روند ۵۰ ساله رشد اقتصادی در کشور
نوسانات قابل توجه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی حاکی از عدم امکان پیشبینی اقتصاد است.با گذشت 10 سال از انقلاب، اقتصاد کشور هنوز با رشد منفی مواجه بود.18 سال طول کشید تا رکورد تولید ناخالص داخلی کشور در سال 65 شکسته شود. با نرخ ثابت، احیای دوباره اقتصاد کشور بعد از انقلاب 27 سال طول کشید.سرانه تولید ناخالص داخلی کشور در سال 1394 نسبت به سال 1391 کاهش 38 درصدی را نشان میدهد. بزرگترین درآورد کشور پس از انقلاب استقلال نسبی تولید ناخالص داخلی کشور از نفت است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، در سالهای اخیر بحثهای اقتصادی در زمینه تولید کشور نشان میدهد که نوسانات اقتصادی کشور در حال افزایش بوده و پیشبینیهای اقتصادی برای سرمایهگذاری را غیر ممکن کرده است. عدم امکان پیشبینی اقتصادی در یک کشور به منزله عدم امکان سرمایهگذاری است. نوسانات قابل توجه سالانه در نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور ما حاکی از این امر است.
نرخ رشد تولید ناخالص
در حالی که در کشورهای پیشرفته جهان نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در حالت عادی نوساناتی یک تا دو درصدی دارد، در کشور ما نوسان نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در برخی از سالهای پس از انقلاب به بیش از 10 درصد (چه مثبت و چه منفی) میرسد. با توجه به آمارهای ارائهشده توسط بانک جهانی، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور در سالهای قبل از انقلاب از سال 1340 تا 50 با نوسان بسیار کم و مثبت به روند خود ادامه داد؛ اما از سال 1354 با وقوع مشکلات اقتصادی و نرخ تورم 25 درصدی منجر به نیرو گرفتن جرقه انقلاب شد.
تا سال 1368 آثار مخرب انقلاب بر نرخ رشد اقتصاد کشور کاملاً مشهود بود؛ اما پس از آن سال، توانایی کم دولتها در مدیریت اقتصاد کشور منجر شد تا برای همیشه اقتصاد کشور با رشد کم و نوسان بالا به زندگی خود ادامه دهد. تنها دوران ثبات اقتصادی پس از انقلاب، بین سالهای 80 تا 86 بود و پس از آن رشد اقتصادی کشور به شدت در نوسان بود و ما شاهد نوسانات بیش از 10 درصد در برخی از سالها بودیم.
طبق پیشبینیهای بانک جهانی، نرخ رشد تولید ناخالص جهانی کشور در سال 1397، 5/1- درصد برآورد شده است و پیشبینی میشود این نرخ در سال 1398 به 6/3- برسد.
روند تولید ناخالص
از سال 1340 تا سال 1365 روند تولید ناخالص داخلی کشور در کل روندی مثبت بود؛ اما پس از آن با دو افت قابل توجه مواجه شد. که دوره اول از سال 1365 تا 1383 به طول انجامید که حاکی از افول 18 ساله اقتصاد است و دومین دوره در سال 1391 آغاز شد که پس از گذشت پنج سال هنوز فاصله قابل توجه 150 میلیارد دلاری آن احساس میشود. روند رشد اقتصاد کشور تنها از سال 1374 تا 1386 مثبت بود.
تولید ناخالص داخلی کشور با در نظر گرفتن نرخ ثابت سال 1389 از روند رشد بسیار کمتری برخوردار است. این امر نشاندهنده تأثیر تورم در بزرگ جلوه دادن رشد تولید ناخالص داخلی است.
با مقایسه شکل 2 و 3 مشخص میشود که روند تولید ناخالص داخلی کشور روندی نمایی دارد در صورتی که تولید ناخالص داخلی کشور به نرخ ثابت، روندی تقریباً خطی را نشان میدهد. تنها در سالهای 1340 تا 1355 روند تولید ناخالص داخلی به نرخ ثابت، روندی تقریباً نمایی را نشان میدهد که حاکی از رشد واقعی قابل توجه در این دوران است.
