از کژشناختی بیمه گران سنتی نسبت به بیمه گری باز تا سیاست یک بام و دو هوای بیمه مرکزی
فرصت های متقابل بانکداری و بیمه گری در اکوسیستم نوآوری ملی بررسی شد؛
فراهانی: ما از نظر شناخت، هم دچار کژشناختی هستیم و هم کمشناختی. بسیاری از بازیگران سنتی منجمله شرکتهای بیمه و بانکها دچار کژشناختی هستند. یعنی شناخت درستی از مقولهی نوآوری باز ندارند./ میرزازاده: بیمهی مرکزی به خاطر نبود یک طرح کامل و چشمانداز یکپاچه به اقتصاد دیجیتال سیاستهای یک بام و دوهوا دارد. بعضی جاها فعالیت بعضی اپلیکیشنها را ممنوع میکند و میگوید اینها اگر میخواهند بیمه بفروشند باید از لحاظ قانونی کارگزار آنلاین شوند که این اصلاً مفهوم ندارد. مثلا استارتآپی که در حوزهی پزشکی کار میکند و میخواهند یک بیمهنامهی مسئولیت پزشکی بفروشد، آیا باید برود کارگزاری آنلاین دریافت کند؟

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک به نقل از نشریه بیمه داری نوین در اکوسیستم نوآوری مالی دو مفهوم بانکداری باز و بیمه گری باز به عنوان دو حلقه از زنجیره خلق ارزش از اهمیت کلیدی برخوردارند. در این میان یکی از سوالات میتواند این باشد که نیازمندی های متقابل صنعت بانک و بیمه به عنوان دو رکن مهم اکوسیستم مالی و نوآوری های مالی چه هستند و همچنین چه فرصت های مشترکی برای خلق ارزش در اختیار دارند. بدیهی است در گام اول شناسایی وضع موجود اهمیت دارد تا بتوانیم یک نقطه مطلوب مناسب را ترسیم کنیم. طی گفت وگوی دونفره میثم میرزازاده، مشاور کسب وکار شرکت های بیمه و عضو هیات مدیره ی شرکت فناوری اطلاعات هلدینگ کشتیرانی و محمود فراهانی، مدیرمسئول نشریه ی تخصصی بیمه داری نوین به تشریح مختصر نیازمندی ها و فرصت های مشترک بانکداری و بیمه گری ذیل مفاهیم بانکداری و بیمه گری باز پرداخته ایم.
* آقای میرزازاده شما دورهای طولانی را در صنعت بیمه گذراندهاید، نیازمندیهای متقابل صنعت بانک و بیمه بهعنوان دو رکن مهم اکوسیستم مالی و نوآوریهای مالی از نظر شما چه هستند؟
میرزازاده: بخشی از مسائلی که در صنعت بیمه وجود دارد به بیمههای اجباری مربوط میشود. بیمههای ثالث بیمههای اجباریای هستند که نرخ و حق بیمهشان هر ساله توسط دولت اعلام میشود و وابسته به نرخ دیه است. با توجه به شرایط اقتصادی کنونی و افزایش حق بیمهها، بهطور کلی عمدهی مشتریها دچار کاهش قدرت خرید شدهاند. پس همانطور که خیلی از صنایع به فروش قسطی و استفاده از تسهیلات بانکی برای توسعهی فروش محصولاتشان روی آوردهاند، صنعت بیمه هم برای بیمههای اجباری مانند ثالث تقریبا به این نتیجه رسیده که به استفاده از منابع دیگر نیاز دارد. امسال بهنظر میرسد قشر زیادی از مردم برای خرید بیمهنامههای ثالث، نیازمند تسهیلات بانکی و یا خرید قسطی از شرکتها هستند. در سالهای گذشته چند تجربهی موفق در این زمینه در صنعت بیمه وجود داشته است. طی تفاهمنامههای بین بانکها و شرکتهاي بیمه، مشتری میتواند طی فرایندی تسهیلات قرضالحسنه برای خرید بیمه نامه دریافت کند. در این مشارکتها موضوعات فنی و فرایندی نیز وجود دارد که باید به آن پرداخته شود. اولاً این تسهیلات خرد هستند و مشتری ترجیح میدهد در ازای آن، ضمانتهای زیادی نگذارد، چون صرفاً میخواهد یک بیمهنامه بخرد. لذا با توجه به نوع قراردادی که بیمهها با بانکها میبندند، این تسهیلات میتواند خیلی ساده شده و از طریق ایجاد سامانههای میانی تسهیل شود. یکی از دلایل موفقیت این طرحها، همین سامانههای میانی است که از یک طرف متصل به سامانهی شرکت بیمه و از طرف دیگر متصل به سامانهی تسهیلات بانکی است. هدف این سامانههای نرمافزاری، یکپارچهسازی فرایندهای بانک و بیمه است به گونهای که مشتری بهراحتی بتواند تسهیلات را برای خرید بیمه نامه دریافت کند و مجبور نباشد کل فرایند را از طرفی با بانک و از طرف دیگر با بیمه طی کند. معمولا در صنعت طرحهای موفق طرحهایی بودند که از این سامانهها برای بهبود تجربه مشتری استفاده کردند.
