موج پنجم و پول ملی/ پیشنهادی برای «تومان»

ریال یک ثروت ملی است برای حفظ اعتبار آن می توانیم از راهبردهای بهتری استفاده ببریم، تا اینکه آن را حذف کنیم. یک ملت باید تلاش کند ثروت های معنوی خود مانند نام‌ها را حفظ کند تا بدین طریق ضریب ماندگاری خود را بالا نگه دارد.اگر به جای استفاده از « تومان» از واحد «ریال جدید» استفاده کنیم توانسته ایم هدف مورد نظرمان را محقق و از ثروت ملی‌مان پاسداری کنیم.

تلاش های بانک مرکزی در عرصه اصلاح پول ملی قابل تقدیر است در عین حال این رویکرد از دو منظر قابل نقد و در عین حال زمینه ارائه راه حل دارد.

1- اولین نقد بر «تومان» به عنوان نام جدید پول ملی است. اگر به فرایند محو ریال و ظهور تومان در عرصه بازار نگاه کنیم این فرایند به عنوان یک معلول، حاصل اشتباهات در راهبردها و تصمیمات کلان حاکمیت در عرصه های اقتصاد و سیاست است.

الزام بازار برای گذر از ریال به تومان حاصل یک اقتصاد تورمی مزمن حدود 50 سال است. و اصلا عجیب نبود اگر یک بار دیگر بازار تصمیم می‌گرفت از تومان گذر کند و واحد دیگری را برای خود برگزیند. اکنون دولت فقط پیش دستی کرده و تلاش می کند زمان انتخاب بازار را کمی به عقب بیاندازد.البته بازار هنوز هم اعتراض خاصی به تومان غیر رسمی ندارد چون اموراتش را با تومان الان می گذراند.

آنچه که علت اصلی پیش دستی دولت در تغییر نام پول ملی در کنار حذف چهار صفر است چالش های اقتصاد رسمی در حوزه تعدد صفرهاست. از آنجا که اقتصاد رسمی ما قادر نیست از ظرفیت های اقتصاد غیر رسمی یعنی بازار تبعیت کرده و از تومان استفاده کند، فرار رو به جلو را ترجیج داده و قصد دارد خود را با بازار هم نوا کند. در حالی که اصولی آن است که اعتبار را به ریال برگرداند تا بازار غلط ناگزیر خود را اصلاح کند و به استفاده از پول رایج ریال برگردد.

هدف نگارنده از این نوشتار آن است که نشان دهد دولت و بانک مرکزی می تواند در قالب دو استراتژی کوتاه مدت و میان‌مدت هم راهبرد فرار به جلو را از دستور خارج کند و هم اعتبار را به ریال برگرداند.

فراموش نکنیم اسامی ملی، ثروت های ملت محسوب می شوند و حاکمیت نمی تواند مگر در مواقع اضطرار و آن هم در قالب یک رفراندم نام‌های ملی را تغییر دهد. نام  ریال به عنوان نام پول رایج ثروت ملی محسوب می شود و دولت ها موظف به حفظ اعتبار آن هست اکنون نه تنها دولت تلاش نمی کند تا اشتباه اول یعنی از دست رفتن اعتبار ریال را جبران کند بلکه اشتباه دوم را نیز قصد دارد تکرار کند و آن از بین بردن یک ثروت ملی است.

نکته آن است که همان اشتباهی که زمینه بی اعتبار شدن ریال را فراهم کرده برای تومان نیز همین سرنوشت را رقم خواهد زد.

اما بانک مرکزی چگونه می تواند ریال را حفظ کند و اعتبار را به آن برگرداند

پیشنهاد نگارنده آن است که به جای تغییر نام، از عبارت « ریال جدید» برای حذف چهار صفر استفاده شود. و دولت 5 سال وقت دارد تا اقتصاد را به ثبات برگرداند و طی این مدت ریال قدیم تقریبا از یادها رفته و « ریال جدید» تنها پول رایج بازار است. در آن زمان کلمه جدید نیز می تواند از جلوی ریال برداشته شود و 5سال همه فراموش خواهند کرد که زمانی ریال جدید هم وجود خواهد داشت.

