پلی به سوی تحول/ ارائه سرویس جدید در سبد محصولات بانک ها
گفتگوی اختصاصی با داود محمد بیگی(بخش دوم)
مدیر اداره نظام های پرداخت بانک مرکزی می گوید تسویه بین بانکی در سامانه پل یک یا دو بار در روز صورت میگیرد تا نگرانی ایجاد شبه پول و … برطرف شود. بانکها در حال پیادهسازی این سرویس هستند و به نظرم در نيمه اول سال 1400 بتوان اين سرويس را به صورت عملياتی در سبد محصولات بانکی و پرداخت مشاهده کرد.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، طی گفتگویی با داود محمد بیگی، مدیر اداره نظام های پرداخت بانک مرکزی در بخش اول آن با عنوان " شبکه پرداخت در آستانه پوست اندازی/ جایگاه پُل در پازل سامانه های پرداخت" به مرور تاریخچه پرداخت در کشور و سامانه های ساتنا، پایا و چکاوک پرداختیم.
در ادامه این گفتگو به بررسی سامانه پل (پرداخت لحظه ای شرکت خدمات انفورماتیک) پرداخته ایم که متن این گفتگو را با هم می خوانیم:
* دو بال پرداخت کارتی در کشور، شبکه شاپرک و شتاب هستند. در عین حال شما شتاب را ستون فقرات پرداخت کارتي بیان کردید و ساتنا را هم ستون فقرات پرداخت به طور عام، منظورتان را کمی توضیح دهید؟
شتاب (شبکه تبادل اطلاعات بين بانکي) را ميتوان اولين سامانه ملي پرداخت کشور نام برد که در سال 1381 با هدف ايجاد، راهاندازي و راهبري سوئيچ ملي کارت به منظور اتصال سوئيچ بانکها به يکديگر و در نهایت ايجاد زمينه براي انجام مبادلات بين بانکي خُرد به صورت الکترونيکي ايجاد شده است که در حال حاضر با عضويت 37 بانک (سوئيچ) و 12 psp نيازمندیهاي بسياري از افراد جامعه را به صورت آني و بدون وقفه پوشش ميدهد.
ساتنا (سامانه تسويه ناخالص آني) نظامي الکترونيکي است که پردازش و تسويه دستور پرداختهاي مبالغ کلان را به صورت انفرادي و آني انجام ميدهد و همچنين نقش اصلي خود را به عنوان بستر تسويه مبادلات وجوه ساير سامانههاي ملي پرداخت ايفا کرده و کنترل نقدینگی بانکها در این سامانه انجام میشود.
منظورم از پرداخت به طور عام اين است که مشتري فقط بايد بداند مبدأ و مقصد انتقال پول کجاست حال اين انتقال از شبکه کارت يا پرداخت حساب يا ساتناست يا پايا و … به نظرم خيلي مردم را درگير اين موضوعات کرديم. بايد خيلي راحتتر باشد؛ البته داستان چک فرق ميکند؛ چون مخاطبان خاص خود را هم دارد. الان در دنيا هم تفکيک بين پرداخت و بانک و خط کشي بين اين دو از بين رفته است. به هر حال ساتنا در همه جاي دنيا سيستم نقل و انتقال مالي براي مبالغ بالاست که توسط بانکها و مؤسسات اعتباري استفاده ميشود. اشخاص حقيقي امکان انتقال پول با آن را ندارند و اگر هم داشته باشند هزينة آن به شدت بالاست. ساتنا در بازار بين بانکي يکي از ابزارهايي که بانکها بين يکديگر پول جابهجا ميکنند به این ترتيب نمیتواند يکي از ابزارهاي مديريت و تأمين نقدينگي باشد؛ البته منظور بازار بين بانکي است. اصولاً پرداختهاي کلان بايد با ساتنا انجام شود سؤال اينجاست که آيا 15 ميليون تومان مبلغ، کلان است؟ البته نه اين موارد نياز به اصلاح دارد و اصلاح رفتار و کارکردي که طي سالها اتفاق افتاده کار آساني نيست.
