فصل جدید نئوبانک ها چگونه خواهد بود/ نسلی که بانک را دور ریخت

آینده نئوبانک های ایرانی به روایت فعالان (بخش اول)

بانکداری در جهان و از جمله ایران باید کم کم به تغییر پارادایم عادت کند و نئوبانک ها حاصل عمل این تغییر پارادایم هستند اما همه آن تغییری نیستند که انتظار داریم. باید منتظر آینده بمانیم تا بفهمیم که دقیقا چه اتفاقي افتاده است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، نئوبانک ها در ایران به ناگزیر در لباسی دیگر ظهور یافته اند. تفاوت های ماهوی اقتصاد و کسب و کار در ایران با جهان باعث شده تا نئوبانک ها در ایران برای تولد مسیری را طی کنند و لاجرم از دل بانک ها بیرون بیایند در حالی که اصلا باید در خارج شبکه بانکی شکل گیرند در عین حال توانسته اند با همین مدل نیز متولد شده و به زیست خود ادامه دهند.

اندازه گیری طول و عرض و ارتفاع نئوبانک ها در ایران از منظر شاخص های کلیدی می تواند به بهبود این صنعت نوپا کمک کند. اساسا آیا می توانیم نئوبانک ها را صنعت بنامیم؟ همه این مباحث و سوالات را در میزگرد پیش رو که با حضور فرهاد اینالوئی؛ معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین، محسن زادمهر؛ مدیرعامل بانکینو، مصطفی طهماسبی؛ مدیرعامل شرکت سنباد و محمدحسین منوچهری؛ رئیس اداره نرم افزار بانک آینده از فعالان حوزه نئوبانک بررسی کرده ایم.

 

* آقای اینالویی لطفاً وضع موجود نئوبانک‌ها در ایران را مرور و آنها را با اکوسیستم مالی جهان مقایسه و دسته‌بندی کنید.

اينالويي: كلمه نئوبانك كلمة نویی است؛ اما تعريف قبلي هم دارد. درواقع نئوبانك‌ها هميشه وجود داشته و اخیراً تحت عنوان نئوبانك مطرح شده‌اند. هر مؤسسه‌اي كه خدمات بانكي ارائه دهد، مي‌تواند تحت عنوان نئوبانك تعریف شود. سالیان سال است كه بعضي از مؤسسات و صنايع به حوزة ارائة خدمات بانكي ورود کرده‌اند؛ مثلاً شرکت سونی در سال 2000 بانكي تحت عنوان سونی‌بنک ایجاد کرد که به تعریف امروزی همان نئوبنک است و امروز یکی از بهترین‌های نئوبانک‌ها محسوب می‌شود؛ مهم‌ترين خصيصه يك نئوبانك نداشتن شعبة فيزيكي است. امروز کانال ارتباطی بسیاری از نئوبانک‌ها تلفن همراه است.

* لطفاً در این نقطه به وجه تمايز نئوبانک با بانك مجازي اشاره کنید.

اینالویی: بانك‌های مجازي موقعيت مستقل دارند و نئوبانك‌ها نیز مي‌توانند هم موقعيت مستقل و هم موقعيت وابسته داشته باشند. بانك مجازي بدون شعبه است و نئوبانك نیز بدون شعبه است؛ اما نئوبانك مي‌تواند همة خدمات بانكي را ارائه ندهد یا لايسنس هم نداشته باشد و تحت لايسنس بانك ديگری فعالیت كند؛ اما نئوبانكي مانند سوني‌بنک لايسنس دارد.

نکتة مهم اینکه هركسي که قصد دارد خدمات مالي و بانكي ارائه دهد، حتماً بايد مجوز دریافت کند. اين يك نكته كليدي است. در PSD2 نیز آمده که هركسي قصد دارد خدمات مالي و بانكي ارائه دهد، باید از رگولاتور مجوز دریافت کند؛ بنابراین اولین نکته‌ای که باید در این میزگرد به آن بپردازیم این است که آيا در ایران نهادی برای ارائة مجوز در این حوزه وجود دارد یا ندارد؟

نکتة دیگر اینکه تفاوت زيادي بين فين‌تك و نئوبانك نيست، تنها تفاوت آنها اندازه و حجم سرويس‌هايي است كه ارائه مي‌دهند؛ بنابراين فين‌تك‌ها هم براي اینکه به حوزة بانكي و مالي وارد شوند، بايد مجوز دریافت كنند که درحال‌حاضر چنین مجوزی صادر نمی‌شود.

