داستان کارت اعتباری؛ روایت یک سریال چند قسمتی
طی میزگردی با فعالان حوزه پرداخت تشریح شد(بخش اول)
داستان کارت اعتباری در ایران را می توان در قالب یک سریال هزار قسمتی روایت کرد. سریالی که شاید خوانندهاش کم باشد اما فدایی زیاد داشته است. داستان اما خود اعتبار نبوده است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، اگر به مدل های مبادله در جامعه کمی بیشتر دقت کنیم خوش حسابی به عنوان مهمترین عنصر اعتبار را همواره در بازارهای مختلف خرده فروشی و عمده فروشی در ایران دیده ایم. شاید طی این سال ها ماموریت ها به درستی توزیع نشده است.
در میزگرد پیش رو در نهایت به این نقطه خواهیم رسید که بانک ها نهادهای مناسبی برای توسعه کارت اعتباری نیستند. اگر چه سرچشمه اعتبار آنها هستند اما توزیع کننده و نگهبانان اعتبار نهادهای دیگری هستند که در ایران باید می ساختیم که البته کم کم در حال شکل گیری و فعالیت هستند. آقایان مجید شکوهی، مدیرعامل فن آوا کارت، سعید احمدی پویا، مشاور ارشد کسب و کار فین تک هلدینگ فناپ و احمد افتخاری، قائم مقام شرکت آپسان میهمانان میزگرد هستند که با هم می خوانیم.
* آقای شکوهی لطفاً وضعیت موجود کارت اعتباری را مورد بررسی قرار دهید.
شکوهی: وضعیت کارت اعتباری در دنیا با وضعیت آن در کشورمان متفاوت است. در دنیا حوزه ایشوئری و اکوئری با یکدیگر هماهنگ هستند و یکدیگر را همپوشانی و همافزایی میکنند؛ وقتی از بازیگران بزرگ حوزه پرداخت صحبت میکنیم یا تصدی حوزه پرداخت را بر عهده دارند یا با بانکها و سایر مؤسسات که کارت اعتباری ارائه میدهند ارتباط تنگاتنگی دارند؛ وقتی از یک بانک کارت اعتباری دریافت میکنید زمانی این روند جذابیت دارد که لوگوی ویزا یا مستر روی آن وجود داشته باشد در حالی که ویزا یا مستر خود به تنهایی اعتباردهنده نیستند؛ بلکه سرویس خدمات کارت اعتباری و پرداخت را ارائه میکنند.
وقتی تجارت الکترونیک پارسیان در سال 82 الی 83 راهاندازی شد؛ دو بخش خدمات کارت اعتباری و خدمات پذیرندگی را با یکدیگر به صورت هماهنگ ارائه میکردیم. وقتی بانک مرکزی حوزه ایشوئری را از حوزه اکوئری جدا کرد و به PSPها شخصیت مستقل حرفهای داد اکثر آنها از حوزه کارت فاصله گرفتند و به حوزه اکوئری پرداختند؛ ولی PSPهایی هم هستند که کار اکوئری خود را مستقلاً انجام میدهند و خدمات کارت را به نیابت از بانک همکار خود انجام میدهند؛ مثلاً اگر یک PSP کارت اعتباری در بازار میفروشد به نیابت از یک بانک این کار را انجام میدهد.
امروز قصد داریم بازگشت انجام دهیم؛ چون با تفکیک این دو حوزه نتوانستیم بهره آنچنانی ببریم؛ حتی چیزهایی را از دست دادیم؛ چون این دو حوزه با یکدیگر خوب کار میکردند و چرخدندههای خدمات پرداخت هستند؛ اما در نقطهای از یکدیگر جدا شدند و نتوانستند برای توسعه بازار به یکدیگر کمک کنند؛ به همین دلیل است که در حوزه کارت اعتباری توفیق جدیای نداشتیم در حالی که در کشورهای اروپایی و آمریکا هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ میزان تراکنش و هم از لحاظ مبالغ، درصدها از حدود 30 درصد آغاز میشود و تا حدود 60 الی 70 درصد میرسد یا در کشور ترکیه بیش از 65 درصد تراکنشها اعتباری است؛ ولی ایران هنوز کمتر از 5/0 درصد است؛ یکی از دلایل عقبماندگی ایران این است که این دو حوزه را از یکدیگر تفکیک کردیم و در نتیجه نتوانستیم این حوزه را توسعه دهیم.
