فناوری در سرزمین بانک ها/ IT اهلی شد

گفت وگو با فعالان فناوری بانکی درباره تحول دیجیتال در 2020(بخش دوم)

امروز داده‌های مردم حتی در فین‌تک‌ها و استارتاپ‌ها و حتی در شبکه‌های اجتماعی به صورت مدیریت‌نشده پخش است و به تدریج بانک‌ها باید این نقش را به خود بگیرند که مشتری بانک را هاب (HUB) قرار داده و با مدیریتی که بانک انجام می‌دهد شبکه‌های اجتماعی و فین‌تک‌ها به داده‌های مشتری دست بزنند.مدیران غیر دیجیتال، مدیران غیر تخصصی مدیران فاقد توانایی گلوگاه‌هایی هستند که مانع تحول‌اند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ، بانکها در کشور ما جاپایشان بین فناوری و سنت بدجور گیر کرده است. در حالی که کربیزنس بانکها را واسطگری پول تشکیل می دهد اما ضرورت فناوری آنها را به سمت الکترونیک شدن و حالا دیجیتال شدن سوق داده است. چالش این دو روند که یکی زندگی است و دیگری الزام بانکها را در نوعی سردرگمی فرو برده است. در این میانه وجود مدیران با معدل سنی حدود 60 سال در شبکه بانکی هزینه های گذار را نیز بالا برده و بعضا گذر از موانع به سختی ممکن است. به چالش های موجود ابلاغ سند تحول دیجیتال از سوی وزارت اقتصاد را هم اضافه کنید که باعث تشدید سردرگمی بانکها شده است.


 

بخش دوم این گفت و گو را با هم می خوانیم:

* الزام بازار در حال حاضر چیست؟ آیا بسترسازی برای فین‌تک‌ها الزام است یا الزامات دیگری را پیشنهاد می‌کنید؟

بنائیان: فین‌تک‌ها و حضورشان در شبکه بانکی و عملیاتی شدن اوپن‌بنکینگ را کلیدی می‌دانم؛ اما در مورد اینکه سند تحول دیجیتال با مدلی که وزارت اقتصاد پیش می‌برد در سال 2020 در ایران در شبکه بانکی محقق می‌شود یا خیر باید بگویم که به واسطه آن انجماد و عدم درک سند به نتیجه نخواهد رسید؛ چون پیش‌شرط تحقق این سند وابسته به 10 درصد تکنولوژی است؛ اما 90 درصد نوع نگاه به کسب و کار و اصلاح فرآیند است.

* آقای جعفری، فضای کسب و کار را چگونه می‌بینید؟ نگاه اکوسیستمی به نوآوری فین‌تک‌ها، API و … توجه به این موارد مقدمه تحول دیجیتال است. بانک‌ها به عنوان بازیگر و بازار بانکی و اقتصاد به عنوان فضا تا حدی آماده هستند؛ ولی بازیگران، مقداری تردید دارند که با توجه به مقوله امنیت چطور بازی کنند؟

جعفری: امنیت همیشه دغدغه و چالش درستی است در بحث اوپن بنکینگ هم ملاحظات امنیتی زیادی داریم؛ اما قبل از آن، چالش قانون‌گذاری داریم؛ یعنی لازم است اسناد بالادستی کاهش و مدیریت ریسک‌های امنیتی را حمایت کند. نقش بانک مرکزی در تبیین دقیق نحوه ارائه این مدل خدمات، توسط بانک‌ها بسیار مهم است. بانک‌ها تمایل دارند این سرویس‌ها را به صورت API و با لحاظ جوانب امنیتی آن در اختیار فین‌تک‌ها و استارتاپ ‌ها قرار دهند؛ ولی با توجه به رقابتی که بانک‌ها آغاز کرده‌اند و فشاری که به جامعه می‌آورد استارتاپ ‌های خیلی زیادی داریم که همه نیاز دارند به APIهای بانکی دسترسی داشته باشند. ما فین‌تک‌های بسیار فعالی داریم که منتظر گرفتن API هستند و به بانک‌ها و بانک مرکزی فشار می‌آورند. به نظرم چنانچه بانک مرکزی اسناد بالادستی را به صورت شفاف تبیین و سریع‌تر ابلاغ کند بسیار راهگشا خواهد بود. در بحث الزامات امنیتی ارائة خدمات در قالب یک محیط کوچک شبیه‌سازی‌شده یا سندباکس می‌تواند مفید باشد؛ البته رعایت همه استانداردهای امنیتی مترتب بر موضوع، لازمه کار است.

