خودتان را معرفی کنید تا خوانندگان بیشتر با برنده جایزه شرکت ایران کیش آشناشوند .

سید محسن برزگری هستم .ساکن محمد شهر کرج  و محل کارم نیز میدان مرکزی تره بار و میوه فروشی کرج است .

*چند سال است که مشغول به کار هستید ؟

از سال ۷۰ تا به امروز .

* چه مدت است که از دستگاه های pos  استفاده می کنید؟ و اگر بخواهید وضعیت کاری امروز خود را با گذشته مقایسه کنید چه می گویید ؟

از دستگاه posسالهاست استفاده می کنم . اما حدود ۳.۵ تا ۴ سال است که دستگاه  pos ایران کیش راتهیه کردم  و مطمئنا روندکاری من از قبل سریعتر شده و تعداد تراکنش ها هم به طور چشمگیری افزایش داشته است .

*این تعارفات را صرفا به خاطر اینکه جایزه خودرو بردید می کنید؟ یا حرف دلتان است ؟

صراحتا می گویم  که اکثر کارهایم راتا پیش از این هم با دستگا ه “ایران کیش” و از طریق بانک تجارت انجام می دادم .

*می توانم بپرسم که رقم تراکنشی که از زمان تهیه دستگاه” ایران کیش” تاکنون داشته اید چه مقدار بوده است ؟

بالای ۱۵۰ میلیون تومان .

*اعضای خانواده شما هم از این دستگاه استفاده می کنند ؟

این دستگاه فقط در محل کارم هست. ولی قبض گازآب برق و.. خانواده و پدرم را ازطریق  این دستگاه پرداخت می کنم . البته هنوز با نرم افزارهای موبایلی شرکت ایران کیش آشنا نشدم. بنابراین فعلا از طریق pos ایران کیش پرداخت ها را انجام می دهم.

*پیش از این در جریان بودید که قرار است چنین جوایزی به پذیرندگان داده شود ؟

رییس شعبه بانک تجارت یکسری حر ف هایی در این رابطه به من گفته بود اما آن را جدی نگرفتم. ولی خداراشکر که قسمت شد و این جایزه را برنده شدم .

*آقای برزگری می خواهیم از آن لحظه ای که با شما تماس گرفتند و گفتند که برنده جایزه یک خودروی  MG3 شدید برایمان بگویید چه موقع باورتان شد که آن تماس، واقعی است و نام شما در قرعه کشی به عنوان فرد برنده انتخاب شده است ؟

وقتی با من تماس گرفتند شوکه شدم . اصلا باورم نمی شد. فکر می کردم همکارانم با من شوخی می کنند. همه اش داشتم به آن صدا فکر می کردم که کدام یک از همکاران می خواهد من را اذیت کند ! حتی می خواستم گوشی را قطع کنم . جالب اینکه پس از پایان صحبت های تلفنی مان و خبر بردن جایزه این موضوع را باور نکردم و با شرکت ایران کیش تماس گرفتم تا در جریان صحت وسقم ماجرا قرار بگیریم . بعد از اطمینان از این موضوع  تا شب که به خانه بروم برنده شدنم در قرعه کشی  را به خانواده ام اطلاع ندادم .

*پیش ازاین خودرو داشتید ؟

یک ماشین سواری داشتم که در اختیار خانمم بود و چند روز پیش ماشین خودم را فروختم .

*به این قرعه کشی ها باورداشتید ؟

باور داشتم ! چون پسرعمه ام حدود 10 – پانزده سال پیش با ۱۰ هزار تومان یک «ریو» برده بود .

*پس خانوادگی خوش شانس هستید ؟

(باخنده )بله ! البته با پسرعمه ام باجناق هستیم و همچنین همکاریم .

*عکس العمل خانواده تان وقتی این خبر راشنیدند چه بود ؟

خانواده ام شوکه بودند ! ولی همزمان بیشتر از ۲۰ نفر در مدت کمتر از ۲۰ دقیقه با من تماس گرفتند و تبریک گفتند .

*در این چند روز حدود چند نفر برنده شدن جایزه MG3را به شما تبریک گفته اند ؟

در محل کاری ما همه ازبرنده شدن خودروی MG3 خبردارند و در این مدت بالای ۲۰۰ نفر به طور حضوری و بالای ۵۰ نفر به صورت تلفنی به من تبریک گفتند .

*آیا  اتفاق جالبی در این چند روزه برایتان رخ داده است که بخواهید به خوانندگان بگویید ؟

یک روز قبل از اینکه با من تماس بگیرند و بگویند که خودروی MG3 را بردم همسرم از جلوی یکی از بانک ها که اتومبیل جایزه می داد رد شد و به شوخی گفت : «سلام ماشینم !»دختر بزرگم می گفت شما که ماشین خودتان را هم فروختید! ولی بازهم همسرم در مسیر برگشت که از جلوی آن بانک می گوید :«خداحافظ ماشینم !» مثل آنکه این قانون جذب باعث شد این جایزه را ببریم .

*آقای برزگری موقعی که خبر برنده شدنتان را داده اند جمله جالبی گفتید . و آن جمله این بود «نمی دانم گریه کنم یا بخندم »؟

دقیقا همین طور است .چون آن روز در حالی که از خوشحالی لبخند به لبم بود چشمانم پر از اشک شد .

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  −  5  =  5