بحران، عامل عدم‌بازگشتِ ثباتِ مدیریتی به شرکت‌ها

بخش دوم گفت و گوی اختصاصی با دکتر علی حکیم جوادی مدیرعامل و نائب رئیس هیات مدیره شرکت گروه فن آوران هوشمند بهسازان فردا;

اطلاعات منتشرشده توسط شرکت‌های مشاورة معتبر خارجی با قیمت‌های بالا در اختیار متقاضیان قرار می‌گیرد زیرا این اطلاعات ارزان به دست نیامده‌اند / گاهی اوقات ممکن است مشاوره های یک شرکت مشاوره را دریافت کنیم، اما آنها را عملیاتی نکنیم / شرکت‌ها ملزم به داشتن مشاوران خوبی هستند که آنها را برای عدم ورود به منطقة بحرانی هدایت کنند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، زمانی‌که گفته می‌شود مجموعه یا سازمانی دچار بحران شده دقت کنیم که آیا تصور بحران پدید آمده یا واقعاً با آن مواجهیم؟ این مسئله به مدیریت سازمان برمی‌گردد؛ ممکن است آستانة تحمل برخی مدیران به‌اندازه‌ای پایین باشد که در مواجهه با مسائل بسیار کوچک احساس وقوع بحران کنند، اما بحران رویدادی‌ست که به‌طور طبیعی یا غیرطبیعی سبب ایجاد حالتی بین مرگ و زندگی در سازمان‌ها یا انسان‌ها شود. به‌عنوان مثال در تعریف پزشکی وقتی فرد دچار معضل شده و در شرایط مرگ و زندگی قرار می‌گیرد، اصطلاحاً وارد حالت بحرانی شده است. نکتة حائز اهمیت محل وقوع بحران است که دقیقاً تصمیم درست پزشک یا مدیر سازمان می‌تواند سبب نجات شود و ادامة مسیر صعود یا سقوط و افتادن به دام مرگ را مهیا کند.

 

*در حوزة پزشکی جراح به عنوان منجی تلقی می‌شود، اما در بازار اقتصادی جراح کیست؟ آیا می‌توان شرکت‌های مشاوره را جراح دانست؟
خیر. اگر مجموعه‌ای در حال فعالیت را در نظر بگیرید که سال‌هاست بدهی فراوانی دارد، نیمی از هزینه‌های شرکت چندین برابر عملکرد و درآمد شرکت باشد، چنانچه این مجموعه تصمیم به نجات بگیرد سازمان‌هایی دیگر وجود دارد که به عنوان «پیمان مدیریت» ورود می‌کند و طبعا از آن انتظار یک منجی خواهد داشت.

*آیا در این حالت احتمال نجات وجود دارد؟
این یکی از مدل‌های نجات است، اما نمی‌توان نام اینگونه شرکت‌ها را مشاور گذاشت. معمولاً با ورود بازیگران جدید ممکن است تحول جدی در سازمان ایجاد شود.

*ژنتیک سازمان در چنین مرحله‌ای از اهمیت فراوانی برخوردار است.
صددرصد. اینکه مدیر به مباحث مشاوره معتقد باشد، خروجی‌ها را بپذیرد و… اهمیت بسزایی دارد.

*نظر شما در رابطه با توانایی اجرای راهبردهای مشاور توسط مدیرِ شرکتی که دچار بحران شده چیست؟
یک کارفرمای خوب می‌تواند از مشاور خوب خروجی قابل قبول بگیرد، به این معنا که هرچه سطح توقع، انتظار و تسلط بیشتر باشد مشاور زحمت بیشتری را متحمل خواهد شد، نهایتاً خروجی بهتری می‌دهد. اما اغلب  مدیران برای اینکه استفاده از مشاور را در رزومة کاری خود داشته باشد این کار را انجام می‌دهند که خروجی آن بحث دیگری‌ست.

