دنیای پس از امریکا

ایبنا – اگر می‌خواهید بدانید که دنیای پس از افول قدرت آمریکا شبیه چه چیزی خواهد بود فقط کافی است گزارش‌ها و برنامه‌های اجلاس جی 20 در واشنگتن در ماه نوامبر 2008 را بازخوانی کنید.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک هر بحران مالی توسط صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی یا گروه جی هفت مورد بررسی قرار گرفته است. اما این مرتبه قدرت‌های بزرگ به این موضوع پی بردند که نمی‌توانند با مشکلات به تنهایی مقابله کنند و مجبور هستند بازارهای درحال شکوفایی برجسته دنیا را نیز با خود همراه کنند. برای ارایه پاسخ موثر در اقتصاد جهانی لازم است تمامی بازیگران مهم جهانی در آن حضور پیدا کنند. برای تامین پول و بودجه حضور کشورهایی هم چون عربستان و چین سرنوشت ساز به حساب می‌آیند.آمریکا روابط مهم و حیاتی با کشورهایی هم چون چین، ژاپن و عربستان و هم پیمانان قدیمی اش هم چون انگلیس، فرانسه و آلمان دارد و به نظر می‌رسد که این گروه بزرگتر با اعضای بیشتر (G20) می‌تواند یکسری روش‌های هماهنگی لازم برای حل و فصل بحران مالی جهانی را تعیین کنند. بنابراین یک دنیای جدید شکل می‌گیرد اما نه لزوما دنیایی که آمریکا از آن کنار گذاشته شده یا اقدامات مشترک در آن غیر ممکن است.طی دو دهه گذشته، دنیا از یک ثبات سیاسی، تورم پایین و گسترش عظیم اقتصاد جهانی با حضور تقریبا 3 میلیارد نفر بهره برده است.کشورهای سراسر این کره خاکی با رشد بی‌سابقه – 124 کشور در دنیا با رشد چهار درصدی یا بیشتر در سال 2006 و 2007 – روبرو بوده‌اند.این رشد کشورها یکسری مشکلات جدید بوجود آورده است. یکسری از کشورهایی که از نظر قدرت و منابع رشد یافته‌اند، جسورانه‌تر و ملی گرایانه‌تر شده‌اند.ظهور ایران، ونزوئلا و یک روسیه احیا شده، محصول بهای نفت است.در دنیای اقتصاد، رفاه و تورم کم دو عامل برجسته را به وجود آورده است. اولی وام با بهره کم و دومی سرمایه‌های گسترده‌ جدید.ذخایر مازاد در اقتصاد‌های در حال شکوفایی در آسیا (و در یکسری از کشورهای صادر کننده نفت در خاورمیانه) به حدی رسیده که هرگز در تاریخ این کشور‌ها سابقه نداشته است. یکی از مشکلات این است که آمریکا و دیگر اقتصادی غربی بسیار مصرف می‌کنند – بیشتر از آن که تولید می‌کنند – .اگر آمریکا بیش از حد هزینه کند، آسیا با ذخایر مالی بیشتری روبرو می‌شود.تمامی این ذخایر – چیزی حدود 10 تریلیون دلار – باید به جای دیگر برود و طی دو دهه اکثر آن به آمریکا گسیل پیدا کرده چون به گفته آنها، آمریکا بهترین و امن‌ترین مکان برای سرمایه‌گذاری است.سرانجام بحران مالی فعلی در جهان پایان خواهد یافت. نمی‌دانم کی و چگونه اما حضور مشترک دولت‌ها در نهایت کارساز خواهد شد. حال چرا این نکته را ذکر کردم؟ چون دولت‌ها از بازار‌ها قدرتمند‌ترند. آنها می‌توانند بازارها را تعطیل، شرکت‌ها را ملی کنند و قوانین جدیدی را وضع کنند و واشنگتن یکی از این دولت‌هاست؛ یک قدرت بی‌همتا. پیشتر نیز حضور دولت‌ها باعث ایجاد ثبات در نظام سرمایه‌داری شده بود.میانگین طول مدت رکود اقتصادی در سالها‌ی بین 1854 تا 1919، 22 ماه بود. این در حالی است که طی دو دهه گذشته رکود اقتصادی به طور میانگین هشت ماه به طول انجامیده بود.حدود 35 سال گذشته، دولت‌ها در اکثر کشور‌ها ارزش واحد‌های پولی ملی را کنترل می‌کردند، آنها صاحب شرکت‌هایی از جمله شرکت‌های خودروسازی‌، امور ارتباطات و بانک‌ها را بودند. آنها بهای بلیت، تماس‌های تلفنی، کمیسیون‌های بورس را تعیین می‌کردند. قیمت و تعرفه‌ها در کشورهای صنعتی چند برابر قیمت‌های فعلی بود.سرمایه‌داری در حال حاضر یک پدیده جهانی است. این پدیده با فعالیت‌های شرکت‌ها و دولت‌ها و افراد در سراسر جهان قدرتمند شده است و در مسیر کشف رشد و استاندارد‌های بالاتر معیشتی کشور‌ها به استفاده از بازار‌ها و تجارت برای قدرتمند‌کردن رشدشان ادامه خواهند داد.