حال وضعيت ايران در حوزة نئوبانک‌ها چگونه است؟ با توجه به اینکه در اين زمينه رگوليشني وجود ندارد، بانک‌ها با احتياط بسیاری به سمت آن رفته‌اند. سؤال اول اينكه آيا بانك‌ باید به اين سمت و سو برود يا صنعت؟ تعريف درست اين است كه يك بانك مي‌تواند از بانكداری الكترونيک به يك بانك ديجيتال تبديل شود. بانك ديجيتال بانكي است كه مي‌تواند خدمات نئوبنكيك را به كساني كه مي‌خواهند نئوبانك شوند ارائه دهد؛ بنابراين بانك‌ها در مسير تكامل خود می‌توانند از بانكداري الكترونيك به بانك ديجيتال تبديل شوند؛ اما نئوبانك‌ها مقولة ديگري هستند و بيشتر از صنعت نشأت می‌گیرند.

بنابراين صنایع مختلف که قاعدتاً يك كُلُني از مشتريان را دارند براي تكميل خدمات خود به بانك مراجعه مي‌كنند و خدمات بانکداری  را با خدمات خود يكپارچه مي‌كنند و به مشتريانشان  ارائه مي‌دهند. اين يك مدل از نئوبانک‌هاست. مدل دیگر این است که یک شرکت از همان ابتدا لاينسس نئوبنک را از رگولاتور (بانك مركزي يا وزارت اقتصاد) دریافت می‌کند و به‌طور مستقل كار می‌کند.

در ایران قسمت دوم یعنی دریافت مجوز اتفاق نیفتاده است؛ يعني بانك مركزي و شوراي پول و اعتبار به هيچ نئوبانك و هيچ بانك مجازي‌اي مجوز فعالیت نداده است؛ بنابراين اگر نئوبانكي قصد دارد در ايران فعاليت كند بايد تحت لواي يك بانك باشد؛ البته این وضعیت، هم محدوديت‌هايي ايجاد مي‌كند و هم ممكن است به نظر بيايد خدمات تكراري است و آن هدف اصلي گم شده است.

در هر صورت انتظار این است که صنایعی كه پتانسيل لازم را دارند و مي‌توانند خدمات بنكينگ را در كنار خدمات خود ارائه دهند نئوبانك ایجاد کنند و خدمات ارائه دهند؛ این خدمات در قالب Open API و Open پلتفرم‌ها شامل خدمات كارت، خدمات اعتباري در يك حد محدود و … است. بيشترين توجه به مشتريان در اين حوزه مشتريان نسل Z است؛ چون آنها از ابزارهاي ديجيتال راحت‌تر استفاده مي‌كنند.

منفعت بانك‌ها در فروش بيشتر است؛ آنها يك کانال جديد ايجاد كرده‌اند و کسب‌وکاری آمده و براي بانك‌ها کسب‌وکار را بزرگ‌تر كرده است؛ این موضوع براي آن مجموعه چه حُسني دارد؟ او هم مي‌تواند با استفاده از منابع و خدماتي كه ايجاد مي‌كند، هم مشتريان را به خود وابسته كند و نگه دارد و هم آن منابع را صرف بزرگ كردن كسب‌وكار خود نماید. اين يك مدل برد – برد براي بانك و نئوبانك و مشتريان نهايي است.

* بانک‌ها می‌توانند این‌گونه خدمات را از درگاه‌های فعلی خود ارائه می‌دهند پس چرا باید نئو بانک را ایجاد کنند؟ 

اینالویی: اگر بانکی در نئوبانک خود خدماتی مشابه کانال  قبلي خودش را ارائه دهد ارزش افزوده‌ای وجود نخواهد داشت. اشكال كجاست كه بانك و نئوبانک هم‌زمان خدمات را مي‌دهند؟ چون بانک كُلُني مشتريان  خود را دارد، اما  اگر بخواهد مشتري جديد جذب كند، این کار سخت است و مجبور است هزينه‌هايي را كه متعارف نيست پرداخت كند. لذا براي چنین کاری نئوبانک را که نیاز به هزینه کمتر دارد راه‌اندازی می‌کند.