* چه عواملی سبب شد تا این دو حوزه را از یکدیگر تفکیک کنند؟
شکوهی: سیاست بانک مرکزی بر این اساس بود؛ البته مباحث اجرایی و فنی نیز دخیل بودند. مباحث فنی از اهمیت کمتری برخوردار هستند. معتقدم؛ بانکها به واسطة مسائل فنی هنوز به آن رشد و بلوغ کامل نرسیدهاند که بتوانند خدمات کارت اعتباری ارائه دهند. نرمافزارهای آنها هنوز ایراداتی دارد و این ایرادها جدی است و نمیتواند بیزینسِ کارت اعتباری را پوشش دهد. در حوزه فروش اقساطی که شاخهای از حوزه فروش اعتباری است در بانکها به صورت جدی کسی وارد نشده است؛ اما در بازار غیر بانکی تعدادی از شرکتها در حوزه فروش اقساطی وارد شدهاند و عملکرد آنها نوسان داشته است به واسطه اینکه نرمافزاری داشتند که تا حدی توانست اقداماتی انجام دهد؛ اما نتوانست در بحث ثبت اسناد حسابداری و … به خوبی عمل کند.
در حوزه اجرایی، بحث اعتبارسنجی و نگرانی بانکها از بازگشت سرمایهشان مطرح است. همانطور که میدانید، نمیتوان برای کارت اعتباری تضمین خاصی دریافت کرد؛ اگر بانکی به یک شرکتی اعتبار یا تسهیلات با مبالغ بالا بدهد ضمانتنامه یا وثیقه دریافت میکند؛ ولی در حوزه کارت اعتباری نمیتوان چنین کرد؛ بنابراین نداشتن یک پشتوانه برای رسیدن به پول نکولشده، بانکها را نگران میکند که وارد حوزه کارت اعتباری شوند.
نکته دیگر مباحث درآمدی است بانکها عادت کردهاند به اینکه تسهیلات کلان ارائه دهند و یکباره سود زیادی کسب کنند؛ به همین دلیل وارد این حوزه نمیشوند؛ البته من این تصور را قبول ندارم؛ چون وقتی آمار مطالبات غیر جاری را مورد بررسی قرار دهید متوجه میشوید که بیش از 90 درصد مطالبات غیر جاری متعلق به تسهیلات کلان و کمتر از 10 درصد متعلق به تسهیلات خرد است و کارت اعتباری نیز در دستهبندی تسهیلات خرد قرار میگیرد؛ بنابراین امروز در حوزه بیزینس پرداخت و کارت اعتباری با وضعیت مطلوبی مواجه نیستیم. بانکها فعال نیستند و اگر هم فعال هستند بسیار کند هستند و عزم جدی در این زمینه ندارند.
اجازه دهید به تلاش بانک مرکزی هم اشاره کنم. به یاد دارم آقای محرمیان در تابستان ۹۹ در بانک مرکزی جلسهای برگزار کردند که چطور میتوان در حوزه کارت اعتباری اقدام جدیدی کرد آیا در دستورالعملها نقصانی هست یا نیست؟ اما این جلسات بهرغم اینکه قرار بود ادامه یابد ادامه پیدا نکرد و بانک مرکزی هم در این حوزه جدیتی ایجاد نکرده است.
* چند بانک تسهیلات خرد خود را به صورت اعتباری ارائه میکنند مثل بانک ملی؟
شکوهی: بانک مرکزی از اوایل سال گذشته اعلام کرد که تسهیلات خرد روی کارت اعتباری باشد. من به عنوان یک عضو کوچک حوزه کارت اعتباری روی این موضوع بحث دارم؛ چون کارت اعتباری با تسهیلات خرد متفاوت است.
به نکته کوچکی اشاره کنم و آن اینکه بانک مرکزی دو هفته پیش نامهای برای بانکها ارسال کرده است که سقف کارت اعتباری را از 50 میلیون تومان به 200 میلیون تومان افزایش داده است که روی این هم بحث دارم.
