شانس یا تجربه؟

بررسی داستان شکست استارت ­آپ‌های داخلی و خارجی

شرکت‌های استارت‌آپی، همه اشتباه می‌کنند اما اگر شانس داشته باشند می‌توانند اشتباه خود را به دانش و تجربه تبدیل کنند البته گاهی نیز این اشتباه به شکست منجر می‌شود و استارت‌آپ را به انتهای راه می‌رساند.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، اغلب اوقات در رسانه‌ها از استارت‌آپ‌هایی سخن به میان می‌آید که توسط چند جوان کاربلد و مشتاق راه‌اندازی شده و پله‌های ترقی را یکی پس از دیگری پیموده‌اند اما به ندرت سراغ آنهایی می‌روند که در مسیر راه‌اندازی کسب‌وکارهای نوپا شکست خورده‌اند. هرچند اشتیاق و تخصص دو شرط لازم برای موفقیت است اما در این مسیر باید صدها مورد دیگر هم کنار هم قرار بگیرند تا طالع یک استارتاپ خوش درخشد.

چند نمونه از استارت ­آپ‌های ایرانی

 

برناتک

ارائه‌دهنده خدمات در زمینه طراحی نرم‌افزار

برناتک حاصل تلاش و شکست‌های پی در پی یک تیم دو نفره خوش‌بین و آینده‌نگرِ جوان می‌باشد. تشکیل برناتک در شرایطی صورت گرفت که تمام سرمایه آنها دانش و امید بود. پشتکار ضمیمه راهشان شد تا ایده‌هایشان را گسترش داده و به اهدافشان نزدیک‌تر شوند. تیم را گسترش و به علاقه‌مندان آموزش دادند. اینگونه شد که نهال برناتک رشد کرد و به ثمر نشست.

واسط

معاملات اینترنتی

عدم آشنایی مناسب بین طرفین و عدم وجود اطمینان باعث می‌شود بسیاری از افراد همچنان معامله حضوری را به معاملات آنلاین ترجیح دهند. واسط با درک این نیاز اقدام به راه‌اندازی پلتفرم آنلاین دادوستد نموده است. این پلتفرم ارائه‌دهنده امکانات لازم برای انجام معامله به صورت مطمئن است.

بیلیونر

بیلیونر یک استارتاپ در شهر تهران می‌باشد

بیلیونر سیستم ارائه خدمات معاملات الگوریتمی است که به کاربران کمک می‌کند الگوریتم‌های معاملاتی‌شان را تعریف کنند و سیستم به صورت خودکار فرصت‌های خرید و فروش سهم‌های مختلف بازار را شناسایی کند.

فست‌بیمه

صنعت بیمه، تجارت الکترونیک

خرید آنلاین بیمه و تحویل به صورت مجازی و فیزیکی درب منزل. در این استارت آپ بیمه نامه ها را به صورت اینترنتی در هر زمان و مکانی در اپلیکیشن فست بیمه درخواست می دهید و سند بیمه نامه به صورت فیزیکی درب منزل دریافت می کنید.

 

پرتکرارترین دلایل شکست استارتاپ ها

یکی از رایج‌ترین علت‌های شکست استارت‌آپ‌ها این است که افراد بدون شناخت حوزه و بازار وارد فعالیت می‌شوند. اگر در مسیر راه‌اندازی یک استارت‌آپ یا کسب‌وکار نوپا هستید بهتر است تا انتهای این مطلب همراه ما باشید و از اشتباهاتی که باعث شکست یک کسب‌وکار نوپا می‌شود درس بگیرید. در این مقاله رایج‌ترین علل شکست استارت‌آپ‌ها بیان شده است.

عدم کنار کشیدن به موقع از اشتباهات

هدف يك استارت­آپ باید سعی بر بررسی مداوم ایده­ها، محصولات، افراد تیم باشد. بسیاری از استارت‌آپ­ها به دلیل عدم توجه به موقع به این موارد پول و سرمایه خود را از دست داده و منحل شده‌اند. بنابراین خوب است استارت‌آپ­ها برای خود نقطه چرخش مشخص کنند، تا درصورت نرسیدن به هدف مشخص ­شده، بتوانند به موقع از مسیر اشتباه برگشته و استراتژی دیگری را پیش­ گیرند. این مورد یک دلیل شکست استارت‌آپ­های ایرانی نیز است.