* با هر خرید در محیط شبکه شاپرک، پول از حساب دارندة کارت کسر و فردا صبح به حساب فروشنده واریز میشود. طبیعتاً برای بسیاری این سؤال مطرح میشود که طی 24 ساعت پول کجاست؟
این پول در حساب موقتی در بانک صادرکنندة کارت تا زمان توليد سند تسویه بین بانکی نگهداري و عملاً بلوکه ميشود. سند تسویه بین بانکی معمولاً صبح روز بعد از انجام تراکنش و پس از پايان روز کاري شتاب تولید میشود. بر اساس قاعدهاي که قبلاً بیان کردم که بانک مقصد حق ندارد قبل از دریافت پول از بانک مبدأ، پول را به حساب مقصد واریز کند صبح روز بعد پس از اعمال سند تسويه در ساتنا و انجام انتقالات بين بانکي پول به حساب مغازهدار واریز میشود. طی این مدت صرفاً پول به صورت امانی نزد بانک صادرکننده کارت است و از آنجا به بانک مرکزی و بلافاصله به بانک مقصد منتقل ميشود تا به حساب مغازهدار واریز شود.
* یکی از سرویسهای مهم کارتی انتقال وجه کارت به کارت است؛ اما انتقال پول در دایرة مأموریتهای شاپرک نبوده و نیست؛ حتی سال 92 این کار که در بستر یو اس اس دی بود برای شرکتهای پرداخت ممنوع شد؛ اما در نهایت کارت به کارت به سرویسهای شرکتهای پرداخت اضافه شد و بعداً هاب شاپرک شکل گرفت و حالا هم صحبت از شاپرک دو هست. در ابتدا بیان کنید امروز سهم کارت به کارت از نظر تعداد و مبلغ تراکنش در مجموع تراکنشهای شبکه پرداخت چقدر است و دیگر به صورت کلی بیان کنید چرا این چنین شد؟
در حال حاضر حدود 55 درصد تراکنشهای کارتی، سرویس خرید، حدود 35 درصد کارت به کارت و حدود چهار الی پنج درصد نیز پرداخت قبض و مابقي برداشت وجه نقد از خودپرداز است که مرتب در حال کاهش است؛ البته اين نسبتها ممکن است در ماههاي مختلف و ابزارهاي مختلف متفاوت باشند؛ اما تقريباً در شبکة کارتي اين وضعيت را داريم.
انتقال وجه که یکی از سرویسهای جذاب حوزه کارت است ماهیانه حدوداً ۱۵۰ هزار میلیارد تومان تراکنش دارد؛ البته از تمامي کانالها و از اين مبلغ حدود ۸0 الی 90 هزار میلیارد تومان آن معادل 60 درصد بدون حضور کارت است و 40 درصد ديگر نيز از طریق خودپرداز و کیوسک يا پايانة شعب انجام میشود که با تعريف ما با حضور کارت است. استفاده از سرويس کارت به کارت آن هم از نوع بدون حضور کارت آن طي سه سال اخير رشد زيادي داشته است. نکته قابل تأمل اين است که بايد مطمئن شويم که اولاً سرويس براي مقاصد درستي استفاده ميشود و ثانياً کسب و کار تجاري و شخصي قابل تشخيص باشد. از چند ماه قبل به دقت کارگروههايي مشغول تحليل روند ارسال و دريافت پول در شبکه هستند و خوشبختانه الگوهاي شناساييشده را با بانکها به اشتراک کذاشتهايم که آنها نيز در تراکنشهاي درون بانکي و بين بانکي از آن الگوها استفاده کنند. اينها موضوعاتي هستند که پيشتر هم اشاره کردم بايد قبلاً بيشتر مورد توجه و دقت قرار ميگرفت بايد قبل از توسعة سرويس آن هم در اين حد به شيوههاي نظارت و حصول اطمينان از صحت و سلامت آن فکر ميشد.
