اکنون و آینده سندباکس بانک مرکزی به روایت مسئولان
سندباکس خود یک نوآوری است که همیشه باید نوآور بماند از این منظر که همواره باید آماده بروز یک پیش فرض جدید و ساختار شکنی جدید باشد و به تناسب اتفاق یک تصمیم درست بگیرد ایجاد چنین فضایی اصلا ساده نیست.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، سندباکس های نظارتی در دنیا به یک روند تبدیل شده اند و طبیعتا بانک مرکزی در ایران نیز تلاش کرده همسو با کلان روندهای روز دنیا در حوزه های مختلف از جمله سندباکس حرکت کند. مطالعات محیط آزمون نظارتی در ایران بیش از یک سال طول کشید تا در مرحله ای قرار گرفت که می بایست جامه اجرا بر تن نهادی خارج از بانک مرکزی پوشانده شود و اینجا بود که شرکت ملی انفورماتیک انتخاب شد تار فضای آزمون را فراهم کرده و و نواوران را فراخوان دهد تا خود را در فضای سندباکس به آزمایش گذارند. آزمایشی که البته در یک محیط واقعی اما کنترل شده است. در خصوص اینکه تا این نقطه از زمان سندباکس بانک مرکزی چه مراحلی را طی کرده و چه اقداماتی انجام داده چالش ها چه بوده اند پای صحبت دو تن از مسئولان ، از بانک مرکزی، دکتر رضا بیاتترک، مدیرکل فناوری اطلاعات این بانک و از شرکت ملی انفورماتیک دکتر جعفر مرتضویان، مدیر تحقیقات راهبردی و نوآوری این شرکت نشستیم تا از جزئیات و روندهای نظارتی و اجرایی سندباکس بیشتر بدانیم. متن پنل سندباکس بانک مرکزی، اکنون و آینده را با هم می خوانیم
* آقای مهندس بیاتترک ابتدا بفرمایند اساساً چطور بحث سندباکس در بانک مرکزی مطرح شد؟ و با چه فرایندهایی به شرایط امروز رسید؟
بیات ترک: شروع سندباکس به مصوبهی هیات محترم وزیران در سال 97 برمیگردد. در این مصوبه بانک مرکزی مکلف شد سندباکس رگولاتوری در حوزهی پرداخت ایجاد کند. این روند مدتی طول کشید تا مقدمات کار فراهم شود. بعد از این مصوبه، شورای عالی فضای مجازی مصوبهای داد و کارگروهی برای هماهنگی محیطهای آزمون تنظیمگری با محوریت وزارت امور اقتصاد و دارایی ایجاد کرد. جلساتی در آنجا تشکیل میشد، از حوزههای مختلفی در این جلسات حضور داشتند و با هم هماهنگیهایی را انجام میدادند.
بانک مرکزی بر حسب این وظیفه اقدامات خود را برای ایجاد محیط سندباکس آغاز کرد، کارهای مقدماتی و مطالعاتی را انجام داد تا اینکه طرح کلی و اولیهی سندباکس بهوجود آمد. سپس به سمت اجرای طرح رفتیم و از آنجا در خدمت آقای دکتر مرتضویان و سایر دوستان در شرکت ملی انفورماتیک بهعنوان بازوی اجرایی کار بودیم. ایشان بانک مرکزی را در فراهم آوردن محیط آزمون تنظیمگری کمک کردند.
من خیلی روی محیط آزمون تنظیمگری تاکید دارم چون همانطور که استحضار دارید، محیطهای آزمون بسیار متنوع هستند و یکی از مدلهای محیط آزمون که مورد استفاده قرار میگیرد، محیطهای آزمون تنظیمگری است و هدف این محیطهای آزمون آن است که بخشی از صنعت و فعالیتهایی که فاقد رگولیشین یا رگولیشین مناسب هستند را تحت پوشش بگیرند. به این موضوع ورود نمیکنم چون بحثمان قرار است عمیقتر شود. فقط چون بحثمان حول این موضوع است خواستم ابتدا توضیح کوتاهی در مورد کلیت مبحث داده باشم. انشالله در ادامه در خدمتتان هستیم و در مورد آنچه در سندباکس رگولاتوری میگذرد، بیشتر صحبت خواهیم کرد.
