درک اکوسیستم ریسک و مدل سازی در صنعت بیمه

امروزه هیچ تصمیمی نیست که گزارش کمیتۀ ریسک را به پیوست خود نداشته باشد و کمیتۀ ریسک نمی‌تواند ارزیابی درستی از ریسک‌های موجود در هر شکل (کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت) داشته باشد؛ مگر اینکه اول ساختارهای شرکت متناسب با حاکمیت شرکتی اصلاح شده باشد. دوم ابزارهای لازم برای شناخت را در اختیار داشته باشد و سوم اینکه مدیران شرکت به ریسک اعتقاد داشته باشند. طبعاً اعتقاد نداشتن مدیران ارشد یا سهامداران یک شرکت به ریسک، خود ریسک بزرگی است که آیندۀ شرکت را به خطر می‌اندازد.

در این نوشتار هدف آن است که با استفاده از عبارت اکوسیستم ریسک، نحوۀ مواجهه با ریسک‌های مرتبط با صنعت بیمه را بشناسیم و مدل‌سازی کنیم و برای مدیریت آنها راهکار پیش‌بینی کنیم.

سال 99 شاهد دو پدیدۀ پیچیده بود که هر یک با خود ریسک‌های زیادی همراه داشتند؛ یکی ویروس کرونا و دیگری بورس.

شاید هر دو را بتوان مصداق قوی سیاه دانست به این علت که احتمال وقوع هر دو پدیده بسیار دور از ذهن بود.

کمتر کسی تصور می‌کرد یک ویروس بتواند تا این حد جهان را متأثر و اقتصاد را زمین‌گیر کند؛ همچنین کمتر کسی فکر می‌کرد شرایطی فراهم شود که بورس به یک‌باره و در مقطعی کوتاه شاخص‌ها را درنوردد و مدام رکورد بزند.

هر دوی این پدیده‌ها دارای ریسک‌های مثبت و منفی خاصِ خود بودند و شرکت‌های بیمه طبعاً باید مراقب ریسک حاصل از این دو رویداد باشند تا بتوانند به درستی آنها را مدیریت کنند.

تعاریف متفاوتی از ریسک و مدیریت آن وجود دارد. طبق تعریف دفترچه راهنمای ISO31000 به عنوان یکی از اصلی‌ترین معیارهای تعیین و تعریف مدیریت ریسک، ریسک به عنوان «اثر نا اطمینانی بر اهداف» تعریف می‌شود؛ به عبارتی هر عدم قطعیتی ریسک محسوب می‌شود. این عدم قطعیت یا اثر می‌تواند مثبت، منفی یا به طور کلی انحراف از آنچه مورد انتظار سازمان است تعریف شود. اثر مثبت در حقیقت همان فرصت است و بر خلاف دیدگاه رایج که ریسک را ماهیتاً منفی و به عنوان یک تهدید تلقی می‌کند، ریسک شامل فرصت‌ها نیز هست.

بر اساس این تعریف، سال 99 در کنار بسیاری عوامل ساختاری و غیر ساختاری، دو پدیدۀ مورد اشاره (کرونا و بورس) اثر نا اطمینانی بر اهداف شرکت‌های بیمه را به شکل کاملاً معناداری تشدید کردند.

در این نوشتار هدف آن است که با استفاده از عبارت اکوسیستم ریسک، نحوۀ مواجهه با ریسک‌های مرتبط با صنعت بیمه را بشناسیم و مدل‌سازی کنیم و برای مدیریت آنها راهکار پیش‌بینی کنیم.

طبق شکل 1، فعالیت یک شرکت بیمه به دو بخش قابل تقسیم است؛ یکی فعالیت‌ها حول بیمه‌گری و دیگری بنگاه‌داری. به عبارت دیگر یک شرکت بیمه از یک سو به عنوان یک بنگاه باید سود شناسایی کند و طبعاً در قبال سهامداران خود متعهد است. از سوی دیگر به عنوان یک بیمه‌گر و پوشش‌دهندۀ ریسک به بیمه‌گذاران تعهد دارد. بر همین اساس یک شرکت بیمه در بال سمت راست یعنی فعالیت بنگاه‌داری یک ذی‌نفع اصلی یعنی سهامداران را دارد و در بال سمت چپ خود یعنی فعالیت بیمه‌گری دارای یک ذی‌نفع اصلی به نام بیمه‌گذار است. در این بین ذی‌نفعان دیگری شامل دولت، مردم، اقتصاد، بیمۀ مرکزی، بورس، بانک، پرسنل هر شرکت، شعب، شبکۀ نمایندگی هر شرکت، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت و … از جمله ذی‌نفعان مهمی هستند که هر دو فعالیت شرکت را متأثر می‌کنند.

