روز گذشته رئیسجمهور در قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء به ضرورت انتقال پایتخت اشاره کرد. این در حالی است که تاکنون در دول مختلف چندین بار بحث تغییر پایتخت مطرح شده، اما هر بار نافرجام مانده است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک به نقل از دنیای اقتصاد ،در همین زمینه غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگوید: بر اساس مطالعاتی که در زمان دولت هاشمی انجام شد ۱۶۰ سازمان و موسسه دولتی بزرگ را میتوان از تهران خارج کرد که منجر به کاهش یکسوم جمعیت تهران میشود. شهردار اسبق تهران همچنین معتقد است که انتقال پایتخت نه در این دولت بلکه حتی سه دولت دیگر هم بیایند امکانپذیر نیست.
غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، به بحث تغییر پایتخت در دول مختلف اشاره کرد و گفت: تغییر پایتخت از زمان جنگ و مهندس موسوی مطرح بود تا زمان آقای هاشمی و قبل از انقلاب هم بحثهایی در این خصوص مطرح شده بود. اما اصولا تجربه انتقال پایتخت مخصوصا برای کشورهای جهان سوم برای از سر بازکردن مشکلات است. یعنی برای اینکه مشکلات را حل نکنیم میگوییم که پایتخت را عوض کنیم. آقای صابری در مجله گلآقا زمانی که بحث بود که مشکلات قانون اساسی چیست و… کاریکاتوری کشیدند که پادشاهی سوار اسب بود و اسب سواری بلد نبود و وقتی اسب راه رفت، او سر خورد و دم اسب به دستش رسید؛ او غلامش را صدا کرد و گفت این اسب تمام شد و یک اسب دیگری برای من بیاور! تغییر پایتخت هم اینطور نیست که بگوییم این پایتخت تمام شد و یک پایتخت دیگری بیاوریم. ما باید مشکلات پایتخت را حل کنیم و مشکلات تهران هم قابل حل است؛ منتها اراده و تصمیمگیری و مدیریت یکپارچه میخواهد.
مشکل اصلی کجاست؟
او تاکید کرد: در حال حاضر به دلیل ویژگیهایی که حکومت ما دارد همه مردم میخواهند به پایتخت بیایند؛ چون میبینند که همه اختیارات در اینجا و در دولت و حکومت متمرکز است. تمرکز قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی قدرت آموزشی و دینی باعث میشود که همه مردم فکر کنند که همهچیز در پایتخت است. اگر کسی بخواهد مشکلات پایتخت را حل کند باید در مرحله اول اختیارات را برای همه مردم یکسان بداند. شهردار اسبق تهران با اشاره به لزوم دادن اختیارات اداره استانها به خودشان تصریح کرد: یکی از اساسیترین کارهایی که برای حل مشکل تهران میتوانیم انجام دهیم یک نوع فدرالی اداره کردن کشور است. البته فدرالی نه به معنای سیاسی که بخواهیم خودمختاری بدهیم، بلکه به معنای اینکه همه استانها اختیارات اداره استانشان به لحاظ مسائل داخلی با خودشان باشد.
او با انتقاد از تمرکز اختیارات در تهران افزود: فرض کنید در اقصی نقاط کشور فردی بخواهد روزنامه راه بیندازد، چرا باید از میدان بهارستان تهران اجازه بگیرد؟ مگر ما افرادی را که مصالح کشور را بدانند در این حدی که یک روزنامه محلی در یک جایی دربیاید، نداریم؟ یا در رابطه با مسائل اقتصادی اگر یک نفر بخواهد یک کارخانه نان ماشینی راه بیندازد؛ چرا باید به تهران بیاید و چرا اختیارات همهچیز از جمله مسائل سیاسی، فرهنگی، صنعتی، اقتصادی و… در تهران است؟ مدیران ما در استانداری، بخشداری و فرمانداری در سراسر کشور هیچ اختیاری از خودشان ندارند و اگر یک نفر را بخواهند استخدام کنند باید تهران اجازه بدهد.
تجربه تلخ برزیل
کرباسچی به بحث انتقال پایتخت در دولت هاشمی اشاره و خاطرنشان کرد: در دولت آقای هاشمی بحث انتقال پایتخت مطرح شد که آن زمان ما در شهرداری بودیم و هماهنگی میان دولت، وزارت کشور، وزارت امور استخدامی، سازمان برنامه، چند تن از استانداران با سابقه و شهرداری تهران انجام شد. آن موقع بحث شهرداری تهران این بود که امکان ندارد پایتخت را با توجه به وضعیت اقتصادی که داریم، تغییر بدهیم. او با اشاره به تغییر پایتخت در برزیل ادامه داد: فرض کنید کشوری مانند برزیل ابتدا سائوپائولو مرکز بوده، بعد دیدند که پایتخت شلوغ است و وضعیت برهم ریخته است؛ شهری را با ۱۸ میلیون جمعیت و مشکلات حاشیهنشینی و کمبودها و آلودگی هوا رها کردند و به ریودوژانیرو رفتند.
