ایستادن لب بام برجام
گفتوگو با علیرضا لگزایی درباره آینده اتصال به جهان
اتصال شبکه پرداخت ایران به جهان، فرصتها و تهدیدهایی را برای جامعه بانکی و اقتصاد ما ایجاد میکند که درک درست فرصتها و ظرفیتسازی برای استفاده از آنها در شرایط فعلی از اهمیت بالا برخوردار است. درعینحال استفاده از این فرصتها نیازمند رعایت و پیادهسازی بعضی الزامات و استانداردهاست. در گفتوگو با علیرضا لگزایی معاون فناوری بانک تجارت به صورت کوتاه شرایط آتی مرور شده است.
***
*اتصال شبکه پرداخت ایران به جهان چه فرصتها و تهدیدهایی را برای جامعه بانکی و اقتصاد ما ایجاد میکند؟
اتصال شبکه پرداخت ایران به شبکه جهانی قطعا منشأ خیر و برکت برای نظام بانکی و اقتصاد کشور است. نوسازی و ارتقای سیستمها به سطح استاندارد جهانی، انتقال تکنولوژی به داخل کشور، تسهیل در ارائه خدمات به مشتریان اعم از ایرانی و خارجی، حذف خطرات و ریسکهای مترتب بر روشهای پرداخت نقدی از جمله دستاوردهای این رویداد خواهد بود.
* فرصتها در چه بخشهایی بیشتر دیده میشود؟
شبکه پرداخت اصولا پرداختهای خرد را پشتیبانی میکند و پرداختهای تجاری از طریق شبکه بانکی صورت میگیرد. بنابراین به لحاظ اقتصادی حجم پول در گردش متعلق به صنعت گردشگری به تدریج از وضعیت نقدی فعلی به سمت نظام پرداخت الکترونیک بینالمللی سوق پیدا خواهد کرد.
*در بعد تهدیدات چطور؟
این اتفاق تهدید خاصی ندارد البته فضا رقابتی میشود ولی همهچیز بستگی دارد به چگونگی برخورد رگولاتور که همان بانک مرکزی جمهوریاسلامی ایران است. بنابراین اگر تهدیدی هم متصور باشد بانک مرکزی میتواند آن را مدیریت کند.
*به نظر شما چه مدلی برای بازار ما بهینه است برای اینکه هم از ظرفیتهای خارجی استفاده کنیم هم زمینه تقویت شبکههای داخلی پرداخت فراهم شود؟
با توجه به ساختار سوییچهای داخلی در کشور ما و هزینه پایین خدمات آنها شبکههای بینالمللی توان رقابت با آنها را ندارد اما ارائه خدمات متنوع این شرکتها باعث تحولات در شبکههای پرداخت ما خواهد شد. تجربه حضور این شرکتها برای ما بسیار مغتنم خواهد بود.
*ریسکهای پیوستن به شبکههای پرداخت در تعامل با جهان در ابعاد امنیت و… کدامند؟
با توجه به مقررات حاکم بر نظام پرداخت ریسک خاصی متوجه شبکه پرداخت داخلی متصور نیست. البته پیوستن به شبکههای پرداخت بینالمللی با موضوع ورود بانکها و شرکتهای خارجی مثل ویزا و مستر کاملا متفاوت است.
*از بعد امنیت چطور؟
در مقوله امنیت هم جای نگرانی نیست چون تمامی ارتباطات مبتنی بر پروتکلهای استاندارد امنیتی بینالمللی تعریف و عملیاتی خواهد شد. همانطور بین دهها کشور دیگر دنیا برقرار است.
*زیرساختها و معماری نظامهای پرداخت داخلی در تعامل با شبکههای پرداخت بینالمللی چه میزان تغییر را باید تجربه کند؟
سوال خوبی است. برای پذیرش کارتهای بینالمللی قطعا باید زیرساختها و معماری نظام پرداخت مورد باز مهندسی قرار گیرد. مثل استاندارد emv به نظر میرسد درباره بسترهای پذیرش تغییرات قابل توجهی نیاز داریم.
*این تغییرات به معنی آن است که برای پیوستن باید زیاد کار کنیم. به نظرتان در چه نقاطی بیشتر باید وقت و سرمایه گذاشت؟
به نظر من حضور برندهای خارجی در ایران مثل ویزا صرفا کارکرد ارزی خواهد داشت و بسیار بعید است که برای بازار کارتهای داخلی تهدیدی داشته باشد. البته در کشورهایی که سوییچ ملی صدور کارت ندارند این اتفاق قابل تصور است لیکن در ایران خوشبختانه این تکنولوژی سالهاست که مستقر شده و هماکنون بیش از 300میلیون کارت در اختیار مشتریان بانکها قرار دارد.
*پیوستن ایران به بانکداری جهانی چه فرصتها و چه خطراتی به همراه دارد و برای این کار چه بسترهایی باید فراهم شود؟
پیوستن به بانکداری جهان اگر یک طرفه باشد خطری ندارد و عموما فرصت محسوب میشود چون مبادلات تجاری را با دنیا تسهیل میکند. اما اگر دو جانبه باشد و موضوع ورود بانکهای خارجی مطرح شود کسب و کار بانکهای داخلی را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. در این مورد خاص بانکهای داخلی توان رقابت ندارند. هم به لحاظ مدل کسب و کار بانکداری و هم به لحاظ ابزارها و محصولات فاصله معنیداری با بانکهای خارجی داریم.
*منظورتان از فاصله معنادار در چه بخشهایی است؟ و ریشههای این فاصلهها کجاست؟
بهرهگیری از تکنولوژی سوییچهای بینالمللی در داخل کشور باعث ارتقای کیفیت خدمات پرداخت الکترونیک خواهد شد و البته هزینههای خاص خود را دارد. مدل بهینه شاید این باشد که دانش فنی سوییچ و از همه مهمتر مدلهای کسب و کار نظامهای پرداخت بینالمللی را به داخل کشور منتقل و در صورت لزوم بومیسازی کنیم. منافع این انتقال دانش هم شبکههای داخلی پرداخت را تقویت میکند و هم از ظرفیتهای خارجی استفاده میشود.
*راهکارهای کاهش این فاصلهها چیست؟
برای حضور مجدد و با اقتدار در دنیا بانکها باید ساختار مالی، بهویژه سرمایه خود را بهطور جدی اصلاح کنند. حاکمیت شرکتی و شفافیت اطلاعات را رعایت کنند و البته برای توانمندسازی نیروی انسانی برنامهریزی و اقدام کنند.