این در حالی است كه اگر یک صنعت كه خود كُلُني مشتریان دارد  نئوبانک تاسیس کند عملا مسئله حل‌شده است. درواقع اينجا هزينه مهم است. مگر اين‌كه   ما فقط بخواهیم موضوع ارزش افزوده سرمایه‌گذاری را مد نظر قرار دهیم و بخواهیم  ارزشي ایجاد شود و بعد هم از اين بيزينس خارج شویم كه آن يك بحث ديگري است.

اگر هر مؤسسه‌ای غير از بانک‌ها خدمات بانکی در سطح گسترده، به‌ویژه قسمت اعتباري ارائه دهد به آن نئوبانك وابسته می‌گوییم. اما در دنيا بيشتر به سمت نئوبانك‌هاي مستقل حرکت کرده‌اند و توانسته‌اند بر اساس استانداردها اقدامات لازم را انجام دهند.

* البته برخی نئوبانک‌ها در جهان هستند که نه به صنعت وابسته‌اند و نه به بانک و چون سريع‌تر شروع به کار كرده‌اند، توانسته‌اند به‌صورت مستقل توسعه یابند و كلي مشتري دست و پا كنند و هويت بگیرند.

اینالویی: اگر نئوبانك‌ها مستقل باشند، اين امكانات بيشتر برای آنها مهياست. امروز در ترکیه 200 فين‌تك داريم كه مجوز دریافت کرده‌اند و 150 API در اختيار آنهاست و رگولاتور همة آنها را رگوله كرده است؛ مردم هم می‌بینند که غير از 200 فين‌تك چیز دیگری نیست؛ بنابراین با خيال راحت مي‌توانند به آنها اعتماد و اين خدمات را دریافت کنند؛ تركيب خدماتي كه بانک ارائه مي‌دهد با تركيب خدماتش با خدمات فين‌تك يك خدمت ارزش‌افزوده ايجاد مي‌كند و مي‌تواند جذاب باشد و در بازار رقابتي باعث گسترش شود. موفقیت یک نئوبانک تازه‌وارد در کوتاه‌مدت میسر نیست و نیاز به  جذب مشتریان مناسب و گردش مالی قابل توجه دارد.

* آقای منوچهري لطفاً تحلیل‌تان را از وضع موجود بيان كنيد.

منوچهری: در تكميل صحبت‌های آقای اينالويي قصد دارم انواع بانک‌های ایرانی را از منظر ارائه خدمات بانکداری مدرن دسته‌بندی کنم؛ دستة اول بانك‌هايی با ساختار سنتي هستند كه بانکداری دیجیتال را براي مکانیزاسیون فرآیندهای شعب و ستاد خود به خدمت گرفته‌اند. اغلب بانک های ایرانی در دهه گذشته در این دسته قرار گرفته یا در حال عبور از آن می‌باشند.

دستة دوم بانك‌هاي با ساختار سنتي هستند كه علاوه بر به‌کارگیری بانکداری دیجیتال در شعب و ستاد، خدمات بانکی خود را از طریق برنامه‌های تحت وب یا موبایل به مشتریان خود ارائه می‌نمایند این دسته از بانک‌ها، تعداد شعب خود را تعديل نموده و به‌نحوي تلاش دارند با حذف شعب خود به سمت يك نئوبانك حركت كنند.

دسته سوم بانك‌هاي با ساختار سنتی هستند كه علاوه بر حفظ ساختار موجود، قسمتی از آن را  جدا كرده‌ و هستة جديدي با ساختار مدرن شكل داده‌ و تلاش دارند این هسته را به یک نئوبانك تبدیل کنند. به‌عنوان نمونه می‌توان به آبانک بانک آینده و بلوبانک سامان اشاره نمود.