بعد از مدتی جمعیت این شهر به ۱۲ میلیون نفر رسید و دیدند باز مشکلاتی دارند و آمدند پایتخت جدیدی ساختند منتهی پایتخت جدیدشان با ۹۵ میلیارد دلار وامی ساخته شد که از بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول گرفتند و بعد برزیلیا تشکیل شد که این هم یک مشکل جدید شد و قرار بود ۵۰۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد، اما آخرین آماری که آن موقع ما در شهرداری مطالعه کردیم ۴ میلیون جمعیت بود و الان فکر میکنم خیلی بیشتر شده باشد. در این شهر وزارتخانه جدید و مجلس جدید و دادگاه جدید و… ساختند اما مجددا مردم در پایتخت جمع شدند به دلیل اینکه تمرکز در حکومت بود.
چه کسانی باید از تهران بروند؟
شهردار اسبق تهران اظهار کرد: کمیسیونی در وزارت کشور دولت آقای هاشمی، چگونگی حل مشکل پایتخت را بررسی کرد و به این نتیجه رسیدیم که ۱۶۰ موسسه غیر از وزارتخانهها وجود دارد که هیچ ضرورتی برای حضورشان در پایتخت نیست. شرکتهای مهم دولتی از جمله شرکت ملی فولاد، سازمان چای و شرکت دخانیات ضرورتی برای حضورشان در تهران نیست. برای مثال شرکت دخانیات چند هکتار زمین در تهران دارد؛ این در حالی است که ممکن است در تهران سیگار بکشند، اما دلیلی ندارد شرکت دخانیات در تهران باشد. همچنین شرکت کشتیرانی لزومی ندارد که در تهران باشد؛ چون تهران که دریا ندارد، این شرکت یا باید در بندرعباس یا در شمال باشد. او افزود: بنابراین این شرکتها و موسسات احصا شدند و تا جایی که یادم است، حدود ۱۶۰ موسسه بزرگ دولتی وجود دارد که هر کدام صدها کارمند دارند و تعداد زیادی نیروی خدماتی به دنبالشان است یعنی بقالی، نانوایی، معلم و راننده و… که برای خدمترسانی در تهران حضور دارند که با انتقال این افراد از تهران میروند.
راهحل نهایی چیست؟
کرباسچی تاکید کرد: اینکه ما همه وزارتخانهها، مجلس، ریاستجمهوری و… را به جای دیگری منتقل کنیم، کاری نشدنی است. اگر دولت واقعا قصد داشته باشد که توسعه و فرصت اشتغال همسانی را در کشور ایجاد کند و همه مناطق کشور از اشتغال مناسبی برخوردار شوند و تهران هم از این وضعیت نجات پیدا کند، راهش این است که موسسات دولتی را از تهران منتقل کنیم. او یادآور شد: حتی برخی نیروهای مسلح نیز میتوانند منتقل شوند؛ برای مثال در نیروی دریایی غیر از چند نفر از روسا و فرماندهان چه لزومی دارد که سایرین در تهران باشند؟ میدانید چقدر نیروی دریایی در تهران است، این در حالی است که تهران ناو ندارد.
همچنین خیلی از نیروهای نظامی دیگر نیز میتوانند به مناطقی که مراکز ضروری این کار است، بروند. البته این، کار دشواری است.شهردار اسبق تهران تصریح کرد: دولت برای انتقال موسسات و برخی نیروهای نظامی باید همتش را بگذارد. همچنین اراده کل حاکمیت برای این کار لازم است و همه باید در این زمینه کمک کنند. علاوه بر این مدیریت تهران باید یک شخصیت ملی قابل احترام برای همه باشد؛ اما اینطور که یک شورایی بنشیند و بررسی کند و شهردار هم آدمی با ویژگیهایی بهخصوص باشد، به جایی نمیرسد. کرباسچی در پایان گفت: انتقال پایتخت نه در این دولت، بلکه حتی سه دولت دیگر هم بیایند امکانپذیر نیست و شعاری است که داده میشود، اما هیچ عملی صورت نمیگیرد.
دیدگاه شما چیست؟