* آقای مرتضویان شرکت ملی انفورماتیک به عنوان مجری سندباکس حاکمیتی کار سختی را بر عهده گرفت. لطفا از زمان قبول مسئولیت تا اکنون روند اجرایی را مقداری توضیح بفرمایید
مرتضویان: آقای بیاتترک نکات مهمی را فرمودند. بعد از هماهنگیها و اقدامات اولیهی وزارت اقتصاد در حوزهی محیط یکپارچهی آزمون تنظیمگری که متولی راهبری و هدایت محیطهای آزمون تنظیمگری بخشی هستند، اجراییات این کار باید در بانک مرکزی در دستورکار قرار میگرفت. ما در بانک مرکزی و شرکت ملی انفورماتیک یک فاز مطالعاتی داشتیم و بررسی کردیم که اگر قرار باشد این محیط در بانک مرکزی فراهم شود، تجارب موفق جهانی در حوزه سندباکس کجا و چگونه پیاده سازی شده است و از سوی دیگر؛ چه عواملی موجب شکست برخی از سندباکسهای رگولاتوری در دنیا شده است؟
همانطور که آقای دکتر بیاتترک فرمودند، یکی از شقوق خاص این محیطها، رگولاتوری یا تنظیمگری است که بانک مرکزی برایش برنامهریزی کرده بود. بعد از فاز مطالعاتی گسترده، پروژهی برپاسازی این محیط در بانک مرکزی رقم خورد و اجرای آن به شرکت ملی انفورماتیک محول شد. تنظیم چارچوب مقررات کلی محیط سندباکس، اولین گام از اجرای این فرایند بود. اینکه ارکان این محیط چه کسانی هستند؟ چه وظایفی دارند؟ روابطشان چگونه است؟ ماموریتش چیست؟، از جمله موضوعاتی است که در این مرحله مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
خروجی این مرحله؛ سند بالادستی مهمی بود که کلیت نظام را توصیف میکرد، چه در درون بانک مرکزی و چه برای مخاطبان بیرونی که میخواستند با این محیط ارتباط برقرار کنند و از آن سرویس دریافت کنند. اوایل سال 1401 این سند در هیاتعامل بانک مرکزی تصویب رسید و به عنوان سندبالادستی، مبنای طراحی تفصیلی اجزا و ارکان سندباکس قرار گرفت. پس از آن عملیاتی سازی سندباکس در دستور کار قرار گرفت. با این قید که بانک مرکزی مسئولیت دو رکن از ارکان ساختار سندباکس بانک مرکزی؛ یعنی مجریگری و دبیرخانهی آن را به شرکت ملی انفورماتیک محول نماید و شرکت ملی مکلف به اجرای این دو ماموریت شد. برپاسازی این محیط در دستورکار شرکت ملی قرار گرفت، زیرساختهای فنی آن شکل گرفت و وبسایت آن طراحی و پیاده سازی گردید.
همانطور که تجارب جهانی نشان میداد، مخاطبین از روز اول شناخت و درک درستی از چیستی، هدف و چگونگی مشارکت در این محیط را ندارند، بنابراین بهضرورت، پایگاه دانشی مناسبی در وبسایت سندباکس فراهم کردیم. زیرساختهای مربوط به ثبت و مدیریت تقاضاها ایجاد شد. کار مشقتباری که شاید فقط گفتنش ساده باشد، شکلگیری تشکیلات اجرایی این محیط بود. بهدلیل ورود انواع تقاضاها مبتنی بر فناوریهای مختلف اطلاعاتی و مالی، این محیط باید ظرفیت دانشی و خبرگی لازم را در خود بهوجود میآورد تا آمادگی فهم، درک و تحلیل تقاضاها را داشته باشد. بنابراین باید نهاد خبرگانی شکل میگرفت. ما در ساختارهایمان به آنها نام کمیتهی فنی دادهایم.
همانطور که عرض کردم، افراد شناسایی شدند، زیرساختها بهوجود آمدند، کمیتهها تشکیل شدند و درنهایت نظام اجرایی آن بهصورت مستند و متناسب طراحی شد و به تصویب بانک رسید. اینکه سیاستها چه هستند؟ ضربالاجلها که باید در چرخهی رسیدگی به تقاضاها داشته باشیم، چگونه است؟ رویهها چطور هستند؟ تمام این چارچوبها تحت عنوان نظام اجرایی تدوین و به تصویب بانک مرکزی رسید.
* آقای بیات، دو مساله بسیار اهمیت دارد. وقتی حرف از محیط آزمون میزنیم، یعنی کل اکوسیستمی که فضای واقعی را تشکیل میدهد، در عینحال که واقعی است و باید آن را به فضای آزاد بیاوریم. این کار چالشهای خاص خودش را داد. همانطور که آقای دکتر فرمودند، باید این پیشبینی را داشته باشید که از طیفها و تفکرات مختلف، ممکن است ایدههای مختلفی به سمتتان بیاید که شما قبلاً نمیدانستید. سختی کار شما همین نمیدانم ها است. کمی از این رویکرد به موضوع نگاه کنید و در ادامه بفرمایید چه انتظاراتی از ذینفعان اکوسیستم میرود.
