شش اپیزود از ساختمان شیشه ای میرداماد تا باب همایون
دولت سیزدهم شروع شده و وزیر اقتصاد رأی اعتماد گرفته و رئیس کل بانک مرکزی تعیین و در ساختمان شیشهای میرداماد روی صندلیاش نشسته است و چای مینوشد. او چای سبز مینوشد؛ چون صندلیهای بانک مرکزی همه سبز هستند.دوربین میرود در اتاق وزیر اقتصاد در ساختمان باب همایون. او هم استکان چای دستش است. چای وزیر اقتصاد هم سبز است. چون خیلیها در خیابان فردوسی دلارهای سبز دستشان است. آنها همیشه دوست دارند دلار سبز دستشان باشد و قیمت را همینطوری تعیین میکنند.
اپیزود 1
دولت سیزدهم شروع شده و وزیر اقتصاد رأی اعتماد گرفته و رئیس کل بانک مرکزی تعیین و در ساختمان شیشهای میرداماد روی صندلیاش نشسته است و چای مینوشد. او چای سبز مینوشد؛ چون صندلیهای بانک مرکزی همه سبز هستند. محوطه اطراف ساختمان شیشهای هم خیلی سبز است.
اپیزود 2
تلفن اتاق رئیس کل بانک مرکزی زنگ میخورد. وزیر اقتصاد پشت خط است. دوربین میرود در اتاق وزیر اقتصاد در ساختمان باب همایون. او هم استکان چای دستش است. چای وزیر اقتصاد هم سبز است. چون خیلیها در خیابان فردوسی دلارهای سبز دستشان است. آنها همیشه دوست دارند دلار سبز دستشان باشد و قیمت را همینطوری تعیین میکنند.
دوربین برمیگردد بانک مرکزی، گوشی تلفن ثابت هم سبز است. سلام و احوالپرسی وزیر و رئیس کل را نمیبینیم. آنها در حالی که به چای خود نگاه میکنند درباره اولین دستورجلسه شورای پول و اعتبار صحبت میکنند. وزیر میگوید: اقتصاد خیلی به دلار وابسته است. رئیس کل در حالی که یک قلوپ چای مینوشد، میگوید: باید از رشدش جلوگیری کنیم.
اپیزود 3
اعضای شورای پول و اعتبار نشستهاند در سالن جلسات طبق … بانک مرکزی. هر کدام جلویشان یک استکان چای سبز است صندلیشان هم سبز است.
یکی از حاضران خیلی آهسته به بغل دستیاش میگوید: چای سبز خاصیت لاغرکنندگی دارد.
دیگری آهسته و سریع میگوید:
– بله همینطور است.
و بلافاصله رو به دیگر اعضا و با صدای رسا میگوید قیمت دلار را نباید سرکوب کرد باید مدیریت کرد.
تنها عضو یقه سفید شورا که به نظر میآید وزیر صمت باشد، میگوید: منظورتان استفاده از سامانه نیماست؟
بعد آهسته و (به شوخی) طوری که فقط کنار دستیاش میشنود، میگوید: نیما حالا دیگر فامیلهایش را هم آورده سر کار با کمک آنها بهتر میتوان بازار را مدیریت کرد.
در همین زمان رئیس شورا یعنی رئیس کل بانک مرکزی، با خوش آمدگویی به اعضای جدید میگوید: راهی جز ایجاد انضباط نداریم.
– (به شوخی) مدرسه کم نبود اینجا هم باز باید حواسمان به انضباط باشد.
یکی دیگر از اعضا روی کاغذ مینویسد: انزبات، انذبات، انضبات، انظبات، انزباط، انذباط، انضباط، انظباط، عنزبات، عنذبات، عنضبات، عنظبات، عنزباط، عنذباط، عنضباط، عنظباط.
او دیگر حوصله ندارد تا ترکیبهای دیگر عنزباط را بنویسد.
و زیرش نوشت در این مملکت معلوم نیست چه کسی انزبات را درست مینویسد و میخواند و اجرا میکند.
رئیس کل به وزیر اقتصاد گفت: ما تلاش میکنیم انظبات پولی را ایجاد کنیم؛ اگر شما بتوانید دولت را کمک کنید که انذباط مالی را حفظ کند.
در همین زمان، تلفن وزیر اقتصاد زنگ میخورد. به گوشی تلفناش نگاه میکند سر بلند میکند از حاضران عذرخواهی میکند و میگوید از دولت است.
و میرود بیرون. گفتوگوی تلفنیاش حدود 30 دقیقه طول میکشد؛ وقتی برمیگردد از جلسه کلی گذشته روی صندلیاش مینشیند چایاش را که سبز است دو بار نو کردهاند به دست میگیرد و زیر چشمی به رئیس کل نگاه میکند.
– روی کاغذ با خودکار قرمز مینویسد؛ فردا شب باید یارانهها را واریز کنیم، پول نداریم راهکار بده.
رئیس کل زیر همان کاغذ یک علامت مثبت قرمز میگذارد و چشمانش را آرام روی هم میفشرد؛ یعنی یک کاریش میکنیم.
وزیر اقتصاد لبخند میزند و در ادامه کاغذ مینویسد: چیزی که شکی درش نیست واریز یارانه است. راهکار را ما باااایییییید پیدا کنیم.
