میرکریمی تیغ بر زمین گذاشت و از نیش زبان گریخت؟
هنوز مهر و امضای احکام اعضای جدید شورای بازبینی فیلمهای سینمایی خشک نشده که تنها سینماگر فعال حاضر در این شورا، از این مسئولیت استعفاء داد تا با تسویه حساب کلامی و رفتاری برخی از همکارانش مواجه نشود اما آیا این اتفاق به نفع سینمای ایران است و رفتار میرکریمی قابل ستایش است؟!
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،سیدحسن خامنهای، حسین کرمی، محمدباقر قهرمانی، سیدرضا میرکریمی، سید احمدرضا دستغیب، شهاب مرادی، مجید رضابالا، سید ضیاءالدین دری و محمد حسین لطیفی ترکیب تازه شورای بازبینی فیلمهای سینمایی بودند که هفته پیش حکم انتصابشان را در این شورا دریافت کردند تا بدین ترتیب سینماگران دریابند تغییرات محسوسی در سیاست گذاری پیرامون مسئله حیاتی ممیزی در صدور پروانه تولید و نمایش رخ داده است.
اتفاقاً یکی از حوزههایی که انتظار میرفت در این دولت دستخوش تغییراتی شوند، همین شورا بود و هرچند تغییری اندک بود و انتظار میرفت حضور سینماگران پررنگ باشد و به جای دری و لطیفی که در سالهای اخیر بیشتر مشغول مدیوم تلویزیون بودهاند، چهرههایی که دلمشغولی سینمایی پررنگ تری دارند منصوب شوند و حتی برخی مدیران تلویزیون نیز جای خود را به مدیران سینمایی اسبق بدهند که نگاه مدیریتی شان در این حوزه متمرکز شده است.
با این حال همین تغییرات محدود نیز مغتنم بود و به فضای متعادل تری در حوزه ممیزی را نوید میداد اما همین تغییرات نیز پایدار نماند و رضا میرکریمی تنها سینماگر حاضر در این جمع که در سالهای اخیر درگیر فیلم سازی بوده نیز به واسطه طعنه و کنایه های وارده استعفاء داد تا این ماجرا درسالهای آتی برایش هزینههای وسیع تری در پی نداشته باشد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از انتشار خبر این انتصابها، علی علایی در یادداشتی با اشاره به خاطره ای از هوشنگ کاووسی نوشت: «-رضا میرکریمی سانسورچی شد!- نیمه دوم سال 1344 تا تابستان سال 1346 شادروان دکتر هوشنگ کاوسی به دلایلی که خود آنها را تلاشی برای محافظت فیلمها از سانسورهای غیر کارشناسانه و ناآگاهانهای که به رویکردهای زیبایی شناسانه فیلمها آسیب میرساندند تعبیر می کرد مسئولیت ریاست اداره نظارت و نمایش را به عهده گرفت و همین کافی بود تا آنهایی که از نقدها و صراحت بیان وی رنجیده بودند اورا سانسورچی بنامند.
حتی مسعود کیمیایی هم در مصاحبه ای به سانسورچی بودن ایشان در زمان اکران قیصر اشاره کرده بود. در حالی که قیصر محصول 1348 بود و دکتر کاوسی سال 46 این مسئولیت را به سیدابراهیم صالح واگذار کرده بود. ولی به هر حال این اتهام تا به آخر چون چماقی بر سر دکتر کاوسی کوبیده میشد و حتی روزنامه تندروی معروف نیز این اواخر همسو با برخی! به این موضوع استناد می کرد. حال این عنوان با حضور رضا میرکریمی در شورای بازبینی فیلم ها نصیب او نیز می شود و مطمئناً تجربه نشان داده است که میرکریمی تا دههها باید تحمل شنیدن عنوان "سانسورچی" را داشته باشد.»
این یادداشت با سکوت میرکریمی همراه بود تا اینکه امروز خبر رسید، رضا میرکریمی بی سر وصدا از این شورا استعفاء داده است. اتفاق جالبتر از این استعفاء، تحسین این استعفاء از سوی منتقدان بود و ظاهراً از اینکه میرکریمی «سانسورچی» نداشته و زیر بار این «ننگ» (تعبیری که میان حرفهایشان پنهان شده) نرفته است! اما آیا این مسئولیت که طبیعتاً پیش از صدور حکمش برای میرکریمی، با وی درباره اش صحبت شده، آنچنان بدنامی دارد که سینماگران حاضر به پذیرشش نیستند؟! آیا چنین اغراقی به سود سینمای ایران است و آیا میتوان با چنین نگاهی امید به اصلاح ممیزی در سینمای ایران داشت؟
بدون تردید اینکه سینماگری حاضر نشود در این شورا عضویت یابد و همچون میرکریمی تیغ بر زمین بگذارد، تنها و تنها دفاع از آثار دیگر سینماگران را دشوار میسازد و انتظار میرفت سینماگران درخواست تجدیدنظر در ترکیب این شورا به قصد افزایش تعداد سینماگران حاضر را داشته باشند و نه اینکه تنها سینماگر در این ترکیب 9 نفره نیز متاثر از فضای به وجود آمده، عطای حضور در این گردنه کلیدی سینمای ایران را به لقایش ببخشد. بدون تردید سینمای ایران با این اتفاق و چنین نگاهی در آینده لطمات بسیاری خواهد دید و همه اینها به دلیل غیبت سینماگران فعال در عرصه فیلم سازی در این شورا خواهد بود.