* آیا به ممیزی نیاز هست یا نیست؟

جعفری: اتفاقاً ممیزی جزو همین الزامات قانون‌گذاری و بالادستی است که به نظرم بانک مرکزی در حال بررسی این موضوعات است و همان‌طور که PSP ها شکل گرفتند و بعد ساماندهی شدند این روال برای این مبحث هم متصور است.
 
* به نظر شما بانک مرکزی می‌تواند فرآیند ممیزی را برون‌سپاری کند تا یک سری شرکت‌های ممیزی سریع مجوز بگیرند. یکی از نگرانی‌های مدیر عاملان بانکی همین مسئله است که شرکت ممیزی را مطمئن کنند که ریسکش پایین است.

جعفری: امروز همان‌طور که می‌دانید یک سری مؤسسات و شرکت‌های مستقل در بحث‌های ممیزی امنیتی و انجام انواع و اقسام آزمون‌ها مشغول به کار و مورد وثوق بانک مرکزی و مراجع امنیتی و حاکمیتی هستند مشخصاً می‌توان از این روش برای انجام ممیزی‌های مورد نیاز در بحث بانکداری باز نیز استفاده کرد. خلاصه اینکه بانکداری باز راهی است که تا حد زیادی دیگران رفته‌اند و استانداردهای مشخصی دارد مثل PSD2 که باید دقیقاً و مؤکداً مطابق این استانداردها بانکداری باز را پیاده کنیم و بر اساس همین استانداردها نیز ممیزی‌ها را انجام دهیم.

* آقای زادمهر، احتمالاً نکاتی یادداشت کردید که بیان کنید از زاویۀ مشتری به قضیه بنگرید؛ چون به رسمیت شناختن مقولۀ مشتری در ایران خیلی هم جدی گرفته نشده است آیا از این زاویه می‌تواند در سال 2020 تجربة مشتری را کمی جدی‌تر کند؟

زادمهر: آنچه باعث می‌شود مشتری تجربه بیشتری داشته باشد رقابتی‌تر شدن بانکداری در ایران است، بانک‌های ایران تقریباً به یک شکل و یک قیمت سرویس می‌دهند و برای مشتری تفاوت نمی‌کند که چه بانکی برود. فاصله ما زیاد نیست و بانک مرکزی است که کارمزدها را تعیین می‌کند، حالا اگر بانکی بتواند نرخ بالاتری بدهد مشتری آنجا می‌رود. مشتری برای اینکه بیاید و بارها و بارها از یک سرویس در بانک استفاده کند مستلزم این است که بانک هر بار سرویس را بهتر و بهتر ارائه کند. هر بار که مشتری به هر کانالی در بانک مراجعه می‌کند احساس کند که کار را بهتر و راحت‌تر از قبل می‌تواند انجام دهد. بانک‌ها هیچ وقت انگیزه ندارند به این سمت حرکت کنند؛ چون باید همیشه کنترل کنند تا هزینه بر درآمد فشار نیاورد.

