از هوش مصنوعی پرسیده شد، چرا مسئولین ایرانی بعد از انتصاب به نوآوری و تحول هیچ بهایی نمیدهند و تمامی پیشنهادها را حواله (دایورت) میکنند؟؟!!!
پاسخهای قابلتأمل زیر داده شد:
دلایل مختلفی میتواند وجود داشته باشد که چرا مدیران ایرانی، بهویژه آنهایی که منصوب میشوند، ممکن است نوآوری و توسعه را در سازمان خود در اولویت قرار ندهند:
1- فقدان مشوقها: اگر فرهنگسازمانی یا سامانه پاداش برای نوآوری و توسعه ارزش یا انگیزه قائل نباشد، مدیران ممکن است این موارد را اولویتهای مهم نبینند.
2- تمرکز کوتاهمدت: مدیران انتصابی ممکن است بهجای سرمایهگذاری در توسعه و نوآوری بلندمدت، بر اهداف کوتاهمدت و دستیابی به اهداف فوری تمرکز کنند.
3- خطرگریزی: نوآوری اغلب شامل خطرپذیری کردن و آزمایش ایدههای جدید است که ممکن است برخی از مدیران به دلیل ترس از شکست یا پیامدهای منفی، تمایلی به انجام آن نداشته باشند.
4- کمبود منابع: اگر سازمان منابع لازم مانند بودجه، کارکنان یا فناوری را نداشته باشد، ممکن است سرمایهگذاری در نوآوری و توسعه برای مدیران مشکل باشد.
5- ساختارهای بوروکراتیک: در برخی موارد، ساختارها و فرایندهای بوروکراتیک ممکن است اجرای ایدهها و ابتکارات جدید را برای مدیران دشوار کند و نوآوری و توسعه را خفه کند.
توجه به این نکته ضروری است که این عوامل ممکن است برای همه مدیران یا سازمانهای ایرانی صدق نکند و مدیران و سازمانها ممکن است چالشها و فرصتهای منحصربهفرد خود را برای ارتقای نوآوری و توسعه داشته باشند.
مکالمه با Gemini
متأسفانه، این یک نگرانی رایج و قابل تأملی است که بسیاری از افراد در جامعه ایران با آن مواجه هستند.
دلایل مختلفی میتواند برای این مسئله وجود داشته باشد که برخی از آنها عبارتاند از:
ساختار اداری و بروکراسی سنگین: سامانه اداری ایران اغلب پیچیده و بروکراتیک است و روند تصمیمگیریها طولانی و پر از موانع است. این امر میتواند نوآوری و تحول را کند، کند و باعث شود که پیشنهادهای جدید بهراحتی نادیده گرفته شوند.
ترس از تغییر: برخی از مسئولین ممکن است از تغییروتحول بترسند و بهجای پذیرش ایدههای جدید، ترجیح دهند به روشهای سنتی و معمول خود ادامه دهند.
عدم اعتماد به نیروهای جوان و متخصص: متأسفانه در برخی موارد، مسئولین بهجای استفاده از تواناییهای نیروهای جوان و متخصص، بیشتر به افراد باتجربه و سابقه کاری طولانی اعتماد میکنند که ممکن است در برابر ایدههای جدید مقاومت کنند. فشارهای سیاسی و اجتماعی: عوامل سیاسی و اجتماعی نیز میتوانند بر تصمیمگیری مسئولین تأثیر بگذارند و باعث شود که آنها بهجای توجه به منافع ملی، به دنبال منافع گروهی یا شخصی خود باشند. برای بهبود این وضعیت، میتوان اقدامات زیر را پیشنهاد کرد:
شفافسازی فرایند تصمیمگیری: باید فرایند تصمیمگیری در سازمانها شفاف شود و همه افراد بتوانند در آن مشارکت کنند.
تشویق به نوآوری و خلاقیت: باید محیطی ایجاد شود که در آن نوآوری و خلاقیت تشویق شود و از ایدههای جدید حمایت شود.
استفاده از نظرات کارشناسان: باید از نظرات کارشناسان و متخصصان در زمینههای مختلف استفاده شود تا تصمیمات بهتر و کارآمدتری اتخاذ شود.
پاسخگویی مسئولین: مسئولین باید در قبال تصمیمات خود پاسخگو باشند و در صورت لزوم، پاسخگوی انتقادها و پیشنهادهای مردم باشند.
آموزشوپرورش نیروی انسانی: باید به آموزشوپرورش نیروی انسانی در زمینههای نوآوری و مدیریت تغییر توجه شود.
در نهایت، باید گفت که تغییر یکشبه اتفاق نمیافتد و نیازمند تلاش و همکاری همه افراد جامعه است. امیدواریم با تلاش و همت همه بتوانیم.
به آیندهای روشنتر و پر از نوآوری و تحول دست پیدا کنیم. برای سؤالات بیشتر، فیلترشکن را روشن کنید و به این نشانی بروید: gemini.google.com/app
یکی از دوستان این سؤال را برای مسئولین سازمان ملل متحد و چند کشور دیگر جویش کرده بود و پاسخهای متنوع و متناسب با آن سازمانها و کشورهای دیگر قابلتأمل بود هر چند بخش عمدهای از پاسخها تقریباً همپوشانی داشت.
شخصاً با هوش داشته و نداشته خودم و تجربه چندین ساله در حکمرانی کشور، عامل اصلی را در عدم تربیت نیروی انسانی یعنی کودکان فاقد توان نقادی و نوآوری و بعد از آن نداشتن یک نظام پرداخت حقوق و مزایا در مقابل عملکرد میدانم و الیآخر…
خسرو سلجوقی – کارآفرین کسبوکارهای اجتماعی
دیدگاه شما چیست؟