* آقای افتخاری، نظر شما در مورد اکوسیستم فعلی کارت اعتباری چیست؟
افتخاری: امروز حدود 120 میلیون کارت خرید و نقدی داریم و در حدود شش میلیون کارت اعتباری در ایران دارید. عمده این کارتهای اعتباری توسط بانک ملی و قرضالحسنه مهر تأمین شدهاند؛ اما در دنیا 30 الی 40 درصد کارتهای نقدی و خرید موجود، کارت اعتباری است که در ایران حدوداً زیر یک درصد است و جدای از بحث آمار تعداد کارت، میزان سرانه مصرف اعتبار در تولید ناخالص داخلی مردم از کارتهای اعتباری در دنیا حدوداً ۱۰ درصد است و حدوداً 2 هزار و 500 دلار در سال است؛ در حالی که در ایران این عدد کمتر از ۱۰ سنت است.
جدای از وضعیت موجود، نگاه مردم و بانکها به اعتبار است که یکی از مؤلفههایی که وضعیت موجود کارت اعتباری را رقم زده است. مردم ایران و بانکها به اعتبار به شکل تسهیلات مینگرند.
میزان مصرف کارت اعتباری در کشورهای ضعیفتر از ایران مثل ویتنام و … بسیار بیشتر است؛ چون فرهنگ اعتبار در این کشورها به شکل درست ایجاد شده است. ما فرهنگ اعتبار در ایران را به مردم به شکل تسهیلات نشان دادهایم؛ اگر میخواهید اعتبار بگیرید، یک کارت اعتباری دریافت و استفاده کنید و اقساط آن را بپردازید و در نهایت تسویه کنید و عمدتاً هم از کارتهای یک بار مصرف استفاده میکنیم؛ حتی در زمانهایی که کارمندان سازمانهای مختلفی هم که کارت اعتباری دریافت کردهاند، بازپرداخت خود را انجام ندادهاند و به دلایلی دوره بازپرداخت کارت اعتباری آنقدر طولانی است که دیگر کارت اعتباری به چرخه دوباره خود بازنمیگردد.
حتی بانکها در گزارشاتشان به بانک مرکزی برای نمایش اینکه کارت اعتباری چند درصد از سبد آنها را تشکیل میدهد، اقداماتی انجام دادهاند که تسهیلات خرد را هم با کارت اعتباری یکی کردهاند. به نظرم این مسئله تا حل نشود هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
وقتی بانکها بخواهند در موضع بدون ریسک قرار بگیرند و کارت اعتباری ارائه دهند، سبب ایجاد چنین شرایطی میشود؛ چون مبنای ضامن و وثیقه فرد سنگین است، شخص اصلاً دنبال بازپرداخت اعتبار نیست. مشکلی که بانکها نیز دچار آن هستند. وثایق و داراییهای غیر جاری بانکها و به تبع آن برای بانکها هزینه نگهداری و هزینه تبدیل آنها به وجه نقد بسیار زیاد شده است. عملاً به جای اینکه فرهنگ اعتبار را ایجاد کنیم و گسترش دهیم، فرهنگ تسهیلات را ایجاد و برای تسهیلات، وثیقه سنگین دریافت کردهایم و این معضل جدی اعتبار است. به نظرم باید نگاهمان را به کارت اعتباری تغییر دهیم.
* ریشه قسطیفروشیها به بانکها بازمیگردد؛ لطفاً به قسطیفروشیها اشاره کنید.
افتخاری: بانکها هیچ کجا متولی این قضیه نشدند. حتی ریسک لیزینگ را هم نپذیرفتهاند تا این صنعت رشد یابد.
* درست است که بانکها به مردم کارت اعتباری ارائه میدهند؛ ولی تراکنشها شبیه تسهیلات است. پیشنهادتان برای اینکه از این فضا خارج شویم، چیست؟
شکوهی: بانکها یک سیستم مدیریت کارت دارند که بخش کارت اعتباری به سیستم تسهیلات متصل میشود؛ ولی تسهیلات با کارت اعتباری یکی نیست. به نظرم کارت اعتباری اعم از تسهیلات است؛ بخشی از بسته حسابداری کارت اعتباری، تسهیلات است؛ اما بخش دیگر آن تسهیلات نیست چون از نظر فنی این دو بخش از یکدیگر تفکیک نمیشوند.