بر اساس نرخهای ثابت، تولید ناخالص داخلی کشور در سال 1355 به حداکثر خود، یعنی 346 میلیارد دلار رسید و این نرخ در سال 1382، یعنی 27 سال بعد دوباره شکسته شد که حاکی از آثار قابل توجه انقلاب بر اقتصاد کشور است.
سرانه تولید ناخالص داخلی کشور که به جمعیت کشور نیز وابسته است در این دوران بیشتر تحت تأثیر قرار گرفت. زیرا با وجود نرخ منفی رشد اقتصادی در برخی از سالها، نرخ رشد جمعیت همیشه مثبت بود؛ بنابراین با احتساب سرانه تولید ناخالص داخلی، رکورد سال 1365 در سال 1386 شکسته شد. علاوه بر این، افول قابل توجه تولید ناخالص داخلی کشور در سال 1394 نسبت به سال 1391 در مجموع کاهش قابل توجه 38 درصدی را تجربه کرد.
نسبت تولید ناخالص اسمی به واقعی (GDP Deflator)
نگاهی به نسبت تولید ناخالص داخلی اسمی به واقعی به قیمتهای ثابت سال 1390 نشاندهنده روند شدید صعودی این نسبت است. بالا بودن این نسبت، حاکی از پایین بودن نرخ رشد واقعی است. این نسبت در سال 1396 از مرز 200 درصدی عبور کرد که حاکی از عدم رشد واقعی اقتصاد کشور در سالهای 90 تا 96 است.
به عبارت دیگر تنها شش سال طول کشید تا این شاخص برای کشور ما به دو برابر برسد در صورتی که در کشورهای پیشرفته همچون آلمان به نرخ ثابت قیمت سال 2010، این نسبت در سال 2017 و با گذشت هفت سال تنها نزدیک به 12 درصد افزایش یافت و به 112 رسید. بنابراین بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی در کشور ما غیر واقعی بوده و تنها ناشی از افزایش قیمتها است.
سهم سرمایهگذاری و درآمد نفتی در تولید ناخالص داخلی
آمارهای بانک جهانی از سال 1349 تاکنون حاکی از آن است که ایران از جمله کشورهای خاورمیانه با کمترین میزان سرمایهگذاری خارجی است. سهم سرمایهگذاری خارجی در کشور در سالهای 1359 تا 1378 به شدت کاهش یافت و به صفر رسید؛ اما با افزایش ثبات در کشور، در سال 1381 سهم سرمایهگذاری خارجی به بیش از 5/2 درصد رسید که حاکی از افزایش قابل توجه سرمایهگذاریهای خارجی بود؛ اما در سالهای 1384 تا 1395 سهم سرمایهگذاری خارجی به کمتر از یک درصد رسید و در سال 1396 مرز یک درصد را رد کرد.
همزمان با سرمایهگذاری خارجی، سرمایهگذاری خارجی کشور در سایر کشورها نیز دستخوش تغییرات قابل توجهی شد. در سالهای 1372 و 1382 به واسطه افزایش فرصتهای سرمایهگذاری داخلی، سرمایهگذاری خارج از کشور به شدت کاهش یافت و عمده سرمایهها به داخل کشور معطوف شد که نشاندهنده بهبود شرایط اقتصادی بود؛ اما در سال 1391 سرمایهگذاری قابل توجهی در خارج از کشور انجام شد.
درآمدهای نفتی از سال 1352 در کشور به اوج خود رسید و سهمی بالغ بر 30 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داد و در سالهای 1357 تا 1365 سهم درآمدهای نفتی به کمتر از پنج درصد رسید. با گذشت 27 سال از انقلاب اسلامی، تکیه بر درآمدهای نفتی در کشور به شدت کاهش یافت و تاکنون روند کاهش سهم نفت در تولید ناخالص داخلی کشور از 30 درصد به نزدیک 10 درصد رسید که نشاندهنده استقلال نسبی اقتصاد کشور از نفت است؛ بنابراین پس از گذشت حدود 20 سال دوباره سهم درآمدهای نفتی به حدود 10 درصد رسید که گام بزرگی در استقلال تولید کشور از درآمدهای نفتی محسوب میشود.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 39