بانکداری دیجیتال میانبری برای نجات

در حال حاضر وضعیت بانکی ما به نقطه ای رسیده که وخامت اوضاع آن به یک هنجار پذیرفته شده و به امری طبیعی بدل شده است.

در حال حاضر وضعیت بانکی ما به نقطه ای رسیده که وخامت اوضاع آن به یک هنجار پذیرفته شده و به امری طبیعی بدل شده است.

چنین رویکردی ریسک بالایی را بر ریسک های موجود افزوده است. تحلیل جامعه شناسانها ین موضوع که چرا حساسیت ها نسبت به وخامت اوضاع بانک ها پایین آمده مجالی دیگر می طلبد اما به اختصار می توان به چند عامل اشاره کرد. نخستین عامل آن است که وجود ریسک های سیتماتیک (ریسک های گریزناپذیری که از خارج سیستم بانکی نشات می گیرد) به شکل گریزناپذیری نه تنها خارج از اختیار بانک هاست بلکه در کوتاه مدت نیز امیدی به تغییرشان نیست.در چنین شرایطی روحیه ناامیدی نسبت به احتمال بهبود، بحران را به وضعیت طبیعی تبدیل می کند. مخاطرات این ناامیدی در شبکه بانکی به صورت مصداقی چه خواهد بود.

گستاخی نابخردان

از چالش های مهم در چنین مواقعی تصدی نابخران در مناصب کلیدی است. معمولا در چنین شرایطی پذیرش مسئولیت بسیار سخت و از سوی دیگر جامعه شاهد انزوای نخبگان است. در چنین زمانی تنها نابخردان هستند که شوق تصدی دارند و برای گرفتن پست از یکدیگر سبقت می گیرند. طبعا در حالی که جامعه نسبت به شرایط بحران زده بی تفاوت است و مدیران نابخرد هم مناصب کلیدی و غیرکلیدی را اشغال کرده اند، ضریب ریسک فروپاشی افزایش خواهد یافت.از زاویه نگرش سیستمی، آنتروپی نظام بانکی (گرایش سیستم به سمت اضمحلال و کهولت) مثبت شده و سرعت متلاشی شدن آن بالا می رود.

طبق تعریف نگرش سیستمی، يک سيستم بسته که با محيط پيرامون هيچ گونه ارتباطى ندارد، در اثر آنتروپى (يعنى قانون رکود و متلاشی شدن) و به دليل عدم ارتباط با محيط پيرامون براى تجديد مواد و تأمين انرژي به سمت نابودى سير مى کند. اما سيستم هاى باز که با محيط اطراف داراى ارتباط متقابل (دادوستد ماده و انرژي) هستند، کاهش انرژى درونى خود را از محيط دریافت مى کنند و بدين طريق از فروپاشى سيستم هاى باز جلوگيرى مى شود و به اصطلاح آنتروپى منفى به دست مى آورند و به حيات خود ادامه مى دهند.هر قدر مقدار انرژى داده شده به محيط کمتر از مقدار انرژى باشد که از محيط به دست مى آورند، با ميزان آنتروپى منفى بيشتر، مى توانند زمان بيشترى ادمه حيات دهند. اين نسبت به استحکام ساختارى سيستم (يعنى روابط پايدار بين عناصر سيستم) از يک سو و کارکرد سيستم از سوى ديگر ارتباط پيدا مى کند.

با چنین نگاهی وقتی نظام بانکی به دلیل عدم استحکام قادر نباشد دادوستد انرژی را از بیرون دریافت کند یا اینکه محیط بیرون به دلایل ریسک هایی موجود مانع تعادل داده ها و ستانده های به یک سیستم باشد، طبعا شاهد نابودی سیستم خواهیم بود.

این تئوری زمانی که تحریم ها تشدید می شود جامعه ایرانی را به یک سیستم کاملا بسته تبدیل می کند و باعث افزایش آنتروپی می شود و جامعه را عدم تعادل در داده ها و ستانده ها با خارج می کند.