* آیا میتوان این حرکت را یک نقطه آغاز خوب دانست؟
شکوهی: راهحل آن کاری است که در بانک ملی انجام دادیم؛ ما جیال کارت اعتباری را تفکیک کردیم و بانک توانست کارت اعتباری را به معنای کارت اعتباری ارائه کند؛ به همین دلیل در عمل موفق بود و هست.
* چالشی که در آن زمان داشتید عدم اتصال با بخش فروش و پرداخت بود. این دو بخش با یکدیگر هماهنگ نبودند.
شکوهی: این نکته مهمی است. کارت اعتباری با تسهیلات یکی نیست. همه باید به این موضوع واقف باشیم. مطمئن نیستیم که این مطلب برای بدنه بانکی کشورمان واضح و روشن باشد.
* آیا فهم این موضوع ضرورت دارد؟
شکوهی: قطعاً ضرورت دارد. ادبیات تسهیلات دادن در بانک، مفهوم و واضح است؛ اما در کارت اعتباری به اندازه لازم و ضروری، این وضوح وجود ندارد.
* چرا اصلاً شعبه باید درگیر شود؟
شکوهی: در ادبیات بانکی، شعبه مسئول جذب و فروش منابع است تا در نهایت آن را بفروشد و سود کسب کند. طبیعتاً یکی از محصولاتی که برای شعبه قابل فروش است؛ کارت اعتباری است. این شعبه است که باید این محصول را به مشتریانش بفروشد. اینکه میتواند یا نمیتواند باید با این بازه آشنا باشد؛ اگر منظورتان این است که این کار درست است یا نه؛ باید بگویم که ما مسیرهای بهتری را برای این کار داریم.
* به این ترتیب اگر فردی کارنامه یا گزارش اعتباری داشته باشد مشکل دیگری وجود ندارد و اصلاً نیازی نیست که به شعبه مراجعه کند و با یک کار اینترنتی میتواند همه اقدامات را انجام دهد.
شکوهی: اعتبار دادن لزوماً مستلزم مراجعه حضوری به شعبه نیست. من میتوانم از منابع شعبهای که در آن حساب دارم اعتبار دریافت کنم و در عین حال مراجعهای به شعبه نداشته باشم. بهرغم مقاومتهایی که سازمان بانک ملی داشت این کار را در بانک ملی در مدت محدودی اجرا کردیم و درخواست اینترنتی همراه با اعتبارسنجی سیستمی و آنلاین را در سال ۹۵ راه انداختیم؛ اما مقاومت بدنه سنتی بانک بعد از مدتی اجازه ادامه این روش را نداد و آن را قطع کرد؛ ولی شنیدم که سال گذشته در بانک به نحو دیگری با هزینههای بیشتری و در حد محدودتری انجام شده است؛ ولی خوشحال شدم که دوستان به این نتیجه رسیدند که میشود این کار را انجام داد و انجام دادند؛ اما این نکته مهم است که باید منبع اعتباردهی را تعیین کنیم. بانکها دو روش دارند؛ بعضی از بانکها اعلام میکنند که همان شعبهای که منابع دارد خود نیز اعتبار بفروشد؛ برخی بانکها هم منابع فروش اعتبار برای کارت اعتباری را در یک شعبه مجازی متمرکز میکنند و تعامل بین شعب و شعبه مجازی را بر اساس ساز و کاری که تعریف میشود و تعامل برای فروش اعتبار را شعبه مجازی بر عهده میگیرد. هر دو مدل خوب و قابل اجراست و من هر دو مدل را تجربه کردهام.
* کارنامة اعتباری برای افراد ایجاد نشد تا بانکها به آن ارجاع کنند.
شکوهی: مسئولان وقت به شدت با این موضوع مخالف بودند. زمانی به بانک ملی رفتم که آقای دکتر همتی، آقای دکتر فتانت و آقای دکتر فاطمی حضور داشتند و من به دعوت آقای دکتر فاطمی به آنجا رفتم و کارهایی را آغاز کردیم منتها وقتی هر سه بزرگوار از بانک رفتند تیم جدید به کارت اعتباری اعتقاد نداشتند و صریحاً مخالفت کردند و جلوی پیشرفت کار را گرفتند و کسی هم نبود که با آنها مخالفت کند. این افراد هنوز در سیستم بانکی حضور دارند برخی از آنها ارتقاء پیدا کردهاند و مدیرعامل بانکهای دیگر شدهاند؛ بنابراین این تفکر نامطلوب در سیستم بانکی وجود دارد و در ردههای بالاتری حضور و قدرت مذاکره و اعمال نظر دارند و ضمناً از نظر من افرادی هستند که خیلی بهروز نیستند.