سرویس انتقال وجه سرویس جذابی است که پول را در لحظه منتقل میکند؛ ولی دو ملاحظه بسیار جدی دارد؛ یکی انتقال آنی وجه است؛ چون پول به لحظه منتقل میشود؛ اصلاً امکان هیچ کنترل و نظارتی وجود ندارد؛ اگر فِراد یا تقلب یا برداشت غیر مجاز اتفاق بیفتد این سرویس جزو سرویسهایی است که مقابله با آن مشکل است؛ چون پول به لحظه منتقل میشود. شاید یکی از دلایلی که از این سرویس در دو الی سه سال اخیر به نوعی سوء استفاده میشود همین مسئله باشد؛ البته همانطور که گفتم نکتة کليدي در اين سرويس شناسايي الگوهاي رفتاري نرمال مشتريان و پيشگيري از رفتارهاي نامتعارف است که اميدوارم به تدريج در شبکه جاري و ساري شود.
* میزان استفاده از کانالها یا درگاههای پرداخت از جمله خودپرداز، کیوسک، IPG، پوز، موبایل و اینترنت چقدر است؟
البته ميزان استفاده از منظر تعداد و مبلغ در کانالها قدري متفاوت است؛ اما اعداد من تقريبي است ميزان استفاده از کانال موبایل و اینترنت حدود 11 الی 12 درصد است؛ البته رو به افزايش است. کانال خودپرداز و کیوسک و پينپد شعب نيز زير ۳۰ درصد است و در پوز و IPG ۶۰ درصد است. تلفن بانک هم بسیار کم است. نکته مهم روند انجام تراکنشهاست روند از کانالهاي حضوري به سمت غير حضوري کاملاً مشهود است.
* امنیت در اکوسیستم پرداخت چقدر مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است؟ به تعبیر دیگر امنیت به عنوان یک مقولة چندوجهی در درونسامانهای و فراسامانهای و در اکوسیستم پرداخت چقدر جدی گرفته شده است؟
توجه و تمرکزی که در دهة 80 و اواسط دهة ۹۰ بر گسترش سرویسهای پرداخت داشتیم در مورد امنیت سیستمهای پرداخت به ویژه حوزه کارت نداشتیم؛ به عبارت ديگر هدف اصلي توسعه و ارائه محصول بود و اصولاً هم همه دنبال سادگي و سهولت براي مشتري بودند و بدون هيج مانعي به غير از رمز تراکنشها انجام ميشد؛ البته اين براي مشتريان جذاب بود و براي بانکها هم کم هزينه. مشتري و بانک هر دو از اين شرايط راضي بودند تا اينکه عدهاي اين فضا را مناسب سوء استفاده ديدند و از اینجا چالش اصلي بين و بانک و مشتري آغاز شد. بانک تقصير را گردن مشتري مياندازد که بايد دقت کند و از رمز خود محافظت کند و مشتري هم بانک را متهم ميکند که سامانههايش به اندازه کافي امنيت ندارند.
طبيعي است که بانکها باید سراغ سیستمهای آنتیفراد و فراددیتکشن و سیستمهایی که به صورت هوشمند بر اساس رفتار مشتری و سابقه پرداخت مشتری الگوهای نامتعارف یا سوء استفادهها را شناسایی میکنند، میرفتند؛ چون استفاده از این موارد در دنیا مرسوم است. در رمز دوم پويا هم خاطرتان هست با میانجيگري بانک مرکزي کار انجام شد. بانک مرکزي در واقع بانکها را مجبور کرد پيامک را راهاندازي کنند. بانکها معتقد بودند مشتري باید از اپ رمزساز من استفاده کند. واقعيت اين است که در مقام رگولاتور اگر بخواهيد منافع هر دو طرف را در نظر داشته باشيد کار بسيار سختي است به هر حال در یک الی دو سال اخیر با توجه به سختگیریهایی که بانک مرکزی کرد و نظارتهایی که بر عملکرد بانکها دارد و محدودیتهایی که برای بانکها ایجاد کرد بحث امنیت، جدیتر گرفته شد و امیدواریم وضعیت روز به روز بهبود یابد.