در بیمههای اختیاری نیز فرهنگ مردم ایران بهگونهای است که به تسهیلات بانکی علاقهمند هستند و وام را بهعنوان منبع جدی برای گذران زندگی میبینند. در مورد بیمههای زندگی استفاده از منابع بانکی برای سرمایهگذاری بلندمدت دقیقاً ترکیب بانک و بیمه است. این مدل تجربهی موفقی بوده است و بهگمانم یکی از رشتههای خوبی که مورد استقبال قرار گرفته، بیمههای عمري است که در آن از تسهیلات بانکی استفاده شده و مشتری اقساطش را میدهد. در این محصولات معمولا ذخیره بیمهنامه به عنوان وثیقه تسهیلات دریافت میشود. این طرحها نیز نیازمند ارتباط سیستمی فیمابین بانک و بیمه بوده و نرخ سود تسهیلات بسیار مهم است. با توجه به بازدهی که صنعت بیمه چه در قالب سود قطعی یا مشارکت بر منافع ارائه میدهد و سودی که بانک بابت پرداخت تسهیلات دریافت میکند، این مابهالتفاوت سود اگر برای مشتری جذاب باشد، مشتری با رضایت بیمهنامهاش را میگیرد و بانک هم مطمئن است که بازپرداختها انجام میشود و در صورتی که مشتری اقساط را پرداخت نکند، بانک میتواند از اندوختهی بیمههای عمر برداشت کند. لذا ریسکی شامل بانک نیست و این شرایط گزینهی مطلوبی برای بانکهاست. بهعلاوهی اینکه در توافقات فیمابین، معمولاً منابع بیمه نزد خود بانک نگهداری میشود تا بازدهیای هم از محل آنها داشته باشد. در مجموع استفاده از تسهیلات بانکی در صنعت بیمه از بازارهایی است که با توجه به شرایط اقتصاد فعلی، بسیار جذابیت دارد و البته نیازمند ارتباطات سیستمی و نرمافزاری فیمابین دو صنعت است.
* آقای فراهانی لطفا علاوه بر مرور نیازمندیهای متقابل، روی بانکداری باز تمرکز کنید و بگویید سفر مشتری به دنیای بانک و بیمه چطور میتواند به سفری خوب و لذتبخش تبدیل شود و حتی در خلق ارزشها، محصولات و ایدهها نیز سهیم باشد؟
فراهانی: ابتدا بانکداری و بیمهگری باز را توضیح میدهم. یکی از چالشهایی که وجود دارد این است که در صنعت بیمه، عبارت بیمهگری باز به عنوان یک کلانروند غالب کمتر استفاده میشود. یکی از چالشهایی که از این بهبعد باید به آن بپردازیم و چیزی که به آن نیاز داریم، به توسعهی بیمهگری باز مربوط میشود که به نوعی همتراز با بانكداری باز محسوب میشود. بهطور کلی برای نیاز متقابلی که در حال حاضر بین بانک و بیمه در راستای بانکداری و بیمهگری باز وجود دارد (و من نامش را نوآوری باز میگذارم) نیازمند فضای مشترک نوآورانه هستیم. به نظر من فضای مشترک نوآورانه بین این دو اکوسیستم چندان فراهم نشده ولی در عینحال در قالب شاخصههاي زير این فضا را تشریح میکنم.
