به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ، در گفتگو با افروز بهرامی برنامه صندوق را در سال 98 و چشم انداز 1400 به گفتگو گذاشتیم. وی اعتقاد دارد پوشش ریسک اساسا نیازمند برنامهریزی و در عین حال سرمایه گذاری است. بر همین اساس در سال جاری صندوق در نظر دارد یک مسیر دو طرفه را در پیش گیرد یکی صادرکنندگان بیشتر این نهاد را بشناسند و صندوق هم با نیازهای روز صادرکنندگان بیشتر آشنا شود و اتفاقا ضرورت وجود نهاد حامی صادرکنندگان در زمانهای تشدید ریسکهای سیستماتیک مثل تحریم یا بحرانهایی از این دست بیشتر حس می شود. گفتگو را با هم میخوانیم:
*اساساً تحلیل صندوق از وضعیت و فرصتهای حال حاضر بازارهای پول و سرمایه چیست؟ نقاط ضعف و قوت و فرصتهای هر یک از این بازارها در راستای حمایت از صادرات و سرمایهگذاری از نگاه صندوق را در چه مواردی میدانید؟
صندوقِ ضمانت صادرات ایران به طور سنتی همواره در بازار پول فعال است و بسیاری از بانکهای کشور با دریافت ضمانتنامههای صندوق، تأمین مالی صادرات و عمدتاً سرمایه در گردش را انجام میدهند؛ به این ترتیب حدود 30 درصد از فعالیتهای سالانة صندوقِ ضمانت صادرات به بخش تأمین مالی و سرمایه در گردش صادرکنندگان اختصاص مییابد.
البته صندوق، حضور مداومی در این بازار دارد؛ اما بازار سرمایه در این حوزه مغفول مانده است و از شش ماه گذشته صندوق ضمانت صادرات مذاکراتی را با بازارهای چهارگانة بورس، سازمان اوراق بهادار، بورس کالا و بورس انرژی و فرابورس آغاز کرده است تا این صندوق نیز در سرمایهگذاریهایی که قرار است در زمینة تقویت تولیدات صادراتی انجام شود نقشآفرین باشد؛ مثلاً صندوق ضمانت میتواند در ابزارهای مختلف این بازارها نقش ضامن را ایفا کند.
همانطور که در بازار پول، نقش ضامنِ صادرکننده را ایفا و به عنوان کاتالیزور برای دریافت تسهیلات توسط صادرکنندگان عمل میکند، میتواند در بازار سرمایه هم مثلاً در ابزاری مانند انتشار اوراق قرضه، اوراق صکوک و اوراق مشارکتی که برای پروژههای صادراتی منتشر میشوند و ناشر آن یک تولیدکنندة صادراتی است نقش ضامن را بازی کند و پروژههای جدید یا توسعهای را که در حوزههای صادراتمحور انجام میشوند، تسهیل کند.
این اقدامات یکی از برنامههای امسال صندوق ضمانت صادرات است که البته مذاکراتمان در حال نهایی شدن است و احتمالاً شاهد نمونههایی از اجرای این موارد در سال 98 خواهیم بود و هم در بازار بورس و هم در بورس سازمان اوراق بهادار و هم از طریق بورسهای کالا و انرژی این موضوع پیگیری میشود.
* آیا امسال قراردادی خواهید داشت؟
امسال قطعاً باید قرارداد داشته باشیم و تلاشمان بر این است که حداقل در سطح دلار در این حوزه ایفای نقش کنیم؛ ولی هنوز نمیتوان تخمین دقیقی برای آن زد؛ چون هنوز در مرحلة زیرساخت قرار داریم و بعد از آماده شدن زیرساخت باید بازار و تقاضا را بررسی کنیم؛ ولی امروز از سوی شرکتهای مختلفی از جمله شرکتهای استارتاپ یِ فعال در ایران تقاضا داریم که میخواهند این تجربه را در بازارهای همسایه همچون عراق و افغانستان نیز امتحان کنند؛ مثلاً برخی شرکتها تصمیم دارند فروشگاههای B2C را در عراق پیاده کنند که این نوع صادرات، صادرات خدمات محسوب میشود.
