پشت پرده کمان شکسته آرش
بخش اول میزسخن با حضور بهشتی روی و خندان در مورد اصلاح ساختار بانک های کوچک;
نمیتوان گفت وضعیت برخی بانکها وخیم است، زیرا معیاری برای وخیمبودن تعریف نشده / اتفاقی که سال 91 در سیستم بانکی افتاد احساس حقارتی باورنکردنی را پدید آورد، زیرا هیچ بانکی حاضر نبود با ما مبادله کارتی داشته باشد / ما برای قدرتمندترین رقیبانمان معیارهایی را در نظر میگیریم که معادل کل منابع سپردهها نسبت به سرمایه است / بانکهایی وجود دارند که 30درصد از آنها به سهام عدالت، 40 درصد تامیناجتماعی و 20 درصد به دولت اختصاص یافته است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، اینروزها جستوگریخته زمزمههایی از چالشهای نظام بانکی به گوش میرسد که سبب شده تحلیلهای اقتصادی با تامل بیشتری بیان شوند، سرمایهگذاری در بانکها تحتالشعاع شرایط کنونی است و از سوی دیگر نمیتوان انتظار تغییر رویه ناگهانی داشت و راهی وجود ندارد جز اینکه به واسطه متخصصان این حوزه به اصلاح ساختار بانک بپردازیم. وجود مسئولیت مدنی در حل مشکلات اقتصادی بر کسی پوشیده نیست به همین دلیل بنا داریم از طریق گفتوگو با دکتر خندان؛ مدیرعامل محترم شرکت دادهورزی سیمیاگران و دکتر بهشتیروی؛ عضو هیاتمدیره بانک پاسارگاد به معضل بانکهایی بپردازیم که تعداد شعب آنها نسبت به بانکهای بزرگ کمتر است، در ادامه مشروح صحبتهای دو نیروی فنی و اندیشمندِ این حوزه را با ماهنامه «بانکداری آینده» میخوانید:
*برخی از بانکها را میتوان به سه دسته ورشکسته، شرایط وخیم و وضعیت معمولی تقسیمبندی کرد، نظر شما در این رابطه چیست؟
بهشتیروی: بهتر است ابتدا در رابطه با شرایط بانکها و ادغام آنها در اوایل انقلاب صحبت کنیم؛ پس از انقلاب بانکهای متفاوتی ادغام شدند که ثمرهاش بانک ملت بود. آن زمان من در بانک تهران فعالیت میکردم و مسئول طرح و برنامه روشهای عملیاتی بودم. به همین دلیل بهوضوح میدیدم که از مقررات استفاده نمیشود. یکی از اقداماتی که آن زمان انجام شد دستورالعملهای حساب جاری، تنظیم فرمهایی برای پاکت و سربرگ و پس از آن طراحی آرم بانک ملت بود. بانکهای ادغام شده در آن دوره فاصله فراوانی با هم داشتند مثلا بانک «اصناف» تمامی کارهای خود را بهصورت دستی انجام میداد، اما بانک بینالمللی «ایران» بهطور کلی کامپیوتری بود، تا جاییکه همه تصور میکردند سندهایش بلیت هواپیماست. در راستای این ادغام چون سیستم حسابداری مشخصی در بانکها وجود نداشت سه سال طول کشید تا شعبه بانک تهران سند بین واحدها را روی شعبه بانک عمران قرار دهد یعنی ادغامی چرند بود که هیچ معیاری برای آن وجود نداشت. تنها حُسن آن اولین ترازنامههای بانکی بود که تمام سهامها در آن ثبت میشد، اما برای پاسخگویی به سهامداران هیچ سیستم کارآمدی وجود نداشت.