این کار علاوه بر اینکه نام ریال به عنوان یک ثروت ملی حفظ می شود و اعتبار آن نیز برمی گردد دو مزیت اساسی دارد: یکی اینکه مردم به واسطه ساعت قدیم و جدید با این فرایند آشنا هستند و دوم اینکه اصلاح حساب‌های رسمی تنها با اضافه کردن یک کلمه (جدید) یا نمادی مانند یک ستاره بالای ریال در کنار حذف صفرها انجام خواهد شد و این به مراتب ساده تر از آن است که سندها کاملا از ریال به تومان تغییر کند. اگر از منظر تعداد حروف نیز بخواهیم دقت به خرج دهیم می توانیم به جای کلمه «جدید» از «نو» استفاده کنیم. «ریال نو» شش حرف دارد و «تومان» دارای 5 حرف است لذا از لحاظ حجم نیز تا حدی یکسان است. اگر چه مسئله اساسا تعداد حروف پول ملی نیست.

2- نکته دومی که چه بسا با اهمیت تر از عبارت تغییر نام واحد پول ملی است تغییرات در عرصه مفهوم پول، نظام‌های کسب و کار و توسعه ظرفیت های پول های مجازی و ارزرمزها است. از یاد نبریم که سرعت تغییرات در عصر اطلاعات به عنوان موج چهارم زیست بشرانه زیاد است که طبعا معادلاتی بر ابزاری به نام پول حاکم است با تغییرات بنیادینی روبرو خواهد شد. چنین تغییراتی طبعا پول فیزیکی و ملی را می تواند از الزام به تفنن تبدیل کند. همانگونه که تجارت الکترونیک چنان گسترش می یابد که از خرید غیر الکترونیک نه به عنوان الزام که یک لذت و تفریح یاد می شود.

لذا ممکن است حتی تا 5 سال دیگر اقتصاد دنیا به سمتی سوق پیدا کند که پول های ملی اهمیت خود را از دست داده باشند و لذا تغییر نام بیش تر باعث هدر رفت زمان و هزینه شود. به همین خاطر اگر هم دولت و بانک مرکزی بنابر ضرورت لازم است تعداد صفرهای پول را کسر کنند راهبرد برای دوره های کوتاه مدت اتخاذ کنند که افزودن عبارت جدید می تواند یکی از راهبردها باشد که بعد از 5 سال خودبخود به جدید کهنه شده و حذف خواهد شد.

نکته ای که در انتها باید اضافه کنم اشاره به موج 5 دوران زندگی بشر هست. موج پنجم عصر یادگیری ماشین است. شاید زمانی تنها در فیلم ها ماشین ها و رباطها را می دیدیم که فکر می کنند اما اکنون شاهد حضورشان هستیم که هم بهتر فکر می کنند هم کمتر خسته می شوند و بعدا می توانند با افزایش قدرت یادگیری اعصاب خود را تقویت کرده و نه تنها مراقب خود باشند بلکه کاملا اوضاع را تحت کنترل بگیرند. اصلا دور نیست  که آنان شاید نتوانند شبیه انسان زاد و ولد کنند اما می توانند راه های مختلفی را پیاده سازی کنند که به اشکال مختلف تکثیر شوند. در موج پنجم که می تواند حتی کمتر از 5 تا ده سال آینده رخ دهد انسانها دیگر چندان تصمیم گیر نیستند چون ماشین ها می توانند خیلی بهتر و کم هزینه تر تصمیم بگیرند و اجرا کنند. لذا در کلیه تصمیم گیری ها باید به آینده نیم نگاهی داشته باشیم. در غیر این صورت خیلی ساده زیر پای تحولات له خواهیم شد.

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

44  ⁄  22  =