برای اینکه بتوانند نسبت هزینه به درآمدشان را مدیریت کنند باید یک سری تکنولوژی‌ها و بهبودها را به کار ببرند تا بتوانند به تدریج نسبت هزینه به درآمد را پایین بیاورند تا برای‌شان صرف کند، سرویس بهتری بدهند و مشتری را وفادارتر کنند، مشتری وفادار نمی‌شود مادامی که تجربة گرفتن سرویس خوبی داشته باشد، بانک‌ها نمی‌توانند این تجربه را بهبود دهند مادامی که نتوانند هزینه‌ها را مدیریت کنند و تکنولوژی‌ها را به درستی به خدمت بگیرند. در ایران معمولاً این چنین است که وقتی می‌خواهیم پروژه‌ای را اجرا کنیم، کاری انجام دهیم، یک سوئیچ بخریم، یک کر بخریم خیلی توجه نمی‌کنیم که اگر من آلفا تومن یک کر می‌خرم چقدر به درآمدهایم اضافه می‌شود و چقدر به هزینه‌هایم اضافه می‌شود، همه اینها به دقت محاسبه نمی‌شوند و به دقت در بودجه نشان داده نمی‌شوند، اغلب اوقات، مدیران بانک تصور می‌کنند برای آی‌تی مبلغ بالایی هزینه شده است و چرتکه می‌اندازند و هزینه‌کردها را برجسته‌سازی می‌کنند در حالی که واقعیت چیز دیگری است. به ویژه با وضعی که بانک‌ها دارند، بانک‌های ما در عملیات، زیان‌ده هستند، خیلی وقت‌ها به دلیل تغییر نرخ، سودی کسب می کنند؛ ولی واقعاً در عملیات نمی‌توانند کار کنند به شدت نیاز دارند که هزینه‌ها را پایین بیاورند؛ چون نمی‌توانند هزینه‌ها را بالا ببرند، نمی‌توانند سرویس‌دهی خوبی داشته باشند؛ بنابراین باید فکر کنند چطور با به استخدام گرفتن تکنولوژی‌ها هزینه‌ها را پایین بیاورند و سرویس بهتری بدهند؛ ولی تا در کشور بانک مرکزی و وزارت دارایی فضای رقابتی را ایجاد نکنند، در دوره‌های قبل  زمانی که بانکداری خصوصی آمد، فضای رقابتی ایجادشده در زمان شروع فعالیت بانک‌های خصوصی باعث شد از نظر کیفیت ارائه خدمت چند پله بالاتر برویم، ما نیاز داریم در این دوره تحولی، فضای رقابتی‌تری در بانک‌ها ایجاد کنیم. الان بانک‌ها روی تجربة مشتری تلاش نمی‌کنند بیشتر حرف آن را می‌زنند.

* اگر بانک‌ها نتوانند با ارائه سرویسی، تجربه خوبی را به مشتری منتقل کنند عملاً فین‌تک شکست می‌خورد یا احتمال پیروزی‌اش پایین است. می‌خواهم، بگویم؛ تجربه مشتری به خلق نوآوری می‌انجامد؛ اگر بانک به مشتری امکان تجربه ندهد شاید مشتری خیلی روی خلق ایده و محصولات جدید حساس نباشد.

زادمهر: اگر فین‌تک‌ها بتوانند تجربه خوبی برای مشتری خلق کنند کم‌کم بازار را از بانک‌ها می‌گیرند.

* اتفاقاً سؤال من این است که وقتی یک نوآوری حاصل تجربه‌های مکرر مشتری است حال اگر امکان تکرار را به هر دلیل بگیریم چه خواهد شد؛ وقتی تجربه نیست خلق هم به سختی رخ می‌دهد.

زادمهر: اتفاقاً ما جلوی فین‌تک‌ها را گرفته‌ایم و مانع می‌شویم که آنها بازار را به خوبی رقابتی کنند. آنقدر مشکلات قانونی، مشکلات داده‌ای و مشکلات APIای برای فین‌تک‌ها ایجاد کرده‌ایم که چندان امکان نفس کشیدن و رشد ندارند. اولاً فین‌تک زیادی در کشور نداریم، واقعیت این است که فضای‌مان هم خیلی برای فین‌تک‌ها آماده نیست. استارتاپ ِ خوب هم نداریم؛ بنابراین در این فضای کم به همان فین‌تک هم اجازه حرکت نمی‌دهیم؛ چون بخش قوانین و بانک‌ها مشکل دارند. بسیاری از بانک‌ها در حوزة داده و فناوری اطلاعات حاکمیت ندارند و داده‌شان دست شرکت‌های دیگر است و در نتیجه از چابکی لازم برخوردار نیستند تا بتوانند نقش خود را در برابر فین‌تک‌ها خوب بازی کنند.