*شما در این رابطه چه نظری دارید؟
خندان: اینکه تنها از منظر فناوری صحبت کنیم درست نیست، زیرا معضل خدمات و مشکلات موجود، از جنس دیگری هستند. به نظرم مهمترین بحث پاسخگوییست؛ وقتی با یک بنگاه اقتصادی روبهرو میشوید که سهامداران و هیاتمدیرهاش پاسخگو نیستند و هر کاری که تمایل دارند انجام میدهند، ناچار باید دولت را نه به خاطر مسائل اقتصادی بلکه به دلیل پاسخگویی به سهامداران و جلوگیری از بحران سیاسی ـ اجتماعی مداخله دهیم. ما تمام مسائل را در شرایطی به یکدیگر گره میزنیم که قادر به گشودن آنها نیستیم. بنابراین بهزعم بنده پاسخگویی یکی از کلیدواژههای اصلاح ساختار بانکی است. اگر به ترکیب سهامداران حتی در بانکهای خصوصی دقت کنید نهایتا به این نتیجه میرسید که بیش از 80 درصد سهامداران توسط دولت تعیین میشوند؛ بانکهایی وجود دارند که 30درصد از آنها به سهام عدالت، 40 درصد تامیناجتماعی و 20 درصد به دولت اختصاص یافته است.
*اما بانکهای پاسارگاد، پارسیان، اقتصاد نوین و کارآفرین و… خصوصی هستند؟!
خندان: در عناوین نامبرده غیر از پاسارگاد بانک خصوصی دیگری نمیشناسم و قطعا پارسیان و کارآفرین را بانکهای خصوصی نمیدانم. وقتی 4 نفر از 5 نفر اعضای هیاتمدیره و مدیرعامل بانک توسط نهادی خاص انتخاب شوند دیگر نمیتوان نام آن را بانک خصوصی گذاشت.
*در دستهبندی علل، یکی از مباحث مطرح همین موضوع است.
خندان: این بحران دامنه گستردهای دارد و ناچار فقط میتوانم کلیدواژهها را خدمتتان عرض کنم. یکی دیگر از کلیدواژهها اعتماد است؛ با تمام مسائل پیش آمده مردم پول خود را در سیستم بانکی سپردهگذاری کردهاند، نباید کاری کنیم که آنها پول را از سیستم خارج کنند. بدترین اتفاقی که ممکن است برای اقتصاد کشور بیفتد این است که افراد پولشان را تبدیل به اسکناس کرده و در بالش خود قرار دهند.
*هنوز که چنین اتفاقی نیفتاده است!
خندان: چرا چنین تصوری دارید؟ من به شما قول میدهم در تهران از خیابان انقلاب که بالاتر بروید بیشتر از 30 درصد مردم 5 هزار دلار یا بیشتر در منزلشان نقدینگی، سکه یا طلا دارند.
*به نظر شما نسبت نقدینگی چقدر است؟
خندان: بحث نسبت نقدینگی نیست بلکه موضوع عدم چرخش عمده نقدینگی در سیستم است زیرا پول عمدتا در سفتهبازی و بازیهای ملکی ـ که سابق بر این مقداری رونق داشت ـ در حال چرخش است. در این میان میتوان گفت یکی دیگر از معضلات تبدیل اقتصاد به پارتیشن است. اگر توجه داشته باشید نهادهای مختلف، پارتیشنهای اقتصادی خود را دارند و بین آنها تبادلی اتفاق نمیافتد و نهادها عمدتا با خودشان کار میکنند نه با دیگران.
*در رابطه با تقسیمبندی بانکهای کوچک براساس تعداد شعبه چه نظری دارید؟
بهشتیروی: در تقسیمبندی متوسط، وخیم و معمولی بانکهای کوچک براساس شعبه پاسخی برای شما ندارم، زیرا به نظرم سوال درستی نیست.
*حتی اگر دستهبندی را قبول نداشته باشید، برخی بانکها چندین سال است صورتهای مالی زیانده دارند و بعضی دیگر به دلیل سود بسیار پایین شرایط وخیمی پیدا کردهاند؟!
بهشتیروی: شرایط وخیم، نابودی و معمولی صفتهایی هستند که برای انسانهای مختلف با ذهنیتهای متفاوت استفاده میشود و مختص بانکها نیست، نمیدانم قصد شما از تقسیمبندی بانکها چیست و اصلا بانکی را نمیشناسم که در وضعیت نابودی باشد، حتی نمیتوان گفت وضعیت برخی بانکها وخیم است، زیرا معیاری برای وخیمبودن تعریف نشده، همچنین اعتماد یکی از شاکلههای اصلی اداره امور اقتصادی و حوزههای بانکی است و در شرایط حساس کنونی باید از واژههایی که سبب مخدوش شدن «اعتماد» میشود بپرهیزیم.