*یکی از مباحثی حوزة بحران تمرین برای پیشگیری از بحران تمرین و ایجاد آمادگی لازم است. در این خصوص نظرتان چیست؟
 نحوة ادارة شرکت در هنگام وقوع بحران و استفاده از شرکت‌های مشاورة مدیریت از اقدامات بسیاری ضروری در این مسئله به حساب می‌آید. در چنین حالتی امکان موفقیت به‌مراتب بالاتر از حالتی‌ست که بحران جدی پدید آمده و تنها یک منجی می‌تواند شرکت را نجات دهد.

*در این شرایط عملاً ممکن است مشاوره کاری از دستشان بر نیاید.
بله. اقدامی که مشاور انجام می‌دهد براساس اطلاعاتی‌ست که از طریق سازمان و منابع دیگر کسب کرده و طبق تجربه پیشنهادی ارائه می‌دهد، اما هیچ‌گاه پشت فرمان نمی‌نشیند. بنابراین مشاور نقش اجرایی ندارد و اجرا توسط سازمان و افراد مربوطه انجام می‌شود، حتی تدوین استراتژی در این حوزه توسط مدیران ارشد و مدیران عملیاتی سازمان اتفاق می‌افتد.

* شرکتی مانند صنایع یاس چطور می‌تواند موفق به جذب مشتری شود؟
ارائه خدمات مشاوره‌ای با کیفیت و تضمینی به نظر می‌رسد که بخشی از قراردادهای مشاوره می‌بایستی ارتباط مستقیم با خروجی و به صورت تضمین موفقیت و سهم در موفقیت باشد که مشاور گیرندگان و کارفرماهای اینگونه شرکت مطمئن شوند که مشاور تلاش می‌نماید که نتیجه کار خوب و موفقی را ارائه دهد در این صورت است که شرکت مهندسی صنایع یاس موفق به جذب مشتری بیشتر می‌شود.

*در جهت افزایش تعداد مشتریان شرکت‌های مشاوره مانند صنایع یاس چه راهبرد‌هایی می‌توان ارائه داد؟
ما در صنایع یاس از استراتژی « مُشک آن است که خود ببوید / نه آنکه عطار بگوید» استفاده می‌کنیم.

*قطعاً در این مسیر تاکتیک هم دارید؟!
شرکت‌های مشاوره فاقد کمپین هستند، بنابراین ما برای معرفی عملکردمان معمولاً از جلسات و کارگاه‌ها و محیط‌های نمایشگاهی و همایش‌ها استفاده می‌کنیم، عمدتاً راهبردهایی که در بانک ملت ــ به عنوان یک مشتری خاص ــ  استفاده کردیم را ارائه داد و با معرفی این اقدامات به دیگران می‌گوییم که آنها هم می‌توانند از این امکان استفاده کنند.

*اعتمادسازی به عنوان گام اول شرکت صنایع یاس مطرح می‌شود، شما به عنوان زیرمجموعه بانک ملت باید به دیگر شرکت‌ها نشان دهید امانت‌داری به کار برده در رابطه با بانک ملت را در مورد دیگران هم خواهید داشت.
یکی از راهبردهایی که دو سال است در داخل مجموعه مطرح شده و مورد موافقت قرار گرفته ورود صنایع یاس به خارج از بازار بانک است. همکاری ما با بانک ملت به عنوان تجربه‌ای بسیار خوب تلقی می‌شود، منتها باید بگویم خوشبختانه هیچ‌یک از اطلاعات بانک درون شرکت‌های ما نگهداری نمی‌شود که نگرانی‌ای از این بابت وجود داشته باشد، به تبع در رابطه با دیگران نیز همین‌طور خواهد بود.