* البته صدور کارتهای اعتباری شبیه همان مدل که قبلاً اجرا میشد در بانک ملی هم اکنون در حال اجراست. توصیههایتان برای حال حاضر چیست؟
شکوهی: باید اذعان کنم که همة دوستان بانکی ضد کارت اعتباری نیستند. بسیاری از دوستان در مجموعه بانک ملی دیدگاه بازی داشتند و کمک میکردند؛ بحثی که چند ماهی است مطرح شده و آن اینکه کسانی که کاری را که باید نمیکنند باید پاسخگو باشند افراد بسیاری هستند که باید کارهایی انجام میدادند؛ ولی انجام ندادند و چون در جایگاه ویژهای هستند پاسخگو نبودند و نیستند و این هم از آن جمله است؛ ولی افرادی هم هستند که واقعاً مشتاقاند که این کارها انجام شود؛ ولی فرصت آن پیش نمیآید.
* آقای افتخاری، امروز دو مدل صدور کارت در حال اجراست؛ یکی اینکه بانک خود مستقیماً از طریق کارگزار مثلاً شرکت پیشگامان، کارت اعتباری صادر میکند و اعتبار میدهد و دیگری اینکه بانک در این میان دیده نمیشود؛ مانند آپسان که حاصل مشارکت شرکت توسن و آسانپرداخت است که با همکاری یکدیگر به متقاضیان کارت اعتباری میدهند این دو چقدر با یکدیگر تفاوت دارند و کدام میتواند موفقتر باشد؟
افتخاری: نکتهای که در دنیا مطرح است این است که یک سری شرکت در دنیا داریم که کارت پروسسور هستند. کارت پروسسورها واسط بین تأمینکننده اعتبار، مصرفکننده و مرچنت هستند. در ایران کارت پروسسور نداریم. آپسان آمده است که کارت پروسسور باشد. کارت پروسسورها عملاً نقش صدور کارت و تخصیص اعتبار و نقش واسط بین تأمینکننده اعتبار، مرچنتها و حتی گاهی به وجود آوردن بازارگاه برای استفاده از این کارتها هستند.
* یکی از حلقههای مفقوده در ایران کارت پروسسورها هستند این حلقه چقدر اهمیت دارد و چطور میتواند در ایران شکل بگیرد و چه حلقههای مفقودة دیگری در مسیر پروسه توسعه کارت اعتباری در ایران وجود دارند؟ (چطور میشود این پروسه را از طریق تبدیل به پروژههایی سرعت بخشید.)
افتخاری: مبحثی که آقای شکوهی نیز به آن اشاره کردند، بحث اعتبارسنجی در ایران است. اعتبارسنجی در بانکها به صورت جزیرهای انجام میشود. قطعاً ارائه گزارش اعتباری یا اعتبارسنجی به این دلیل انجام میشود که نهادی وجود ندارد که بتواند آنها را کنار هم یک جا جمع کند. همه مردم درگیر این پروسه هستند. در هر بانکی شروع به تشکیل پرونده اعتباری میکنند و این پرونده بر اساس سوابق گذشته افراد صورت میگیرد. یکی از موارد مهم و جدیای که در اعتبارسنجی مشکل داریم این است که این دیتا، دیتای سوابق گذشته است. قطعاً هر کدام از ما وامی را دیر پرداخت کردهایم یا چک برگشتی داریم و این باعث میشود که افراد هیچ وقت رتبة اعتباری خوبی نداشته باشند و حتی نتوانند رتبه خودشون را بهتر کنند.