* 40 سال است شرایط حساس شده و ما چشممان را به روی آن بستهایم.
بهشتیروی: مسلما حوزه بانکی در کشور دچار نوسانات متعددی شده، بنده 47 سال در این حوزه خدمت کردهام و قبل از سال 91 همیشه تصور میکردم اتفاقی که بین سالهای 71 تا 73 افتاد بدترین دوران در سابقه کاری و زندگیام بوده است، اما سال 91 با اتفاقاتی مواجه شدیم که مسائل پیشین را بسیار کمرنگ میکرد.
*سال 71 شاهد چه اتفاقاتی بودید؟
بهشتیروی: بحران بدهیهای 36 میلیارد دلاری کشور در مقابل 7 میلیارد دلار ذخیره موجود، مسالهای بود که امکان داشت کشور را با شرایط بسیار وخیمی مواجه کند و وقتی قیمت نفت به 5 دلار رسید با دیفالتهای وحشتناکی مواجه شدیم تا جایی امکان انجام هیچکاری وجود نداشت، اما در همان شرایط نمایندگان دوویچهبانک و بانکهای مهم دنیا پشت درب اتاق بنده برای ملاقات به انتظار مینشستند، آخر سر کنار ما قرار گرفتند، قرارداد بستیم، استمهال کردیم و با وجود تاخیر، تمام بدهی تا ریال آخر پرداخت شد. ولی اتفاقی که سال 91 در سیستم بانکی افتاد احساس حقارتی باورنکردنی را پدید آورد، زیرا هیچ بانکی حاضر نبود با ما مبادله کارتی داشته باشد این موضوع تا جایی پیش رفت که حتی با ما سر یک میز نمینشستند.
امروز شرایط به گونهای است که به همکاران جوانم میگویم شما بسیار خوششانس هستید که طی 5 سال حضور در سیستم، تجربه مواجهه با بحران را پیدا کردهاید، زیرا بنده حدود 30 سال سابقه خدمت داشتم تا توانستم چنین تجاربی را کسب کنم. آن زمان تجربه کنونی وجود نداشت و ما مجبور بودیم خلاقیت به خرج داده و از نیروهای متفاوت استفاده کنیم، اما اکنون افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند به دلیل تجربههای به دست آمده میتوانند بسیار آبدیده شوند. در هر حال نمیدانم مقصود شما از طبقهبندی و تقسیمبندی بانکها چیست و قصد دارید چه نتیجهای بگیرید، اما فرض کنید این تقسیمبندی انجام شود تفاوتی ندارد و باید در چنین شرایطی معیارهای سودآور را مدنظر داشت. متاسفانه در سالهای اخیر سود تمام بیزینسها پایین آمده و اگر نگاهی به دوروبرتان بیندازید متوجه این موضوع خواهید شد. به عنوان مثال در مرکز خرید پالادیوم یا مکانهایی به این شکل تنها جایی که خوب کار میکند حوزه غذا است، افراد وقتی مغازهای را اجاره میکنند پس از یک سال کرکره خود را پایین کشیده و به دنبال شغل دیگری میگردند، اما جایی که به خوردن مربوط میشود اوضاع مناسب است. حوزه دیگری که فعالیت اقتصادی مستمر دارد پزشکی است، آنها هم به دلیل اینکه مردم بیمار میشوند و به پزشکان مراجعه میکنند احساس افت درآمد ندارند، بههرحال عده زیادی از سازمانها در حال ورشکستگی هستند.