* لطفاً به این موضوع از چهار وجه یا ذینفع بپردازید؛ وجه اول، بانک مرکزی است. وجه دوم، بانکها هستند. وجه سوم، PSPها هستند و وجه چهارم، مشتری و دارندة حساب یا کارت است که باید به موضوع امنیت اهمیت دهند. به نظرتان این مربع چهار ضلعی چقدر به طور متوازن رشد و یکدیگر را تکمیل کردهاند؟
نکتهای که به آن اشاره کردید نکتة بسیار مهمی است. گسترش فضای مجازی و استفاده مردم از آن و رفتاری که مردم در فضای مجازی به ویژه در حوزه پرداخت دارند موضوعاتی هستند که تأثير مستقيم بر امنيت پرداختها دارند. آگاهیرسانی و آموزش به مردم و توجه مشتریان به این مسئله را شايد بتوان يکي از مهمترين موضوعات دانست همانطور که گفتم رفتار پرداخت يکشبه شکل نگرفته است که الان انتظار داشته باشيم با چند تيزر و برنامه مردم رعايت کنند؛ البته يادمان باشد که بانکها نيز در شکلگيري اين رفتار سهم مهمي داشتهاند. خوب سال قبل فقط براي رمز پويا شاهد بوديد چه ميزان توان و هزينه صرف شد که مشتريان را متقاعد کنيم به جاي رمز ثابت از رمز متغير استفاده کنند. اين فقط يک مورد به نظر من کوچک از دهها موضوع مختلف است؛ بنابراین به نظر من تغييرات سمت مشتري بسيار هزينه دارد و به همين دليل لست که همه جاي دنيا از رفتارسنجي و الگوهاي رفتاري و سيستمهای کشف تقلب استفاده ميکنند و خيلي جاها هم بانک هزينههاي فراد را هم متقبل ميشود.
يکي ديگر از موضوعات اين حوزه این است که مسئولیتها و تفکیک جایگاه و وظایف مشخص نیست؛ وقتی اتفاقی برای مشتری میافتد خیلی مشخص نیست که آیا خود مشتری مقصر است یا بانک، امنیت لازم را در سیستمهای خود ایجاد نکرده است. این موضوع همیشه به عنوان یک چالش بین مشتری و بانک وجود دارد بعضاً ديده شده برخي مشتريان متأسفانه قصد سوء استفاده از بانک را داشتهاند و همين امر بانکها را به شدت محتاط کرده است و صرفاً با حکم قضايي و پس از بررسي و رسيدگي طولاني به پرونده مشتري جبران خسارت ميکنند. از طرف ديگر بانکها با ریسکِ شهرت مواجهاند؛ بنابراین اصلاً تمایلی برای پذیرش ایراد در سیستمهایشان ندارند؛ بنابراین حداکثر تلاش خود را براي مبرا کردن خود در اين موارد انجام ميدهند و مشتريان نيز خواهان جبران خسارت.
براي حل اين موضوع بايد چندين کار انجام شود اولين موضوع توجه به بيمه تراکنشهاست مدتهاست اين موضوع مطرح است؛ اما تاکنون کار عملياتي انجام نشده است. مشتري ساليانه مبلغي براي بيمه تراکنشهاي خود ميپردازد و در صورت دريافت خسارت بدون درگيري مراجع قضايي بيمه جبران خسارت ميکند؛ مثلاً يک روش ديگر ميتواند اين باشد که مشتريان اگر نمره اعتباري داشتند و بانکها بر اساس ريسک اعتباري مشتري ميتوانستند از وي هزينه دريافت کنند و اعتبار شخص را نيز متأثر کنند. به هر حال يافتن الگوهاي ترکيبي اينچنيني و تا حد امکان تلاش براي منتزع کردن پروندها از مراجع قضايي به نظرم رابطة برد برد براي بانک و مشتري است.
سال گذشته اتفاق خوبی افتاد و آن راهاندازی رمز دوم پویا بود که تأثیر خود را داشت به نظر میرسد پس از راهاندازی رمز دوم پویا پروندههای قضایی در این حوزه کاهش یافتهاند؛ البته اگرچه یک سری مشکلات برای مردم ایجاد شد؛ ولی در نهایت ریسکها را کاهش داد و مردم را آگاه و هشیار کرد؛ ولی این کافی نیست و بايد به دنبال مدلها و الگوهاي هوشمندتري باشيم و تلاش کنيم رابطة برد برد بين مشتريان و بانکها ايجاد کنيم.
