سبقت چینی‌ها از همه رقبا

شاید دیگر در این روزهای وانفسای اقتصاد ایران که «صادرات» به‌عنوان یک فعالیت با درجه اهمیت بالا شناخته شده و از در و دیوار درباره خوبی و مزیت و ضرورت آن می‌گویند یادآوری حسرت از دست رفته به کار نیاید. اما برای نوشتن درباره دلایل تراز منفی تجاری این چهار ماه اخیر، باید به عقب برگشت. واقعیت این است که درآمدهای افسانه‌ای به‌دست آمده از صادرات نفت خام، ایرانیان را در سرمستی و فراموشی فروبرده بود و هنوز نیز پیامدهای آن سرمستی دیده می‌شود، که صادرات یک فعالیت غیرمفید است، چون به کاهش عرضه کالا در داخل و افزایش قیمت آن منجر می‌شود.

این اندیشه و آن درآمدهای بادآورده نفت‌خام، راهی برای توسعه صادرات ایران باقی نگذاشت و نشان‌دهنده این بود که ساختارهای ذهنی و عینی و نیز الزام‌های سیاسی این پدیده آماده نشده بود. در دهه‌های ۱۹۸۰ به این سو، کشورهای هوشمند‌تر و البته فاقد وابستگی به صادرات یک کالا به خوبی دریافتند که باید در بازارهای جهانی حاضر باشند و کالا و خدمات بفروشند و نیز کالا وخدمات وارد کنند تا اقتصادشان نیرومند شده و شهروندان نیز از فایده تجارت بهره‌مند شوند. ایران در این دهه‌ها اما، راه برون‌گرایی و توجه به بازار داخلی و دیوارکشی‌های تعرفه‌ای پرداخت و راه صادرات سالم و آزاد را بست.

 کوچک و انحصاری شدن

خوشبختانه چند هفته‌ای است که محدودیت‌های ارائه آمارهای صادرات و واردات دست کم در حد کلیات برداشته شده و اکنون آمارهای کلی از این دو متغیر در دست است. بررسی آمارهای ارائه شده، نشان از دو مقوله بسیار بااهمیت است. مقوله نخست، کوچک شدن حجم بازرگانی خارجی ایران است. آمارهای ارائه شده از سوی نهادهای رسمی نشان می‌دهد در ۴ماه نخست امسال، ارزش صادرات ایران با ۴۱ درصد و ارزش واردات نیز با کاهش ۲۴ درصدی مواجه شده است. از سوی دیگر، بررسی‌ها نشان می‌دهد ایران در ۴ماه منتهی به پایان تیرماه امسال، ۴/ ۲۸ درصد صادراتش را به کشور چین فرستاده است. به عبارت دیگر سهم چین از صادرات ایران بیش از ۲۵ درصد است و اگر روزی چینی‌ها در کوتاه‌مدت بخواهند به تجارت ایران آسیب وارد کنند، به سادگی نزدیک به ۳۰ درصد صادرات ایران را فلج خواهند کرد.

از سوی دیگر، آمارها نشان می‌دهند، سهم چین در واردات ایران نیز با رقم ۷/ ۲۵ درصد یک رقم بسیار بالا به حساب می‌آید و به نظر می‌رسد ایران، یکی از وابسته‌ترین کشورها به چین از نظر تجارت خارجی به حساب می‌آید. درجه انحصار بالای چین وسایه سنگین این کشور بر تجارت خارجی ایران اتفاق خوبی از نظر سیاسی و اقتصادی نیست و می‌تواند در صورت هرگونه تغییر معنادار در سیاست‌های چین از نظر راهبردهای سیاسی داخلی و سازش‌ها با جهان، تجارت ایران را در فشار قرار دهد.   همچنین آمارهای تجارت خارجی ۴ماه نخست امسال ایران، نشان می‌دهد سهم امارات از کل واردات ایران به ۷/ ۲۲ درصد رسیده است. این کشور کوچک حاشیه خلیج‌فارس در همین حال با سهمی معادل ۱۴ درصد سومین کشور مقصد صادرات ایران بوده است.

چرا صادرات کم شد

پیش از آنکه به‌دلایل کسری تجاری و کوچک شدن تجارت خارجی در ۴ ماه نخست امسال بپردازیم، باید تاکید کنم روند کوچک شدن صادرات ایران از ۱۳۹۶ شروع شده است. آمارهای رسمی نشان می‌دهد در سال ۱۳۹۸ صادرات ایران با آمارها و مقادیر گمرک ایران که قدری هم بیش نمایی دارد، به ۲۹ میلیارد دلار رسیده است که نسبت به سال پیش از آن، کاهش قابل‌توجهی را تجربه کرده است. با این همه برخی دلایل کاهش در صادرات را به‌طور خلاصه

یاد آور می‌شوم:

جهان کوچک شد

واقعیت این است که شیوع و گسترش ویروس کرونا، یک شوک بزرگ به تجارت جهانی وارد کردو صادرات به مثابه یک بال اصلی تجارت خارجی آسیب دید. در شرایطی که صادرات آلمان و چین و نیز کره‌جنوبی به‌عنوان کشورهای شاخص در صادرات، کاهش را تجربه کرده‌اند بدیهی است، صادرات ایران نیز کاهش یابد.

همسایه‌های عجیب

آمارهای صادرات در ۴ماه اخیر نشان می‌دهد، علاوه‌بر چین، عراق با ۶/ ۲۶ درصد، امارات با ۱۴ درصد، افغانستان با ۲/ ۸ درصد و نیز ترکیه با ۷/ ۴ درصد، هدف‌های اصلی بازارهای صادراتی ایران به حساب می‌آیند.

تحولات سیاسی درعراق، سختگیری امارات و نیز بسته شدن مرزهای زمینی صادرات کالا به افغانستان و ترکیه در کاهش صادرات ایران نقش داشته‌اند.

سقوط قیمت‌ها

بررسی دقیق نشان می‌دهد، بیشترین ارزش صادرات ایران را فرآورده‌های پتروشیمی، فولاد و فلزات اساسی و بنزین تشکیل می‌دهند.  کاهش شتابان تجارت جهانی، راه را برای سقوط قیمت این کالاها هموار کرد. این سقوط قیمت‌ها نیز در کاهش صادرات نقش داشته است.

واردات

اما دلیل روند کاهنده واردات در این ۴ ماه همانند سال ۱۳۹۸ کمبود ارز برای واردات غیر از کالاهای اساسی بوده و هست. مدیران دولت از هراس بیشتر شدن و غیرقابل کنترل شدن نرخ ارز و پیامدهای اقتصادی و سیاسی آن، از سر عمد درهای ثبت‌سفارش را بسته‌اند و این مهم‌ترین دلیل کوچک شدن واردات است.

دلخواه نیست

یادمان باشد و به‌ویژه مدیران سیاسی توجه داشته باشند، تجارت خارجی دیگر یک خواست و اراده دلبخواه دولت‌ها و حکومت‌ها نیست و دنباله و ادامه منطقی اقتصاد ملی به حساب می‌آید و باید در شرایط کار آمدی باشد تا بتواند به اقتصاد داخلی کمک کند. برای رسیدن به تجارت بزرگ، باید الزام‌های سیاسی و اقتصادی سختی را مراعات کنیم، که شاید در وقت دیگری باید به دقت و با جزئیات به این الزام‌ها پرداخت.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

11  −    =  6