بیمه یک واقعیت نیست، موقعیت است

ما در هر موقعیتی که قرار می‌گیریم چه بعد زمان و مکان، بیمه در آن وجود دارد و در عین حال در خود فرد نیز به عنوان یک موقعیت حضور دارد.اگر خدا در فازی غیر مادی از رگ گردن به انسان نزدیک‌تر است، این نقش را در عالم ماده بیمه بازی می‌کند. طبیعتا علت آن است که ریسک با انسان و موقعیت‌ها همزاد است. اما در این نوشتار هدف علت‌یابی نیست بلکه بررسی آثار یک پدیده فراگیر فرا انسانی شامل انسان و محیطی است که در آن زیست می کند.

به هر کجا نگاه می کنیم هر کجا که می نشینیم، هرجا که قدم می گذاریم، هر چه که سوار می شویم، هر مسیری را که طی می کنیم و هر هوایی را که تنفس می کنیم، هر آنچه را می خوریم، هر آنچه را که برنامه ریزی می کنیم، بیمه در آن موقعیت حضور دارد.

بیمه یک واقعیت نیست یک موقعیت است. بدین معنا که ما در هر موقعیتی دارای دو بعد زمان و مکان قرار می گیریم بیمه در آن وجود دارد و در عین حال در خود فرد نیز به عنوان یک موقعیت بیمه حضور دارد.

به عبارت دیگر، در میان پدیده های مادی، هیچ پدیده ای تا بدین حد با انسان درآمیخته و عجین نیست. اگر خدا در فازی غیر مادی از رگ گردن به انسان نزدیکتر است، این نقش را در عالم ماده بیمه بازی می کند. طبیعتا علت آن است که ریسک با انسان و موقعیت ها همزاد است. اما در این نوشتار هدفم علت یابی نیست بلکه بررسی آثار یک پدیده فراگیر فرا انسانی شامل انسان و محیطی که در آن زیست می کند، است.

با توجه به مقوله توسعه پایدار، زمین با همه موجوداتش و سپهرش به عنوان یک موقعیت فراگیر قلمداد می شود که انسان تلاش می کند چتر بیمه را حتی تا لایه ازون گسترش دهد.

اما حضور و آثار چنین پدیده ای چه پیامی برای فعالان صنعت بیمه دارد؟

پیام اخلاقی

پدیده ای تا بدین حد عجین با انسان قاعدتا باید از خلوص حداکثری برخوردار باشد تا بیشتر آثار مثبت را بر جای بگذارد.

فعالان این عرصه هر چه بیشتر به موقعیتی که در آن قرار دارند اشراف پیدا کنند و عمق این پدیده را درک کنند طبعا در ایجاد اکوسیستم سالمتر و ارائه بهتر خدمات بیمه ای بیشتر کوشا خواهند بود.

طبیعی است برای داشتن یک اکوسیستم سالم لایه های مختلفی را باید مد نظر قرار داد. از لایه های رگولاتوری که قوانین بهتری را مصوب کنند و بر اجرای درست نظارت کنند تا بخش ستاد که قوانین را بهتر و حرفه ای تفسیر و سپس ارائه بهتر خدمات بیمه ای را برنامه ریزی و لایه های شعبه برنامه ها را بهتر اجرا کنند تا در نقطه شبکه نمایندگی، نمایندگان بتوانند به بهترین نحوه خدمت ارائه دهند.

نکته آن است که تا اینجا را بارها تکرار کرده ایم که قانون و مقررات بهتر، نظارت بهتر، برنامه ریزی و اجرای بهتر، اما سوال همواره اساسی آن است که تعریف عملی از بهتر چیست؟ چه قانون و مقرراتی بهتر است، چه نوع اجرا و برنامه هایی مطلوب تر است. به عبارت دیگر چالش اصلی در تعریف مطلوبیت است. اگر به ورطه کلی گویی فرو بیفتیم خواهیم گفت که حلقه گم شده مطلوبیت کجاست. اما موقعیت (موقعیت شامل واقعیت دارای دو بعد زمان و مکان هست لذا سیالیت آن اهمیت می یابد دیگر ما یک واقعیت ثابت نداریم بلکه با موقعیت ها روبرو هستیم) آن است که صاحب نظران، مسئولان و فعالان بیمه ای طی نزدیک 9 دهه اخیر در ایران و چند سده در جهان در مسیر بهبود مطلوبیت گام برداشته است و نمی توان از حلقه گم شده سخن گفت بلکه با پدیده ای روبرو هستیم که همواره بهبود پیدا می کند و مطلوبتر می شود.