* به عبارت دیگر قطعات گمشدة پازل امنیت پرداخت چیست؟
واقعیت این است که از همان موقع بحث استفاده از سیستمهای هوشمند پیشگیری از تقلب و تخلف در بانکها را پیگیری میکنیم و در کنار آن معتقدیم باید به مردم آموزش داده شود و آگاهیرسانی صورت گیرد. همانطور که بیان کردید این دو بال با یکدیگر میتوانند در نهایت به نقطه ایدهآل برسند؛ اگرچه در جاهای مختلف دنیا هم ملاحظه کنید، میبینید که بخشی از هزینههایی که بانکهای بزرگ دنیا میدهند در حوزه فراد و برداشتهای غیر مجاز است و این موضوع موضوعی نیست که بتوان صددرصد آن را حل کرد؛ ولی میتوان ریسک آن را کاهش داد.
* یکی از چالشهایی که به آن اشاره کردید فقدان پروتکلها یا شیوهنامههایی است که نشان دهد مسئولیتهای هر یک از ذینفعان بر عهدة کیست؛ وقتی صحبت از پروتکل میکنید نیاز است ابزارهایی ایجاد شود. در این مورد چه اقداماتی انجام دادهاید؟
بانک مرکزی طی چند ماه اخیر چند سند برای بانکها ارسال کرده است؛ یکی از اسناد مهم، مدیریت مخاطرات در حوزه تراکنشهای بانکی است. طبق این سند همة بانکها موظفاند با یک نگاه مبتنی بر ریسک در حوزه امنیت اقداماتی انجام دهند. اين يعني امنيت و ايمني در عين سادگي و دسترسپذيري اگر ميگوييد مبتني بر ريسک يعني بتوانيم شرايطي فراهم کنيم که در عين سادگي کاربر هم احساس امني داشته باشد و هم واقعاً در محيط امن فعاليت کند. پيدا کردن نقطه تعادل بسیار مهم است و یکی از وظایف اصلی بانکها رسیدن به این نقطة تعادل است. شاید به همين دليل پیچیدن یک نسخه برای کل شبکه بانکی کار سادهای نباشد.
بانک مرکزی تلاش کرده است چارچوبی به بانکها ارائه دهد تا در قالب آن مدیریت امنیت و ریسک مخاطرات داشته باشند و گزارشات منظم به بانک مرکزی ارائه دهند. دیگر اینکه در کارگروههاي تخصصي با بانکها قواعد و الگوهاي متعارف را استخراج و به اشتراک گذاشته شود اين کمک ميکند تا بانکها رفتارهای مشکوک را شناسایی و از انجام آن جلوگيري کنند. واقعيت اين است درصد و نسبت تراکنشها و رفتارهاي نامتعارف نسبت به الگوهاي متعارف بسياربسيار پايين است؛ بنابراین نبايد همه مشتريان و تمام تراکنشها را به دليل تعداد اندکي تراکنش و مشتري پيچيده و دشوار کنيم.
* مسئله بعدی اصلاح ساز و کارهاست؛ دو مورد مهم که در دستور کار بانک مرکزی قرار دارد؛ حرکت تسهیلات خرد (بانکداری خرد و ریتیل) به سمت گسترش کارتهای اعتباری است. مورد دوم راهاندازی کیفهای پول است که تراکنشهای خیلی خرد (ریز) در کیفهای پول متمرکز شود.
یکی از ویژگیهای حوزه کیف پول این است که به تدريج موجب خروج تراکنشهاي ريز از شبکه پرداخت شده است و اين موضوع با کاهش هزينه بانکها در انجام تراکنش موجب افزايش ظرفيت شبکه نيز خواهد شد. از طرف ديگر اگر بتوانيم سهولت بيشتري براي مشتري نيز ايجاد کنيم با توجه به ريسک کمتري که کيف پول دارد به دليل محدوديت مبلغي که ميتوان در آن نگهداري کرد و محدوديت در سقف تراکنش به نظرم مشتريان استقبال ميکنند که براي تراکنشهاي چند هزار توماني به جاي کارت و رمز و … به سادگي از کيف پول خود استفاده کنند؛ البته اين پيشبيني من است تا چه حد به واقعيت بپيوندد بستگي به عملکرد بانکها و شرکتها دارد تا به امروز همة بانکها به بانک مرکزي انتقاد داشتند که چرا قاعده نميدهد و به دليل نداشتن مقررات اين بازار شکل نميگيرد. حالا که مقررات داريم ميگويند مقررات خوب نيست و بايد مدل کارمزدي هم بدهيد بايد در اين مرحله قدري صبر داشته باشيم و بازار را رصد کنيم و در صورت نياز مجدد براي تنظيمگري وارد شد يا اجازه دهيم بازار راه خود را برود که من خيلي طرفدار اين مدل هستم.