* حاکمیت داده بحث بسیار مهمی است که در شماره‌های بعد به آن خواهیم پرداخت. آقای بنائیان در بحث تحول دیجیتال به چند مسئلة بسیار مهم اشاره کردند؛ یکی نیروی انسانی نه الزاماً در بانک‌ها در جامعه که بتواند خلق جدیدی داشته باشد و دوم نسل دیجیتال که در واقع تا یک مدیر یا بانکدار دیجیتال که شما به آن اشاره کردید و انسان عصر دیجیتال نداشته باشیم سخت است به سمت بانکداری دیجیتال برویم. به نظر شما برای تحقق این مقدمات، بانک‌ها چه اقداماتی را باید انجام دهند؟

بنائیان: آیا فرهنگ اجتماعی، آماده استفاده از خدمات دیجیتالی است؟ پاسخ من این است که از نظر من نه تنها آماده است؛ بلکه تشنه هم هست؛ یعنی چیزی که مشتری می‌خواهد ما به آنها نمی‌دهیم. کاربران، آمادگی جذب این موضوع را دارند؛ ولی اینکه ظرفیت سازمان‌های‌مان برای دادن این خدمات چقدر فراهم است، مشخص نیست. همان‌طور که در بحث قبلی بیان کردم نیاز به تحول دارد.

* یکی نیاز است و یکی امکان است. آیا امکان تحول داریم؟

بنائیان: امکان تحول به بحث قانون‌گذاری و نهاد‌های نظارتی بازمی‌گردد. گاهی در فضای اجتماعی مطالبی رد و بدل می‌شوند که کلی حرف و حدیث در پس دارند. در کشور ایسلند با ترکیب جمعیتی مسن، میانگین سنی نخست وزیر و تیم مدیریتی و حاکمیتی 34 سال است. در مقابل، ایران هیئت دولت بالای 60 سال دارند در حالی که ترکیب سنی جامعه میانگین 28 تا 35 سال را دارد. جامعه مسن اسکاندیناوی مدیریت جوان و جامعه جوان ما مدیریت مسن دارد، باید بپذیریم که هر چه سن بالا می‌رود چه سن افراد و چه سن سازمان‌ها، تغییر و تحول ـ اگر سازمان‌ها از ابتدا پویا بار نیامده باشند ـ کار بسیار دش واری است. امروز در سازمان‌های‌مان دچار معضل هستیم و اگر دنبال تحول در سازمان‌ها هستیم باید به این سمت برویم که تفکر حاکم بر مدیریت راهبردی سازمان‌های‌مان که می‌خواهند این خدمات را ارائه کنند تغییر دهیم.

* آیا می‌توان شاخصی به نام سن دیجیتال تعیین کرد؟ ممکن است فردی 60 سال داشته باشد؛ ولی سن دیجیتالش جوان باشد.

بنائیان: چطور می‌توان آنچه بیان کردید، سنجید؟
چند سال طول می‌کشد تا مدیران بانک‌های ما در تخصص حوزه پولی و مالی متحول شوند و حرکت کنند. امنیت، مقوله خوبی است؛ ولی تحول بدون ریسک امکان‌پذیر نیست. در یک بانک یا مؤسسه مالی، کسی که نظارت می‌کند، کسی که باید دستورالعمل بدهد و کسی که باید اجازه دهد باید جسور باشد. اعتقادم این است که بانک مرکزی طبق رویة جاری که دنبال می‌کند باید استانداردها را ارائه و بستر را فراهم کند بقیه خودشان کارشان را دنبال و اجرا می‌کنند.

