ایران در سیاره‌ای دیگر/ رستاخیز تحریم

نگاهی به تجارت ایران؛

ایالات متحده در سال 2017 یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان را تولید کرد. ایران تنها سهمی 56/0 درصدی از تولید ناخالص داخلی جهان در سال 2017 را داشت. ایران در سال 2017 در حدود 5/10 درصد از ذخایر نفت جهان را در اختیار داشت. تحریم کامل نفتی ایران در 2 می 2019 هیچ تأثیری بر قیمت جهانی نفت نداشت. روابط سیاسی قوی ایران و اروپا و برخی همسایگان منجر می‌شود تا تحریم کامل ایران به سادگی میسر نباشد.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ، تحریم‌های بسیار سرسختانة ایالات متحده در قبال ایران منجر شد تا ارزش پول ملی طی سال گذشته به کمتر از یک سوم کاهش یابد. این تحریم‌ها منجر شد تا ایران به جای دریافت دلار در مقابل صادرات به کشورهای نزدیک، عمدة صادرات خود را به صورت تهاتری انجام دهد. این موضوع به ویژه در مورد دو کشور چین و هند صادق است.

نگاهی به آمارها و داد‌های بانک جهانی می‌تواند در مورد آیندة اقتصاد کشور و جهان پس از تحریم کامل ایران به ما کمک کند. در سال 2017 تولید ناخالص داخلی جهان 81 هزار میلیارد ریال بود و تولید ناخالص داخلی ایالات متحده در این سال 5/19 هزار میلیارد دلار برآورد شد، یعنی چیزی در حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان (25%) فقط در ایالات متحده تولید شد.

در مقابل، تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2017، 454 میلیارد دلار برآورد شد که فقط 56/0 درصد از تولید ناخالص داخلی کل جهان یا یک قسمت از 180 قسمت را تشکیل می‌دهد؛ بنابراین، تولید ناخالص داخلی کشور ایران در مقایسه با جهان به قدری پایین است که ایزوله کردن کامل ایران هیچ اختلالی در اقتصاد جهان ایجاد نمی‌کند.

این امر منجر شد که ایالات متحده با اطمینان خاطر کامل به ایزوله کردن اقتصاد کشور ایران فکر کند. فقط مسئلة سهم ایران از تولید نفت در جهان باقی می‌ماند. در سال 2017 در حدود 82 درصد از کل ذخایر نفت جهان در اختیار اعضای اوپک بود که ایران سهمی 8/12 درصدی از ذخایر نفتی این گروه را در اختیار دارد. در نتیجه سهم ایران از ذخایر نفت در جهان در حدود 5/10 درصد است.

نگاهی به تجارت ایران

تجارت ایران در سال‌های اخیر به واسطة تحریم‌های سرسخت ایالات متحده به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. بر اساس گزارشات اخیر بانک جهانی در سال‌های 2011 تاکنون نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور در بخش مصرف‌کننده نوسانات قابل توجهی داشت. در سال 2012 با اعمال تحریم‌های جدید ایالات متحده بخش صادرات و سرمایه‌گذاری ایران به شدت تحت تأثیر قرار گرفت و در نتیجه میزان مصرف بخش خصوصی نیز کاهش یافت.

در نهایت رشد تولید ناخالص داخلی در این دو بخش به منفی 13 درصد رسید که رقم بسیار قابل توجهی است. در سال 2017 بخش صادرات دوباره رونق خوبی داشت؛ اما پس از آن این رونق افت کرد و پیش‌بینی می‌شود در سال 2019 نیز بخش صادرات رشد منفی پنج درصد را تجربه کند. به نظر می‌رسد مصرف بخش دولتی در این دوره تنها عاملی بود که تحت تأثیر تحریم‌ها تغییری نکرد و دولت به خودی خود هیچ‌گونه نقش مثبتی در اقتصاد مقاومتی نداشته است.

تجارت ایالات متحده با ایران نیز در سال‌های گذشته بسیار پایین بود؛ اما در نیمة دوم سال 2018 میزان صادرات ایالات متحده به ایران افزایش قابل توجهی را نشان می‌دهد و در ماه اوت به حدود 150 میلیون دلار رسید. در ماه ژوئیه نیز  ایالات متحده بیش از 20 میلیون دلار کالا از ایران وارد کرد. از سپتامبر سال 2018 تاکنون واردات ایالات متحده از ایران به صفر رسید و صادرات نیز از ماه دسامبر به طور قابل توجهی کاهش یافت.

 

عاقبت تحریم‌ها و بازار نفت جهان

ایران پنجمین تولیدکنندة نفت در جهان به شمار می‌رود و در سال 2017 فقط 4/2 درصد از نفت جهان را تولید کرد. پس از تحریم نفتی، نفت ایران به هشت کشور مهم که روابط تجاری تنگاتنگی با کشور ما دارند، صادر می‌شود. این کشورها شامل چین، هند، ژاپن، کرة جنوبی، تایوان، ترکیه، ایتالیا و یونان هستند. با این حال، پس از اتمام مهلت ایالات متحده به این هشت کشور در اول ماه می امسال، این کشورها نیز دیگر قادر به واردات نفت از ایران نیستند.