اما در مورد کارتهاي اعتباري متأسفانه بحث اعتباری یک مسئله ریشهدار و قديمي است که سالیان سال است که کارشناسان متعددي روي آن کار کردهاند و دلايل متعددي براي عدم شکلگيري اين اکوسيستم در کشور شناسايي شده است از علاقه بانکها به پرداخت تسهيلات کلان به جاي تسهيلات خرد تا ضعف مقررات و عدم استقبال مردم و مشکلات مربوط به ضامن و … بهرغم اینکه بانکها بر اساس دستورالعملهای بانک مرکزی کارتهای اعتباری صادر میکنند؛ اما هنوز نسبت کارتهای اعتباری به کارتهای بدهی بسيار غير قابل توجه و زير يک درصد است و در بسياري موارد نيز کارتهای اعتباري عملاً يکجا استفاده ميشوند و عملاً به صورت وامکارت هستند.
* هر پدیدهای یک دوره گذار دارد که در این دوره اشکالات رفع میشوند. برای توسعة کارت اعتباری هم همین دوره را باید بگذرانیم؛ اما ممکن است این شائبه نیز مطرح شود که آیا در بانک مرکزی طی این سالها عزم کافی وجود داشته است؛ به نظر میرسد امروز این عزم به وجود آمده است. بانکها هم به این نقطه از ضرورت رسیدهاند و دنبالهروی عزم بانک مرکزی هستند نظرتان چیست؟
بانک مرکزی عزم این کار را دارد؛ حتی کارگروه تخصصی با حضور بانکها تشکیل داده و به دلایل عدم شکلگیری یا عدم افزایش نفوذ بالای این محصول پرداخته است؛ از طرفی مسیر از نظر قانونی و مقرراتی کاملاً مشخص و روشن است؛ اما دلایلی هم برای بررسی وجود دارند. که پيشتر اشاره کردم؛ حتي امسال براي حل مشکل ضامن استفاده از سهام عدالت نيز مطرح شد و بانک مرکزي نيز مقرره لازم را به بانکها ارائه کرد. به نظرم مشکلات در حال مرتفع شدن هستند؛ اما کمي بايد تسريع شود. برخي نيز معتقدند براي شکلگيري اين بازار بايد با الگوي شرکتهاي پرداخت در اوايل دهه 90 حرکت کرد؛ يعني برخي وظايف را از بانکها به شرکتها به عنوان کارگزاران اعتباري واگذار کرد تا موضوعات مرتبط با مشتري و مسائل خرد را آنها مديريت کنند و بانکها صرفاً تأمينکننده منابع باشند.
* سامانه پل (پرداخت لحظهای) قرار است به جمع سامانههای مبتنی بر حساب افزوده شود. چرا این سامانه راهاندازی میشود و دارای چه کارکردها و مشخصههایی است و قرار است به کدام دسته از نیازها پاسخ دهد و چطور و چه زمانی عملیاتی میشود؟
سامانه پرداخت لحظهای یا سامانه پل یکی از سرویسهای حوزه تراکنشهای مبتنی بر حساب است. این سامانه همه جای دنیا وجود دارد و مبحث جدیدی محسوب نمیشود؛ چون این تجربه را در حوزه کارت به کارت داشتیم و مشتریان نیز با این فضا آشنا هستند تلاش داریم مشکلات سامانة کارت به کارت را در سامانة پرداخت لحظهای مرتفع کنیم.