* چقدر امکان ارائه استاندارد وجود دارد؟

بنائیان: شما هنوز مسیرها را آماده نکرده‌اید که دنبال نصب تابلو‌های راهنمایی و رانندگی باشید. بر سر فین‌تک‌ها مباحث بسیاری صورت گرفت و به نظرم هنوز مانده تا استاندارد‌های فنی و تکنیکال مطرح شوند؛ البته در سطح اجتماع آمادگی وجود دارد. آیا در سطح سازمان‌ها نیروی متخصص کم داریم؟ پاسخ من منفی است؛ ولی اینکه آیا نیرو‌های متخصص با لایه‌های کسب و کار مان نزدیک هستند؟ به نظرم خیر، از همه مهم‌تر آنهایی هستند که می‌خواهند این ماشین را برانند. مفهوم اکوسیستم، شامل تمام عوامل است، قانون مقررات، مجریان، تکنولوژی، اجزای این اکوسیستم همه با هم کار می‌کنند. بخش‌های نظارتی در این اکوسیستم نمی‌توانند به گونه‌ای عمل کنند که هیچ مدیرعامل بانکی جرأت نکند دربارة یک موضوع تصمیم بگیرد یا هیچ معاون فناوری به راحتی نتواند تصمیم بگیرد یا هیچ هیئت مدیره‌ای نتواند تصمیم‌گیری کند. همه اینها با این فرض است که افرادی که آنجا نشسته‌اند افرادی ریسک‌پذیر و آشنا به تکنولوژی هستند و سوادشان صرفاً سواد بانکی کلاسیک نیست.

* آیا مشاهدات شما در میان مدیران رگولاتوری چنین چیزی را نشان می‌دهد؟

بنائیان: متخصصان علوم اجتماعی و انسان‌شناسی معتقدند که از یک سنی به بالا تغییر در نگاه و تغییر در نگرش و اجرا تغییر بسیار سختی است. نباید از مدیرعاملی با 45 سال سابقة سنی اجرایی توقع یک تحول جدی در شبکه بانکی داشت. تجربه نشان می‌دهد؛ در تمام دنیا میانگین سنی مدیران در لایه اجرایی زیر 50 سال است. لایه‌های مشورتی و ارائه راهکار‌، بالای 50 سال است. ترکیبی از خبرگان سنی و تجربه اجرایی و متخصصان جوان به مدیران اجرایی که بین رده 30 تا 50 سال هستند کمک می‌کنند. حال اگر مقیاس، تغییر ‌کند دامنه نیز تغییر می‌کند. حال در ایران می‌بینیم فردی که در طول عمرش مدیر امور X و مدیر امور Y در یک بانک بوده است و همیشه حقوق و مزایایش را گرفته و دغدغه‌ای نداشته است مدیرعامل بانک می‌شود. از این آقا چه انتظاری دارید، جلویش سند تحول دیجیتال می‌گذارید، اینها محدودیت‌هایی هستند که وجود دارند. واقعیت‌هایی هستند که اگر همه هم آماده باشند تحول اتفاق نمی‌افتد. مدیران غیر دیجیتال، مدیران غیر تخصصی مدیران فاقد توانایی گلوگاه‌هایی هستند که مانع تحول‌اند؛ اما ما گذاشتیم در رأس نقاطی که انتظار داریم منشأ تحول باشند.

* با این اوصاف چه باید کرد؟

بنائیان: به نظرم موج تحولات، این ساختارها را خواهد شکست کما اینکه این موج‌ها و در مقابل آن عدم انعطاف و تغییر به موقع و متناسب با تحولات، باعث شده است شبکة بانکی به ورطه ورشکستگی نزدیک شود و به تبع آن شبکه بانکی اقتصاد که پول پایه و بانک پایه است دچار اختلال شود. یکی از دلایلی که کل چرخه اقتصادی ما صرف نظر از ریسک‌های سیاسی دچار رکود تورمی است همین نقطه‌ یعنی عدم انطباق به روز و پا به پای تحولات شبکه بانکی است؛ البته در همین فضا نمونه‌های موفقی هم وجود دارند که گذر از آنها بی‌انصافی خواهد بود.

* آقای جعفری، روی سند تحول دیجیتال بیشتر متمرکز شدیم؛ اگر نکته‌ای دارید بگویید.