* حال این حلقه را چطور میخواهید حل کنید؟
افتخاری: در دنیا رفتارهای اعتباری بر اساس رفتارهای مالی روز سنجیده میشوند و المانهای دیگری همچون رفتار مالی فرد در شبکههای اجتماعی که وجود دارد هم فیزیکی و هم مجازی و حتی اعتبار فرد در شبکههای اجتماعی مبنی اعتبار قرار میگیرد؛ حتی میزان داراییهای فرد، یکی از چالشهایی که در بانکها با آن روبهرو هستیم ارائة دارایی توسط افراد است؛ چون افراد بیم این را دارند که دیتای آنها به نهادهای دیگر برای موارد مالیات و غیره داده میشود از انباشت دارایی خود در بانک خودداری و از گفتن آن هم خودداری میکنند؛ اگر مبنای اعتباری که به افراد ارائه میدهیم بر اساس دارایی و رفتارهای مالی در شبکههای مختلف و اعتبار فرد در شبکههای اجتماعی باشد افراد میتوانند اعتماد کنند و تمام اطلاعاتشان را در اختیار این اکوسیستم قرار دهند و این نهاد باید جدای از بدنه بانک باشد و اینجاست که عملاً دادهها رفت و برگشت میشود و همیشه میتوانیم اعتبار افراد را بسنجیم.
* آقای احمدیپویا، لطفاً به وضع موجود اشاره و کمی هم آسیبشناسی و در نهایت به حلقههای مفقوده اشاره کنید.
احمدیپویا: کارت اعتباری محصول بسیار جذابی در زیستبوم بانکداری است؛ به ویژه در ایران که نرخ بهره بانکی از تورم پایینتر است؛ اما وقتی مردم این جذابیت را درک نکردهاند و حتی برای بانک نیز جذاب نیست، قطعاً جایی مشکل وجود دارد و بررسی این مشکل اهمیت بسیاری دارد. برای آسیبشناسی محصول کارت اعتباری در ایران، باید مدل کسب و کار آن را بررسی کنیم. مدل کسب و کاری که برای محصول کارت اعتباری تعریف میشود، باید برای دارنده کارت جذاب باشد؛ اما وقتی بانک یا هر شرکت صادرکننده کارت، دو نرخ سود دارد، یکی نرخ سود واقعی و دیگری نرخ سود اعلامی به مشتری؛ این وضعیت سبب جذب مشتری و اعتماد عمومی نمیشود؛ مثلاً بانک سود 18 درصد را برای محصول کارت اعتباری اعلام میکند؛ اما مردم خودشان محاسبه میکنند و به عدد بالای 30 درصد میرسند. کارت اعتباری در همه جای دنیا اعلامیه قرارداد دارد و مشتریان آن را مشاهده میکنند و تمام محاسبات را شفاف میبینند و مشتری به تمامی فرایندها و محاسبات آن واقف است؛ بنابراین برای جذابسازی محصول کارت اعتباری ابتدا باید اعتمادسازی عمومی صورت گیرد تا مردم خیال آسودهای داشته باشند که با دریافت کارت اعتباری ضرر نخواهند کرد.
نکته دیگر دغدغه بانکها در حوزه تخصیص منابع است. امروزه تأمین نقدینگی برای بانکها بسیار با هزینه بالا صورت میگیرد و بانکها باید به صورت بهینه و سودده منابع خود را تخصیص دهند؛ بنابراین برای بانک راحتتر است که منابع خود را به صورت کلان به یک کسب و کار کلان تخصیص دهد تا اینکه آن را خرد کند و به صورت تسهیلات خرد ارائه دهد؛ چون هزینه مالی پیگیری بازپرداخت آنها برای بانک بسیار بالا است.
* اما بانکها در قالب بانکداری خرد سالهای سال است که این کار را انجام میدهند. 40 درصد منابع بانکها همیشه صرف بانکداری خرد میشود.
احمدیپویا: در بانکداری خرد بسیار سختگیری صورت میگیرد. عامه مردم معتقدند که دریافت وام کلان بسیار راحتتر است تا وام خرد؛ بانک وثایق و تضامین بسیار دریافت میکند و فرآیند بسیار سختگیرانهای برای اعطای وام خرد دارد. بانکها میخواهند در کوچکترین ریسکی در حوزه تخصیص منابع به آنها تحمیل نشود و خیالشان راحت باشد که منابع مذکور با سود انتظاری، به بانک برخواهد گشت و به عبارتی دیگر، بازپرداخت وجوه را تضمین کنند. از طرف دیگر کارت اعتباری برای تسهیل کردن فرایند اعطای اعتبار طراحی شده است؛ یعنی همه جای دنیا کارت اعتباری را سریع صادر میکنند و این محصولی است که مشتری قصد دارد آن را سریع به کار بگیرد و این فرایند بررسی و اخذ وثائق و تضامین در بانکداری ایران، با این ویژگی سهولت محصول کارت اعتباری در دنیا، تناقض دارد. کجای کار اشتباه شده است و در بانکداری دنیا چه چیزی این مشکل را حل کرده است؟ اعتبارسنجی. وقتی در زیستبوم بانکداری ایران، اعتبارسنجی دقیق و قابل اطمینان برای بانکها نداریم، همین وضعیت پیش میآید. تا فرایند اعتبارسنجی قابل اطمینان برای بانک شکل نگیرد، بانک برای آنکه خیالش آسوده شود، وثائق و تضامین مختلف دریافت میکند.