برای تأمین وجوه مورد نیاز این نوع سرمایهگذاریها ایدههایی مطرح است؛ یکی از ایدهها انتشار اوراق صکوک و مشابه از طریق بورس است که صندوق نیز بتواند این اوراق را تضمین کند. این پیشنهادها روی میز قرار دارند؛ ولی نمیتوان عدد دقیقی برای آن تخمین زد؛ اما میتوان برای سال 98 هدف دلار ی تعیین کرد.
* رسالت صندوق حمایت از صادرات، سرمایهگذاری بر اساس شرح وظایفی است که برای آن تعیین شده است با توجه به این ساختار به نظر جنابعالی چگونه میتوان همافزایی بیشتری میان ذینفعان این صندوق فراهم آورد؟
یکی از ذینفعان صندوق ضمانت صادرات ، سهامدار اصلی آن یعنی دولت است و مشتریان صندوق نیز ذینفع دیگر محسوب میشوند. اولین و مهمترین مشتری صندوق، صادرکنندگان کالا و خدمات و دومین مشتری، بانکها و سیستم بانکی و سومین مشتری نیز به نوعی تولیدکنندگان صادراتی هستند. در بعضی از محصولات، ضمانتنامه به نام یک تولیدکننده صادر میشود که لزوماً صادرکننده نیست؛ بلکه تولیدکنندهای است که محصول خود را به یک صادرکننده میدهد؛ این تولیدکننده نیز در حلقة ذینفعان قرار میگیرد.
ذینفع دیگر صندوق ضمانت صادرات ، خریدار خارجی کالا و خدمات ایرانی است؛ وقتی این امکان را فراهم میکنیم تا صادراتِ محصولات ایرانی به شکل اعتباری انجام شوند در واقع خریدار خارجی امکان خرید اعتباری به دست میآورد و او هم با یک واسطه به عنوان ذینفع تلقی میشود. از طرف دیگر سرمایهگذاران ایرانی که در خارج از کشور سرمایهگذاری صادراتمحور انجام میدهند نیز گروه دیگری از ذینفعان صنعت محسوب میشوند.
* صندوق ضمانت صادرات چطور میتواند آنها را به همافزایی بیشتر هدایت کند؟
هدف اول ما صادرکنندگان ایرانی هستند و ذینفعان بعدی نیز جایگاه خود را دارند؛ ولی اینکه چه تعداد بانک در ایران فعال هستند کاملاً مشخص است. همة اینها میتوانند به عنوان یک ذینفع تلقی شوند بعضی از آنها با ما بیشتر کار میکنند و بعضی کمتر کار میکنند ما تعامل را با همة آنها گسترش میدهیم؛ ولی بخش صادرکنندگان، جای کار بسیاری دارد؛ به تعبیر دیگر صادرکنندگانی که در حلقة مشتریان ما قرار میگیرند 10 درصد کل جامعة صادراتی کشور را تشکیل میدهند؛ یعنی قبل از مرحلة همافزایی باید ذینفعان و مشتریان اصلی خود را جذب کنیم.
* باید از ابزارهایی برای شناخت بیشتر استفاده کنید.
در اینجا بحث آیتی و فناوری اطلاعات مطرح میشود؛ یعنی ما باید دسترسیمان را به مشتریها از طریق ابزارهای روز از جمله فناوری اطلاعات و دیتابیسها تقویت کنیم که البته این مورد نیز جزو برنامههای کلیدی صندوق است.
در CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری، اطلاعات مشتریان، بالقوه جمعآوری میشود تا به وسیلة سیستمهای نرمافزاری با آنها در ارتباط باشیم تا برای صادرکنندگانی که متقاضی استفاده از خدمات صندوق نیستند به عنوان مشاور عمل کنیم؛ چون ممکن است روزی به این خدمت، نیاز پیدا کنند؛ بنابراین سعی میکنیم ارتباط تنگاتنگ و مداومی با آنها ایجاد کنیم. لازمة این کار، دیتابیس و بانک اطلاعاتی قوی و درست و دقیقی است که در حال جمعآوری اطلاعات لازم و بحثهای نرمافزاری آن هستیم که اگر انجام شود، میتواند به این قضیه کمک کند. همافزایی همة اینها به توسعة صادرات منجر میشود؛ از طرفی، همافزایی، محصول به محصول، قابل تفکیک است؛ وقتی شما به عنوان صادرکننده متقاضی ضمانتنامههای صندوق باشید ما در نقش تسهیلکننده و کاتالیزور عمل میکنیم؛ چون ضامن صادرکننده میشویم و به این ترتیب خودبهخود حلقة وصل میان صادرکننده و ذینفع دوم خواهیم بود.
ما باید از طریق الگوهای ترویجی، رسانهای، برگزاری همایشها و … همة ذینفعان را دور یک میز جمع و برنامههای جدیدی استخراج کنیم؛ البته همایشی در روز تأسیس صندوق در مردادماه 98 برگزار خواهد شد و از همة ذینفعان دعوت میکنیم تا در این همایش در مورد همافزایی بیشتر ذینفعان طرح موضوع کنند.
* امروز بحث نوآوری، اهمیت بسیاری دارد؛ آیا ممکن است مرکز نوآوریای تأسیس کنید تا ایدهها از آن بیرون بیایند و شما آنها را به صندوقهای خطرپذیر متصل کنید تا ایدهها به محصول تبدیل شوند و افزایش صادرات را به همراه داشته باشند؟
نهادها و متولیان مستقیمتری از صندوق ضمانت صادرات هستند که چنین وظیفهای دارند. از جمله «معاونت علمی ـ فناوری» و «صندوق نوآوری و شکوفایی» که منابع قابل توجهی دارند و مستقیماً زیر نظر ریاست جمهوری اداره میشوند و هدفشان این است که از شرکتهای استارتاپ ی حمایت کنند و حتی اگر این شرکتها به دریافت تسهیلات نیاز داشته باشند، میتوانند متقاضی دریافت کمک از صندوق باشند؛ اما اینکه صندوق ضمانت صادرات مبدع مرکز نوآوری باشد در شرح وظایف آن گنجانده نشده است؛ ولی برنامههایی برای شرکتهای دانشبنیان و شرکتهایی که مختصاتشان با شرکتهای تولیدی ـ فیزیکی که کالا تولید میکنند متفاوت است، داریم. ما با معاونت علمی و فناوری نشست برگزار میکنیم تا بدانیم چگونه با آنها رفتار کنیم؛ چون این شرکتها داراییِ فیزیکی ندارند؛ بلکه داراییِ معنوی دارند.
این نوع شرکتها بحث حقوقی پیچیدهای دارند که در کشور ما روی ساز و کار آنها خیلی فکر نشده است. امروز همة بانکها و بیمهها نمیدانند که چنین شرکتهایی را چطور میتوانند به عنوان وثیقه بپذیرند.
* مثالی در حوزة بانکی بیان میکنم، در بحث بانکداری باز، بانکها همة محصولات خود را طراحی نمیکنند؛ بلکه فضا را آماده میکنند تا صاحبان ایدهها از این بستر استفاده کنند و محصولات جدیدی در قالب فناوریهای مالی و استارتآپ فرصت تولید پیدا کنند. در حوزة صندوق توسعة صادرات آیا این بستر را میتوان آماده کرد؟
ما از ایدهها حمایت میکنیم؛ اگر هدف، بهبود فرآیندها، روشها و عملکرد صندوق ضمانت باشد حتماً قابل بررسی و اقدام است.