بیات ترک: ابتدا چند نکتهای در مورد ویژگیهای محیط آزمون برایتان میگویم. چهار ویژگی اصلی محیط آزمون این است که اولا evidence base است، دیگری آنکه کنترلشده است، دیگر اینکه زمانش محدودشده و اصطلاحاً time binded است و نکتهی مهمش این است که live است. یعنی شما محیطتان را انتزاعی نمیکنید. قرار است کسانی که در محیط آزمون فعالیت دارند در همان محیط واقعی کار کنند. برای اینکه این چهار مولفه محقق شود، به چه چیزهایی نیاز دارید؟ اولاً هدف رگولاتور باید کاملاً مشخص باشد. یعنی ما باید بدانیم از راهاندازی سندباکس به چه نتیجهای میخواهیم برسیم. دوم، محیط fintech شما باید به بلوغ کافی رسیده باشد. در محیطی که هنوز fintechها بالغ نشدهاند، راهاندازی این نوع سندباکس کمک زیادی به شما نخواهد کرد.
نکتهی مهم بعدی، بالا بردن ظرفیت رگولاتور است. در محیطهای رگولیشین سنتی که حتی گوشهی مقرراتش هم نباید ساییده شود، بهراحتی نمیتوان وارد این بحث شد. حالا با این توضیحات، کاملاً مشخص میشود ما چه انتظاراتی داریم. بحثهای تحقیقاتی ما واقعا زمان زیادی برد و آقای دکتر مرتضویان زحمات زیادی در آن دوره کشیدند، ولی واقعیت آن است که سندباکس بحث بسیار نویی بود، برای ما نیز هدف باید کاملاً مشخص میشد و جامعهی fintechمان هم باید به بلوغ لازم میرسید. چیزی که ما در حال حاضر انتظار داریم این است که طرحهایی که به سندباکس مراجعه میکنند به حدی از بلوغ رسیده باشند. ما سندباکسمان را برای ایجاد محیط رقابتی ایجاد نکردیم، بحث ما رگولیشین است.
این نکتهای است که من در پاسخ سوال اول هم به آن اشاره کردم. بنابراین تصور ما این است که طرحها یعنی fintechها پخته شده باشند و به حدی رسیده باشد که بدانند function آن جواب میدهد. به قول معروف طرح روی کاغذ محلی برای حضور در سندباکس رگولاتوری ندارد. موضوع دیگر آن است که ما از سمت رگولیشین نیز باید آمادگی و پذیرش اعمال تغییرات و همگام شدن با تغییرات را داشته باشیم. چون دلیل اینکه برای رگولیشین سراغ سندباکس میرویم این است که سرعت تکنولوژی خیلی بالاست و بر مبنای همین تکنولوژی، بهسرعت خدمات و محصولات زیادی ایجاد میشوند. قطعاً ما نمیتوانیم این روند را متوقف کنیم تا رگولیشین را انجام دهیم و بعد اینها فعالیت کنند. بنابراین برای تنظیم کردن اینها، ما هم باید متوسل به فناوری شویم. یکی از مولفههایی که در اینجا پیشنهاد شده و استفاده شده به شرط رعایت پارامترهای اولیه، محیط سندباکس است. این دو موضوع بهنظرم از همه مهمتر هستند.
همچنین بعضی از فینتک ها در حوزههایی فعالیت میکنند که مقررات وارد بر آنها فراتر از موضوعات بانک مرکزی است. احتمال دارد مقرراتی در مورد مبارزه با پولشویی، مقرراتی مصوبشده در شورای پول و اعتبار یا مقرراتی از سمت مجلس بر آنها حاکم باشد. بنابراین این آمادگی باید وجود داشته باشد که بر مبنای نتایجی که از محیط بیرون میآید، در صورت لزوم تغییر در مقررات نیز داده شود.
* آقای مرتضویان، زحمتهای اصلی باز بر دوش شرکت ملی است. چون درست است که فضای fintech و نوآوری ما باید آماده باشد، اما برای رسیدن به آن نقطهی بلوغ و آمادگی و اصلاً فهم مفهوم سندباکس، شما باید ظرفیتهایی را بسازید، اطلاعرسانی کنید و مدلهایی از رشد دانش مرتبط با سندباکس بهوجود آورید. همچنین گروههای بهانهجویی وجود دارند که شما باید برای آنها هم ، فکری کنید. برای موارد اینچنینی چه استراتژیهایی دارید؟ همچنین معرفی کوتاهی در مورد کیسهایی که پذیرفتهاید یا قرار است بپذیرید نیز داشته باشید.
مرتضویان: نکتهی مهمی را فرمودید. این یکی از چالشهای جدی این محیط است. باید سطح بلوغ و درکی که بازیگران این محیط به حد و اندازهای باشد که بتوانند ارتباط برقرار کنند. بانک مرکزی چند معیار کلی برای پذیرش طرحها در نظر گرفته است که به طور اختصار در این بخش به آن می پردازم: 1- اگر طرح نوآورانهی مالی قرار است به این محیط وارد شود، باید نمونهی دیگری نداشته باشد و واقعاً طرح نویی باشد. 2- طرح باید ارزش نویی را برای سیستم بانکی و پولی کشور فراهم کند. اگر طرحی فاقد چنین ارزشی باشد طبیعتاً بررسی و ورود آن به محیط توجیهپذیر نیست. 3- طرح باید در درجهای از آمادگی عملیات باشد که نمونهی اولیهای از اجرای آن وجود داشته باشد و فقط مستند، متن و توصیف نباشد.