در اکوسیستم ریسک همۀ اجزاء زنده هستند و بر یکدیگر تأثیر و تأثر دارند. یافتن مدلی که بتواند شرکت بیمه را در قبال تأثیر و تأثراتی که موجب نا اطمینانی در تحقق اهداف می‌شود شناسایی، ارزیابی و مدیریت کند بسیار حیاتی است.

یکی از مدل‌های کل‌نگر که می‌تواند اثر نا اطمینانی دربارۀ تحقق اهداف را به حداقل برساند اجرای مکانیزم‌های حاکمیت شرکتی در شرکت است. در این مدل، توجه به ذی‌نفعان شاید اصلی‌ترین رکن است. ارکان دیگر یعنی شفافیت، پاسخگویی، عدالت و انصاف نیز به نوعی در راستای توجه و ایجاد همنوازی با ذی‌نفعان تعریف شده است.

تشکیل کمیته‌های مربوط به حاکمیت شرکتی در هیئت مدیره به ویژه کمیتۀ ریسک و حسابرسی همچنین پی‌ریزی فرایند کنترل داخلی در کنار سه رکن پاسخگویی، شفافیت و «عدالت و انصاف» می‌تواند به خودی خود بسیاری از ریسک‌ها را از شرکت دور نگه دارد با اینکه هزینۀ ریسک را تا حد ممکن پایین نگه دارد.

اما شناخت و مدیریت ریسک‌ها بدون استفاده از فناوری و ظرفیت‌های آن ممکن نیست. شرکت‌های بیمه برای کم‌اثر کردن پدیده‌های قوی سیاه در شرایط پر رقابت و پر ریسک باید از ظرفیت‌های فناوری اطلاعات مانند بیگ دیتا، هوش مصنوعی و … استفاده کنند؛ همچنین حرکت بر لبۀ فناوری را در دستور کار داشته باشند.

درک درست از اجزاء اکوسیستم ریسک بدون حرکت بر لبۀ فناوری اطلاعات غیر ممکن است. رقابت‌های نزدیک باعث می‌شوند ریسک‌ها بیشتر خودنمایی کنند و هزینه‌زا باشند؛ بنابراین تنها با استفاده از مدل‌های روزآمد و فناوری‌های نو می‌توان امکان رقابت را فراهم کرد. طبیعی است؛ وقتی از ریسک صحبت می‌شود تا زمانی که فرهنگ و ادبیات آن در میان شرکت‌های بیمه به عنوان اصلی‌ترین عنصر حیاتی به صورت درست درک و رایج نشده باشد، می‌تواند خود به یک ریسک تبدیل شود.

شاید لازم است شرکت‌های بیمه در گام اول، فرهنگ ریسک را به درستی دریابند و در اکوسیستمی که فعالیت می‌کنند آن را گسترش دهند. امروزه هیچ تصمیمی نیست که گزارش کمیتۀ ریسک را به پیوست خود نداشته باشد و کمیتۀ ریسک نمی‌تواند ارزیابی درستی از ریسک‌های موجود در هر شکل (کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت) داشته باشد؛ مگر اینکه اول ساختارهای شرکت متناسب با حاکمیت شرکتی اصلاح شده باشد. دوم ابزارهای لازم برای شناخت را در اختیار داشته باشد و سوم اینکه مدیران شرکت به ریسک اعتقاد داشته باشند. طبعاً اعتقاد نداشتن مدیران ارشد یا سهامداران یک شرکت به ریسک، خود ریسک بزرگی است که آیندۀ شرکت را به خطر می‌اندازد؛ کما اینکه در برخی موارد چنین مقوله‌ای را شاهد هستیم؛ اما شرکت‌های آینده‌نگر باید از چنین شرکت‌هایی درس بگیرند و اکوسیستم ریسک را با دقت بیشتر درک و مدل‌سازی کنند.

 

ماهنامه بیمه داری نوین

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ⁄  1  =  9