زنان صنعت بیمه در متن یا حاشیه
با وجود اینکه تعداد زنان تحصیلکرده در صنعت بیمه ایران با مدرک فوق لیسانس و بالاتر نسبت به مردان بیشتر است؛ اما مناصب کلیدی و حساس در اختیار مردان است.آنچه مسلم است در جایی که نگاه جنسیتی حاکم نباشد و تمرکز بر توانمندی افراد باشد، کفۀ ترازو به نفع زنان یا مردان سنگینتر نخواهد شد.
شکافهای نسبی بین زنان و مردان در چهار زمینۀ اصلی مشارکت اقتصادی و فرصتها، دستاوردهای آموزشی، سلامت و بقا و توانمندسازی سیاسی است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ توسط انجمن جهانی اقتصاد معرفی شده است.
طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد، شکاف جنسیتی ۲۰۲۰، ایران در میان ۱۵۳ کشور جهان در رتبه ۱۴۸ قرار دارد که نسبت به دو سال قبل میلادی ۶ پله سقوط کرده است.
نکتۀ قابل تأمل دیگری که در جهان در مورد نحوۀ حضور زنان وجود دارد تقسیم نیروی انسانی در سازمانها و کیفیت حضور زنان در پستهای کلیدی مدیریتی است که به حاشیه راندن زنان همیشه مورد انتقاد قرار گرفته است تا جایی که خوانشی که در اغلب پژوهشها برای اصطلاح به حاشیه راندن زنان در دستیابی به موقعیتهای کلیدی شغلی به کار برده شده، اصطلاح سقف شیشهای است و به نوعی دلالت بر این امر دارد که بر اساس توافقهای ضمنی و نانوشته از حضور زنان در پستهای کلیدی سازمانی ممانعت به عمل میآید؛ در واقع موانع نامرئی که بر سر راه پیشرفت شغلی زنان و رسیدن به مدارج بالای هرم وجود دارد.این اصطلاح را نویسندگانی چون گیبلمن، هولتین و … در آثار خود به کار بردهاند.
از سویی بازارهای مالی از جمله محیطهای کسب و کار محسوب میشوند که زنان در آن نقش مؤثری ایفا کردهاند همچنان که کریستالینا جورجیوا اقتصاددان زن بلغاری در کسوت رئیس صندوق بینالمللی پول نقش ایفا میکند؛ اگرچه همیشه بر حضور مؤثرتر و بیشتر زنان تأکید شده است به طوری که برای حضور حداکثری زنان قوانین یا فرایندهایی تدوین شده است.
از جمله راهکار و فرایند diversity and inclusion policy که بر اساس آن هر اندازه که یک سازمان و کمپانی تنوع جنسی، نژادی، فرهنگی، مذهبی و قومیتی بیشتری داشته باشد بر اساس تحقیقات انجامشده کارایی و بهرهوری بالاتری خواهد داشت به عبارتی تنوع نیروی انسانی، سازمانها را در به کارگیری ظرفیتهای بیشتر بر اساس توانمندی انسانها نه جنسیت و قومیت آنها هدایت میکند. اساساً شرکتهایی که در راستای تنوع و شمولیت نیروی انسانی گام برمیدارند و این قوانین را اجرا میکنند در مجامع بینالمللی از جایگاه مطلوبتری برخوردارند.
برای اینکه بتوانیم از کیفیت حضور زنان در صنعت بیمه ایران آگاه شویم شاید بهتر باشد پیش از آن شرکتهای بیمه بینالمللی را در نمایی به تصویر کشیم.
نمودار زیر، سهم زنان در پستهای ارشد مدیریتی ـ اجرایی و هیئت مدیره در شرکتهای بیمه را در سال 2020 نشان میدهد.
بر این اساس شرکت principal financial group نزدیک به 43 درصد پستهای کلیدی مدیریتی خود را در اختیار زنان قرار داده است و کمترین میزان نیز به Geworth با 18درصد اختصاص دارد.
بررسی این نمودار نشان میدهد حد متوسط بهرهگیری از زنان در سال 2020 در پستهای مدیریتی 21 درصد است؛ یعنی به طور متوسط شرکتهای بیمه جهان 21 درصد از مدیران ارشد و کلیدی را از میان زنان برمیگزینند.
نمودار بعدی سهم زنان در هیئت مدیرهها در سالهای 2020 و 2021 را بررسی و مقایسه کرده است که بر اساس آن در سال 2010 سهم زنان در هیئت مدیرهها 13 درصد، در سال 2019 تا 26 درصد رشد کرده است.
همچنین بر اساس مستندات این نمودار سهم زنان در مدیریتهای ارشد در سال 2010، 10 درصد، در سال 2019، 17 درصد و در سال 2020 و 2021 تا 21 درصد رشد داشته است.
در سالهای 2020 و 2021 بیشترین سهم افزایش اشتغال زنان در پستهای مدیریتی صنعت بیمه مشاهده میشود.