فرسودگی شغلی عامل شکست استارت­ آپ­ ها

بسیای از استارت­آپ­ها به دلیل عدم توانایی اعضای تیم در برقراری تعادل بین کار و زندگی شکست می­ خورند. درواقع یکی از دلایل شکست استارتاپ ها این است که افراد تیم چنین تصور می­کنند که برای رسیدن به موفقیت باید تمام وقت و انرژی خود را به­ کار گیرند، اما اصلاً این­طور نیست.  توانایی برای کاهش ضرر و زیان در صورت لزوم و هدایت مجدد تلاش هنگام مواجهه مشاهده بن‌بست، برای موفقیت و جلوگیری از فرسودگی شغلی مهم تلقی می شود، همان‌طور که داشتن یک تیم مستحکم، متنوع و هدایت شده به منظور تقسیم مسئولیت ها اهمیت دارد.

کار نکردن در شبکه

یکی از مهم ­ترین دلایل شکست استارتاپ ها ، عدم شبکه­ سازی و پیش­برد کار با کمک دیگران است.  معمولاً بنیان‌گذاران استارت­ آپ­ ها از کمک­ گرفتن امتناع می­کنند یا با افراد دیگری مانند سرمایه ­گذاران خود ارتباط کافی برقرار نمی­ کنند؛ درواقع شبکه تشکیل نمی­دهند و این اشتباه بزرگی است. اگر استارت­ آپی را اداره می­کنید، خوب است بدانید که سرمایه­ گذاران شما برای کمک در کنار شما هستند؛ بنابراین سعی کنید شبکه­ سازی داشه باشید.

روبه‌رو شدن با چالش­ های قانونی

استارت­آپ­ها باید موارد قانونی را درمورد محصولات و خدمات خود درنظر بگیرند. یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ ها عدم توجه آن­ها به قانون و موارد منع آن است. ممکن است برحسب قانون ارائه برخی خدمات ممنوع باشد. بنابراین در هر حوزه­ای که فعالیت می­کنید باید ابتدا قوانین مربوط به آن را بررسی کنید.

عدم تناسب موقعیت مکانی و استارت­ آپ

این­ که یک استات­آپ در کجا مستقر است، به دو دلیل می­تواند باعث شکست آن شود. یکی این ­که محصولات و خدمات حضوری ارائه دهد، که در شهر استقرار آن مشتری ندارد. دوم این­ که اعضای تیم از راه ­دور کار کنند و بستر ارتباطی مناسب تعریف نشده­ باشد. بنابراین یک دلیل شکست استارتاپ­ های ایرانی می­تواند، عدم تناسب موقعیت مکانی و استارت­آپ باشد.

نداشتن علاقه و اشتیاق

یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ ها ، نداشتن اشتیاق کافی به موضوع فعالیت است. افراد ممکن است ایده­های نو و بسیار جالبی برای راه­اندازی یک استارت ­آپ داشته ­باشند اما این دلیل بر موفقیت آن­ها نیست. درواقع ایده ­های ناب کم نیستند، مهم این است که افراد برای پیش­برد کار، علاقه و اشتیاق داشته­ باشند. بنابراین به عنوان یک دلیل شکست استارت اپ­ که چیزی حدود ۸ دصد شکست­ها با آن مواجه هستند، نداشتن علاقه و اشتیاق تیم است.

عدم هماهنگی تیم

از دلایل شکست استارتاپ ها می­توان به عدم هماهنگی اعضای تیم با یکدیگر اشاره کرد، به­ویژه اگر باهم شریک باشند. درواقع اگر اعضای تیم استخدام شده­ باشند تا هدف بنیان­گذار را به سرانجام برسانند، مشکلی نیست. اما زمانی که افراد تیم باهم شریک هستند، اختلاف نظر و عدم هماهنگی به قیمت شکست و انحلال استارت­ آپ تمام می­شود.