اینها ویژگیهایی است که طرح باید داشته باشد که شرایط لازم برای ورود به محیط را کسب نماید. ما دو دوره فراخوان برگزار کردیم. یکی از چالشهای جدی ما در فراخوان اول، عدم بلوغ طرحهای واصله و انطباق آنها با دستورالعملهای مصوب بود. خیلی از طرحها در این سطح از بلوغ نبودند، بلکه تنها ایدهای در ذهن بود که حتی توسط ایدهدهنده تحلیل هم نشده بود تا بتوانند طبق روال سیستماتیکی که برای محیط تنظیم شده، بتوانند محتوای موردنظرشان را تبیین و وارد سایت کنند.
لذا بخشی از مخاطبان، متقاضیانی بودند که نمیخواستیم ناامید شوند بنابراین پذیرفتیم که ما باید به روشهای مختلف ،کسانی را که علاقهمند به این محیط هستند، را هدایت کنیم تا درک درستی از محیط پیدا کنند و امید داشته باشیم در دور بعدی آمادهتر و مهیاتر به محیط وارد شوند. همانطور که عرض کردم، ما محیط دانشیای فراهم کردیم و روشن کردیم که اگر در فراخوان اعلام میکنیم طرحهای لندتک را میخواهیم، لندتک به چه معناست؟ دامنهاش چیست؟ این طرحها باید چه ارزش آفرینیهایی داشته باشد؟ بازیگرانشان چه کسانی هستند؟ لذا راهبرد اصلی ما برای حل این مشکل، تمرکز بر توسعه پایگاه های دانشی و اطلاع رسانی به مخاطبان برای بهبود کیفیت طرح های دریافتی و انطباق حداکثری آنها با دستورالعمل های مصوب سندباکس، بوده است.
لذا در نقطهی ورود در را نبستیم، بلکه با علم به کاستی های موجود در طرهای دریافتی آنها را وارد کردیم و پذیرفتیم بخشی از کارمان این است که نشستهایی بگذاریم و ذهن طراح و ایدهپرداز را آماده کنیم که برای موفق شدن، چطور باید طرحش را کامل کند. این چالشی بود که سعی کردیم آن را مدیریت کنیم . اما متاسفانه این فضا هنوز هم بسیار ناشناخته است. طبیعت این کار همین است و هیچ ربطی به محیط تنظیمگری بانک مرکزی و محیطهای تنظیمگری داخل کشورمان ندارد.
همانطور که عرض کردم طبق اطلاعاتی که از فضای مطالعاتی کشورهای دیگر داریم، در سندبانکس کشور استرالیا، در شش ماه اول تنها یک طرح وارد محیط شد.. در این حوزه مشکلات زیادی پیش روی گروه مدیریت و اجرای سندباکس بود به گونه ای که خیلی از متقاضیانی که به محیط وارد میشدند گمان میکردند با یک محیط شتابدهنده طرف هستند. یعنی فکر میکردند به اینجا میآیند تا کمک بگیرند، جذب سرمایه کنند، راهنمایی شوند، مدل کسب و کار درآورند و طرحشان را بالغ کنند. با همه این مسایل و مشکلات، اجرای استراتژی تعاملی در فراخوان اول، نتایج خوبی به همراه داشت و الان در فراخوان دوم، خوشحالیم که میبینیم خیلی از طرحهای ناقص و ناکافی دور اول، حالا در دور دوم مجددا ورود کردهاند.
از باب عملکرد، همانطور که عرض کردم، اوایل سال 1401 که سند بالادستی، چارچوب و مقررات تنظیم شد، در فرصتی بسیار کوتاه محیط را آماده کردیم. ارکان را شکل دادیم، رویهها را تنظیم کردیم، زیرساختها را بالا آوردیم، استانداردها و معیارها تدوین و منتشر کردیم ، و اطلاعرسانی لازم را انجام دادیم، طوری که ابتدای تیرماه، اولین فراخوانمان را برگزار کردیم. خوشبختانه در اولین فراخوان، 10 طرح وارد محیط شد واین غیر از طرحهایی هستند که فقط در حد ایده بودند این طرحها را با کمک سازوکار فنی ارزیابی کردیم که رویهی زمانبری بود. خودمان هم کمی ورزیدهتر شدیم، فهمیدیم چطور توانمان را بسط دهیم و ظرفیت فهم خودمان را در حوزههای فنی گسترش دهیم.