جعفری: یکی از موضوعات مهم بحث تحول دیجیتال به ویژه در بانک‌ها که در سند تحول نیز مورد تأکید قرار گرفته استفاده از دیتاست. بانک‌ها انبوهی از دیتاها را در اختیار دارند و هیچ استفادة مفیدی از آن نمی‌کنند. آقای زادمهر اشارة درستی کردند؛ همه معتقدیم که این دیتای انبوه موجود در هر بانک متعلق به آن بانک است؛ اما بانک توان استفاده از دیتای در اختیار خود را ندارد. اصلاً گاهی اوقات دسترسی به دیتاها درست تعریف نشده و حتی در صورت دسترسی، استفاده از این داده‌های انبوه به دلیل عدم خوشه‌بندی و دسته‌بندی آن برای بانک‌ها امکان‌ناپذیر است و خلاصه اینکه در مقوله اشراف و حاکمیت بانک‌ها به داده‌های خود مشکلات فراوانی وجود دارد که بخشی از آن به عدم اجرای الزامات فرآیندی حاکمیت داده‌ای و بخشی دیگر به توان استفاده از ابزارهای مبتنی بر فناوری  بازمی‌گردد.

* معتقدید؛ یکی از اولویت‌های بانک در سال 2020 دیتاست؟

جعفری: وقتی یک بانک می‌خواهد به سمت تحول دیجیتال برود باید چند اتفاق توأمان در آن بیفتد؛ به طوری‌که تحول در فرآیندها و بیزینس مدل، تحول در نگرش نیروی انسانی و ساختار بانک، ایجاد آمادگی دیجیتالی در بدنة بانک اعم از صف و ستاد و نیز مدیریت میانی و ارشد، ضروری است؛ اما نکته خیلی مهم در تحول دیجیتال، استفادة بهینه از دیتا و بیگ‌دیتاست. رویکرد بانک‌ها در 2020 باید به سمت بهینه‌سازی استفاده از دیتا تغییر کند؛ در این زمینه تقریباً در حال برداشتن گام‌های اولیه در ایران هستیم. به نظرم بانک‌ها طی یک سال آینده بیشتر باید روی ایجاد زیرساخت انبارداده و جمع‌آوری و پاک‌سازی دیتاهای‌شان کار کنند؛ به عبارتی اول باید حاکمیت خود را روی داده‌های انبوه و پراکنده تثبیت کنند؛ سپس با تکنیک‌های هوش مصنوعی نسبت به استفاده از داده‌های ساختاریافته و ساختارنیافتة خود اقدام یا اصطلاحاً داده‌کاوی کنند. یکی از نتایج مهم داده‌کاوی، شناخت بهتر و تحلیل رفتار مشتری و درک عمیق و درست از نیازهای وی و پاسخ به آنها با هزینة کم است.

* اینکه مشتری را بهتر بشناسیم از این منظر بیشتر به موضوع بپردازید؟

جعفری: شناخت مشتری از دو جنبه با اهمیت است؛ یکی از جنبه ریسک‌هایی که یک مشتری می‌تواند به بانک تحمیل کند و دیگری از جنبه شناسایی علایق و سلایق مشتری که به موضوعات بازاریابی بازمی‌گردد؛ همچنین بانک‌ها می‌توانند از کلان‌داده‌های خود برای یادگیری بیشتر مشتریان استفاده کنند و به آنها در اتخاذ تصمیمات کسب و کار ی آنی کمک کنند؛ از جمله این تصمیمات، کسب اطلاعات درباره عادات هزینه‌کرد مصرف‌کنندگان، مدیریت فروش مانند بخش‌بندی مشتریان برای بهینه‌سازی بازاریابی و همچنین فروش متقابل محصول، کشف تقلب، ارزیابی ریسک، گزارش‌گیری و تجزیه و تحلیل بازخورد مشتری است.

* آقای زادمهر نگرش پلت‌فرمی داشتن بانک‌ها از چه مسیری می‌گذرد؟ می‌خواهم بگویم که سند دیجیتال خیلی چالش‌برانگیز است، امکان این وجود دارد که اگر به مقدمات توجه نشود فقط برای بانک‌ها هزینه بیاورد.