بازاریابی ضعیف

شناخت اصول بازاریابی و استفاده از آن در نظر بسیاری کاری سطحی است و نسبت به آن توجه کافی نشان داده نمی­شود. در چنین مواقعی یکی از شایع­ترین دلایل شکست استارتاپ ها را می­بینیم. یک استارت­آپ با نامی که تا به حال شنیده ­نشده، با خدمت یا محصولی که نو و جدید است، کار خود را آغاز می­کند. بنابراین تا زمانی که بازاریابی دستی انجام نشود، چگونه می ­توان انتظار موفقیت داشت.

عدم تمرکز روی یک ایده

در مسیر فعالیت خود، استارت­آپ­ها ممکن است با ایده­های جدیدتری نسبت به ایده اولیه روبه‌رو شوند. مسئله این است که از شاخه­ای به شاخه دیگر پریدن، جز هدر دادن وقت و هزینه هیچ تأثیر دیگری ندارد و یکی از دلایل شکست استارتاپ ها محسوب می­شود. اگر ایده­های مرتبط با ایده اصلی در تیم شکل می­گیرد، خوب است به عنوان فاز بعدی فعالیت و پس از به نتیجه رسیدن ایده اصلی دنبال شود.

از دست دادن زمان مناسب

در مثالی ساده می­توان گفت، شما نمی­توانید در زمستان شربت خنک بفروشید و انتظار موفقیت داشته ­باشید. هر محصول یا خدمت زمان مخصوص به خود را دارد؛ البته برای برخی از خدمات بازه زمانی خاصی وجود ندارد و همیشه نیاز آن وجود دارد. بنابراین براساس زمان مناسب، فعالیت و ایده خود را برنامه ­ریزی کنید تا با این دلیل شکست استارتاپ­ها مواجه نشوید.

عدم مدیریت کارآمد

اگر کارها در یک استارت­آپ پیچیده شده و از کنترل خارج شود، نشان از ضعف مدیریت دارد. درواقع تیم­ها زمانی می­توانند استارت­آپ را به هدف خود نزدیک کنند که رهبری خوبی روی آن­ها صورت ­گیرد. در غیر این ­صورت، با سردرگمی به سمت یکی از رایج­ترین دلایل شکست استارتاپ ها روبه‌رو خواهند شد.

استارت‌آپ­ های خارجی شکست خورده

اما تراژدی شکست استارت آپ ها فقط مختص ایران نبوده بلکه استارت آپ های خارجی نیز از این جریان بی نصیب نمانده اند. در ادامه به بررسی چند نمونه استارت آپ خارجی که با شکست مواجه شده اند می پردازیم.

داستان شکست استارت‌آپ Boo.com

استارت‌آپ Boo.com یک شرکت اینترنتی انگلیسی بود که با هدف فروش اینترنتی لباس‌های برند و تبلیغات بسیار در پاییز ۱۹۹۹ توسط چند سوئدی به نام‌های ارنست ملمستن، کایزا لیندر و پاتریک هدلین تاسیس شد. دفتر مرکزی شرکت، در خیابان کارنبی لندن، در همان ساختمانی واقع شده بود که دفتر مجله Erotic Revive هم در آن قرار داشت. این دفتر که در اکتبر ۱۹۹۹ تنها ۴۰ کارمند داشت، ظرف مدت کوتاهی تبدیل به هشت دفتر و ۴۰۰ کارمند، در آمستردام، مونیخ، نیویورک‌سیتی، پاریس و استکهلم شد.

با وجود آنکه این شرکت توانسته بود ۱۳۵ میلیون دلار سرمایه جذب کند، اما ظرف ۱۸ ماه با سیاست‌های غلطی که در پیش گرفت، تمام سرمایه خود را خرج کرد، بدون آنکه فروش چندانی داشته باشد (۸۰ میلیون دلار از این مبلغ زمانی خرج شد که حتی یک جنس هم فروخته نشده بود).