دسته چهارم بانک‌هایی هستند که بیشتر روی بانکداری باز (Open Banking) تمرکز کرده‌ و میکروسرویس‌های‌شان را تقویت می‌کنند و آنها را از طریق شرکت‌های مستقل به کسب‌وکارهای اینترنتی و پرداخت‌سازها اتصال داده تا خدمات مالی را به مشتریان ارائه دهند. به‌عنوان مثال فینوتک بانک آینده و فرابوم شرکت توسن حاصل تفکر این نوع از بانک‌ها هستند.

پنجم و آخر، پرداخت‌سازان هستند؛ یعنی کسانی که از طریق به‌کارگیری خدمات بانکداری باز، خدمات مالی را به مردم ارائه می‌کنند و امروز می‌بینید که بسیار تِرند شده و بسیاری از استارت‌آپ‌ها به این سمت و سو حرکت کرده‌اند. همراه‌کارت، آپ، ایوا و دیجی‌پی از این دسته محصولات هستند.

* خدماتی که از طریق نئوبانک ارائه می‌دهید چه تفاوتی دارد با خدماتی که از طریق شعبه ارائه می‌کنید؟

منوچهری: عدم‌وجود شعبه، ویژگی مختص نئوبانک است؛ از سویی به‌واسطه مکانیزه شدن فرآیندها و دخالت حداقلی کاربر شعبه در ارائه خدمات، خدماتی که مشتری از نئوبانک‌ها دریافت می‌کند به‌مراتب سریع‌تر و در حداقل زمان به‌صورت 24 در 7 خواهد بود. درحقیقت اگر توانستیم شعبه‌ را حذف کرده و خدمات بانکی را از طریق فرآیندهای مکانیزه و سامانه‌های اینترنتی در تمام ساعات شبانه‌روز به مشتریان ارائه نماییم، یک نئوبانک ایجاد کرده‌ایم.

هرچند توسعه نئوبانک‌ها، مستلزم ارتقای سطح فرهنگ جامعه است و اگر بانکی، موفق به ایجاد یک نئوبانک شد لزوما به این معنا نیست که می تواند شعب خود را حذف کند، چون ما نیازمند تغییر نسل و فرهنگ هستیم؛ یعنی امروز افرادی از دهة 20، 30، 40 در جامعه زندگی می‌کنند و ممکن است با تکنولوژی به هر نحو آشنا نباشند و کماکان وجود شعبه برای ارائه خدمات به این دسته از مشتریان، ضروری است. به‌عنوان مثال بانک آینده علی‌رغم ایجاد آبانک و بانک سامان با وجود ارائه بلوبانک، ساختار فعلی و شعب خود را حفظ کرده‌اند.

* امروز بسیاری به این بلوغ رسیده‌اند که این دو را با یکدیگر مقایسه نکنند زیرا بلوبانک جایگاه خاص خود را دارد و بانک سامان نیز جایگاه خاص خود را.

منوچهری: بله دقیقاً درست است. در همه جای دنیا سوپر مارکت‌ها کالای مشخص و مشابهی را می‌فروشند و مشتریان خاص خود را نیز دارند.

* آیا می‌توان گفت نئوبانک‌ها در ایران با هدف « یک گام نزدیک‌تر شدن به مشتری‌» ایجاد شده‌اند؟

منوچهری: نئوبانک‌ها کار را برای مشتری ساده می‌کنند افرادی در جامعة ما زندگی می‌کنند که ممکن است با تکنولوژی آشنایی نداشته باشند یا حتی علی‌رغم آشنایی با تکنولوژی کماکان تمایل دارند وارد شعبه شده و از طریق شعبه خدمات مورد نیاز خود را دریافت کنند همچنین بسیاری از کسب‌وکارها کماکان سنتی هستند؛ یعنی اصلاً علاقه‌ای به تکنولوژی ندارند؛ به‌عنوان مثال علی‌رغم سادگی استفاده از اپلیکیشن‌ها اغلب مدیران عامل‌ شرکت‌ها به‌دلیل مشغله کاری تمایلی به استفاده از اپلیکیشن ها ندارند و ترجیح می‌دهند یک کاردار استخدام کنند تا تمام کارهایشان را انجام دهد؛ همچنین از آنجایی‌که تبادلات مالی شرکت‌ها بسیار سنگین است تصور اینکه از طریق یک اپلیکیشن به‌سادگی و با یک کلیک یا یک اثر انگشت در کسری از ثانیه این‌گونه تراکنش‌های سنگین، انجام پذیرد به‌نحوی که به‌دلیل احتمال بروز اشتباه و خطا، ترسناک به نظر می‌رسد.