بر اساس بررسیهای «بیمهداری نوین» تعداد کارکنان صنعت بیمه بر اساس آمارهای سال 98، 22,332 نفر بود که 7081 نفر از این تعداد بانوان بودند. این اعداد وزن بانوان شاغل در صنعت بیمه را حدود 31.7 درصد نشان میدهد. نکتۀ جالب توجه آنکه بهرغم رشد تعداد کارکنان صنعت بیمه، سهم زنان شاغل در صنعت بیمه نسبت به کل کارکنان این صنعت در سالهای اخیر تقریباً ثابت بوده است.
بر اساس آمار منتشرشده 59 درصد از زنان شاغل در صنعت بیمه با مدرک لیسانس مشغول به کار هستند. سهم دارندگان مدارک فوق لیسانس و بالاتر نیز 27 درصد است. این در حالی است که در میان مردان شاغل در این صنعت سهام دارندگان مدرک لیسانس حدود 48 درصد و سهم دارندگان مدارک فوق لیسانس و بالاتر حدود 23 درصد است.
نکتۀ مهمتر در این زمینه آنکه بانوان شاغل در صنعت بیمه عمدتاً در مناصب مدیریتی نیستند و بیشتر در سطوح میانی و پایین این صنعت به کار گرفته شدهاند.
زنان در متن یا حاشیه
همانطور که ذکر شد با وجود اینکه تعداد زنان تحصیلکرده در صنعت بیمه با مدرک فوق لیسانس و بالاتر نسبت به مردان بیشتر است؛ اما مناصب کلیدی و حساس در اختیار مردان است.
قطعاً تحصیلات به تنهایی نمیتواند بیانگر توانمندی کارکنان و مدیران باشد و ظرفیتهای دیگری نیز مانند مدیریت استراتژیک، راهبری سازمانی، قدرت تعامل و لابیگری و سایر مهارتهای مدیریتی نیز قابل توجه است؛ اما آنچه مسلم است در جایی که نگاه جنسیتی حاکم نباشد و تمرکز بر توانمندی افراد باشد، کفۀ ترازو به نفع زنان یا مردان سنگینتر نخواهد شد.
مرور هیئت مدیره و مدیران کلیدی در ساختار سازمانی شرکتهای بیمه و همچنین هیئت عامل و مدیران بیمه مرکزی نشان میدهد زنان به جز چند مورد انگشتشمار نقشی در پستهای کلیدی همچون مدیر عاملی، هیئت مدیره و … ندارند.
نکتۀ قابل توجه آنجاست که سالهای پیش در هیئت عامل بیمه مرکزی یک زن حضور داشت؛ اما پس از بازنشستگی وی، این پست به مردان سپرده شد و با وجود تغییر و تحولات بعدی همچنان مردان کرسیهای هیئت عامل نهاد نظارتی را در اختیار گرفتند.
در آییننامۀ 90 که نحوۀ احراز صلاحیت کارکنان کلیدی صنعت بیمه را مشخص کرده نیز هیچ شاخصی برای اینکه پستهای کلیدی برای مردان باید باشد یا برای حضور زنان مانع ایجاد کند، وجود ندارد؛ بنابراین میتوان ضعف حضور زنان در پستهای کلیدی را در علل مختلفی جستوجو کرد.
یکی از علتها میتواند فقدان انگیزه یا مطالبهگری زنان باشد. شاید بهتر است زنان در صنعت بیمه نه از موضع ضعف که با عزت نفس و کمالگرایی با باور به توانمندیهای خود پستهای کلیدی را هدف بگیرند.
علت دیگر بدون شک سقف شیشهای یا همان توافقات نانوشته برای کمرنگ شدن یا گاهاً ممانعت از حضور زنان است.
نگاه جنسیتی و غلبۀ تفکرات مردسالارانه نیز علت دیگری است که حضور زنان در پستهای کلیدی را کمرنگ کرده است.
راههایی برای میل زنان به سوی پستهای کلیدی
از ضرورت تقویت انگیزه و عزت نفس و توسعۀ توانمندیها و مطالبهگری که بگذریم، میتوان راهکارهای عملیاتی را برای حضور مؤثرتر زنان پیادهسازی کرد.
از جمله راهکارها میتواند ایجاد کارگروههایی در سندیکا باشد تا حضور زنان در تعاملات بیمهای پرررنگ شود.
دیگر راهکار، تشکیل انجمن صنفی زنان صنعت بیمه برای بیان مطالبات، آموزشهای مدیریتی، توانمندیهای راهبری و … است تا محملی برای زنان برای گردهمایی و تبادل و تضارب آراء باشد.
در کشورهای پیشرفته راهکارهایی چون قرار دادن قوانینی برای تنوع و شمولیت برای حضور زنان پیادهسازی شده اما در ایران نه تنها در صنعت بیمه که در سایر صنایع و نهادها و حتی مراتب بالای حکمرانی نیز این راهکارها پیادهسازی نشده است.