شرکتی با ارزش بازار ۳۰ هزار میلیارد تومانی/ آیا وبانک به دست فراموشی سپرده می شود؟

شرکت سرمایه گذاری گروه توسعه ملی که روزگاری در کنار هلدینگ هایی همچون سرمایه گذاری امید، سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری و سرمایه گذاری غدیر جز یکی از بزرگ ترین شرکت های بورس به شمار می رفت در حال حاضر با ارزش بازار حدود 30 هزار میلیارد تومانی به یک شرکت متوسط در بورس تبدیل شده و از تاثیر گذاری و هیمنه آن در بازار سرمایه چندان خبری نیست. اما دلایل عقب ماندگی وبانک در سال های اخیر چیست؟ چگونه هلدینگی که در دل خود سهام چند شرکت را دارد طی سال های اخیر نتوانسته سودآوری لازم را داشته باشد؟

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، شرکت سرمایه گذاری گروه توسعه ملی که در بورس آن را با نمادش یعنی وبانک می شناسند، یکی از مهم ترین بازوهای سرمایه گذاری و شرکت داری بانک ملی ایران به شمار می رفت.

این شرکت که روزگاری در کنار هلدینگ هایی همچون سرمایه گذاری امید، سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری و سرمایه گذاری غدیر جز یکی از بزرگ ترین شرکت های بورس به شمار می رفت در حال حاضر با ارزش بازار حدود 30 هزار میلیارد تومانی به یک شرکت متوسط در بورس تبدیل شده و از تاثیر گذاری و هیمنه آن در بازار سرمایه چندان خبری نیست.

نگاهی اجمالی و حتی نه چندان دقیق به وقایع اتفاق افتاده در وبانک در سال های اخیر، دلایل حال و روز این روز های وبانک را برای هر خواننده نه چندان حرفه ای می تواند آشکار نماید.

یکی از مهم ترین این دلایل تغییرات بسیار زیاد در سطح مدیریت عالی این هلدینگ است. واقعیت آن است که هر چند وبانک در حال حاضر جزو چند شرکت بزرگ کشور به شمار نمی رود اما این شرکت چند ده شرکت در دل خود دارد که می تواند با استفاده از آن ها تاثیرات قابل توجهی در بسیاری از حوزه های اقتصاد و صنعت از جمله تولید سیمان، مواد شوینده، روغن های خوراکی و … داشته باشد.

به عنوان مثال هر چند وبانک خود زیرمجموعه بانک ملی است اما سهام کنترلی بانک اقتصاد نوین را در اختیار دارد. این موضوع باعث شده جایگاه مدیریت این هلدینگ همواره مورد توجه سیاسیون و مقامات بلندپایه کشور بوده و لذا انتخاب سکاندار بانک عمدتا نه با لحاظ مسائل اقتصاد و تکیه بر سواد و دانش افراد، بلکه به دلایل سیاسی صورت می پذیرفته است.

یکی دیگری از عوامل حرکت رو به عقب وبانک در سال های اخیر که نمی توان آن را بی ارتباط با دلیل اول دانست، عدم چابکی و تطبیق به موقع سیاست ها در حوزه شرکت داری به شرایط کلان اقتصادی است.

به عنوان مثال وبانک در دل خود سهام چندین شرکت نساجی از جمله ایران پوپلین، ملی ریسباف و مخمل و ابریشم کاشان را داشته در دهه های قبل فعالیت های سودآوری برای وبانک داشته اند.

اما وبانک توجه به حرکت رو به زوال صنعت نساجی در کشور، اقدام به بروز رسانی ماشین آلات، تغییر کاربری و یا فروش سهام آن ها ننموده است. لذا سهام این شرکت ها که ارزش روز بسیار بالایی داشت در حال حاضر به یک دارایی بی ارزش تبدیل شده است.

شرکت ارج و چینی مقصود نمونه های معروف دیگری از این نمونه از سوء مدیریت در وبانک هستند. این موضوع و عدم حرکت به سمت صنایع نوظهور و های تک باعث شده تا سبد دارایی وبانک که (به لحاظ صنعت هدف در سرمایه گذاری) با شرایط روز اقتصاد همگام نشده تفاوت چندانی با دهه های شصت و هفتاد نداشته باشد.

تقسیم سود بالا و تهی شدن شرکت های زیرمجموعه و هلدینگ اصلی و عدم وجود فرصت سرمایه گذاری مجدد جهت رشد، یکی دیگر از دلایل عقب ماندگی وبانک در سال های اخیر است.

به صورت معمول شرکت های زیر مجموعه وبانک یکی از بالاترین درصد تقسیم سود را در بین شرکت های بورسی دارند که این موضوع باعث شده این شرکت ها روند رشد قابل قبولی نداشته باشند.

هلدینگ اصلی وبانک نیز در سال های اخیر دارایی های با ارزشی از جمله سهام مجموعه هلدینگ های معدنی و دارویی خود را واگذار کرده و به جای سرمایه گذاری وجوه ناشی از فروش آن ها بخش عمده این وجه را در قالب سود سالانه تقسیم کرده است.

این شرکت در ماه های اخیر بلوک کنترلی بیش از 50 درصدی خود در سهام پتروشیمی اراک را نیز برای فروش آگهی کرده است. (این بلوک در حال حاضر با ارزش ترین دارایی این هلدینگ به شمار می رود.) که به احتمال فراوان در صورت فروش آن، وجه ناشی از فروش نیز سرمایه گذاری مجدد نشده و از شرکت در قالب سود تقسیمی خارج خواهد شد.

خبر های (غیر رسمی) مشابهی نیز از واگذاری سهام مدیریتی بانک اقتصاد نوین به گوش می رسد که احتمالا در صورت تحقق شرایط مشابهی خواهد داشت.

دلایل ذکر شده تنها بخش از علل و عواملی است که شرایط کنونی را برای وبانک رقم زده است. آنچه مسلم است شرکت هایی نظیر وبانک به دلیل وابستگی به نهادهای دولتی به نوعی دارایی ملی به شمار می روند که اجرای یک سیستم مدیریتی صحیح در آن ها از یک سو می تواند چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآورد و از سوی دیگر از عواید و بازدهی آن ها به صورت مستمر می توان استفاده کرد.

با این وجود، دلایل متعدد از جمله دخالت سیاسیون در عزل و نصب مدیران، عدم نگاه کلی نگر و بلند مدت باعث شده از این دارایی عظیم و با پتانسیل بالا، هلدینگی با شرکت هایی کم بازده بر جای ماند.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ×  4  =  4