برای رشد، نوآوری، ثبات و عدالت اجتماعی به تعادل فعالیت دولت‌ها و بازارهای اقتصادی نیاز است. حال این سوال مطرح است که این تعادل چگونه انجام شود؟ چگونه می‌توان دولتی ایجاد کرد که برای اکثریت مردم، نسلهای آینده و در راستای رفاه گسترده اجتماعی فعالیت کند؟مشکل واقعی که امروز با آن روبرو هستیم بحران نظام سرمایه‌داری نیست بلکه بحران جهانی سازی است. دنیای جدیدی که در حال شکل گیری است قصد ندارد ناپدید شود. ما به سیستمی که تحت تسلط یکسری کشورهای اطراف منطقه اقیانوس اطلس شمالی باشد بازنخواهیم گشت. عواملی که باعث قدرتمند‌شدن رشد اقتصادی جهان می‌شود عوامل ساختاری گسترده‌ای هستند که دهه‌هاست به کار گرفته شده‌اند.این عوامل زودگذر نیستند و در رویارویی با یک بحران مالی یا رکود اقتصادی از بین نخواهند رفت.این عوامل سال‌های سال عمل خواهند کرد و در این روند قدرت‌های اقتصادی را از تمرکز در غرب به بخش‌های دیگر متمرکز خواهد کرد اما آیا این موضوع به ایجاد یک دنیای باثبات‌تر منجر خواهد شد؟این یک نگرانی همیشگی بوده که در زمان انتقال قدرت اوضاع دنیا نامنظم خواهد شد.مدیریت قدرت سیاسی و نظامی آمریکا هنوز هم تنها مهمترین وظیفه اش ایجاد ثبات جهانی است. آمریکا باید قوانین، موسسات و سرویس‌دهی‌هایی را ایجاد کند که به حل و فصل مشکلات مهم جهانی کمک کند.اما در این راستا امروزه انجام فعالیت‌های مشترک سخت‌تر شده است.فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی یک امر جهانی و قدرت سیاسی یک امر داخلی محسوب می‌شوند.مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اغلب به فراتر از مرزهای یک کشور کشیده می‌شود. هنوز هم راه‌حل‌های این مشکلات باید ابتدا در درون دولت‌هایی که به دقت از تمامیت ارضی شان حفاظت می‌کنند، شکل بگیرد. اگر این مشکلات اساسی حل نشوند باید انتظار بحران‌های بیشتری را داشته باشیم.برای مقابله با پدیده‌هایی هم چون تروریسم و چالش‌های امور انرژی و امنیتی به پاسخ‌ها و اقدامات هماهنگ شده و ایجاد موسساتی برای اعمال این هماهنگی‌ها نیاز است.بعضی اوقات بروز بحران فرصت‌هایی نیز ایجاد می‌کند. برای نمونه در پاییز گذشته (2008) یکسری از دولت‌های غربی در ابتدا خودشان تلاش کردند که بحران مالی داخلی بوجود آمده را حل و فصل کنند.به نظر می‌رسد آنها موضوع جهانی سازی را فراموش کردند. پول در سراسر جهان بدون مانع در گردش است که در این راستا به یک سیاست هماهنگی در گردش‌های امور مالی نیاز است.این به یک عرف متعارف شده که امریکا به خاطر فقدان رهبری صحیح در مورد بروز بحران مالی در جهان مقصر نامیده شود. البته یکسری عوامل در این تایید این موضوع وجود دارد و امیدوارم که باراک اوباما در مقابله با این چالش نسبت به جورج بوش با دیگر کشورها تعامل بیشتری داشته باشد. این مشکل فقط منحصر به واشنگتن نیست، به پاریس، مسکو، پکن و دهلی نو نیز مربوط می‌شود.برای نمونه باید به صندوق بین‌المللی پول برای مقابله با چالشهای آینده بودجه بیشتری داده شود. این در حالی است که دولت‌های اروپایی به دادن اختیار به صندوق بین‌المللی پول و دیگر موسسات بی‌توجه هستند.اگر ما به دنبال گسترش و توسعه قوانین و موسسات در امور همکاری‌های جهانی نباشیم، ‌دنیا بحران‌های بیشتری را تجربه خواهد کرد و پاسخ‌های دولت‌ها عجولانه و موقت خواهد بود.اگر در مقابله با یکسری از مشکلات بشریت با یکدیگر فعالیت و همکاری کنیم، به فرصت‌های بی‌نظیری که ممکن است برای هر کس بوجود آید فکر کنید. این موضوع را تصور کنید که اگر ما قوانین جدیدی وضع کنیم، این روند بی‌نظیر جهانی سازی و رشد درهربخشی از جامعه جهانی گسترش بیابد، استاندارد‌های معیشتی و امور بهداشتی فقیرترین افراد بهبود یابد و افراد اجازه داشته باشند بیشتر و بیشتر پتانسیل خود را توسعه بدهند.پروژه عظیم قرن بیست و یک باید ایجاد یک معماری جدید باشد که رشد و صلح در جهان را تضمین کند. منبع:الف

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

20  ⁄    =  2