در سال 2017، ایران با صادرات حدود 54 هزار میلیارد کالا در رتبة 46 در بین کشورهای صادرکننده قرار داشت و در حدود 72 درصد از صادرات کشور، مواد خام و میعانات نفتی بود با کاهش این صادرات به میزان صفر، میزان صادرات کشور به شدت کاهش یافت و تنها درآمد ایران از صادرات به کمتر از 16 هزار میلیارد دلار خواهد رسید که تأثیر بسیار شدیدی بر اقتصاد کشور خواهد گذاشت. گرچه این اثرات هم اکنون به وضوح قابل لمس است؛ اما با حذف این هشت کشور از مقاصد تجاری ایران، وضع به مراتب بدتر خواهد شد.

نگاهی به قیمت جهانی نفت در سال 2019 نشان می‌دهد که در تاریخ 2 می که مهلت هشت کشور در واردات نفت از ایران به اتمام می‌رسد، هیچ تأثیری بر سیگنال تکنیکال قیمت نفت نداشت. جالب اینکه در تاریخ 2 می قیمت نفت کاهش 2 دلار ی را تجربه کرد که نشان‌دهندة افت سه درصدی در قیمت نفت است. بر اساس سیگنال تکنیکال به نظر می‌رسد قیمت نفت تا اوایل ماه ژوئیه به سطح کلیدی 55 دلار نیز کاهش یابد.

 

مذاکره یا عدم مذاکره

در نهایت این کشمکش‌ها به مهم‌ترین سؤالی می‌رسیم که مسئولان کشور ما از قبل پاسخ آن را داده و روی آن تأکید دارند و آن اینکه مذاکره کنیم یا نکنیم؟ قاعدتاً بر اساس آنچه از صحبت‌های ریاست جمهوری ایران پیداست ایران تمایلی به مذاکره ندارد.

عدم مذاکره میان ایران و ایالات متحده کشمکش‌های فراوانی را در سراسر جهان به وجود خواهد آورد و قدرت بالای منطقه‌ای و سیاسی ایران سبب شده است تا به این سمت حرکت کنیم. بر خلاف کشور ونزوئلا که عدم مذاکرات منجر به سقوط اقتصاد کشور و در نتیجه بحران‌های مالی بسیار گسترده شد، کشور ما به این سمت سوق پیدا نمی‌کند.

گرچه ارزش پول ملی به طور قابل توجهی کاهش یافت؛ اما این کاهشِ ارزش، موقتی است و هرگونه اقدام مثبتی از سمت طرفین می‌تواند شرایط را به حالت گذشته بازگرداند (البته با کمی تفاوت). در این میان کشورهای بسیاری سخنان ضد و نقیض بیان کرده‌اند؛ مثلاً پاکستان طرفدار ایران است؛ اما اقداماتی در همکاری با عربستان انجام داد و در عمل عکس گفته‌هایش را اثبات کرد. کشور پاکستان با بستن قراردادهای متعدد اقتصادی و نظامی با عربستان حق همسایگی را پایمال کرد.

با این حال به گفتة کارشناسان از آنجایی که دو کشور پاکستان و ایران تاریخچة برادری طولانی دارند، باز هم نمی‌توان این‌گونه تصور کرد که پاکستان هیچ توجهی به ایران ندارد؛ بنابراین حساب باز کردن روی تعاملات پاکستان و عربستان ممکن است معامله‌ای موقتی باشد.

اتحادیة اروپا نیز در این میان نقشی بسیار کلیدی ایفا می‌کند. این اتحادیه بر خلاف ترامپ، بر حفظ قرارداد برجام بسیار مصر است و اخیراً به دنبال اعمال فشار روی ایالات متحده برای بازگشت به میز مذاکره است. طبق گزارشات اتحادیة اروپا و سازمان انرژی اتمی بین‌الملل، همة گزارشات حاکی از آن است که ایران در زمینة اتمی از همة قوانین پیروی کرده و هیچ موردی را نقض نکرده است. با این حال به نظر می‌رسد ترامپ با تحریک متحدان محلی به ویژه اسرائیل، دست به این اقدامات زده است، زیرا اسرائیل به واسطة ترسی که از افزایش قدرت نظامی ایران دارد، نمی‌تواند در منطقه به راحتی فعالیت کند.

دو کشور هند و چین نیز به واسطة قطع روابط تجاری با ایران، به ویژه واردات نفت، تحت فشار هستند. عمده روابط تجاری ایران با این دو کشور تهاتری بود و عدم صادرات نفت ایران به این دو کشور منجر به آسیب قابل توجه به صادرات این دو کشور می‌شود. علاوه بر این، ایالات متحده نیز با اعمال تعرفه‌های مالیاتی جدید بر واردات محصولات از سایر کشورها، فشار زیادی بر کشور چین وارد کرده است. همة این عوامل سبب شد تا چین نیز دل خوشی از ایالات متحده نداشته باشد؛ اما با توجه به روابط اقتصادی بسیار تنگاتنگ کشور چین و ایالات متحده، به نظر می‌رسد چین در نهایت طرف ایالات متحده باشد.

با توجه به اتفاقات رخ‌داده در کشمکش‌های ایران و ایالات متحده، نمی‌توان پیش‌بینیِ دقیقی از اتفاقات آتی داشت، ممکن است هر دو کشور فقط برای هم بلوف بزنند و اتفاق خاصی نیفتد. ممکن است این کشمکش‌ها به جنگ منطقه‌ای یا حتی جنگ جهانی تبدیل شود.

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

31  −    =  24