Boo.com می‌خواست به رشد سریع و همزمان در چند کشور اروپایی دست یابد، برای همین زمان و هزینه زیادی را صرف توسعه خود کرد. درحالی‌که هنوز وب‌سایت آماده نبود، شرکت هزینه‌ زیادی برای تبلیغات صرف کرد و کاربران کنجکاو، مدت‌ها انتظار رونمایی از آن را می‌کشیدند. با گذشت زمان، Boo.com از توسعه نوآوری در حوزه فناوری نیز غافل شد و زمانی که وب‌سایت آن رسما شروع به‌کار کرد، پیچیدگی و پر بودن آن از فایل‌های جاوا و فلش و نیز پایین‌ بودن سرعت سایت زمانی که اینترنت پرسرعت هنوز فراگیر نشده بود، کاربران را کلافه می‌کرد و همین باعث شد پس از مدتی، میزان فروش به حد مورد انتظار نرسد.

از سوی دیگر برنامه رشد Boo.com براساس این فرض شکل گرفته بود که در چند سال نخست، سرمایه در دسترس خواهد بود تا فروش شرکت با هزینه‌های عملیاتی آن برابری کند. اما این فرضیه نیز در سه‌ماه دوم سال ۲۰۰۰ به ‌علت ترکیدن حباب  دات‌کام و سقوط ارزش سهام شرکت غلط از آب درآمد و رسما آن را با چالشی غیرقابل جبران روبه‌رو ساخت. در نهایت، ۱۸ می‌ ۲۰۰۰ این شرکت در امانت دادگاه قرار گرفت و دارایی‌هایش نقد شد. دو سال بعد، شرکت‌های اینترنتی دیگری نیز به همین سرنوشت دچار شدند.

زمان‌بندی غلط و بازماندن از اجرای یک ایده فوق‌العاده، هزینه‌های زیاد برای تبلیغات در زمانی که سایت هنوز آماده نبود و کاربران کنجکاو مدت‌ها انتظار می‌کشیدند، غفلت از توسعه نوآوری در حوزه‌های فناوری و پیچیدگی وب‌سایت در زمانه‌ای که اینترنت پرسرعت هنوز فراگیر نشده بود، فاکتورهای اصلی درشکست این کسب‌وکار بودند.

اواخر سال ۲۰۰۳، هنوز هم برچسب‌هایی از کمپین تبلیغاتی شرکت در خیابان‌های لندن به چشم می‌خورد که می‌گفتند: «مد هرگز نمی‌میرد!»

 داستان شکست استارت‌آپ Terralliance

شرکت فناوری‌های ترالینس، در سال ۲۰۰۲ توسط مهندس سابق ناسا، ارلند اولسون در نیوپورت‌بیچ کالیفرنیا تاسیس شد. اولسون در اکتشاف نفت خبره نبود، اما ۱۴ سال از عمرش را در پروژه‌ آزمایشگاه نیروی دریایی در پاسادنا گذرانده بود؛ پروژه‌ای که به راه‌اندازی فضاپیماهای بدون سرنشین آمریکا مربوط می‌شد. سپس به‌خاطر دغدغه‌هایی که درمورد بحران آب داشت، به جست‌وجوی آب پرداخت. اما در جریان جست‌وجوی خود به میادین نفتی رسید و فکر پیدا کردن این گنج، وی را رها نکرد. ماموریت غیرممکن شرکت اولسون طراحی الگوریتمی بود که به مهندسان نشان می‌داد برای کشف نفت کجا را حفاری کنند. اولسون سرمایه‌گذاران رده‌‌بالایی مثل Goldman Sachs و Kleiner Perkins را برای این فعالیت غیرمعمول قانع کرد، به‌گونه‌ای‌که کلاینر بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری شرکتی را تا آن زمان به مبلغ ۹۳ میلیون دلار انجام داد.