از 10 طرح وارده، 2 طرح انتخاب و برای شورای راهبری سندباکس و معاونین مرتبط که سرپرستی و هدایت شورا را بر عهده دارند، مطرح شد یکی از طرحها در حوزهی وام دهی و دیگری در حوزهی کیف پول الکترونیک است. فراخوان دوم را مهر ماه 1401 برگزار کردیم. پنج طرح وارد محیط شد و در حال حاضر در پروسهی ارزیابی و انتخاب طرحها هستیم.
* همانطور که مستحضر هستید بیمهی مرکزی بالاخره بعد از قول و قرارهای متعدد، اوایل هفتهی جاری سندباکسش را رونمایی و مجوز آن را اخذ کرد. هر دو عزیز در صحبتهایشان فرمودند Fintechها اگر بلوغ لازم را نداشته باشند، ایجاد سندباکس باید با احتیاط بیشتری انجام شود و همچنین اگر فضای رگولاتوری بسته و سنتی باشد، سندباکس نمیتواند کمک چندانی به تسهیل امور بکند. ما شاهد فضایی خشک و سنتی در محیط رگولاتوری صنعت بیمه هستیم که البته طی سالهای اخیر تاحدی اصلاح شده، اما هنوز نمیداند چطور بین شبکهی نمایندگی و شبکهی استارتاپی تعامل ایجاد کند. بهنظر من ما بیشترین جنگ و درگیری بین استارتاپها و شبکهی سنتی فروش را در صنعت بیمه میبینیم. بهنظر شما سندباکس بیمهی مرکزی چقدر میتواند راهگشا باشد؟ و با توجه به اینکه بانک مرکزی چندین گام در سندباکس و نوآوری جلوتر از بیمهی مرکزی است، شما چه پیشنهاداتی به صنعت بیمه میدهید؟
بیات ترک: قطعاً دوستان ما در بیمه، استاد ما هستند و دانششان بیشتر از ماست. برایشان در این زمینه آرزوی موفقیت میکنیم. ولی بهخاطر همان دو پیراهنی که در این وادی بیشتر پاره کردیم، عرایضی را خدمتتان میگویم. ما الان شاهد رشد استارتاپهای مرتبط با صنعت بیمه هستیم و بهنظر میرسد از این لحاظ به بلوغ موردنظر رسیدهاند. اما مرحلهی پذیرش مخصوصاً در دورههای ابتدایی کار بسیار دشوار است. چون شما با جامعهای روبرو هستید که نوآورند و چیز جدیدی را خلق کردهاند. وقتی به شما مراجعه میکنند، باید مراقبت کنید که حتی اگر در محیط سندباکس پذیرش نمیشوند، مانعی برای نوآوریشان نشوید. نباید طوری با آنها برخورد شود که عطای این ماجرا را با لقایش ببخشند.
آقای دکتر هم اشاره کردند که خوشحالی ما از این بابت بود که یکسری از طرحهایی که در دور اول رد شدند، دوباره در دور دوم برگشتند. این نشان میدهد که حتی همان مصاحبههایی که ما در مرحلهی پذیرش با آن ها داشتیم، برایشان ارزش افزودهای داشته است. خیلی از طرحها میآیند که نقصهای زیادی دارند و به بسیاری از زوایا توجه نکردهاند. خواهش من از دوستان سندباکس بیمه این است که این سعهی صدر را داشته باشند، این حوصله را به خرج دهند و اگر طرحهایی را میبینند که جامعیت لازم را ندارد، دوستان را راهنمایی کنند. باید اجازه دهیم سندباکس که یکی از محصولات رشد تکنولوژی است، به جامعهی نوآوری ما کمک کند، چه در insuretechها یا fintechها. تنها چیزی که میتوانم بگویم همین است. چون آنها هم بحثهای تخصصی خودشان را دارند. بهنظر من مشکلی که احتمالا خواهند داشت در ایجاد این آمادگی در بدنهی تصمیمگیر بیمه خواهد بود تا انعطاف لازم وجود داشته باشد. شاید این سختترین بخش راهاندازی سندباکس باشد.
* آقای مرتضویان قبل از شروع صحبتتان، میخواهم سوال دیگری مطرح کنم. وقتی سندباکسی ایجاد میشود، آیا ممکن است قوانین و مقرراتی در شاکلهی خود رگولاتور یا نهاد نظارتی، مانع از حرکت درست سندباکس شود؟ بهطور مثال سال گذشته قرار بود سوییچ بیمهی مرکزی راهاندازی شود. این موضوع چالشهای زیادی داشت، استارتاپها هنوز هم در مقابل آن مقاومت میکنند و آن را مانع توسعهی خود میدانند. اگر ممکن است در این مورد هم بهشکل کلان توضیح بفرمایید.