بر همین اساس چرخه خدمات بیمه هر چقدر در مراحل مختلف آن از مطلوبیت بالاتری برخوردار باشد باز هم جا دارد که مطلوبتر شود. برای این کار شاید زمینه سازی برای درک درست از موقعیتی که در آن قرار داریم از اهمیت بالاتری برخوردار باشد.

برای توسعه درک درست بین سه رکن صاحب نظران، مسئولان و فعالان بیمه ای از یک مثال استفاده می کنم:

تقریبا همه ایرانیان با پدیده مدرسه و آموزش آشنا هستند. لذا دلیلی ندارد که دولت روی شناساندن پدیده ای به نام مدرسه و آموزش در سطح کشور تلاش کند. به تعبیر بیمه ای، مردم با مقوله بیمه به شکل های مختلف آشنا هستند و نیاز نیست که جامعه بیمه ای روی معرفی مقوله بیمه سرمایه گذاری کنند.

چیزی که اهمیت دارد سرمایه گذاری و تلاش دولت روی اصلاح و ارتقای محتوای آموزشی، کیفی سازی نظام آموزشی، بهره وری و سلامت آموزش دهنده(معلمان) و ارتقا نحوه ارائه آموزش است تا زمانی که از یک سو با استانداردهای روز دنیا همخوانی پیدا کنند و از سوی دیگر آموزش گیرندگان علاوه بر رضایت به یک گفتگوی موثر با آموزش دهنده مبادرت کنند. برای این کار گام اول درک درست جامعه آموزش در کشور ماست تا در سایه این درک بتواند با تسهیل رویه ها از طریق اصلاح قوانین و مقررات، بهبود زیرساخت ها، نوآوری در محتوای آموزشی و حرفه ای تر شدن آموزگاران آموزش بهتری به دانش آموزان ارائه دهند.

به تعبیر بیمه ای، جامعه بیمه ای ما در وهله اول باید با درک موقعیتی که در آن هستند با تسهیل رویه ها از طریق اصلاح قوانین و مقررات، بهبود زیرساخت ها با توسعه دانش و فناوری، نوآوری در محصولات از طریق جذب نخبگان دانشگاهی و بسترهای نوآوری، هرچه حرفه ای تر کردن نمایندگان از طریق بهبود فرآیند گزینش و آموزش مداوم و تسهیل فضای کسب و کار آنها، خدمات بیمه ای مناسب تری به مردم ارائه دهند.

اما برای اینکه بفهمیم در مسیر درست حرکت می کنیم یا نه از طریق ایجاد امکان گفتگو با دریافت کنندگان خدمات بیمه ممکن است. ایجاد گفتمان مداوم تنها از طریق مکانیزم های رضایت سنجی مشتری مقدور نیست. بلکه باید فراتز از آن رفت. بر همین اساس صحبت از موقعیت می کنیم. در موقعیت کنونی جهان ابزارهای زیادی وجود دارند تا به یک گفتمان واقعی با دریافت کنندگان خدمات بپردازیم. جامعه بیمه ای ما لاجرم باید این ابزارها را هرچه سریعتر به خدمت بگیرند. برای این کار در گام اول جذب نخبگان از خارج از بیمه است. این امر نیازمند سرمایه گذاری است.

اما سوال پایانی این است که چگونه معدل درک جامعه بیمه ای ما از جایی که در آن قرار دارند بالاتر برود. شاید این سوالی است که تک تک افراد فعال در جامعه بیمه ای ما باید بدان فکر کنند و پاسخ دهند. در این میان مسئولیت صاحب نظران بیشتر است.

پاسخ نگارنده به عنوان یکی از فعالان حوزه بیمه این است که مکانیزم های پاسخگویی را در لایه های مختلف نظارتی، برنامه ریزی، اجرایی و فروش افزایش دهیم. تا زمانی که فردی پاسخگوی فعالیتی که انجام می دهد نباشد درک درستی از موقعیتی که درآن است را نخواهد داشت. برای فعال کردن مکانیزم های پاسخگویی توسعه دانش و مهارت اولین صورت است. تا زمانی که شبکه نمایندگی صنعت بیمه از دانش و مهارت کافی برخوردار نباشد قطع امکان فعال کردن مکانیزم های پاسخگویی غیر ممکن است. اما مقدمه این کار فعال کردن مکانیزم های افزایش دانش در همه سطوح جامعه بیمه ای است.

ما نیاز داریم همه به صورت مداوم بیاموزیم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ⁄  8  =  1