زادمهر: نامرئی شدن بانک‌ها در سال 2020 قطعاً اتفاق نمی‌افتد؛ ولی مهم است.
سند دیجیتال، بانک‌ها را به این سمت سوق می‌دهد که یک نقشه به وزارت اقتصاد ارائه و نشان دهند که چطور مسیر تحول را طی می‌کنند، حالا این بانک‌ها با توجه به شناخت‌شان از خودشان و دیجیتالی شدن و resource شدن باید نقشه‌ای ارائه دهند.    

* این نقشه چه فایده‌ای دارد؟ مسئله اصلی فهم درست مسئله است، خیلی از بانک‌ها فهم درستی از مسئله ندارند.

زادمهر: صحبت‌های‌تان کاملاً درست است، ما برای اجرای این نقشه به فهم درست نیاز داریم، ما نقشه‌های پنج ساله برای توسعه کشور داشتیم؛ ولی تقریباً هیچ کدام از این نقشه‌های پنج ساله اجرا نشدند. بعضی از این نقشه‌ها بسیار دقیق و درست تدوین شده‌اند. استخراج نقشه موضوع مهمی است؛ ولی اجرای آن نیز سخت‌تر است. فعلاً وزارت دارایی روی استخراج نقشه تمرکز دارد. سال 2020 سالی است که بانک‌ها می‌خواهند این نقشه راه را تدوین کنند و نشان دهند از 2021 می‌خواهند چه کاری انجام دهند؛ اما بانک‌ها زمانی می‌توانند به فهم درست برسند که به مأموریت اصلی‌‌شان بازگردند، مأموریت اصلی بانک‌ها حفظ ارزش امانتی است که مردم نزد آنها قرار داده‌اند.

موضوع بعدی، موضوع داده است، امروز داده‌های مردم حتی در فین‌تک‌ها و استارتاپ ‌ها و حتی در شبکه‌های اجتماعی به صورت مدیریت‌نشده پخش است و به تدریج بانک‌ها باید این نقش را به خود بگیرند که مشتری بانک را هاب (HUB) قرار داده و با مدیریتی که بانک انجام می‌دهد شبکه‌های اجتماعی و فین‌تک‌ها به داده‌های مشتری دست بزنند. هر کسی هر کاری که دلش خواست نتواند با داده‌های مشتری انجام دهد. بانک باید به پشت صحنه بیاید و نامرئی شود و فین‌تک‌ها یا شرکت‌های آی‌تی متعلق به بانک سرویس‌ها را به مردم ارائه دهند. کار بعدی که همه بانک‌ها باید انجام دهند این است که با هم یا با یک سری مؤسسات مالی یا استارتاپ ‌های موفق، شراکت‌های استراتژیک داشته باشند و شرکای جدید، تبدیل به ابزار‌های اجرایی و پیاده‌سازی سیاست‌های بانک‌ها در حوزه مالی در کشور بشوند.

* البته در حرف آسان است؛ اما در اجرا بسیار دش وار است.

زادمهر: جالب است بدانید بانک‌های فعال در ارتباط و همکاری با یکدیگر بسیار مشکل دارند به جز مواردی که بانک مرکزی وسط می‌آید شتاب و شاپرک ی راه می‌اندازد بانک‌ها با هم کار جدی انجام نمی‌دهند؛ اما در دنیا این چنین نیست.

* شاید در ایران ساز و کار لازم شکل نگرفته است. منظورم ایجاد کانون عالی بانک‌ها به عنوان یک تشکل صنفی و دارای اختیارات لازم که توسط قانون به این نهاد داده شود.

