سود آوری موفق، دستاورد بازاریابی حرفه ای
بررسی هزینه تبلیغات بانکها در سال99
ناچیز بودن هزینههای تبلیغات نشاندهندة آن است که نظام بازاریابی نوین و حرفهای در نظام بانکی کشور آنچنان که باید جایگاه خود را نیافته و مدیران بانکی اهمیت آن را درک نکردهاند به گونهای که بسیاری از آنها تمرکز در این حوزه را نوعی هزینه جاری تلقی میکنند حال آنکه در واقعیت باید به مخارج صرفشده در این حوزه به دید سرمایهگذاری نگریسته شود.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، تبلیغات و بازاریابی یکی از ارکان مهم در تثبیت و افزایش سهم شرکتها و بنگاهها در بازارهای رقابتی به شمار میرود به گونهای در سالهای اخیر در بسیاری از شرکتها، واحد تبلیغات بازاریابی به یکی از واحدهای ثابت در نمودار سازمانی اغلب شرکتها و بنگاههای اقتصادی تبدیل شده است. در ساختار سازمانی بسیاری از بانکها نیز به عنوان یک صنعت با (نسبتاً) رقابتی، این واحد به چشم میخورد.
رجوع به صورتهای مالی بانکها نشان میدهد به صورت معمول هزینههای مربوط به بازاریابی بانکها در قلب حسابی به عنوان هزینة انتشارات و تبلیغات ذیل هزینههای عمومی و اداری آنها منعکس میشود؛ بنابراین نمیتوان گفت؛ چه مقدار از هزینة منعکسشده صرف انتشارات و چه مقدار صرف تبلیغات شده است.
با وجود این، بررسیها نشان میدهد به صورت میانگین بانکها حدود 2.3 درصد از کل هزینههای عمومی و اداری خود را صرف هزینة انتشارات و تبلیغات میکنند. هزینههای انجامشده در این حوزه در مقایسه با دیگر هزینههای بانکها بسیار ناچیز است به گونهای که در برخی از بانکها همچون خاورمیانه این هزینهها آنقدر ناچیز بوده که به صورت سرفصل جداگانه انعکاسنیافته و به حساب سایر هزینهها منتقل شده است. مشاهدات میدانی نیز کم شدن اقبال بانکها به تبلیغات را در سالهای اخیر نشان میدهد.
نکته دیگر در این زمینه تغییر شیوة بازاریابی در بانکهاست. دیر زمانی نیست که بخش عمدهای از تبلیغات صدا و سیما، بیلبوردهای خیابانی و … به بانکهای مختلف و جوایز مربوط به آنها اختصاص داشت؛ اما در حال حاضر اثر چندانی از آن به جای نمانده است. با این همه در سالهای اخیر فارغ از شرکت بانکها در نمایشگاهها و تبلیغات کلی بانک، تمرکز عمده بانکها در حوزة تبلیغات به سطح شعب کشیده است.
بررسیها نشان میدهد در بسیاری از بانکها، مدیران بانکها با ایجاد رقابت بین شعب خود در زمینه مسائلی همچون جذب سپرده در عمل مسئولیت بازاریابی را به عهده شعب گذاشتهاند. هر چند که در نگاه نخست این سبک از تبلیغات و بازاریابی کاراتر به نظر میرسد؛ اما واقعیت آن است که گاه دیده شده که این رقابت بین دو شعبه از یک بانک اتفاق افتاده و در عمل بانک هزینه تبلیغات را بیجهت متقبل شده است.
در مجموع ناچیز بودن هزینههای تبلیغات نشاندهندة آن است که نظام بازاریابی نوین و حرفهای در نظام بانکی کشور آنچنان که باید جایگاه خود را نیافته و مدیران بانکی اهمیت آن را درک نکردهاند به گونهای که بسیاری از آنها تمرکز در این حوزه را نوعی هزینه جاری تلقی میکنند حال آنکه در واقعیت باید به مخارج صرفشده در این حوزه به دید سرمایهگذاری نگریسته شود. آنچه مسلم است با فروکش کردن نسبی التهابات در نظام بانکی، بانکهایی در امر سودآوری موفقتر خواهند بود که در امر بازاریابی حرفهایتر عمل کند.