* خوب است که در کنار همایشی که قرار است برگزار کنید جشنوارة ایده هم داشته باشید.
امروز مباحثی همچون هماهنگی صنایع مختلف با تکنولوژی مطرح است؛ مثلاً در فاینانس باید فینتک و در صادرات باید اکسپورتک را راهاندازی کنیم و در حلقههای فناورانه متناسب با شرایط روز پیش برویم.
* صندوق یکی از بازوهای مهم بازار تولید از منظر صادرات کالا و خدمات محسوب میشود برای اینکه این بخش بیشتر بتواند به سمت صادرات محصول یا سرمایهگذاری مستقیم حرکت کند چقدر باید روی بحث شناخت کار کرد؟ به نظر شما اساساً میزان شناخت بخش تولید از ظرفیتهای صندوق چقدر است و چه اقداماتی میتواند در سال 98 به افزایش کمیت و کیفیت این شناخت کمک کند؟
ما از شرایط موجود راضی نیستیم؛ چون تلاش خود را کردیم و در نشستهای استانی و غیر استانی و تشکلهای سازمان توسعه و تجارت و … به طور منظم و مداوم شرکت کردیم؛ ولی امروز که به بعضی از استانها یا حتی تهران مراجعه میکنیم، متوجه میشویم که شناخت لازم حاصل نشده است. حال دلایل آن چیست؟ یکی از دلایل این است که بسیاری از صادرکنندگان ایرانی به شکل سنتی مبادلات خود را انجام میدهند و با ابزارهای نوین و حرفهای آشنایی کمی دارند و بسیاری از آنها بخش اعظمی از ریسکها را بر دوش میکشند.
به تعبیر دیگر ترجیح میدهند ریسکها را بپذیرند؛ ولی هنگام خسارت متوجه میشوند که سیاست درستی را اتخاذ نکردهاند و باید از بیمه استفاده میکردند. در این حوزه جای کار بسیاری داریم و باید به صورت آنلاین از سیستم مدیریت ارتباط با مشتریان استفاده کنیم و به صورت غیر آنلاین نیز باید به صورت مداوم در فعالیتهای استانی حضور مستقیم در کنار صادرکنندگان و تولیدکنندگان داشته باشیم تا به حد مطلوب برسیم.
به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه در دنیا نُرم استفاده از خدمات صندوق حتی در کشورهای توسعهیافته حدود 10 درصد است و انتظار حمایت صددرصدی صندوق از صادرات درست نیست. این نسبت در کشورهای در حال توسعه بسیار پایین و در کشورهای توسعهیافته تا 10 درصد است.
نسبت نفوذ و حمایت صندوق ضمانت صادرات در کشورهای نوظهور شرق آسیا بیشتر از نرم دنیا یعنی 30 الی 40 درصد است؛ چون یکی از ابزارهای مهم در اختیار دولتها صندوق ضمانت صادرات است که در چین Sinosure، کرةجنوبی K-sure، ژاپن NEXI و هند ECGC همتایان صندوق هستند.
* ایران چند درصد از حمایت و نفوذ صندوق ضمانت صادرات خود استفاده میکند؟
شش درصد، ولی هدف ما برای انتهای برنامة ششم 10 درصد است تا به متوسط جهانی دست یابیم.
* به نظرتان شش درصد عدد مناسبی است یا میتوانست از این بیشتر باشد؟
برای کشوری که میخواهد صادراتش را تقویت کند باید بیشتر از این عدد باشد؛ ولی باید برنامهریزیهایمان واقعبینانه باشد و قدم به قدم پیش برویم.
* اگر بخواهیم این حوزه را آسیبشناسی کنیم؛ مهمترین عواملی را که مانع رشد این عدد شده است چه میدانید؟
هر رشد عملکردیای رشد در تمام ابعاد دیگر را میطلبد. شرکتی که صد میلیون دلار سرمایه دارد، نمیتواند نامحدود ریسک بردارد. ریسک، متناسب با کفایت سرمایه است. ما امروز بالاتر از استانداردهای بینالمللی کفایت سرمایة ریسک میپذیریم. به تعبیر دیگر همین الان که پنج الی شش درصد را بیمه میکنیم بالاتر از نرم جهانی هستیم.