شناخت بازیگران سنتی. ما از نظر شناخت، هم دچار کژشناختی هستیم و هم کمشناختی. بسیاری از بازیگران سنتی منجمله شرکتهای بیمه و بانکها دچار کژشناختی هستند. یعنی شناخت درستی از مقولهی نوآوری باز ندارند. همانطور که گفتم منظورم از نوآوری باز، هم بانکداری باز است و هم بیمهگری باز. بهخصوص شرکتهای بیمه که اغلب یا درک درستی ندارند یا درکی که دارند صحیح نیست. درنتیجه یکی از نیازمندهای ما این است که در جمعهای اینچنینی با معرفی کلان روندها زمینه اصلاح شناخت یا افزایش شناخت این شرکتها را فراهم کنیم. رسانهها نقش مهمی در این زمینه دارند. برگزاری رویدادهای علمی و کسبوکاری نیز چنین کارکردی دارد.
یکی دیگر از مسائلی که در توسعهی فضای نوآورانه مهم است بحث زیرساخت است. زیرساختها از سه زاویه قابل بررسی هستند: 1- providerها مانند شرکت فناوران یا داتین، توسن، شرکت خدمات انفورماتيك.
درست است که اینها هریک بهطور مستقل کارهای زیادی انجام دادهاند اما کمتر کنار هم نشستهاند و در توسعهی یک فضای نوآورانه و پویا، گامهایی را که باید، برداشتهاند. در عینحال همهشان خدمات موردنیاز بومها را فراهم آوردهاند تا API در اختیار بومها قرار دهند تا آنها بتوانند سطح دسترسی مناسب و فضای نوآوری لازم را با خدمات موردنیاز کسانی که میخواهند کار نوآورانه انجام دهند، فراهم کنند.
بحث دیگر مربوط به بومها میشود. خوشبختانه تنها حوزهای که توسعهی خوبی پیدا کرده بومها هستند. ما قبل از آنکه اصلاً مقولهی بانکداری باز را داشته باشیم، فرابوم و قبلش توسنبوم را داشتیم. یا شرکت خدمات شاهین را راهاندازي كرد تا نوآوری وجود داشته باشد. در صورتیکه در سال 91 یا 92 مقولهی بانکداری باز هنوز خیلی رشد نکرده بود. خلاصه بومها خیلی خوب توسعه پیدا کردند و همزمان خیلی از شرکتها و بانکها این کار را انجام دادند. در صنعت بیمه، قبلاً بومی نداشتیم که بهطور مستقل فعالیت کند. خیلی خوب است که فرابوم علاقهمند است در این فضا گام بردارد. همین باعث میشود کژشناختیها و کمشناختیها به مرور بهبود یابد. احتمالا خیلی از شرکتهای بیمه با اسم فرابوم ناآشنا باشند. این یکی از گامهایی است که فرابوم میتواند بردارد و کمک کند تا آگاهی شرکتها بالاتر رود. فرابوم بهواسطهی شناخت خوبی که از بانکها دارد این توانایی را دارد که ظرفیتهای مشترک را بهخوبی به آگاهی آن شرکتهای برساند. البته صنعت بیمه این ظرفیت را دارد که بومهای دیگری را راهاندازی کند.
زیرساخت پراهمیت دیگر، مراکز شتابدهنده هستند. ما در شرکتهای بیمه دو مركز شتابدهنده بیشتر نداریم. یکی پلنت که بهنوعی مرکز شتابدهنده است و دیگری هم مربوط به مرکز نوآوری و نوعی شتابدهندهای است که اخیراً بیمه مرکزی راهاندازی کرده یا بهتر است بگوییم قصد دارد راهاندازی کند. نکته این است که شرکتهای بیمه، یعنی بازیگران سنتی اکوسیستم بیمه هنوز بسته هستند. همانطور که میدانید بانکداری باز یعنی شرکت بیمه بستهبودن خود را رها کند. چون مشتری دنبال تجربهی بهتر است. وقتی شرکت فضا را ببندد دیگر نمیتواند فرصت تولد محصول نوآورانهی فراهم شود. بهتر است شرکتهای بیمه اجازه دهند از طریق دادن API، دیگرانی که میتوانند خلقهای دیگری داشته باشند و تجربههای بهتری برای مشتری فراهم کنند، وارد میدان شوند و سپس در منافع یا فروش محصولات به بازیگران سنتی با هم سهیم شوند و در نهایت این مشتری است که خدمت بهتری دریافت میکند.
