گام اول در اصلاح نظام کارمزد/اکنون کجا هستیم؛ نقطه آرمانی کجاست
محمود فراهانی
گام اول اصلاح نظام کارمزد در اکوسیستم پرداخت کشور با آرامش برداشته شد. اگر بخواهیم یک نقشهراه تا رسیدن به نقطه آرمانی( C) ترسیم کنیم و نقطهای که اکنون در آن هستیم را به عنوان نقطه مطلوب A قرار دهیم به گونهای که همه کسبوکارها و اصناف به برنامه فعلی بپیوندند در اینصورت نقطه مطلوب B کجا خواهد بود و برای رسیدن به آن نقطه چه مشکلات و چالشهایی خواهیم داشت؟

هر زمان که مدل کسبوکار شرکتهای پرداخت و شرکای تجاری آنان به گونهای شکل گرفت که خدمات گیرندگان هزینه خدمت دریافتی خود را پرداخت کنند و این امر به یک رویه معمول تبديل شود.
اکنون کجا هستیم
دریافتکنندگان خدمت، بخش اندکی از هزینه را پرداخت میکنند یا قرار است پرداخت شود و هنوز به تمامی نمیتوان امیدوار بود که همین پرداخت اندک هزینهها نیز به یک رویه معمول تبدیل گردد.
نقطه مطلوب B كجاست
جایی است که پرداخت همین سهم اندک از هزینه خدمت دریافتی در میان اصناف به یک رویه پذیرفته شده تبدیل شود. بخش دیگری در نقطه مطلوب B همسویی ذینفعان صنعت پرداخت است كه به ضرورت اصل مدل کسبوکار نظام پرداخت باور داشته باشند.
اصلاح نظام کارمزد اگر چه مهمترین رکن اصلاح نظام پرداخت محسوب میشود اما تمام آن نیست. بانکها باید به این باور برسند که پرداخت به عنوان یکی از حلقههای خدمت در حوزه مالی است و طبیعتا بازوی جمعآوری وجوه کمهزینه برای آنان نیست. وجوهی که البته کمهزینه هم نیست و در بلندمدت هزینههای نگاه اشتباه به صنعت پرداخت، آنها را درگیر بحرانهای دامنهدار خواهد کرد کما اینکه اکنون هم درگیر کرده است.
یکی از دامنهدارترین و عمیقترین چالشهای صنعت پرداخت در بخش پذیرندگان حقوقی رخ داده است. آنها به راحتی حاضر نیستند به خواستههای صاحبان شبکه پرداخت تن دهند این مشکل یکی از نقاطی است که رفع آن بسیار فرسایشی و زمانبر خواهد بود. وقوع تخلفات گسترده زیر پوست پرداخت چالش دیگری است که تغییر وضع موجود را بسیار سخت و پیچیده میکند. بانیان وضع موجود پرداخت (قبل از نقطه مطلوب A ) طبعا مقاومت خواهند کرد.
بر همین مبنا بوده است که اصلاح نظام کارمزد در چندین نوبت در دهه نو ناکام ماند و به نقطههای تیرهای بدل شده است که مدیران و متولیان پرداخت یکدیگر را متهم به ناکارآمدی میکردند در حالی که اساسا ریشه مشکل جای دیگر بوده است. به هر روی رسیدن به نقطه مطلوب B نیازمند صبوری و در عین حال اتخاذ تمهیدات خرمندانه است. تمهیداتی که در قالب یک نقشهراه میتواند روشنتر ترسیم و اجرا را راحتتر کند.
اما از زوایه دیگری هم نیازمند آن هستیم که نقشهراهي داشته باشيم. با توجه به شرایط اکنون که نوآوری به عنوان یک کلانروند همه کسبوکارها از جمله حوزه پرداخت را تحت تاثير قرار داده است و بخصوص صنعت پرداخت که چون رشتهای همه کسبوکارها را به مهم متصل میکند، طبیعتا این امکان پر هزینه خواهد بود اگر بخواهیم مانع نوآوری شویم از سوی دیگر یکی از راههایی که هزینه صنعت پرداخت را کاهش میدهد میدان دادن به نوآوریهای این حوزه است. اما میدان دادن به حوزههای نوآوری یعنی افزایش سرمایهگذاری در این صنعت و سرمایهگذاری به معنی افزایش هزینهها است.
در چنین شرایطی تکلیف چیست؟
دو دسته از بازیگران صنعت پرداخت اکنون بیشتر باید به تعامل فرو روند یکی صاحبان شبکه پرداخت یعنی بانکها هستند و گروه دوم شرکتهای پرداخت که عملا یکی از مهمترین ذینفعان محسوب میشوند. طبیعتا حلقههای دیگری که اکنون به عنوان ذینفع در صنعت پرداخت به عنوان ناظر حضور دارند یا دیگر حلقههایی چون پرداختیارها و پرداختسازها هستند. اما تضاد چگونه حل خواهد شد؟ از یکسو با شرایط فعلی سرمایهگذاریها سودآور نخواهد بود و موجب افزایش هزینه خواهد شد و از سوی دیگر سرمایهگذاری گریزناپذیر است.
راهکار چه خواهد بود؟
صنعت پرداخت هم اکنون تبدیل به اکوسیستمی با اجزای متکثر شده است. به نظر میرسد صنعت پرداخت باید درهای خود را بیش از پیش به سمت «نوآوری باز» بگشاید. این رویکرد در کنار اصلاح نظام کارمزد در نقطه مطلوب A یعنی نقطهای که اکنون هستیم میتواند زمینههای مناسب را برای رسیدن به نقطه مطلوب B فراهم کند. اما تردید نباید کرد که حرکت در مسیر نوآوری باز مورد مقاومت بسیاری از بازیگران صنعت پرداخت قرار خواهد گرفت.
بر این اساس یکی از منطقههایی که ناگزیر هستيم برای گذشتن از آن نقشهراه داشته باشیم همین منطقه است. اما نباید فراموش شود که این منطقه چندان روشن نیست و لذا بايد نقشهراههایی منعطف و چند پلنی را در دستور کار قرار داد. اما از همه مهمتر آن است که صنعت پرداخت بر اصلاح نظام کارمزد و در مسیر اصلاح مدل کسبوکار قرار گرفته است و باید از این موقعیت به بهترین نحو فرصتسازی کرد.