* بانکها نیز بعضاً برای اینکه تسهیلات خرد ارائه ندهند این فرآیند را کشدار میکنند.
احمدیپویا: بانک علاقهای به ارائه تسهیلات خرد ندارد؛ چون بانک اعتقاد دارد که هزینه تسهیلات خرد برای او بیشتر است و کمتر برایش سوددهی دارد و ریسک نکول آن بالاتر است.
* بعضی از بانکها مثل قرضالحسنه مهر کارش بانکداری خرد است؛ ولی در این بانک نیز فرآیندها طولانی و کشدار است.
احمدیپویا: بانک یک مؤسسه تجاری است و باید سود کند هر چقدر مطالبات مشکوکالوصول و معوق بالا باشد، بانک ضررده میشود. بانک باید در آخر سال مالی خود سود نشان دهد؛ بنابراین تمامی تضامین و وثائق را دریافت میکند تا خیالش راحت باشد که بازپرداخت اصل و فرع تسهیلات صورت میگیرد؛ ولی از سوی دیگر، چون فرایند اعتبارسنجی دقیقی وجود ندارد، تصور بانکها این است که افراد کمدرآمد اصولاً افراد با سابقه بدپرداختی هستند در صورتی که در بررسیهایی که در صنوف مختلف صورت گرفته است، بسیاری از صنوف با میزان درآمد پایین، مانند فرهنگیان بسیار خوشسابقهتر هستند تا صنوفی با درآمدهای بسیار بالاتر مانند پزشکان.
* از صحبتهای شما نتیجه میگیرم که مأموریت گسترش کارت اعتباری را نباید بر عهدة بانکها بگذاریم. نهادهایی باید شکل میگرفت و این مأموریت را بر عهده آن نهادها میگذاشتیم که متأسفانه چندان شکل نگرفتهاند.
احمدیپویا: در همه جای دنیا نهادهای اعتبارسنجی، نهادهای خصوصی هستند؛ چون یک کسب و کار بسیار سودده محسوب میشوند. بانک اطلاعات خود را بر اساس قانون مجلس در اختیار یک مؤسسه میگذارد که آن مؤسسه فقط بر مبنای رفتار حسابهای مردم اعتبارسنجی میکند؛ از طرفی همانطور که دوستمان بیان کردند، کاملاً گذشتهنگر است؛ به هر حال هر کسی ممکن است یک قسط عقبافتاده داشته باشد و همین بدسابقه بودن را نشان میدهد؛ از طرفی وقتی میخواهند اعتبار شما را بسنجند نباید فقط رفتار بانکی شما را مورد بررسی قرار دهند؛ بلکه موقعیت و شخصیت شما و خیلی از موارد دیگر نیز باید مدنظر قرار گیرد.
* این بازنگری در مدل ریسک است.
احمدیپویا: نظام اعتبارسنجی ما غلط و کاملاً مبتنی بر رفتار بانکی گذشته افراد است؛ ولی برخی افراد ممکن است تکالیف مالیاتی، قبوض شرکتهای خدمات عمومی و قبوض دیگر مانند قبض راهنمایی و رانندگی خود را به موقع پرداخت میکنند و همه اینها پارامترهایی هستند که میتوانند بر افزایش اعتبار افراد تأثیر بگذارند و افراد بدون اینکه سپرده یا گردش مالی بالایی داشته باشند، بتوانند اعتبار خوبی کسب کنند و بر مبنای آن به سرعت کارت اعتباری دریافت کنند.
ادامه دارد…