*سئوالی که برای بازار ممکن است مطرح شود این است که اطلاعات شما در اختیار بانک است در این صورت پاسخ شما در راستای اعتماد سازی چه خواهید کرد؟
اتفاقاً ما روندهای معمول در دنیا و تأثیرات آن را در بانک‌ها بررسی کرده‌ایم، مشخصا وقتی چنین نرم‌افزاری در نظام بانکی به بانک ملت عرضه می‌شود می‌تواند مورد استفادة دیگران هم قرار گیرد.
همچنین ما در چارچوب قانون تجارت کار می‌کنیم و از طرف دیگر بانک هیچ‌گاه برای در اختیار گرفتن اطلاعات ما علاقه‌مند نبوده است.

*چطور می‌توان این ادعا را به بازار ثابت کرد؟
می‌توان پیشنهادها را به گونه‌ای دیگر در جهت اعتمادسازی ارائه کرد؛ خوشبختانه ما 2، 3 تجربة موفق در این زمینه داریم و آمادگی کامل برای ایجاد همکاری بین شرکت‌های مشترک صنایع یاس و بانک‌های دیگر وجود دارد.

*چالش اصلی این است که تا وقتی زیرمجموعة بانک هستید مشتریان دیگر شاید تصور کنند مشاورة مناسبی به آنها نخواهید داد.لذا  به نظر می‌رسد صنایع یاس باید مستقل شده و بخشی از سهام خود را واگذار کند.
تجربه‌ای که در گذشته دارم متعلق به زمانی‌ست که مدیرعامل مجموعه‌ای وابسته به یک نهاد بزرگ بودم، در این مجموعه حساسیت بسیاری نسبت به اطلاعات‌ وجود داشت به همین دلیل کار را به دو بخش تقسیم کردیم؛ یک بخش مجموعه‌ای که فعالیت‌شان درون سازمان بود و بخش دیگر در بازار کار می‌کردند، این دو مجموعه هیچ ارتباطی با هم نداشتند. مسلماً تجربه‌ای موجود در صنایع یاس آسان و ارزان به‌دست نیامده، بانک ملت میلیاردها تومان برای ایجاد تک‌تک پروژه‌های در حال توسعه و تجارب به‌دست آمده هزینه کرده است و قطعاً هر بانک دیگری که قصد انجام اقدامات اینچنینی را از ابتدا داشته باشد، باید همین هزینه‌ها را صرف کند. به‌هرحال ما آمادگی مشارکت با بانک‌های دیگر را داریم و می‌توانیم شرکت مهندس مشاور مشترک ایجاد کنیم که به معنای هم‌افزایی بین بانک‌های نیازمند مشاوره است.

*آمادگی شما به تنهایی کافی نیست، پذیرش بخش محیط و تاکتیک‌هایی که به کار می‌برید اهمیت فراوانی دارد؟!
در حال حاضر علاوه بر آمادگی موجود بانک‌های دیگر نسبت به این موضوع ابراز علاقه کرده‌اند، از طرف دیگر حدود یک سال است که روی Core جدید کار می‌کنیم، قبل از آغاز کار نیازمند RFP دقیق و خوبی که منطبق با استانداردهای جهانی تدوین شود، بودیم، این امر از طریق زحماتی جناب زادمهر در مجموعة صنایع یاس محقق شد و اکنون صنایع یاس می‌تواند به عنوان شرکتی که RFP بسیار مناسبی ارائه می‌دهد در عرصه حضور پیدا کند. در‌حال‌حاضر بسیاری از بانک‌ها معتقدند باید در کُربنکینگ‌ خود تغییر ایجاد کنند و در این زمینه نیازمند شرکت‌های مهندسی و مشاورین مناسب هستند، این یک مصداق کاملاً روشن در پاسخ به سئوال شماست.

*آیا می‌توان رفتن به سمت بانک‌های کوچک‌تر را یکی از تاکتیک‌های شرکت‌های مشاوره به حساب آورد؟
بله، اتفاقاً بانک‌های کوچک‌تر از مشاور استفاده نمی‌کنند، هرچند به نظرم بانک‌های بزرگ هم به آن صورت شرکت‌های مهندسی مشاور ندارند.