عامل بعدي مربوط به تجاریسازی ایده و محصول است. خوشبختانه ایده و محصول در بازار خیلی زیاد است. به شرط اینکه شرایط لازم برای تجاریسازی وجود داشته باشد. در واقع عاملی که بهنظرم میتواند در فضای نوآورانه بسیار کمککننده باشد این است که ما بتوانیم ایده و محصول را جذب و تجاریسازی کنیم. بانکها در این زمینه وضعیت بهتری دارند گرچه باز هم چالشهای خودشان را دارند اما در اینجا تاکید من بیشتر روی صنعت بیمه است. تا جایی که من بهخاطر دارم، صنعت بیمه دو اقدام کمککننده انجام داده است. سهشنبههای نوآورانه را کلید زد و کمک کرد شرکتهای بیمه محصولات نوآورانهشان را در این جلسات معرفی کنند. بستر مناسبی بود برای شناخت ایدهها و محصولات. بیمهی مرکزی هم همیشه آنجا گوش شنوا داشت که البته نمیدانم چقدر منجر به عمل میشد. یکی دیگر از اقداماتی که به جذب ایدهها کمک میکرد این بود که دو سه سال پیش وزارت اقتصاد نقشهی تحول دیجیتال را از شرکتهای بیمه و بانکها خواست. این اقدام کمک کرد تا بانکها و شرکتهای بیمه به سمت توسعهی شناخت بروند و ایدهها و محصولات را به سمت خود فرابخوانند یا حداقل بسترش را فراهم کنند که ایدهها در حد مطرح شدن فراخوان شود. البته شرکتهای بیمه در یک منظر از بانکها جلوتر هستند. چون ما استارتآپهای بیمهای را داریم. آنها خیلی کمک کردند که مرزهای بیمه از ساختارهای سنتی فراتر رود. یادم میآید قبل از اینکه ازکی باشد، بیمیتو بود و بعد در کنارش چند استارتآپ دیگر بود. در این سمت بیمهبازار و در آن سمت ایتول هست و خیلی موارد دیگر که آمدند و روند بازار را تغییر دادند. همانطور که میدانید 75 تا 80 درصد محتوای بیمهای که از طریق تلویزیون یا شبکههای اجتماعی عمومیسازی شده از طریق همین استارتآپها بوده است که بهنظر من حرکتهای ارزشمندی را انجام دادهاند که میتواند بستر مناسبی برای پیدا شدن ایده و محصول و هدایتشان به سمت شرکتهای بیمه و بانکها فراهم کند.
سه عامل دیگر سرمایهگذار، کاشفان استعداد و اکوسیستم است. مهمترین عنصر، سرمایهگذار است. همهی اینها هم جمع میشوند تا ایده و محصول تجاریسازی شود. تجاریسازی مربوط به زمانی است که ما سرمایهگذار داشته باشیم. در زمینهی سرمایهگذاری، نهادهایی شکل گرفته است. ما صندوقهای آسیبپذیر و نهادهای تامین مالی را داریم که در بورس بهوجود آمدهاند. خیلی از شرکتهای بیمه با اینکه میدانند ریسک سرمایهگذاری بالاست، اما خودشان علاقهمند به سرمایهگذاری هستند. ضلع دیگر کاشفان استعداد به این معنی است که ایدهی مذکور چقدر استعداد تجاریشدن را دارد. ما در این قسمت در حدی دچار ضعف هستیم. به همین خاطر شش هفت سال پیش سرمایهگذاران و بانکها برای سرمایهگذاری هجوم آوردند و یکی دو سال بعد عقب نشستند. الان تا حرف از استارتآپ و نوآوری میشود، عقب مینشینند. چون خیلی از ایدهها تبدیل به محصول شد و بعد در آن زمان شکست خوردند. بانکهای ما هنوز به این نقطه نرسیدهاند که وقتی حرف از نوآوری میشود، 98 درصد احتمال شکست و تنها دو درصد احتمالا پیروزی وجود دارد. آنها میگویند باید 98 درصد احتمال پیروزی و دو درصد احتمال شکست باشد. این معادلهای است که ریشه در همان کژشناختیها دارد.