بسیاری از افراد نیاز دارند تا 20 سال آینده به همین شکل در شعبه فعالیت کنند؛ گرچه شعب به همین تعداد باقی نمی‌ماند درواقع طبق پیش‌بینی‌های جهانی تا هشت سال آینده یعنی تا سال 2030، حدود 25 درصد شعب همة بانک‌ها در کل دنیا کم می‌شوند؛ البته از بین نمی‌روند تا به مرحلة بعدی برسند؛ ولی در مورد اینکه نئوبانک‌ها چکار می‌کنند باید بگویم که به نسل Z یا نسل جدید سرویس‌های خوبی ارائه و حضور فیزیکی این دسته از مشتریان را در شعبه حذف می‌کنند و این ویژگی‌ای است که نئوبانک‌ها دارند.

* آقای طهماسبی لطفا از منظر تجربه شخصی خود، نئوبانک‌ها و وضع موجود آنها را ارزیابی کنید.

طهماسبی: قبل از پاسخ به سؤال شما باید بگویم که هنوز بانک‌ها به امضای خیس علاقه دارند و تا زمانی که این مسئله را برای خودمان حل نکرده‌ایم، نمی‌توانیم از نوآوری در بانکداری صحبت کنیم. اجازه دهید آمار و داده‌ها را با یکدیگر بررسی کنیم. امروز حدود 400 نئوبانک در جهان ثبت شده است که حدود یک میلیارد اکانت باز کرده‌اند و بنا بر برآوردهای سال 2022 حدود 300 میلیارد دلار هم ارزش دارند. بزرگ‌ترین چالش آنها درآمد است. حدود پنج درصد نئوبانک‌ها به نقطه سربه‌سر رسیده‌اند؛ یعنی هنوز از نظر درآمدی مسئله داریم.

* بیان کردید که از میان 400 نئوبانک فقط پنج درصد به نقطه سربه‌سر رسیده‌اند درواقع یعنی 20 الی 30 بانک به نقطه سربه‌سر رسیده‌اند آیا منظورتان این است که در مسیر رسیدن به درآمد هستند یا به نقطه‌ای رسیده‌اند که ممکن است به درآمد نرسند؟

طهماسبی: درآمد وجود دارد؛ ولی جریان‌های درآمدی‌ای که منجر به سربه‌سر شدن درآمد می‌شود، به این سادگی امکان‌پذیر نیست. شما از نئوبانک گفتید؛ ولی یک قدم جلوتر می‌آیم و درمورد تفاوت نئوبانک و دیجیتال‌بانک می‌گویم؛ چه وجه تمایزی میان دیجیتال‌بانک یا نئوبانک وجود دارد؟ چه اتفاقی بین نسل سوم بانکداری و نسل چهارم بانکداری افتاده است؟ وقتی نسل‌های مختلف بانک‌ها را می‌شماریم به نسل سوم و چهارم می‌رسیم.

بانک‌ها در بحث دیجیتال‌بنکینگ عملاً روی کُر خود یک فرانت می‌کشند و سرویس‌های مختلف بانکی را با آن اپِ مشخص ارائه می‌کنند و تا جایی که می‌توانند سرویس‌ها را آنجا قرار می‌دهند؛ اما در نئوبانک‌ها ضرورتی نیست که همة سرویس‌های بانکی ارائه شود. یک سگمنت خاص از مشتریان را به‌عنوان هدف انتخاب می‌کنند؛ مثلاً استارلینگ سومین نئوبانک انگلیس است که کاملاً B2B فعالیت می‌کند یک کر ولیو دارد که سرویس‌های خاص و مشخص ارائه می‌دهد.