بانکی که در حوزۀ بانکداری خرد فعالیت می‌کند ممکن است خدمات اقتصادی‌اش را از بانک دیگری دریافت کند یا برعکس. چند سال پیش که تب بانکداری جامع پیش افتاد همه بانک‌ها می‌خواستند خرد، شرکتی، تجاری، اختصاصی راه بیندازند در صورتی که برای خیلی از بانک‌ها معنی نداشت این کار را انجام دهند. ما کار درست را انتخاب نکردیم به همین دلیل تجربة بانکداری جامع به عنوان یک بیزینس مدل موفق در تمام دنیا در ایران موفق نبود و هزینه‌های زیادی کردیم و عملاً همه بانک‌ها در حد خرد ماندند؛ بنابراین چیزی که برای سال 2020 مهم است بانک‌ها باید هیئت مدیره به ویژه مدیرعامل‌شان این موضوع را جدی بگیرند. این موضوع، موضوع حیاتی است فارق از اینکه چه نهادی دارایی یا بانک مرکزی دنبالش است، به نظرم برای همه بانک‌ها موضوع تحول دیجیتال حیاتی است، بذری را که در سال 2020 می‌کاریم باید در 2025 درو کنیم؛ اگر بانکی نتواند این بذر را بکارد سال 2025 جمع می‌شود؛ اگر بانک‌ها نتوانند یخ را بکشنند و بذرها را بکارند و برنامه‌های‌شان را درست استخراج کنند و طی پنج سال نتوانند اجرای‌اش کنند. سال 2025 به طور اتوماتیک آنقدر هزینه‌های‌شان بالا می‌رود و درآمدهای‌شان پایین می‌آید که متأسفانه با بحران ورشکستگی بانک‌ها روبه‌رو می‌شویم. بانک مرکزی شاید بتواند مثل گذشته چند بانک کوچک را نجات دهد؛ اما این بحران آنقدر بزرگ است که ممکن است اقتصاد کشور را پایین بکشد و این موضوعِ مهمی است که مشاورین بانکی و مدیران ارشد حوزة بانکی در کشور باید به آن دقت کنند. نباید این‌طور فکر کنیم که دیجیتال بنکینگ یک موضوع لوکس تجملی است.

* آقای بنائیان، لطفاً صحبت‌های خود را جمع‌بندی کنید و بگویید که بانک‌ها در سال 2020 باید چه وضعیتی داشته باشند تا به فهم درستی برسند؟

بنائیان: تقریباً همه روی یک مطلب اتفاق نظر داشتیم؛ اولاً تکنولوژی بستر، دوم تغییر در لایه‌های کسب و کار ، سوم با برنامه و چهارم حلقة مجریان توانمند که فهم کاملی از موضوع داشته باشند. متأسفانه امروز در بانک‌ها دقیقاً همین نگاه آقای زادمهر درباره سند دیجیتال وجود دارد که یک تکلیف نهاد بالادستی است که به نوعی آن را پاسخ دهیم. برخی بانک‌ها به این مسئله تا این حد توجه کرده‌اند که پروژه‌ای تعریف کنند و سند تحول دیجیتال بنویسند، عده‌ای فرض‌شان این است که چیزهایی دارند اینجا یک درگاه مدیریت یکپارچه پشتش بگذارند و فلان کنند و عدة دیگر شوخی می‌گیرند، می‌گویند چیزی گفته شده برویم جلو شاید تغییر کند.

با توجه به سرعت تکنولوژی و تغییر و تحول و بازار ورشکستگی که آقای زادمهر به آن اشاره کردند؛ تصور می‌کنم امروز در شبکه بانکی با آن مواجه هستیم؛ اگر تعارفات را کنار بگذاریم وضعیت وضعیت خوبی نیست و این یک راه درمانی است که شاید بتواند به خروج از این بن‌بست کمک کند. در 2025 بحث زنده و مرده بودن مطرح است؛ بحث ورشکستگی مطرح نیست. اشاره کردم به این مسئله، که اقتصاد ما پول پایه است متأسفانه تبعات بیماری شبکه بانکی را در بخش اقتصادی هم لمس می‌کنیم یادمان باشد الکترونیکی کردن، دیجیتالی کردن، استفاده از شفافیت، متمرکز کردن اطلاعات، حذف عامل انسانی و … به سلامت فرآیندها کمک می‌کنند؛ و در نهایت سلامت فرآیندها و استاندارد اجرا شدن‌شان به خوب کار کردن سیستم منجر می‌شود.

معتقدم؛ ارائه این سند برای سال 2020 خیلی دیر است؛ اما امیدوارم با همه دیر بودن خوب برنامه‌ریزی شود تا بتوانیم به نتیجه خوبی برسیم.

 

ماهنامه بانکداری آینده

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  +  44  =  45