مرتضویان: در مورد سوال قبلی بهشکلی موجز و کوتاه عرض میکنم که ما بهعنوان بازوی اجرایی بانک مرکزی در فراهمسازی محیط سندباکس، تقریباً هیچ چیز نداشتیم و در نقطهی شکل دادن به این محیط بودیم. هیچ چیز غیر از تجاربی که بهطور عمومی در محیط اینترنت منتشر شده است که تازه بحث تحریمها و محدودیتهای ما خیلی اجازه نمیداد به تجربیات جهانی ورود کنیم و بخواهیم تجارب قبلیشان را با ما درمیان بگذارند. تقریباً میتوان گفت از پایه، آجر به آجر این محیط را روی هم گذاشتیم و آن را بنا کردیم. کار بسیار سختی بود. البته معنیاش این نیست که کارمان تمام شده است. آقای دکتر عبداللهی ، یکی از بازیگران قدیمی این حوزه، اصطلاحی را بهکار میبرند: «بساز، بسنج، راه بنداز.» این دور باید آنقدر تکرار شود تا درجهی بلوغ مناسب برای محیط فراهم شود.
یک مثال ساده: مثلا در مقطعی که ارزیابیهای شما برای پذیرش طرحی انجام شده است، باید تفاهمنامهای با متقاضی ببندید، به او اجازهی فعالیت در محیطی واقعی دهید که مقرراتی برایش ندارید. یعنی اصلا ورود آن متقاضی و طرح با علم به این بوده که در این حوزه نقص و یا خلا مقررات وجود دارد و میخواهید بهصورت کنترلشده همراه با قیودات و محدودیتهایی که مطمئن باشید ریسکآفرین نیست، به او اجازهی فعالیت دهید. اگر هم قرار باشد ریسکی وجود داشته باشد، مکانیزمهایی را در تفاهمنامهتان تبیین میکنید که بتوانید ریسک را مدیریت کنید. همچنین باید دید این تفاهمنامه چه ابعاد حقوقی، نکات فنی و تعهداتی دارد؟ و همچنین باید دید چطور میتوان در مورد چنین ریسکی که تابهحال بروز نکرده تحقیق کرد، کمیت داد و در تفاهمنامه برایش قیدوبند قرار داد؟ منظورم آن است که پیچیدگی موضوع تا اندازهای است که وقتی به خبرگان حوزهی حقوقی مراجعه و درخواست کمک میکردیم، موضوع برای خود آنها هم ناآشنا بود.
بنابراین از این موضوع تا سایر مواردی که باید شکل میگرفتند و به ابزار، روش و سازوکاری برای راهاندازی این جریان تبدیل شوند، همه چیز را از پایه ساختیم، برپا کردیم و به مشکل هم برخوردیم. بانک مرکزی همیشه با دست باز به سایر دستگاههایی که ماموریت مشابهی داشتهاند، کمک کرده و امیدوارم در این مورد هم بتوانیم به آنها کمک کنیم. امکان استفاده از تجارب شکلگرفته در کشور، برای بانک مرکزی تا پیش از این فراهم نبود. با اینکه همه مطلع هستیم که سندباکس بازار سرمایه زودتر از سندباکس بانک مرکزی راهاندازی شد، ولی بهدلیل تاکید و پیگیریهایی که بانک مرکزی انجام میداد و سرعتی که این سندباکس در پیش گرفت به شکلی بود که ما به جاهایی رسیدیم که سندباکسهای پیش از ما نرسیده بود. امید داشتیم که زودتر این محیط را برای متقاضیان فراهم کنیم و نتیجهاش این شد که در کشور تقریباً اولین شدیم تا نبودها را بود کنیم. در این مورد ما میتوانیم کمککننده باشیم. جایی که نیاز به مشورت و تجربهی شکلگرفته است وارد میشویم و حتی میتوانیم موارد عدم موفقیت را بیان کنیم تا دوستان در اجرا مرتکب اشتباهات نشوند و مسیر هوارتری را طی کنند.
در مورد سوال دومتان بهطور کلی میگویم که همهی بازیگران محیط (چه کسانی که آن را اجرا میکنند و چه کسانی که قرار است از آن بهرهبرداری کنند) به ضرورت باید بپذیریم که تجربه را باید کمکم بهشکلی تکرارپذیر به دست آوریم، نسبت به آن واکنش درست داشته باشیم تا مسیر استمرار یابد و قطع نشود. چالش بسیار مهم در مورد محیطهای تنظیمگری بهخصوص از نوع رگولاتوری این است که بخش مهمی از تصمیمگیری در مورد یک طرح، در خود نهاد رگولاتوری اخذ می شود تقریباً آخرین خروجی محیط آزمون تنظیمگری این است که به تصمیمگیر بگوید: «اگر من باشم پیشنهاد من این است. طرح را بررسی کردهام، ابعاد و ریسکهایی که شناسایی کردهام اینهاست، جوانب اجرای کارش اینهاست و اگر طرح بخواهد در محیط واقعی استمرار فعالیت داشته باشد، پیشنهاد من این است که باید مقررات موجود را به این شکل تعدیل کنیم یا اگر لازم است به این شکل، مقررات جدیدی برایش تنظیم کنیم.»