عمدة نئوبانک‌ها روی یک موضوع خاص بولد شده‌اند. این نئوبانک فقط به Bها سرویس می‌دهد و وجه تمایز آن این است که با توجه به ارزیابی مالی‌ای که از شرکت شما انجام می‌دهد و با توجه به دیتایی که از شرکت شما دارد، در کمترین زمان ممکن به شما وام پرداخت می‌کند. نئوبانک‌ها عمدتاً از لایسنس‌های بانکی استفاده می‌کنند یا سراغ لایسنس‌ها می‌روند تا از آنها بهره ببرند و جریان‌های درآمدی مختلفی دارند که بسیاری از نقاط این جریان‌های درآمدی را با آن ساپلایر لایسنس خود شریک می‌شوند.

نکتة دیگر اینکه این تفکر که من نئوبانک بزنم و به همة نسل‌ها سرویس ارائه دهم از نظر من با توجه به تجربة جهانی، تجربة اشتباهی است. ما نمی‌توانیم همة مردم کشور را با تکنولوژی همگام کنیم.

* آیا چنین روندی واقعا در بانک‌ها وجود دارد یا  تنها شما تصور می‌کنید چنین چیزی   وجود دارد؟

طهماسبی: نکته‌ای که در این نقطه باید به آن اشاره کنم تفاوت نگاه مدیران ارشد بانکی است با مدیرانی که نئوبانک‌ها را اداره می‌کنند. هنوز بسیاری از افراد دنبال امضای خیس هستند و نمی‌توانند امضای دیجیتال را بپذیرند.

* چند درصد از مشتریان دنبال امضای خیس هستند؟ ممکن است 10 درصد هم نباشند.

طهماسبی: بانک بزرگ بودن به این معنا نیست که 50 میلیون یا 40 میلیون یا 30 میلیون مشتری داشته باشیم؛ یک بانک می‌تواند 100 مشتری داشته باشد و بانک بزرگی باشد. تعریف بانک بزرگ با تعداد شعب زیاد و سرمایة ثبتی زیاد و … متفاوت است. من علاقه داشتم روی این آیتم‌ها بیشتر صحبت کنیم؛ چون وقتی ادبیات‌مان را روی این آیتم‌ها یکسان کنیم، می‌توانیم تفاوت بین نسل سوم و چهارم را مشخص کنیم.

همکاران در بانک رسالت طی مصاحبه‌ای اعلام کردند که دیجیتال‌بنکینگ راه‌اندازی کرده‌اند نه نئوبانک و تاکید کردند لطفاً اسم ما را نئوبانک نگذارید؛ چون ما سعی می‌کنیم سرویس‌های بانکی بانک رسالت را توسط مجموعه «پارت» به مردم ارائه دهیم؛ چون نئوبانک با تعریفی که وجود دارد و مثال‌های زیادی که می‌بینیم و می‌شناسیم، متفاوت است.

* درواقع «پارت» به‌عنوان بخشی از اکوسیستم بانک  رسالت در قالبی مستقل به نام بانک دیجیتال رسالت فعالیت می‌کند و تنها از لوگو و مجوز بانک استفاده می‌برد؟

طهماسبی: همه در قالب یک کربنکینگ فعالیت می کنند. یک نئوبانک در آلمان ایجاد می‌شود و در کنار آمازون قرار می‌گیرد و در ریتیلینگ فعالیت می‌کند یا یک نئوبانک ایجاد می‌شود و در فضای B2B سرویس ارائه می‌دهد و اصلاً چنین نگاهی ندارد که به کل مجموعه سرویس ارائه دهد؛ بلکه یک سگمنت را مورد هدف قرار می‌دهند و بنا به نیازشان و آنالیزشان و تعریفی که دارند به آنها سرویس می‌دهند.

* آقای زادمهر لطفا شما حین بررسی وضع موجود بگویید که این فرایندها چقدر کامل شده است؟ و نکتة دیگر خدمات مالی تعبیه شده (Embedded financial services ) است که بانکداری از بانک خارج می‌شود؛ اما در نئوبانک‌ها در ایران خارج نشده است. نظرتان در این رابطه چیست؟

زادمهر: ما مرتب از نسل Z صحبت می‌کنیم؛ اما نسل Z کیست و چه می‌خواهد؟ تکنولوژی در زندگی نسل Y وجود نداشت و کم‌کم وارد زندگی آنها شد؛ اما نسل Z نسلی است که وارد دنیای تکنولوژی شد و این تفاوت بسیار بزرگ این دو نسل است؛ حتی اوضاع امروز مملکت ناشی از این است که نسل جدید را به درستی نشناخته‌ایم.