نکتهی دیگر اکوسیستم است که شاید مهمترین عنصر کلیدی است که ما هنوز در اختیار نداریم. بهعنوان مثال بین بیمهی مرکزی و وزارت بهداشت با یک چالش اساسی وجود دارد. آن طرف سپاس و این سمت هاب درمانی بیمه را راه انداختهاند اما زبان مشترکی برای همکاری با هم ندارند. خب بخشی از اکوسیستم شما در حوزهی درمان ناقص است. پس اگر قرار باشد نوآوریای اتفاق بیفتد نمیتواند بهخوبی کار کند. یا خیلی جاهای دیگر. مثلا استارتآپی میخواهد اطلاعات موردنیازش را از نیروی انتظامی بگیرد. خیلی از موارد نیروی انتظامی ممکن است اطلاعات را بدهد و گاهی ممکن است ندهد. بیمه تا برای اطلاعات به سمت نیروی انتظامی میرود، آنها پول میخواهند. چون بدعت ناصوابی قبلاً گذاشته شده که شرکتهای بیمه هر سال بخشی از درآمدشان را به نیروی انتظامی میدهند. یا همینطور راهداری. درواقع اکوسیستم پویایی که شبکهای از جریان آنلاین اطلاعات در آن فراهم باشد، وجود ندارد. بحث دیگر مربوط به امنیت است. درک نادرستی از گردش آنلاین اطلاعات وجود دارد که البته در دور بعد آن را توضیح میدهم.
* درواقع آقای فراهانی به شش چالش اشاره کردند که مرور نیازمندیها را دشوار میکند. اگر چالشها برطرف شوند نیازها راحتتر استخراج میشوند. نکتهی مهم بعدی بحث APIها است که در تحقق فرصتهای مشترک بسیار حائز اهمیت بوده و سالهاست در نشستهایی که میگذاریم همیشه بحث چالش API مطرح است. آقای میرزازاده اگر شما نظری در اینخصوص دارید بفرمایید و بعد روی ایجاد فرصتهای مشترک تمرکز کنید.
میرزازاده: این موضوع APIها جزو موضوعات پر چالش در صنعت بیمه است و سالهاست در موردش صحبت میکنیم و شاید بیشتر از بررسی و نقد دقیق فنی و بیمهای به حواشی پرداخته شده است. ابلاغ بیمهی مرکزی در مورد APIها این است که شرکتها مجاز هستند APIهای صدور خود را بهصورت مستقیم به شبکه نمایندگی خود بدهند اما کارگزاران آنلاین میبایست از طریق سوییچ بیمه مرکزی وبسرویسهای صدور را دریافت کنند. در حال حاضر علیرغم گذشت سالها API صدور آنلاین شرکتهای زیادی به سوییچ مرکزی متصل نشده است. از سوی دیگر برخی از ابعاد این طرح روشن نیست برای مثال نهادهای واسطی مانند فرابوم مجموعهای از APIها را از سیستم بانکی گرفته و به استارتآپها میدهد. حالا به لحاظ قانونی اینکه سوییچهای دیگری وسط بیایند و API را از سوییچ سنهاب بگیرند و به یكسری اپلیکیشنها و پلتفرمها بدهند به چه شکلی است؟ اگر پلتفرمها بخواهند بیمه بفروشند، چه حکمی پیدا میکند؟ بیمهی مرکزی به خاطر نبود یک طرح کامل و چشمانداز یکپاچه به اقتصاد دیجیتال سیاستهای یک بام و دوهوا دارد. بعضی جاها فعالیت بعضی اپلیکیشنها را ممنوع میکند و میگوید اینها اگر میخواهند بیمه بفروشند باید از لحاظ قانونی کارگزار آنلاین شوند که این اصلاً مفهوم ندارد. مثلا استارتآپی که در حوزهی پزشکی کار میکند و میخواهند یک بیمهنامهی مسئولیت پزشکی بفروشد، آیا باید برود کارگزاری آنلاین دریافت کند؟ اما جلوی اقتصاد دیجیتال را نمیتوانند بگیرند. در برخی موارد اطلاعیهای داده میشود و بعد دوباره رفع ممنوعیت میشود و کار انجام میگیرد. ولی موضوع بهصورت کلان در حوزهی حاکمیت روشن نیست که با نهادهای جدیدی که در حوزهی اقتصاد دیجیتال وجود دارند، فعالان حوزهی بیمه باید چکار کنند. بهنظر میآید بیمهی مرکزی شابلون سنتی مدل کسبوکار نماینده و کارگزار را در اینجا قرار داده و به تناقضات زیادی برخورده است در صورتی که لزوماً مدلهای کسبوکار قدیم با مدلهای کسبوکار اقتصاد دیجیتال همخوان نیست.