درواقع یک سند تصمیمگیری آخرین فراوردهی کار سندباکس است. ولی کسی که همچنان تصمیمگیر است، رگولاتور است. لذا انتقال طرح از مرحله بررسی به مرحله تصمیم گیری رگولاتور بسیار حساس است. چراکه تصمیم گیری در خصوص موضوعی است که تاکنون به شیوه دیگی انجام می شده و یا اساسا وجود خارجی نداشته است و تصمیم گیری در خصوص کیفیت اجرای آن و اصلاحات و تعدیلات وارده بر آن در مرحله تصمیم گیری نباید به گونه ای باشد که هدف طرح وارده رو مخدوش و لوث نماید. هم اکنون در این حوزه و از منظر نتایج حاصله، سند تصمیمگیری اولین طرح ما در فراخوان اول، توسط کمیتهی فنی نهایی شده و به زودی در اختیار بانک مرکزی قرار خواهد گرفت. همانطور که گفتم نباید فکر کرد که کار در اینجا تمام شد. چیزی که در اینجا پخته و آماده میشود، وقتی به بانک مرکزی رفت باید آنجا هم مورد حمایت قرار گیرد و فرایندهای داخل بانک نیز تسهیل و به قول خودمان روغنکاری شود.
* آقای مرتضویان نقلقول زیبایی از آقای دکتر عبداللهی آوردند: «بساز، بسنج، راه بیانداز.» کلمهی وسطی یعنی بسنج، کلمهای بسیار کلیدی است. عبارت دیگر هم «با هم رشد میکنیم.» است که مصداق معنای سندباکس است. باید بتوان بین همهی ذینفعان سندباکس مفاهمهای ایجاد کرد و نقش رگولاتور در این میان بسیار مهم است. جمعبندی خودتان را از این زاویه بفرمایید و در عینحال آیندهی سندباکس را از زاویهی دید بانک مرکزی بیان کنید.
بیات ترک: زمانی قوانین و شیوههای تصمیمگیری بسیار متفاوت بود. در گذشتههای دور یک نفر تصمیمی میگرفت و دیگران انجام میدادند. بعدها به مراحلی رسیدیم که جمعی تصمیم میگرفتند و نظامهای رایگیری بهوجود آمد. الان در موقعیتی هستیم که سعی میکنیم تصمیمهایمان را بر اساس اطلاعات، آمار و دادهها بگیریم. این اطلاعات و آمار از کجا به وجود میآید؟ به نظر من مهمترین، بهترین، قابل اتکاترین دیتایی که میتوانیم از جایی بگیریم، دیتایی حاصل از عملکرد یک پدیده است. بهرحال ماشینی که در جاده به سرعتی میرسد دقیقترین آمار را نسبت به هر تستی که در کارخانه انجام شده باشد، در مورد تواناییاش ارائه میدهد.
سندباکس شیوهی جدیدی است که رگولاتورها را به مسیری سوق میدهد که کمکم از شیوههای سنتی تصمیمگیری جدا شوند. آیندهای که برای سندباکس میبینم این است که دیگر از شیوههای سنتی تصمیمگیری، مقرراتگذاری و مجوزدهی دور شویم و به جایی برسیم که مبنای تصمیمگیریمان، عملکرد پدیدهها باشد و آمار و ارقام به ما بگویند چه کنیم و راه درست چیست. برای محقق شدن این هدف، نه رگولاتور باید پا پس بکشد و نه استارتاپها و fintechها باید خسته شوند.
قطعاً نتایجی که در دورههای اول سندباکسها و پذیرش طرحهایشان بهدست میآیند همه را راضی نمیکند و شاید بعضی از fintechها احساس کنند باید تحولات بیشتری انجام میشد، ولی راه را باید قدم به قدم رفت. نمیشود تکهای از راه را رد کرد و به نتیجهی انتهایی رسید. بنابراین خواهشی که از این جامعه دارم این است که ما را کمک کنند و اجازه دهند این مسیر برای مقرراتگذاری، نظارت و مجوزدهی مسیری مطمئن و کارآمد شود. انشالله در سالهای بعدی خواهیم دید که دیگر اسلوب مقرراتگذاری به این شیوه انجام خواهد شد.
اگر بخواهیم مشخصاً در مورد آیندهی سندباکس بانکمرکزی صحبت کنیم، باید گفت رگولیشین ما بعد از چند سال فعالیت دیگر موضوعیت خاصی نخواهد داشت یا مراجعین کمتری خواهد داشت. سعی خواهیم داشت از فضایی که توسعه داده شده و دانشی که جمعآوری شده استفاده کنیم برای اینکه بازار رقابت را بالاتر ببریم و به نوآوران کمک کنیم تا محصولات جدیدشان را توسعه دهند.
* همانطور که میدانید مفهوم کلی سندباکس شاید در همان کلمهی کلیدی سنجش و سنجه مصداق پیدا کند. از این زاویه به موضوع بپردازید و در انتها آیندهی سندباکس را به لحاظ اجرایی از نگاه شرکت ملی انفورماتیک تشریح فرمایید.