* بنابراین معتقدید؛ یکی از عوامل محدودیت، سرمایه است. لطفاً به عوامل دیگر اشاره کنید؟
محدودیت سرمایه مهمترین عامل است. تحریمها نیز محدودیت دیگری محسوب میشوند. تحریمها دست و بال ما را میبندند. یکی از ابزارهایی که صندوقهای ضمانت صادرات برای توسعة صادرات کشور خود به کار میبرند اعطای خطوط اعتبار خریدار است.
اعطای خطوط اعتبار خریدار، مکانیزمی است که دولتها به کشورهای خریدار میدهند تا به جای اینکه از رقبایشان خرید کنند از آنها خرید کنند.
در مکانیزم اعتبار خریدار یک خط اعتباری برای کشور واردکننده باز میشود و با نرخ سود ترجیحی مثلاً سه درصد بهره در سال، فرد میتواند از آن کشور کالا بخرد و سر سال بهای آن را بپردازد؛ مثلاً وقتی یک خط با قیمت یک میلیارد دلار برای یک کشور باز کنید دیگر آن کشور ترجیح میدهد از کشور شما واردات انجام دهد تا از رقبایتان. البته این روش مستلزم روابط بانکی است و اگر بانکها نباشند این مکانیزم از کار میافتد.
بانکها یکی از بخشهای مؤثر در این روند هستند که اگر آنها را در اختیار نداشته باشید عملکردتان کاهش مییابد؛ اگر ایران تحریم نبود، میتوانستیم سالی دو میلیارد دلار با خطوط اعتبارِ خریدار، نقشآفرینی کنیم؛ در مکانیزم اعتبارِ خریدار سه رکن اصلی وجود دارد؛ یکی بانک فروشنده یا بانک صادرکننده دیگری بانک خریدار و دیگری نهاد ضامن. امروز به دلیل شرایط تحریم و نبود بانکها نمیتوانیم این مکانیسمها را اجرا کنیم بهرغم آنکه دولت منابع آن را تأمین کرده است. از سال 95 تا به امروز هر سال دو میلیارد دلار برای اعطای خطوط اعتبار خریدار در بستههای حمایت از صادرات پیشبینی میشود؛ ولی تا به حال یک دلار آن اجرایی نشده است.
* به نظر شما هر یک از پیشنهادات زیر چقدر قابل پیادهسازی هستند؛ گسترش ظرفیتهای رسانهای مانند تقویت سایت صندوق ضمانت و حضور گسترده و برنامهریزیشده در رسانههای مرتبط و برگزاری همایشهای سالانه و برگزاری ورکشاپها و دورههای آموزشی کوتاهمدت با استفاده از اساتید داخلی برای آشنایی بیشتر با ظرفیتهای صندوق و اساساً بیمههای اعتبار صادراتی.
همة این پیشنهادات قابل پیادهسازی و در حال اجرا هستند. ما برای حضور در همة حوزههای اشارهشده برنامهریزی داریم هم در رسانه، هم در همایش و هم در ورکشاپ. ولی شاید بتوان آنها را با کمک و مشارکت رسانههایی که رسالت اقتصادی دارند توسعه داد. یکی از اهداف ترویجی ما رساندن نام و اطلاعاتمان به گوش مشتریهای بالفعل نیست؛ بلکه یکی از رسالتهایمان افزایش تعداد صادرکنندگان ایران است که در مقایسه با نُرم جهانی ناچیز است ایران 10 هزار صادرکنندة فعال دارد در حالی که ترکیه 100 الی 200 هزار صادرکننده دارد.
ماهنامه بانکداری آینده شماره 40