همچنین سامانه یکپارچه بیمهای (کراینشورنس)شرکتهای بیمه چه سامانه توسط شرکت فناوران و چه سایر سامانه شرکتها طراحی شده باشد کم و بیش امکان صدور API دارند. اما مسالهی مهم این است که اگر قرار باشد این APIها بهصورت فراگیر در اختیار بومها و استارتاپها قرار گیرد، باید استاندارد واحدی برای انتقال دیتا و ارائه سرویس بهوجود آید. صنعت بیمه حتی اگر از این وضعیت عبور کند و زیرساختهای فنی اشتراکگذاری APIها در صنعت به وجود بیاید، باز مشکل مهم این است که استاندارد واحدی در حوزهی کدینگ و ساختار دیتا برای عملیات دیجیتال وجود ندارد. دیتاهای پایه و اولیه بین شرکتها هنوز استاندارد نیست. برای صدور یک بیمهنامه ممکن است به حجم زیادی از دیتاهای پایه نیاز داشته باشید که در هر شرکت با یک مدل تعریف شده است. محصولات صنعت بیمه به عنوان اولیهترین موضوع در صدور دیجیتال کدگذاری و تعریف درست نشده اند. نتیجه این آشوب این میشود که وقتی استارتاپهای بیرونی، فینتکها و بومها وارد صنعت میشوند، ممکن است APIهای بسیاری وجود داشته باشند اما با تنوع و بهمریختگیای در لایهی کسبوکار مواجه میشوند. حل این موضوع می بایست از لایه حاکمیت یا نهادهای حرفهای مورد قبول صنعت انجام شود و این استانداردهای لازم ایجاد شود تا خدمات انلاین توسعه پیدا کند.
مسالهی دیگر که در حوزهی قانونی وجود دارد این است که توزیع کارمزد بر اساس مدل سنتی ایجاب میکند که هر استارتاپ و فینتکی که میخواهد وارد میدان شود میبایست به نماینده یا کارگزاری وصل شود تا درآمد کارمزدش را دریافت کند. این هم مسالهای است که صرفاً هزینهی بالادستیای برای استارتاپها ایجاد کرده و مانعی برای آنها بهوجود میآورد.
در مورد فرصتها به چند جمله بسنده میکنم. اولاً الان در صنعت بانک و بیمه هلدینگهای مالی عموماً شرکتهای بیمهای را هم تاسیس کردهاند. این موضوع از یک نظر فرصت است، چون این شرکتهای همخانواده میتوانند ادبیات مشترک خوبی داشته باشند. اما در واقعیت وقتی وارد فرهنگ بانکها و بیمهها میشوید، میبینید به دلیل اینکه این دو نهاد از لحاظ زیستبوم فرهنگهای متفاوتی داشتهاند، گفتوگوی مشترکی میانشان شکل نگرفته تا محصولات نوآورانهی فیمابینی خلق کنند. کسانی که در دو مجموعه حضور داشتند تفاوت ژن رفتاری میان بانک و بیمه را کاملاً حس میکنند.