دو مشکل اصلی در حوزه کارت به کارت داریم؛ یکی عدم توجه به زیرساختهای امنیتی است که در سامانة پرداخت لحظهای به آن توجه ویژهای شده است؛ البته با توجه به اینکه این سامانه رقیب قدرتمندی مانند پرداخت کارتی دارد؛ طبیعتاً اگر شرایط را برای مشتری دشوار کنیم رغبتی برای استفاده از پل نخواهد داشت؛ ولي بايد قبول کرد شيوههاي احراز هويت در حال حاضر با 10 سال قبل بسيار متفاوت شده به نظرم حل اين چالش به سادگي امکانپذير است.
چالش دوم در پرداخت کارتی، تسویه بین بانکی است؛ به تعبیر دیگر چون تسویه بین بانکی با ۲۴ ساعت تأخیر انجام میشود عملاً تسویة تمامی پرداختهای کارتی در روز کاری بعد صورت میگیرد؛ در حالی که پرداخت بانک به مشتریان به لحظه انجام میشود. این روند در حوزه اقتصاد کلان، مدل ایدهآلی نیست؛ چون همانطور که بیان کردم طبق قواعد پرداخت و تسویه واریز پول به حساب مشتری پس از تسویه بین بانکی انجام میشود؛ اما تسویه بین بانکی در پل یک یا دو بار در روز صورت میگیرد تا نگرانی ایجاد شبه پول و … برطرف شود؛ امروز این سرویس در اختیار بانکهاست و بانکها در حال پیادهسازی آن هستند و به نظرم در نيمه اول سال 1400 بتوان اين سرويس را به صورت عملياتي در سبد محصولات بانکي و پرداخت مشاهده کرد.
* آینده را از اکنون حدس بزنید؟
دو اتفاق میتواند در گسترش این سرویس رخ دهد؛ یکی اینکه این سرویس از طریق بانکها و صرفاً درگاههاي نوين بانکي در اختیار مردم قرار بگیرد و دوم اینکه این سرویس از طریق بانک و در قالب سرويسهاي بانکداري باز و توسط شرکتهاي فعال در حوزه خدمات مالي در اختیار مردم و مشتریان قرار گیرد. هر کدام از این مسیرها مزایا و معایبی دارند. طبیعتاً آنچه بانک مرکزی دنبال آن است اینکه این سرویس در کوتاهترین زمان ممکن و در سریعترین زمان و به سادهترین شکل در اختیار مردم قرار گیرد.
شرکتهای فینتک در این حوزهها بسیار سریع هستند و راحتتر میتوانند سرویس را با نیاز مشتری بومیسازی کنند. تجربه نشان داده است که بانکها سرعت و تایم تو مارکت این شرکتها را ندارند و نخواهند داشت؛ از طرفي واگذاري سرويس بدون چارچوب و ضابطه کاري خطرناک است که تجربة آن را قبلاً در کارت به کارت داشتيم؛ اگرچه در کارت به کارت ضوابط توسط بانک مرکزي مشخص شد؛ اما متأسفانه رعايت نشد و الان از هر بانک بپرسيد چرا رعايت نکرديد ميگويند به دليل رقابت!! به هر حال اين واقعيت را نبايد ناديده گرفت و براي ارائه سرويس به اشخاص ثالث بايد ضوابط مشخص و الزامآوري را تدوين کرد.
* نکتهای که باید به آن بیندیشیم این است که این سرویس چطور میتواند توسط شخص ثالثها استفاده شود.
متأسفانه امروز در بحث ارائه سرویسهای بانکی به سایر حوزهها (فینتکها و بومهای غیر بانکی) ضوابط و شرایط و مقررات مدونی نداریم؛ بلکه کارگروهی به نام بانکداری دیجیتال داریم که متشکل از بانکها و نمایندههای بانک مرکزی است که روی آن کار میکنند و امیدواریم موضوعات در آن کارگروه به جمعبندی برسند تا این سرویس و ساير سرويسهاي بانکي تحت قواعد مشخص در اختيار بازيگران مشخص و شناختهشده و مجاز قرار گيرد. نظر کارشناسی من این است که بدون حضور اشخاص ثالث نمیتوان امیدوار بود که این سرویس پا بگیرد؛ البته اين موضوع محدود به اين سرويس نيست آينده بانکداري و پرداخت همين است؛ اگرچه بايد اصلاح کنم که آينده در واقع حال است و الان اين اتفاق افتاده ما بايد به سرعت بتوانيم تکليف خودمان را با اين موضوع مشخص کنيم.