کلمه باید را چنان محکم و کشیده مینویسد به طوری که رئیس کل برایش مینویسد: نیاز نیست خودکار را زیاد فشار دهید کاغذ سوراخ میشود. بعدِ این همه سال خیلی چیزها ننوشته خودشان معلوماند، بعد هم رو به جلسه از اعضا بابت اینکه تشریف آوردهاند، تشکر میکند.
اپیزود 4
در تصویر، یک نامه است که بالایش نوشته مدیران عامل بانکها، … احتراماً … و بعد جلسهای را میبینیم که رئیس کل و مدیران عامل بانکها در سالن جلسات که همه صندلیهایش سبز است گردهم نشستهاند.
رئیس کل درباره عدالت توزیع منابع در میان بخشهای مختلف میگوید و اینکه آییننامهای در این مورد آماده شده است که هر بانک چقدر به هر بخش اقتصاد باید تسهیلات بدهد.
یکی از مدیران عامل به عنوان اولین فرد بعد از رئیس کل شروع به صحبت میکند: تشکر میکنم از این ابلاغیه، ما تلاش میکنیم تا بانک ما در اقصی نقاط محروم کشور تسهیلات بدهد. به ویژه امسال که خشکسالی بود باید به کشاورزان تسهیلات بدهیم.
دومین مدیرعامل میکروفناش را روشن میکند: من یک سؤال دارم. منابع بانکها متعلق به کیست؟ خودش جواب خودش را میدهد: سپردهگذاران. شما که از عدالت در توزیع منابع صحبت میکنید آیا به سپردهگذار هم تضمین میدهید که منابعاش سوخت نشود؟
رئیس کل صندلیاش را عوض میکند: در برنامه داریم که در تخصیص منابع به مقوله ریسک هم اهمیت بدهیم.
و در حالی که به صندلی خود برمیگردد یک یادداشت جلوی اوست: جلسه با وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه نیم ساعت دیگر است. یادش میآید که باید با دست پر در جلسه حاضر باشد.
رو به حضار در جلسه میکند و میگوید؛ شرایط خاص است و باید بیشتر به دولت کمک کنیم. بانکها در حمایت از دولت نقش کلیدی دارند و نباید اجازه دهند دولت در تأمین منابع مورد نیاز برای یارانههای نقدی و معیشتی، حقوق و مزایا و پایان سال کارمندان، کسری بودجه وزارت آموزش و پرورش، حمایت از پروژههای بزرگ و … دچار سختی شود.
ما امسال قصد داریم تنخواه دولت را به سه برابر افزایش دهیم. بانکها هم باید همراهی کنند.
رئیس کل از حضار عذرخواهی میکند و اداره جلسه را به قائم مقام خود میسپرد تا برنامهای برای حمایت از دولت آماده کنند.
خودش راهی ساختمان سازمان مدیریت در بهارستان میشود. همانجایی که نزدیک ظهیرالسلام مرکز کاغذ فروشهاست.
از تقاطع ظهیرالاسلام که میگذرد: یاد نامه چاپخانه پول میافتد. پشت شیشه یکی از مغازهها یک تراول 100 هزار تومانی آبی رنگ میبیند که همه صفرهایش سوراخ شده بود؛ حتی آن دو صفر عدد صد که قرار بود چهار صفر کمرنگ جلوییش پاک شود و رنگش هم رفته بود مثل اعتبارش که حالا به سختی میتوانست یک تومن هم باشد. یک زمانی به 10 ریال گفتند یک تومن، بعد به هزار تومانی میگفتند یک تومن بعد به یک میلیون تومان گفتند یک تومن، حالا به یک میلیارد تومان میگویند یک تومن. احتمالاً خیلی طول نمیکشد که به یک تیریلیون تومن بگویند یک تومان. مگر یکی بیاید و صفرها را به عقب برگرداند مثل ساعت کوکی که عقب میماند و باید مدام تنظیماش کنیم.
اپیزد 5
دور یک میز رئیس سازمان برنامه، وزیر اقتصاد، رئیس سازمان امور مالیاتی، رئیس سازمان بورس، رئیس گمرک و رئیس خزانه نشستهاند.
هر کدام چند پوشه بزرگ گذاشتهاند کنارشان، صندلیها همه آبیِ رنگ و رو رفتهاند.
دستور جلسه توسط رئیس سازمان برنامه خوانده میشود: همه گرد یک موضوع میگردد: 1) بررسی دلایل کاهش درآمد مالیاتی 2) دلایل کاهش درآمد گمرکی 3) دلایل فروش نرفتن املاک مازاد 4) بررسی درآمدهای دلاری صادراتی 5) راههای کمک به صندوقهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی 6) توسعه بستر بورس برای فروش هر چه بیشتر اوراق خزانه اسلامی 7) تأمین یارانههای نقدی کمک خانوار 8) تأمین منابع برای خشکسالی 9) دیگر کسریهای بودجه سالانه 10) بررسی مطالبات بانکها از دولت 11) کمک به کسب و کارهای آسیبدیده از کرونا … 12) 13) 14) 15)
دوربین روی لبها زوم میکند در حالی که به نظر میآید همه بلند بلند حرف میزنند؛ ولی صدایی نمیآید.
اپیزود 6
دوربین از ساختمان خارج میشود؛ سپس شش چشمی را نشان میدهد که از پشت سوراخهای صفرهای همان تراول پشت شیشه مغازه کاغذ فروشی را نشان میدهد که به درون مغازه نگاه میکنند. لامپ مغازه خاموش است و چیزی آن سوی تراول دیده نمیشود.