اما وجود بیمه و بانک در هلدینگهاي مالی از منظری دیگر، تهدید است. زیرا خیلی اوقات فرصت رقابت را بین بیمهها و بین بانکها از بین میبرد. یعنی بانکها میتوانند بهراحتی بگویند من با بیمهای کار میکنم که از لحاظ زیرساخت، فناوری و علاقهاش به نوآوری در سطح بهتری باشد، ولی استراتژیهای کلان گروه ممکن است الزام داشته باشد صرفاً با شرکتهای همگروه کار کنند. بنابراین این موضوع تهدید هم بهحساب میآید چون مانع ایجاد فضای رقابتی برای بانکها و بیمهها شده است.
از لحاظ امکان ارائه محصولات نوآورانه بهنظرم جای کار زیادی در صنعت بیمه هست. چه در حوزهی زندگی و حتی بیمههای اعتباری. شرکتهای بیمه میتوانند نقشی جدید در توسعهی لندتکها و حتی برداشتن ریسک اعتباری بانکها داشته باشند. در حوزهی زندگی نیز میتوان گفت بیمههای عمر و سرمایهگذاری ترکیبی از بورس، بانک و بیمه هستند. در دنیا هم بیشترین تحولات و نوآوریها از لحاظ محصول مربوط به حوزهی بیمههای عمر است. اما بهدلیل عدم گفتوگو نتوانستهایم محصولات چندان متنوعی داشته باشیم.
* آقای میرززاده هم به بحث APIها اشاره کردند و هم به فرصتها پرداختند. البته در بحث فرصتها، به چالشهایی هم اشاره کردند. آقای فراهانی شما بیشتر بر فرصتها تمرکز داشته باشید و در عینحال در مورد ریسکهایی که بر سر راه تحقق این فرصتها وجود دارد نیز صحبت کنید.
فراهانی: شاید بزرگترین فرصت، جامعهی بزرگ بیمهای است. همانطور که می دانید بیمه تابع قاعدهی اعداد بزرگ است. شرکتهای بیمه با اینکه قرار است از هر 100 نفر خسارت 10 را پرداخت کنند، ولی اطلاعات 100 نفر را میگیرند. اطلاعات 100 نفر حقیقی و حقوقی یعنی هر صنعتی و هر فردی اطلاعاتش را به شرکتهای بیمه داده است. شرکتها برای اینکه ریسکشان را محاسبه کنند باید با خیلی از جزییات آن صنعت و شخص آشنا باشند. لذا اینها همه داده و فرصت است. اینکه چطور از فرصتها استفاده کنیم بحثی است که باید مفصل بدان پرداخت. اما بهصورت معمول شش فرصت را بهصورت تیتروار مطرح میکنم تا بعد به ریسکها برسم. یک فرصت، تقاضای بازار برای نوآوری است. تقاضای برای نوآوری بسیار بالاست و این یعنی باید فضای مشترک نوآورانه را که در ابتدا بهعنوان یک نیاز ضروری برشمردند، بهشکل درستی توسعه دهیم. خودبهخود نقش پیشران توسعهی فضای نوآورانه بسیار دارای اهمیت است
دیگری درخواست مشتری برای تجربهی بهتر. اگر به نئوبانکهای دخلی نگاه کنیم، میبینیم تفاوتشان در خدمات اغلب در یک کلیک کمتر است. مثلا اگر همین کارتبهکارت را از طریق اپلیکیشنهای معمول انجام دهید، فقط یکی دو کلیک بیشتر انجام میدهید، ولی همین یکی دو کلیک برای مشتری اهمیت دارد. رنگ کارت بانکش یا توجهی که به نسل Z نشان داده همگی مهم هستند. اینها چیزهایی هستند که تجربه را برای مشتری جذابتر میکند. قرار نیست برای نوآوری خیلی کار پیچیدهای انجام دهیم، فقط باید کاری کنیم تجربهای بهتر از تجربهی فعلی مشتری، برایش فراهم کنیم. خیلی از محصولات فقط به همین نکته توجه کنند، میتوانند خیلی موفق باشند. خیلی وقتها در تبلیغات استارتاپهای بیمهای میبینم که تلاش میکنند به این مساله فکر کنند.