*همانطور که گفتم در شرایط نامساعدِ مذکور بانکها به 3 دسته تقسیم میشوند؛ بعضی از آنها سالهاست که در حالت زیان قرار دارند که من نام آنها را ورشکسته گذاشتهام و شما میتوانید هر نامی که خواستید بهکار ببرید. یکسری سودهایشان تقریبا برابر صفر است که بهزعم بنده شرایط وخیمی دارند و برخی دیگر سودهای معمولی کسب میکنند. به نظر شما بانکی که وضعیت معمولی دارد چه شاخصهایی را رعایت کرده است؟
بهشتیروی: کاملا مشخص است، بانکی که شرایط معمولی دارد، مدیریت ریسک را رعایت کرده است.
* چرا این مساله را رعایت نکردند؟
بهشتیروی: به هزار و یک دلیل.
*لطفا برخی از این هزار و یک دلیل را برشمرید.
بهشتیروی: مهمترین دلیلی که سبب شرایط کنونی برخی از بانکها شده عدم نظارت صحیح است. فرض کنید بنده فرزندم را بهدرستی کنترل نکنم و او سیگاری شود، وقتی نظارت صحیح نباشد ادامه موضوع کاملا روشن است و کار چندانی از دستم بر نمیآید.
*به نظر شما بانکهایی که سود معمولی کسب میکنند نظارتشان صحیح بوده است؟
بهشتیروی: خیر سودآوری بانکها به ذهنیت افراد در کسبوکار هم مرتبط است، همچنین انتخاب اعضای هیاتمدیره اهمیت فراوانی دارد.
*میتوان از مقایسه همین موضوع به نتیجه رسید.
خندان: اگر واقعیت را میخواهید راهحل بانکهای کوچکی که با این شرایط روبهرو شدهاند این است که هیاتمدیره خود را بهطورکلی اخراج کنند، اما به نظر شما این راهحل کارآمد است؟
*مسلما راهحل کارآمدی نیست، اما باید با مدیریت اینگونه بانکها چه رفتاری داشته باشیم؟
خندان: به نظرم بهتر است به نوع بانک هم توجه داشته باشید، برخی بانکها با اهدافی خاص ایجاد شدهاند و هیچ ربطی به بیزینس بانکداری ندارد.
*میتوانید مثالی در رابطه با بانکهایی که به منظور خاص ایجاد شدهاند بیاورید؟
بهشتیروی: بانک قوامین مصداق بارز این موضوع است. درهرصورت نمیتوان در رابطه با ورشکستگی یا وخیم بودن اوضاع بانکها فتوای کلی داد، لازم است در هر بانک صورتهای مالی، دارایی و بدهیهای مشکوکالوصول مورد ارزیابی قرار گیرند تا به نتیجه درستی برسیم. با مشخص شدن علت بدهی مشکوک میتوان فهمید داراییها از چه محلی مسموم شدهاند تا برای آنها راهکارهایی اندیشیده شود. به نظرم دلایل محکمی مبنی بر مشکلات حاکم در کشور وجود دارد که بانکها قربانیان آن هستند نه مسبب آن.
*در مقابل میتوان دلایل متعددی ذکر کرد که مسبب مشکلات موجود بانکها هستند؟!
بهشتیروی: اگر چنین آماری دارید بهتر است آن را ارائه دهید.
* بیزینسمدل اشتباه، هیاتمدیره ناکارآمد و بسیاری از مشکلات دیگر نشان میدهند بانکها در این موضوع بیتقصیر نیستند.
بهشتیروی: بههرحال مجموعهای از دلایل وجود دارند. نمیتوان اینگونه صحبت کرد؛ در نظام بانکی مدیرعاملی وجود دارد که به دلیل اختلاس و دزدی دستگیر شده، اما آیا باید آن را به کل سیستم بانکی تعمیم داده و بگوییم در بانکها برخی از مدیران اختلاسگر و دزد هستند؟
*خیر، اما شما باید بگویید که چطور میشود در سیستم بانکی یک مدیر با چنین خصوصیاتی یافت شود؟
خندان: بدیهی است که مواردی مانند اختلاس و دزدی تنها از طریق نظارت ضعیف اتفاق میافتند.
*دلیل ضعف نظارتی که سبب عبور این افراد از صافی نظارتی است چه میتواند باشد؟
خندان: کاملا در اشتباه هستید.
ادامه دارد …..
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 32 خرداد 97