نقد کتاب «قربانی» نوشته جویس کارول اوتس

با توجه به رخدادهای اخیر آمریکا، بررسی نژادپرستی توسط اوتس در رمان جدیدش، به نظر می رسد بازتاب قدرتمندی در میان مخاطبان ادبیات به دست آورد.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،از مهر به نقل از آبزرور، جویس کارول اوتس ممکن است 40 رمان پشت سر خود داشته باشد، اما اشتهای ادبی او هنوز هم سیر نشدنی باقی مانده است. او در طول زندگی‌اش به عنوان نویسنده‌ای تاثیرگذار و پرکار، نوری متفاوت و تلخ بر تاریخ اخیر کشور آمریکا تابانده است. نژادپرستی، نفرت از زنان، فقر، فساد سیاسی، آزار و اذیت و دیکتاتوری سیستم‌های مرد سالار موضوع‌های اصلی او هستند. از میان تمامی رمان‌نویسان انگلیسی‌زبان حاضر او در زمینه درآمیختن اتفاق‌های حقیقی با رخدادهای خیالی از همه زبردست‌تر است. این آمیختگی بهترین و حیرت‌انگیز مثال خود را در شاهکار اوتس یعنی «بلوند» محصول سال 2000 پیدا می‌کند که زندگی مریلین مونرو را می‌گیرد و آن را مانند عکسی که به آرامی در حال شکل گرفتن است تقطیر می‌کند و در عین حال داستانی تاریخی از اینکه زنده و فقیر بودن در دهه‌های 1940 و 1950 ایالات‌متحده چطور بود، به خواننده ارایه می‌کند.

اوتس به نظر می رسد نویسنده‌ای است که عجله دارد. حتی با وجود چاپ کردن 40 رمان، او آشکارا هنوز هم حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. انرژی موجود برای پیدا کردن موضوع بعدی از همان خطوط اول رمان جدید قدرتمندش یعنی «قربانی» واضح است. در این رمان ادنِتا فرای مادر سیاه‌پوست یک دختر نوجوان گمشده در خیابان‌های نیوجرسی راه می‌رود و از هر کسی که می‌تواند تقاضای کمک و اطلاعات می‌کند. نغمه صدای سوگوار ادنتا که می‌گوید: دختر مرا دیده‌اید؟ بچه‌ام؟ دخترم سبلا – کسی او را دیده است؟ – داستانی را شروع می‌کند که مستند بر یک جنایت حقیقی حل‌نشده در سال 1988 نیویورک نوشته شده است. اوتس در سخن پایانی کتابش می‌نویسد: وظیفه داستان این است که فرم، پایان و معنی‌ای فراهم کند که در زندگی در دسترس نیست. فرمی که او به این کتاب می‌دهد مانند یک مارپیچ دو طرفه می‌ماند که همینطور دور موضوع‌های نژاد و مخصوصا تعصب‌های نژادی- که هنوز هم باعث به وجود آمدن نابینایی اخلاقی در بسیاری از جوامع آمریکایی می‌شود- می گردد.

درست مانند «بلوند»، اوتس در این رمان هم از به تصویر کشیدن صحنه‌های دل‌خراش که باعث تحیر خواننده می‌شود باکی ندارد و مانند همیشه با اعتماد به نفس نویسنده‌ای که کاملا به قدرت تخیل خود و اینکه می‌تواند هر کجا که بخواهد با آن برود، باور دارد؛ بدون ترس از دنیای یک خانواده آفریقایی-آمریکایی که در پاسکاین، یک شهر خیالی واقع در نیوجرسی، زندگی می‌کنند و گرفتار فقر و فساد هستند، می‌نویسد.

در پاسکاین رنگ پوست بر همه چیز تاثیر می‌گذارد. در حالی که خود ادنتا «پوستی ماهوگانی تیره گرم» دارد، همسایه‌ای که سیبلا را زنده، اما کتک خورده در یک کارخانه غذای رهاشده پیدا می‌کند رنگ پوستی روشن‌تر دارد، به همین دلیل ادنتا هیچ وقت از او تشکر نمی کند. پلیس زنی که به عنوان شخصی که خود یکی از افراد همین منطقه است، می‌رود تا با خانواده صحبت کند هم در وظیفه خود شکست می‌خورد چون ادنتا به عنوان یک «اسپانیایی پوست روشن» به او اعتماد ندارد. دکتر هم که «آسیایی، پوست روشن» است و سعی می‌کرد دختر را معاینه کند نمی‌تواند کار خود را به پایان برساند چون سیبلا از هر مردی که سفید به نظر می‌رسد می‌ترسد.

این معاینه بی‌پایان کلید باز شدن تدریجی داستان است. به همین دلیل، حقایق سختی‌هایی که سیبلا کشید نامشخص باقی می‌مانند. سیبلا ادعا می‌کند که پلیس‌های سفیدپوست به او حمله کردند و روی پوستش جمله‌هایی حاکی از نفرت نژادی نوشتند، اما هیچ‌کس دستگیر و هیچ مظنونی شناسایی نمی‌شود. به این ترتیب پرونده سیبلا به دست دوقلو‌های مودریک می‌افتد؛ دو شارلاتان سیاه‌پوست که می‌خواهند از شرایط به وجود آمده نهایت استفاده را بکنند و سیبلا را به عنوان «ژاندارک سیاه‌پوست» نمایش دهند. از طریق کنفرانس‌های مطبوعاتی و راه‌پیمایی‌ها آرام آرام توجه ملت به این موضوع جمع می‌شود و شعار «عدالت برای سیبلا فرای» شکل می‌گیرد.

ادنتا و سیبلا موضوع‌ نمایشی در مرکز توجه قرار می‌گیرند که با قول تو خالی دریافت میلیون‌ها دلار، وارد میدان شده‌اند و به مرور زمان به گوسفندان قربانی طمع و جاه‌طلبی مودریک‌ها برای شهرت تبدیل می‌شوند. در حالی که پاسکاین و شهرهای دیگر نیوجرسی گرفتار خشونت ‌شده‌اند، آن‌ها از یک خانه امن به خانه امن دیگر منتقل می‌شوند و هرج و مرج بیرونی نمایان‌گر هزارتوی ترس درونی آن‌ها می‌شود. همین جاست که قدرت اصلی این رمان دیده می‌شود، در مرکز پرآشوب آن، جایی که توفانی از شک و تردید همه چیز را فرا می‌گیرد، حقیقت به آرامی بالا می‌آید.

جویس کارول اوتس که هر سال به عنوان یکی از احتمال های قوی جایزه نوبل ادبیات مطرح است 76 ساله است. نخستین جایزه او در سال 1967 از جایزه اوهنری دریافت شد و آخرینشان جایزه برام استوکر بود که سال 2013 به وی اهدا شد. او یک فهرست بلند بالا از جوایز مختلف را در کارنامه اش دارد.

کتاب «قربانی» او 27 ژانویه (7 بهمن) از سوی انتشارت هارپر کالینز منتشر می‌شود

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

30  −  20  =