مرتضویان: بنده ابتدا عرایض قبلیام را تکمیل میکنم. ما وقتی در نقطهی برپاسازی نظام بودیم، رویکردمان بیشتر الگوبرداری بود چون در داخل کشور نمونهای نداشتیم. معمولاً هم نگاهمان این بود که به سراغ بهترین تجارب برویم مانند کشورهایی مانند انگلستان، مالزی و تایوان که پیشتازتر بودند و تقریباً از سال 2002 مفهوم سندباکس در این کشورها بهراه افتاد. بعضی از این کشورها نزدیک به بیست سال در این زمینه قدمت داشتند و حتی گاه رویکردهایشان سنتی بود و اعتقاد داشتند این پدیده را بهرحال موردحمایت قرار دهند. اما در سالهای اخیر فناوری نیز بهشدت به آنها رسوخ پیدا کرد. ما با نگاه الگوبرداری، در ابتدا گفتیم اگر قرار است طرحی وارد این محیط شود باید شامل توصیفهای خاصی باشد.
دیدیم اگر آقای طراحی بخواهد نشان دهد که میتواند موفق باشد، ارزشآفرین باشد، ریسکی نداشته باشد، بازار را متاثر کند، آنگاه با چیزی نزدیک به یک طرح تجاری و مثنوی هفتاد من کاغذ طرف خواهیم بود. بنابراین فکر کردیم که این کار عملی نیست و مکانیزم بسنج، بساز جواب نمیدهد. دیدیم اگر بخواهیم این روش را وارد محیط کنیم، عملاً متقاضیانمان صفر میشود. بنابراین تعدیلش کردیم تا جایی که به این سوال رسیدیم که آیا بیش از اندازه کم کردن این شیوه این خطر را ایجاد نمیکند که پدیده آنقدر مبهم شود که نتوانیم دست به ارزیابیاش بزنیم؟ بنابراین خود را به سطحی از انتظار رساندیم که طرحهایی را که بتوانند این اندازه خود را توصیف کنند، در سندباکس خواهیم پذیرفت. پس این بدان معنی نیست که این خیلی کامل است، ولی گفتیم برای شروع خوب است. آنقدری که نه مبهم باشد و نه آنقدر متقاضی را آزار دهد که از ورودش منصرف شود. این مکانیزمی است که باید دستمایهی کارهایمان قرار دهیم. یعنی چه در عملکرد سندباکس و چه در پذیرش رشد و بلوغ متقاضیان ورود به سندباکس، باید معیارها و سنجههایمان را تنظیم کنیم.
در مورد نکتهی دوم آقای دکتر بیات بهخوبی اشاره کردند. من هم در عرایض قبلیام بهطور مختصر توضیح دادم که همهی زحمتی که در محیط آزمون انجام میشود با رویکرد کمک به تصمیمگیر است. تجارب جهانی نشان میدهد که در نهاد تصمیمگیر نیز باید تعدیلهایی صورت گیرد. امروزه بانکهای مرکزی دنیا نگرش نظارتیشان به سمت نظارت مبتنی بر ریسک حرکت کرده است و کمیتههای بازل به آنها توصیه میکنند که درگیر چیزی شوند که بهعنوان رگولاتور برای آنها مهم باشد و مداخله واقعی در حوزه های دارای ریسک صورت گیرد.
نظام سنتی هم اگر با رویکرد محوریت ریسک عمل کند، با فلسفهی سندباکس تنظیم میشود. اگر این دو محیط بتوانند معیارهایشان را با هم تنظیم کنند، میتوان امیدوار بود طرحها بعد از خروج از محیط، در محیط رگولاتور نیز با همان جدیت مورد رسیدگی قرار گیرند. بنابراین انتظار محیط تنظیمگری این است که صاحب ارکان دیگر بانک مرکزی بتوانند در قاعدهی تنظیمگری نیز کار را با این فلسفه تعدیل کنند و رویهها را بهنوعی تنظیم نمایند که فرایند تصمیمگیری به همین نحو در آنجا هم تسری پیدا کند، طرحها به سرانجام برسند و مقررات بهشکل چابکتر و موثرتری تنظیم شوند.
* یک جملهی کلیدی در مورد سندباکس، اکنون و آینده در انتهای جمعبندیتان بفرمایید.
بیات ترک: اکنونِ سندباکس، تلاش برای بهبود و آیندهی سندباکس، راهگشا.
مرتضویان: عرض من این است که سندباکس پدیدهی نوینی در نظام سنجش و پایش است بهخصوص در حوزهی رگولاتوری و نظام تنظیمگری. باید به آن فرصت داد، انتظارات را خیلی بالا نبرد و امید داشت با همان مکانیزم فهم، درک و افزایش تجربه، موفقیتهایی را رقم بزنیم.