دیوار بلند بی اعتمادی
مهمترین نکته، وجود جو بی اعتمادی بین رسانه و نهادی به نام بانک مرکزی است. از زمانی که اجرای برجام آغاز شد تنها بانک مرکزی بیش از 10 خبر در خصوص سوئیفت منتشر کرد که در هر یک از این خبرها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و بعضاً با تاکید از رفع تحریم و فعالیت مجدد سئیفت با بانکهای ایرانی خبر داده است. به تعبیر دیگر، طی سه ماه گذشته به طور متوسط هر 10 روز یک بار نهاد ناظر اعلام کرده است که سوئیف باز است. اما سئوال اینجاست که چرا دیوار بیاعتمادی بین رسانه و بانک مرکزی چنان بلند است که همچنان برخی رسانه ها گفته های ناظر را عملاً نمی پذیرند تا آنجا که مقام ارشد پولی مجبور می شود خبرنگاران را دعوت به بازدید از سوئیف دعوت کند تا به صورت عملی نشان دهد که سوئیف باز است و تحریم نیست.
عناوین خبرهای درج شده در تارنمای بانک مرکزی طی حدوداً سه ماه گذشته و بعد از اجرایی شدن برجام را در زیر مشاهده میکنید:
• رفع کامل تحریم های بانکی، زمان بر است
http://www.cbi.ir/showitem/14527.aspx – ۱۵ فروردين ۱۳۹۵
• رونق نظام بانکی در پرتو انتقاد سازنده رسانهای است
http://www.cbi.ir/showitem/14463.aspx – ۲۵ اسفند ۱۳۹۴
• جلسه هماهنگی شبکه بانکی با مدیر منطقه ای سوییفت برگزار شد
http://www.cbi.ir/showitem/14378.aspx – ۵ اسفند ۱۳۹۴
• پردازش ١٤٢ هزار تراكنش بانكهاي ايراني در شبكه سوئيفت
http://www.cbi.ir/showitem/14290.aspx – ۲۰ بهمن ۱۳۹۴
• مدیرکل فناوری اطلاعات بانک مرکزی : رتبه برتر را در خاورمیانه و شمال آفریقا داریم
http://www.cbi.ir/showitem/14267.aspx – ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
• تلاش های بانک مرکزی در دوران تحریم قابل تقدیر است
http://www.cbi.ir/showitem/14259.aspx – ۱۳ بهمن ۱۳۹۴
• تحریم سوئیفت به صورت رسمی لغو شد
• لغو تحریم سوئیفت
http://www.cbi.ir/showitem/14190.aspx – ۲۷ دی ۱۳۹۴
• نشست هماهنگی برقراری مجدد روابط بانکی ایران و جهان
http://www.cbi.ir/showitem/14189.aspx – ۲۷ دی ۱۳۹۴
• بعد از اجرای برجام 32 میلیارد و 600 میلیون دلار از منابع کشور آزاد می شود
http://www.cbi.ir/showitem/14188.aspx – ۲۷ دی ۱۳۹۴
• نود درصد تراکنش های پرداخت، الکترونیک است
http://www.cbi.ir/showitem/14166.aspx – ۲۲ دی ۱۳۹۴
یافتن چه را دلیل
در نظر اول، علت مقاومت برخی رسانه ها برای پذیرش فعال بودن سوئفت آن است که از برخی جریان های سیاسی پیروی می کنند اما لایه های دیگر این مسئله کمتر مورد توجه مسئولان برگزار کننده نشست دیروز قرار دارد. مسئله آن است که قبل از اجرایی شدن برجام، از سوئیف، یک بهشت ساخته شده که اگر دروازههای این بهشت باز شود گره تمام مسائل بانکی ما گشوده خواهد شد اما حالا که درها باز شده، میبینیم که نه تنها بهشتی نبوده که مانند صفحه اینترنتی که محتوایی در آن نیست عملاً ارزش خاصی ندارد. لذا همانهایی که برای انجام مانورهای قبل از برجام روی بند سوئیف نمایش دادهاند اکنون باید روی دیگر نمایش خود را ببینند؛ که سوئیفت عملاً اهمیت خاصی ندارد وقتی که بانک های خارجی حاضر به انجام مراوده بانکی نیستند. شاید اگر آنها حاضر به انجام مبادلات پولی با بانکهای ایرانی بودند بدون سوئیفت هم ممکن بود.
قرار گرفتن در همان دام
اینک در عمل دیدیم که بود و نبود سوئیفت ذاتاً اهمیت ندارد وقتی بانکهای آنسوی آب، هنوز یخ تحریم از روی رودخانه مبادلات مالی خود را برنداشتهاند. با این حساب بانک مرکزی طی نمایشی نه چندان جذاب، خبرنگاران را گرد خود می خواند تا چیز بی اهمیتی را ثابت کند. اگر «سوئیفت یا جامعه جهانی ارتباطات مالی بینبانکی، یک ابزار ارتباطی- مخابراتی است که به تنهایی نمیتواند گرهگشای ارائه خدمات بانکی بینالمللی باشد» آیا جز این است که تصمیم گیرندگان در خصوص آیین بازدید خبرنگاران از سوئیفت مرئوب یک جنگ تبلیغاتی شدهاند؟ صد البته روی سخن بانک مرکزی در دعوت خبرنگاران با کسانی نبود که باور نداشتند سوئیف باز است بلکه روی سخنش با کسانی بوده که نمی خواستند باور کنند سوئیف رفع تحریم شده است. طبیعی است آنان قرار نیست باور کنند که سوئیف باز است یا بسته! از سوی دیگر، اساساً گره اصلی جای دیگری است و مسئله ما اصلاً سوئیفت نیست. در چنین شرایطی برگزاری نشست، قرار گرفتن در بازی کسانی است که از یک جامه بیاهمیت، ردایی گرانقیمت ساختهاند؛ و این جز به دلیل موضع مرعوب سیاستگذارانِ روابط عمومی بانک مرکزی نیست.
شاید بهتر آن است که بانک مرکزی بهجای اقدامات واکنشی و غیر هدفمند خود، کمی به جایگاه خود توجه کند و در عین حال از کسانی مشاوره بگیرد که بانک مرکزی را در عین حال که پاسخگوی رسانه می داند، تا مرز اغنای رسانه پیش ببرند. اساساً قرار نیست نهادی چون بانک مرکزی کسی را اغنا کند؛ بانک مرکزی باید بتواند به درستی وظایف خود را انجام داده و نقش خود را ایفا کند. وظایفی که در قانون آمده است و نیاز به طرح مجدد نیست.
ایستادن در میان مه
کسی بر این نکته تردید ندارد که روابط عمومی در شرایط حال یعنی راه رفتن در میان مه؛ بطوریکه نه از پس و نه از پیش چندان نمی توان تصویر روشنی داشت. در چنین مواردی اتخاذ تصمیم های نادرست می تواند حرکت اشتباهی در یک اتوبان باشد که بازگشت به راحتی ممکن نیست. لذا به نظر می رسد استراتژیستهای روابط عمومی باید از میان کسانی انتخاب شوند که تجربه رفتن در میان سنگلاخهای سرد کوه را در هنگام مه دارا هستند، در غیر این صورت، حرکتها در سایه رعب از کوهستان به گونه ای رقم می خورد که طبعاً گروه را به کاهش توان و مرتبه گسیل خواهد داشت. نکته آن است که مه همچنان باقی و راه طولانی است.