بحث دیگر، نفوذ بالای تلفن همراه است. این فرصتی است که همهی فضاهای نوآورانه میتوانند از آن استفاده کنند و فقط مختص فضای مشترک نوآورانهی بانک و بیمه نیست. برای همهی نوآوریها فرصت خوبی است. ایران دستکم در میان کشورهای منطقه، جلوتر از سایر کشورهاست. درست است که اینترنتمان کندتر از سایر کشورهاست، اما ایرانیها بهرحال راهش را پیدا میکنند. این خیلی مهم است. هیچکس نمیتواند جلوی ایرانی مانع ایجاد کند. مانند موریانهها هستند که میپیچند و مانع را برمیدارند. بنابراین اینها فرصتی برای نوآوری است.
فرصت دیگر این است که ما محتواهای زیادی در صنعت بیمه داریم که هم استارتاپها ممکن است آن را توسعه داده باشند و هم بانکها. ولی محتوای مناسبی که کژشناختی و کمشناختیهای بازیگران سنتی را رشد دهد، نداریم. بهنظر من یکی از فرصتها این است که روی این مساله کار کنیم.
مسالهی بعدی که هم ریسک است و هم فرصت، خواست هم حاکمیت و هم نهادهای نظارتی ما نسبت به نوآوری است. ما معاونت علمی و فناوری داریم که اصلاً متمرکز بر نوآوری است و اینجا و آنجا خانهی خلاق راهاندازی میکند. البته ما خیلی وقتها مصداق ضربالمثل آفتابه لگن هفتدست، شام و ناهار هیچی، میشویم و آنقدری که فضای نوآوری را فراهم میکنیم، از خود نوآوری خبری نیست. اما اگر در یک بازهی بلندمدتتر نگاه کنیم میتوانیم اینها را بهشکل فرصت ببینیم و در عینحال که هم بانک مرکزی و هم بیمهی مرکزی بهواسطهی ذات محتاطی که دارند در عینحال که دنبال توسعهی نوآوری هستند، خودشان ترمز هم هستند و باعث چالش و مانع میشوند. اما اگر بخواهیم معدل این دو را نگاه کنیم حرکت روبهجلو و در حال توسعهی نوآوری است. اگر بانک مرکزی را نگاه کنیم، معاونت فناوریهای نوین دارد و روی فناوریهای نوپا تاکید زیادی میکند و sandbox راه انداخته که اینها نشاندهندهی خواست این نهاد است. اما طبعیتا در قسمتهایی هم احتیاط میکند. بیمهی مرکزی هم همینطور، مرکز نوآوری و سهشنبههای نوآوری را راهاندازی کرده است. بهنظر من این خواستها بسیار دارای اهمیت هستند و باید به آنها توجه کنیم.
ما باید به معدل فعالیتها نگاه کنیم. به تجربه داورها در فوتبال توجه کنید آنها در مواردی میتوانند دو استراژی در مورد 50-50 داشته باشند؛ 50-50 خوشبینانه و 50-50 بدبینانه. در 50-50 بدبینانه میتوانند درباره یک خطا کارتقرمز بدهند و طرف اخراج شود و بازی از تعادل خارج شود در 50-50 خوشبینانه میتوانند کارت زرد هم ندهند، سوتی بزنند، خطایی بگیرد تا بازی ادامه داشته باشد. چون بیننده بازیای میخواهد که حرکت و جنبوجوشی داشته باشد. این سوت فعلاً دست نهادهای ناظر است و آنها گاهی دست به 50-50های بدبینانه میزنند، نوآوری را استاپ میکنند و در بعضی مواقع سوت خوشبینانهای میزنند و کارها پیش میرود.
بحث دیگری که آن را بهعنوان فرصت تلقی میکنم، سوپراپهایی است که این روزها خیلی گسترده شدهاند؛ مثل اسنپ، آپ، ازکی آیتول و… اینها فرصتهایی هستند که میتوانند برای نوآورها ایده داشته باشند.
در جمعبندی اینکه قرار نیست ما از نو چرخ را اختراع کنیم. خیلی از الگوها در کشورهای دیگر شکل گرفتهاند و ما میتوانیم از همان الگوها استفاده کنیم. مثلاً قرار نیست در بحث درمان از نو دست به خلق بزنیم. چرا که ایدههای زیادی وجود دارد که ما میتوانیم آنها را اجرا کنیم و در ادامهی اینها میتوانیم نوآوریهایی هم داشته باشیم.