ترالینس هنوز نفت زیادی پیدا نکرده بود، اما موسس و مالکش ایمان داشت که این کار به سرانجام رسیده و درآمد قراردادهای منعقدشده، آینده‌ او و شرکتش را تضمین خواهد کرد. ماه اوت، اولسون پس از چند ماه مذاکره با غول سرمایه‌گذار سنگاپوری؛ یعنی تماسک، همزمان با افزایش قیمت نفت به بشکه‌ای ۱۴۵ دلار، او را راضی به سرمایه‌گذاری کرد. به این ترتیب تماسک ۱/۱ میلیون دلار روی شرکت سرمایه‌گذاری کرد. حتی سرمایه‌گذاران جوان‌تر مثل Passport Capital جهت مطرح‌ کردن نام خود به‌عنوان سرمایه‌‌گذار انرژی، وارد این بازی شدند. سرمایه‌گذاران در مجموع، بیش از نیم میلیارد‌‌ دلار روی شرکت سرمایه‌گذاری کردند که گواهی بر بلندپروازی و جسارت این شرکت با وجود دستاوردهای اندک آن بود. آنچه مسلم است اینکه ترالینس در قماری بر سر اکتشاف نفت، بازنده شد و زمزمه‌های افول آن از اوت ۲۰۰۸ در ملاقات میان سرمایه‌گذاران آغاز شد. آنها در نشست‌های خود درباره‌ سیاست‌های اولسون ابراز نگرانی کردند، چراکه او با وجود تازه‌وارد بودن در صنعت نفت، مثل یک شاهزاد‌ه‌ سعودی رفتار می‌کرد. سیاهه خریدهای او، از چاه‌های نفت در ترکیه تا جت‌های جنگنده‌ شوروی را در بر می‌گرفت. کار تا جایی پیش‌رفت که یک حسابرس در مورد نقض احتمالی قانون ضد رشوه‌‌خواری در قراردادهای اولسون، به قوه‌ قضائیه هشدار داد. به‌این ترتیب برخی از اعضای هیات‌مدیره بر آن شدند تا پرونده مدیر عامل را ببندند و او را تنزل رتبه دهند. اوایل سال ۲۰۰۹، اولسون اخراج و با سقوط بهای نفت و سهام تماسک، اوضاع ترالینس نابسامان شد، چراکه شرکت با انبوهی از اتهامات و پرونده‌های قضایی نیز مواجه بود. بهار ۲۰۰۹ ترالینس تلاش می‌کرد تا با ورود به عرصه «انرژی سبز» اعتبار خود را بازگرداند. از سوی دیگر، اولسون هم که دیگر از شرکت بیرون انداخته شده بود، جهت ادامه‌ اکتشافات نفت خود در جهان، شرکت تازه‌‌ای تاسیس کرد و به‌دنبال جذب سرمایه بود. در این زمان اتهاماتی از جانب هیات‌مدیره شرکت علیه اولسون مطرح شد مبنی بر اینکه او دارایی معنوی شرکت را به یغما برده و براساس تحقیقات و پرونده‌هایی که متعلق به شرکت بوده، کسب‌وکار تازه‌‌ای راه انداخته است اما اولسون این اتهامات را بی‌پایه و اساس خواند. با وجود این، نابغه‌ای که روزی به‌دنبال آب و بعد نفت می‌گشت، حالا باید در پی بازیافتن آبرو و اعتبار ازدست‌رفته‌ خود بگردد.

داستان شکست استارت‌آپ Beepi

Beepi در آوریل ۲۰۱۴ توسط الخاندرو رزنیک در مقام مدیرعامل و آوون ساویر به‌عنوان مدیر ارشد عملیاتی شکل گرفت. این ایده پس از تجربه‌ بد خرید یک ماشین دست‌ دوم در زمان دانشجویی در ام‌آی‌تی به ذهن رزنیک رسید. این سرویس ابتدا از سرمایه‌گذاری ۵ میلیون دلاری سری A در صنعت فناوری برخوردار شد و به دنبال آن سرمایه‌ ۶۰ میلیون دلاری سری B را در اکتبر ۲۰۱۴ با ارزش‌گذاری ۲۰۰ میلیون دلاری دریافت کرد. این درحالی بود ‌که برآورد می‌شد درآمد سالانه آن ۱۵ میلیون دلار باشد. Beepi که در ابتدا فقط در سان فرانسیسکو فعال بود، به سن‌دیگو هم رسید. در دسامبر ۲۰۱۴، ۷/ ۱۲ میلیون دلار دیگر از سه سرمایه‌گذار دریافت کرد تا سهام سرمایه‌گذاران کوچک اولیه را بخرد.