نسل Z با تکنولوژی بزرگ شده و اصلاً دنیای بدون تکنولوژی را نمی‌تواند تصور کند؛ اما ما می‌توانیم. ما دورانی را مشاهده کرده‌ایم که اینترنت نبود، نامه می‌نوشتیم؛ ولی این نسل با تکنولوژی بزرگ شده، نسلی است که بسیار سریع و راحت علاقه دارد که به همه‌چیز دسترسی داشته باشد. این نسل را باید خیلی خوب بشناسیم. این نسل آنچه را که آقای طهماسبی درمورد حضور در شعبه بیان کردند، نمی‌پذیرد. نسل Z نسلی است که در لحظه وام می‌خواهد تا بتواند کالای مورد نظرش را خریداری کند.

* آیا تا به حال درخصوص مشخصه‌های نسل Z مطالعه‌ای انجام داده‌اید؟

زادمهر: هنوز آنها را به‌خوبی نمی‌شناسیم و بیشتر باید با آنها آشنایی پیدا کنیم تا بدانیم نگاه آنها نسبت به مسائل سیاسی و اقتصادی و نسبت به مارکتینگ و برندینگ چیست. این نسل اصلاً به این مسئله که فلان بانک از بانک مرکزی مجوز دریافت کرده است اهمیتی نمی‌دهد و اصلاً برایش ارزش قائل نیست. این موضوع برای تاکسی‌های اینترنتی اتفاق افتاد؛ مثلاً رگولاتور مدام می‌گفت این شرکت مجوز دارد یا این شرکت مجوز ندارد؛ ولی این نسل اپلیکیشن دانلود می‌کرد و کلیک می‌کرد و به کیفیت سرویس اهمیت می‌داد.

* به عبارتی بیشتر نظر مشتریان برایش اهمیت داشت؟

زادمهر: بله نظر و کامنت هم‌نوعانش اهمیت بیشتری دارد نسبت به نظر رگولاتوری که آن بالا نشسته و می‌گوید پولت را در این بانک سرمایه‌گذاری کن یا در آن بانک سرمایه‌گذاری نکن. این نسل پول خود را جایی سرمایه‌گذاری می‌کند که دسترس‌پذیرتر باشد. امروز در فضای نئوبانک‌ها رنگ کارت برای این نسل اهمیت دارد آنها این حس را دارند که به آنها احترام می‌گذاریم؛ درواقع یک بستة مناسب و شکیل برای او اهمیت بیشتری دارد تا اینکه نام آن بانک در سایت بانک مرکزی وجود داشته باشد یا نداشته باشد.

* تجربة خودتان چه می‌گوید؟

زادمهر: تجربة من نیز این مسئله را تأیید می‌کند. ما روی کارت‌مان یک دیزاین انجام دادیم و این دیزاین خیلی مورد توجه قرار گرفت، درحالی‌که این کارت هیچ تفاوت دیگری با کارت قبلی نداشت ولی از آنچه فکر می‌کردیم، بیشتر مورد توجه قرار گرفت. شاید باورتان نشود؛ ولی این نسل خیلی به نرخ تسهیلات اهمیت نمی‌دهند؛ فقط برای‌شان مهم این است که چه کسی راحت‌تر و سریع‌تر به او تسهیلات می‌دهد. این نسلی است که قصد دارد محصولی را خریداری کند و به بقیه چیزها کاری ندارد.

قصد ندارم بگویم که نئوبانک چیست یا چلنجربنک چیست یا بتابنک چیست؛ همة اینها را زیرمجموعة Embeded Finance می‌دانم. این نسل، ‌نسلی است که علاقه دارد این خدمات به‌صورت یکپارچه به او برسد؛ بنابراین کسی برنده است که بتواند این خدمات را یکپارچه کند و ساده، سریع و راحت در اختیار این نسل بگذارد و حالا حالاها هم به این موضوع نمی‌رسیم.

* اما امروز ما در کدام نقطه قرار داریم و به این مسئله از دو زاویه، یکی بحث فرایندها و دیگری بحث مشتری، بپردازید.