* در این بخش باید به دو مسئله بپردازیم؛ یکی رقبای پل و دیگری مزایای این ابزار. یکی از رقبا، سرویس کارت به کارت است. لطفاً به وجوه تمایز و رقابت این دو ابزار اشاره کنید؟
همانطور که بیان کردید رقیب اصلی سرویس پل را کارت به کارت میدانم. ساتنا و پایا را رقیب این سرویس نمیدانم؛ چون ساتنا سرویسی است که تراکنش بیش از ۱۵ میلیون تومان در آن امکانپذیر است و در پایا نیز واریز وجه با تأخیر انجام میشود؛ در صورتی که در پل در لحظه پول مانند کارت به کارت به حساب مقصد واریز میشود؛ اما مزیت پل نسبت به کارت به کارت از سمت بانک مرکزی در حوزه اقتصادی است؛ اما در بانک مرکزی دنبال این هستیم که این سرویس را برای مشتری جذابتر کنیم؛ مثلاً مبلغ انتقال را بالا ببریم یا کارمزد را نسبت به کارمزد کارت به کارت کمتر کنیم؛ از طرفی اگر تجربه کاربری پل به سادگی کارت به کارت نباشد؛ حتی اگر کارمزدش کمتر هم باشد بعید میدانم مشتری از آن استقبال کند؛ بنابراین باید تجربه کاربری آن بهتر از کارت به کارت یا حداقل سادهتر از آن باشد.این موارد برای پا گرفتن این سرویس مهم هستند که امیدوارم بتوانیم با بستة مناسبی که تمام این ابعاد را در بر میگیرد این سرویس را به عنوان یک سرویس جدید در سبد محصولات بانکها قرار دهیم.
* بر اساس صحبتهای شما این سرویس دو مزیت مهم دارد؛ یکی هزینة کمتر و دیگری سهولت استفاده از آن نسبت به کارت به کارت؛ اما موانعی هم در اینجا مطرح است و آن اینکه PSPها درآمد خوبی دارند که در نهایت نصیب بانکها میشود. شاید بانکها به نوعی به یک مانع تبدیل شوند.
بانک مرکزی میتواند در این بخش سرعت گردش پول را از طریق کاهش محدودیتها و کاهش سقفها کاهش دهد این مکانیزمها در اختیار رگولاتور است که با بازی با آنها قادر است رفتار مردم را نیز تغییر دهد و از طرفی اين سرويس براي بانک هم جذاب است؛ چرا که نيازي به تأمين نقدينگي از منابع خود براي واريز وجه به دريافتکننده ندارد و در همان روز پول را از بانک مقصد دريافت ميکند. اين باعث ميشود بانک راحتتر بتواند مديريت نقدينگي روزانة خود را انجام دهد. به عبارت ديگر منابع بانک کمتر درگیر میشود و این امر برای بانکها جذابیت بیشتری دارد.
* لطفاً صحبتهای خود را با نگاهی به سال ۱۴۰۰ جمعبندی کنید.
با توجه به برنامههای بانک مرکزی در سال ۱۴۰۰ اتفاقات خوبی در حوزه پرداخت خواهد افتاد. به جز مواردی که در مورد سرویسهای جدید حوزه پرداخت و ارتقاء امنيت و کيف پول و اعتبارسنجي و کارت اعتباري و … اشاره کردیم تصور میکنم موضوعات مربوط به بانکداری باز و بانکداري ديجيتال در کنار مباحث مرتبط با شناسايي غیر حضوری مشتريان برای بانکها، ايجاد سند باکس حوزه پرداخت و بانکي کشور از ضروريات ورود بازيگران جديد به اين عرصه است. تلاش براي فراگير شدن امضای الکترونیک در شبکه بانکی براي استقرار چک الکترونيک به عنوان يکي ديگر از محصولات جديد در حوزه بانکي و همینطور ساير مقررات مرتبط با اجرای قانون جدید چک در سال ۱۴۰۰ از موضوعات مهم اولين سال قرن جديد در حوزه پرداخت خواهند بود.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 50