تعریف درست مساله

باز یا بسته بودن سیستم ها در محیط واقعی نسبی است. در محیط های انسانی به دلیل وجود خلاقیت امکان های مختلف برای تبادل انرژی با بیرون فراهم آید. اما در برخی موارد سیستم به گونه ای عمل می کند که مانع بروز خلاقیت ها شده یا اینکه ضریب اثر خلاقیت ها را به حداقل ممکن می رساند. در چنین مواقعی نیز آنتروپی افزایش یافته و سیستم بانکی به سمت بی نظمی و متلاشی شدن پیش می رود.در چنین مواقعی معمولا نخبگان جامعه با تحلیل های منطقی و ارائه تعریف درست مساله سعی می کنند تا راهی برای برون رفت از وضعیت حاکم فراهم آورند. اگر چه در برخی مواقع به دلیل سرسختی برخی موانع آنتروپی آن چنان بالاست که راهی جز نابودی سیستم باقی نمی ماندا ما تجربه هایا نسانی نشان داده که همیشه راه حل هایی برای برون رفت از بحران وجود داشته اگرچه عناصر کلیدی ممکن است از این راه حل ها استفاده نکنند و عملا سیستم به سمت قهقرا و نابودی پیش رود.

درخصوص سیستم بانکی نیز چنین است. مناصب کلیدی در اختیار افراد چندان نخبه نیست و از سوی دیگر شرایط به گونه ای است که حتی اگر مساله درست تعریف و راه حل های درست پیشنهاد شود، پیاده سازی راه حل ها تقریبا غیرممکن شده است. به تعبیری «روابط پايدار بين عناصر سيستم» عملا حاکم نیست. عدم ثبات مدیریت، مدیران نابخرد و حجم انبوهی از مطالبات که عملا تعادل داده  و ستانده ها را فراهم کند، باعث شده تا بحرانی ترین دوره برای سیستم بانکی رقم بخورد.

راه حل ها

اگر طبیعت را سیستمی هوشمند بدانیم و جامعه انسانی را به عنوان یکی از زیرسیستم هایی از طبیعت که هوشمندی بیشتری دارد فرض کنیم، در این جامعه، بازار به عنوان سیستمی ذیل جامعه انسانی، از ضریب هوشمندی بالاتری برخوردار است. بازار به عنوان یک ترکیب هوشمند همواره توانسته فراتر از همه زیرسیستم های جامعه انسانی به بقای خود ادامه دهد. سیستم بانکی در ایران به عنوان یک سیستم با هویت بازار، تمام عناصر خود را به کار خواهد بست تا زنده بماند.

در مواقعی نخبگان بازار بانکی، چنین روش هایی را پیشنهاد می کنند تا زمان رسیدن به مرحله سقوط را تا آنجا کشدار و طولانی کنند که سیستم اقتصادی جامعه بتواند تعادل پایدار بین خود و زیرسیستم های خود از جمله شبکه بانکی را ایجاد کند. شاید در شرایط فعلی این کشدار کردن بحران به نفع شبکه بانکی باشد اما سوال اینجاست که چگونه می توان به این هدف رسید. یکی از راه های مهم کاهش هزینه ها و استفاده از کلان روندهای بانکداری در دنیا است.

اگر چه تا به حال بانکداری الکترونیک به عنوان راهکار کاهش هزینه پیشنهاد می شد اما اکنون متدهایی که در قالب بانکداری الکترونیک مطرح می شود به نوعی قدیمی به شمار می رود. هم اکنون پیاده سازی مدل کسب وکار بانکداری دیجیتال که در درون خود استفاده از فناوری های بیگ دیتا، رایانش ابری و هوش مصنوعی را دارد، از ضروریات است. گذر از خرید مین فریم های دست و پاگیر و رفتن به سمت بهره گیری از ظرفیت های رایانش ابری ضرورتی گریزناپذیر است.

استفاده از خلاقیت مشتریان از طریق بانکداری باز و پیاده سازی نگرش پلتفرمی در بازطراحی کربنکینگ و همچنین رفتن به سمت بانکداری شناختی می تواند به شبکه بانکی کمک کند تا طول بحران را به گونه ای مدیریت کند که قبل از سقوط به نقطه خروج از بحران برسد. در این میان نگاه تسهیل کننده به جای بازدارنده نهاد ناظر نیز از نکات مهمی است که نخبگان بانکی انتظار دارند بانک مرکزی به آن اهتمام ورزد.

منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 28/یادداشت سردبیر

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

20  ⁄  4  =