ایران ۲۰۲۳ چگونه سالی است
محمود فراهانی؛ سردبیر
فرق چندانی ندارد که یک کسبوکار کوچک باشی یا یک هلدینگ بزرگ مالی یا اقتصادی؛ درهرحال اینکه چگونه سر کنیم و چه بر سر کنیم، یک سوی قضیه است و سوی دیگر قضیه اینکه هوا هم بس ناجوانمردانه سرد است.

شرایط کنونی پیچیدهتر از آن است که بتوان پیشبینیهای نسبتا روشن درباره سال 2023 به دست داد. شرایط داخلی و خارجی ایران طبیعتا پیشبینی معادلات را بسیار سخت خواهد کرد.
درحالیکه صدای گامهای تحریم دیپلماتیک به گوش میرسد، اما در سطح حاکمیت سیاستگذاریها در عرصههای مختلف نشان میدهد که همچنان در به روی یک پاشنه میگردد و قرار نیست تغییری در نگاه و روشهای اداره امور صورت گیرد.
در چنین شرایطی، پدیده کشدار عدمقطعیت که سالهاست گریبانگیر اقتصاد و تصمیمگیری در ایران است حالا با ضریب بسیار افزونتری رخ مینماید.
اما درنهایت زندگی در جامعهای متشکل از واحدهای خانواده، صنف و شهروروستا جاری است و فارغ از هر اتفاق تلخوشیرین هزینههایی دارد و برای پوشش هزینهها باید درآمد ایجاد کرد.
درآمدها اما در سال 2023 چه بر سرشان خواهد آمد؟
وقتی قرار نیست زندگی توقف کند، سوال اینجاست که آیا ایستگاههایی برای توقف وجود دارد؛ بهگونهای که واحدهای مورد اشاره بتوانند از اقتصاد پیاده شوند و هوایی بخورند و تفریحی بکنند؟
به نظر میرسد نهتنها ایستگاهی نیست، بلکه رویدادها با سرعت بیشتر و غیرقابل پیشبینیتری رخ میدهند و زندگی را به جلو میرانند.
وقتی به نیمه اول شهریور همین سال نگاه میکنیم و حالا که در دی و بهمن به سر میبریم، اتفاقات بسیاری افتاده که بازگشت به عقب غیرممکن است. ازسوی دیگر در دومینویی قرار گرفتهایم که پایانش را میدانیم، اما زمانش را نه و همین ندانستن زمان است که پیشبینی پذیر بودن آینده را با مشکل مواجه میکند.
وقتی به ابتدای سال جاری نگاه میکنیم به یاد میآوریم که قیمت دلار حدود 27 هزار تومان بود و الان از مرز 40 هزار تومان گذشته است. همین دلار طی ده سال از حدود 1000 تومان سال 89 به 40 برابر خود رسیده است.
4 اسفند سال گذشته کسی تصور حمله روسیه به اوکراین را نمیکرد، اما حالا شاهد جدالی هستیم که ایران نیز به اشکال مختلف در این جدال، بهگزیر یا ناگزیر، مشارکت دارد.
اینها بخش کوچکی از گزارههایی است که رخ دادهاند و احتمالا آینده نیز آبستن اتفاقاتی است که میتواند مسیر را بهیکباره تغییر دهد.
در چنین شرایطی دقیقا چه باید کرد؟
فرق چندانی ندارد که یک کسبوکار کوچک باشی یا یک هلدینگ بزرگ مالی یا اقتصادی؛ درهرحال اینکه چگونه سر کنیم و چه بر سر کنیم، یک سوی قضیه است و سوی دیگر قضیه اینکه هوا هم بس ناجوانمردانه سرد است!
برخی دهه قدیمیها لباس آموزگاری به تن میکنند و به راهنمایی دهههای 70 و80 و90 میپردازند درحالیکه متولدین سه دهه اخیر در عمل ثابت کردهاند که راهنما نمیخواهند، همراه میخواهند. به ادعای آنان ما اگر راهنماهای خوبی بودیم خودمان اکنون برای چگونه بودن اینهمه مردد نبودیم و جامه فقری که به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و فردی به تن داریم حاصل مدل گفتمانی دهههای اخیر بوده است.
تغییر گفتمان حالا دیگر به یک ضرورت تبدیل شده و موتور محرکه تغییرگفتمان، طبیعتا نسلهای قدیمی نمیتوانند باشند.
اما این تمامی مسئله نیست. برخی معتقدند که مسئله آسان است و راه حل مبرهن، درحالیکه چنین نیست. هم مسئله غیرشفاف است و هم راهحل مبهم. موضوع یک چیز ساده است و آن اینکه وقتی بین ورودی و خروجی یک سیستم توازن و تعادل برقرار نباشد بهناگزیر سیستم در مسیری میرود که یا به تعادل برسد یا اینکه از مسیر خارج شود.
کشور ما در بخشهای مختلف خود از نداشتن تعادل بین ورودی و خروجی آسیب دیده است. ورودیهای اقتصادی ما تا حد زیادی مسدود است، اما طرف مصرف را با سیاستهای غلط بهشدت گسترش دادهایم. در این حالت سیستم از همه ذخایر در اختیارش شامل منابع زیرزمینی، روزمینی، آبی، هوایی و دریایی استفاده میبرد و عملا شاهد تهی شدن سرزمینمان هستیم.
نگاهی به رفتار خود در چند دهه اخیر بیندازیم: ما از درون پوک شدهایم، حتی به خاکمان هم رحم نکردهایم و وقتی منابع محدود است و مصرف بالا، جنگها بیشتر فراگیر میشوند و بداخلاقی در سیستم گسترش پیدا میکند و الان ما در چنین نقطهای هستیم. در چنین شرایطی آینده ساده نیست. اضمحلال اخلاقی امکان هدایتپذیری گفتمان را محدود میکند و باید سالها تلاش کرد تا آب رفته ز جوی باز گردد.
اما راهی نیست، زیرا سیستم در مسیری دیگر پیش میرود و اساس بازگشت به تعادل تقریبا غیرممکن است. ذات جامعه و اقتصاد بر مذاکره و گفتگوی چندوجهی استوار است. وقتی چنین امکانی از جامعه سلب شود و بهجای آن شاهد نوعی مونولوگ اقتدارمآب باشیم، نتیجه سخت نیست و درعینحال مسئله اصلا ساده نیست.
سال 2023 چنین سالی است. حال شما بگویید امسال چگونه سالی است؟