زادمهر: ما به شرطی به جایگاه واقعی دست می‌یابیم که رگولاتور لایسنس و مجوز خود را به یکی از «آی‌تی‌من»‌های این نسل ارائه دهد.

* این‌طور که از ظواهر امر مشخص است مسئلة لایسنس اهمیت ویژه‌ای ندارد.

زادمهر: لایسنس اهمیت بسیاری دارد. ما امروز در سیستم خود تسهیلات آنی، غیرحضوری، راحت، تعداد بالا، بدون ضامن، بدون ضمانت، با نرخ نکول زیر نیم درصد ارائه می‌دهیم؛ اما از طرف دیگر یک گزارش ارائه می‌شود که فلان بانک تسهیلات بدون ضامن، بدون ضمانت و … ارائه داده و بخشنامه‌ها را نقض کرده است؛ البته این گزارش نه از جانب رگولاتور، بلکه از جانب بانک مادر ارائه می‌شود، یعنی بسیاری از مشکلات با افرادی در همان سیستم است که وضعیت موجود را درک نمی‌کنند.

زمانی تحول به معنای واقعی اتفاق می‌افتد که رگولاتور لایسنس و مجوز این کار را در اختیار افرادی از جنس نسل Z که تحول را می‌فهمند قرار دهد. اجازه دهید به مثالی اشاره کنم؛ وقتی به منِ «آی‌تی‌من» می‌گویید تسهیلات بدهید، سریع فکر می‌کنم من یک الگوریتم خوب اعتبارسنجی می‌خواهم که زیر چند دقیقه بتوانم تسهیلات را به آدم درست ارائه دهم؛ اما وقتی از یک بانکدار سنتی تسهیلات می‌خواهید به‌سرعت به منابع، فرایندها و دستورالعمل‌ها و امضای خیس، وصول مطالبات و بخش اجرائیات، اعتبارسنجی و … فکر می‌کند به عبارتی اصلاً مدل فکری متفاوت است.

رگولاتور و سیستم بیزینس سنتی اجازه نمی‌دهد اقدامات «آی‌تی‌من»‌ها به ثمر برسد درحالی‌که این دوستان بسیار زحمت می‌کشند. یک اتومبیل هیچ وقت با تکیه بر اصل تکامل به یک هواپیما تبدیل نمی‌شود هواپیما ناشی از یک تفکر تحول‌گراست که بحث انتقال را بازطراحی کرده است؛ ما به یک چیز دیگر نیاز داریم و این یک چیز دیگر که همان بحث تحول واقعی است باید اتفاق بیفتد.

* با این حساب نئوبانک‌ها را که در زیست‌بوم بانکداری فعالیت می‌کنند چه می‌نامید؟

زادمهر: من جدیداً ترجیح می‌دهم به آنها بتابنک بگویم؛ البته هر شرکتی که خدمات مالی را در سیستم خود یکپارچه می‌کند و سراغ Embeded Finance می‌رود نئوبانک نامیده می‌شود؛ ولی این، آن نئوبانکی که تحول ایجاد کند، نیست.

این بانک همان بانک مادر در همان چارچوب و قوانین است؛ چون بانک مرکزی منِ بانکی را به رسمیت نمی‌شناسد؛ بلکه بانک خاورمیانه را می‌شناسد که اگر با چند برند هم همکاری کند مشکلی ندارد و تمام قوانین و بخشنامه‌ها نیز در آنجا نافذ است.

اصل بحث Credit scoring خود را روی نرخ سودی که افراد پرداخت می‌کنند نشان می‌دهد؛ مثلاً فلانی ریسک پایینی دارد تسهیلات با چهار درصد سود دریافت می‌کند؛ ولی فرد دیگری میزان ریسک بالایی دارد و تسهیلات با سود 14 درصد دریافت می‌کند.

در این صورت بحث اعتبارسنجی معنایی ندارد فقط وثیقه می‌گیریم تا اگر موکول کرد آن را پس بگیریم و این روند تمام خلاقیت‌ها را از بین می‌برد. ما در این فضا دنبال یک‌سری خلأ هستیم تا نوآوری کنیم؛ ولی واقعاً با این کار نمی‌توانیم تحول ایجاد کنیم.

 

ادامه دارد…

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

98  ⁄  98  =