اولین دفاتر این شرکت، در خارج از کالیفرنیا در آوریل ۲۰۱۵ در فونیکس گشایش یافت. هرچند سرویس‌های Beepi در ۲۰۰ شهردر دسترس بودند، اما تحویل خودروها، فقط در کالیفرنیا و آریزونا رایگان بود. رزنیک در گفت‌وگویی با وال‌استریت ژورنال اعلام کرد که انتظار ۳۰۰ میلیون دلار سرمایه بیشتر با ارزش‌گذاری بیش از ۲ میلیارد‌‌ دلار را دارد. در اکتبر ۲۰۱۶، Beepi با هدایت بزرگ‌ترین خودروساز داخلی چین، یعنی سایک موتور، تنها ۷۰ میلیون دلار افزایش جذب سرمایه داشت که مدیرعاملش این کسری را به آشفتگی بازار نسبت داد. در پاییز ۲۰۱۶، Beepi هر ماه فقط ۱۵۳ اتومبیل در کالیفرنیا می‌فروخت. این در حالی بود که بزرگ‌ترین فروشنده‌ خودروهای دست ‌دوم در آن زمان، هر ماه به‌طور متوسط فروش ۸۵۰۰ خودرو را ثبت کرده بود.

هرچند Beepi در دسامبر ۲۰۱۵، شراکت با «الای فایننشال» را آغاز کرد، اما این تصمیم هم کارگر نیفتاد و یک سال بعد در دسامبر۲۰۱۶، وقتی سرمایه‌گذار چینی از سرمایه‌گذاری پیشنهاد شده کنار کشید، Beepi به‌ ناچار فعالیت‌های خود را در خارج از کالیفرنیا متوقف ساخت و خودش را به رقیبش یعنی شیفت فروخت. این شرکت با اخراج ۱۸۰ کارمند خود، در پی ادغام با شرکت جدید به نام فایر دات‌کام بود. این ادغام هم در فوریه ۲۰۱۷ به شکست انجامید و Beepi دارایی‌های خود را در فرآیند بسته ‌شدن شرکت به فروش گذاشت. فروش دارایی‌ها از طریق شرکت شروود و در فرآیندی موسوم به واگذاری به ‌نفع اعتباردهندگان صورت گرفت. در واقع شرکت مذکور دارایی‌های Beepi را برای بازپرداخت سرمایه اعتباردهندگان به فروش می‌گذاشت. Beepi نمونه‌ای گویا از «ایده‌ خوب، اجرای بد» است. جریان نقدی منفی، بی‌نظمی مالی، سوء مدیریت سرمایه‌ جذب شده، داشتن اولویت‌های اشتباه، اصرار بر افزایش سرمایه در زمان کوتاه، حجم زیاد کارمندان و حقوق بالای آنها از عوامل منجر به سقوط Beepi بودند. به گفته یکی از کارمندان سابق این شرکت، Beepi ماهانه تا ۷ میلیون دلار را در زمان اوج خود به‌خاطر داشتن ۳۰۰ کارمند به هدر می‌داد. تک‌کرانچ در گزارشی عجیب از خرید مبل راحتی ۱۰هزار دلاری برای دفتر مدیر اجرایی شرکت خبر داده است. به این هزینه‌ها، مخارج بالای ماشین و موبایل مدیران را نیز اضافه کنید. علاوه‌ بر این، برخی مسائل اداری نیز Beepi را با مشکل مواجه ساخت، چرا که در برخی موارد ثبت‌ نام‌ خریداران به علت تاخیر شرکت در ارسال مدارک لازم، منقضی شده و منجر به کنار کشیدن و انصراف آنها می‌شد.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

8  +  2  =