*به نظر شما چه تاکتیک‌های دیگری می‌توانند اهمیت داشته باشند؟
لازمة حضور موفق در چنین بازاری انجام فعالیت‌های مستمر، با کیفیت و مناسب است؛ ابتدا باید به گونه‌ای عمل کنیم که ما را به خوبی بشناسند، نمونة کارمان را ببینند تا علاقه‌مند شوند و موفق به جذب آنها شویم.
خوشبختانه در این مسیر اقدامات مناسبی در حوزة فین‌تک‌ها انجام شده که از این طریق می‌توانیم با بانک‌های دیگر همکاری کنیم. انشاءالله در آیندة نزدیک بتوانیم فعالیت‌های‌مان را به‌شدت توسعه داده و فضای و نیروی انسانی مناسب را فراهم آوریم. اکنون که این نیاز در کشور احساس می‌شود تصور می‌کنم چشم‌انداز روشنی را می‌توان برای آن انتظار داشت. در دنیای امروز نیاز جدی به شرکت‌های بزرگ در حوزة مشاورة مدیریت خصوصاً در زمینة آی‌تی و بانکی وجود دارد.

*ابزارشناسی اطلاعاتی و فنی به معنای تشخیص سطح و عمق تهدیدات در شرکت‌های مشاوره را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در ابزارشناسی اطلاعاتی و تشخیص آنها، با ابزارهایی که دوستان در اختیار دارند می‌توان اطلاعات بسیار خوبی در حوزه‌های مختلف طراحی کرده و به صاحبان صنایع داد. به عنوان مثال یکی از مباحثی که همیشه در بحران مطرح می‌شود ارزیابی ریسک است که در زمرة فعالیت‌های مدیریت ریسک قرار می‌گیرد. افراد اگر با نداشتم علم به وجود ریسک بالا به موضوعی ورود کنند قطعاً در مرحلة بعد با بحران مواجه خواهند شد، بنابراین یکی از اقداماتی که شرکت‌های مشاوره خصوصاً صنایع یاس انجام می‌دهند، در حوزة مدیریت و ارزیابی ریسک است.

*احتمالاً در مسیر باید به سمت بخشندگی دانش حرکت کرده و گزارشات‌تان را به انتشار عمومی برسانید؟
این موضوع می‌تواند به تشخیص سطح و عمق مخاطرات منجر شود. این مسئله را که وقتی وارد حوزه می‌شوید چه خطراتی با چه عمقی سازمان شما را تهدید می‌کند را شرکت مشاوره می‌تواند به‌راحتی در اختیار مدیر قرار دهند. خوشبختانه از طریق ابزارهای موجودی که پیاده‌سازی شده می‌توان اطلاعات بیشتری در این رابطه کسب کرد. فرض کنید داشبوردی بسیار خوب در بحث BI طراحی کرده و اطلاعات مناسبی در اختیار مدیر قرار دهید، مدیر می‌تواند قبل از ورود به مرحلة موردنظر اطلاعات کافی را داشته باشد و با اجتناب از موارد پرخطر عملیات پیشیگری را انجام دهد. مطالعه در سطح عمق تهدیدات یکی از اقدامات بسیار مناسبی‌ست که جای صحبت دارد.

*چگونه می‌توان راهبردهای مناسبی در این رابطه تدوین کرد؟
یکی از مباحث بسیار جدی تفاوت مدیریت استراتژیک با مدیریت بحران است، گاهی اوقات این دو مبحث را مجزا از یکدیگر می‌دانند درحالی‌که مدیریت بحران نوعی مدیریت استراتژیک است. یکی از وظایف و کارکردهای شرکت‌های مشاوره این است که بتوانند در بحث مدیرت بحران از منظر کمک‌کننده وارد شوند.

بخش اول گفتگو را اینجا بخوانید.

 

منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 32 خرداد 97

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  −  1  =  2