مروری بر۱۰ ترند جهانی بانکداری در سال ۲۰۲۲
وهب متقی نیا؛ کارشناس بانکی
بانکداری جهان در یک مرز حساس و حیاتی ایستاده است؛ مرز تکیه بر تجربیات انباشته گذشته یا تمرکز بر رویکردهای نوآورانه با تمرکز بر تحول دیجیتال. بر خلاف انتظار الگوی تفکر سنتی، بانکداری جهانی سیاق دوم را برگزیده و حتی برخی برندهای بزرگ بانکداری خود را به لوحی خالی تشبیه میکنند که آماده پذیرش تحولات دیجیتالی است.
صنعت بانکداری در جهان با چنان سرعتی مرزهای تحول و تغییر را در مینورد و هر روز متفاوتتر از دیروز میشود که ظریفی به طعنه و طنز میگفت اگر تحولات صنعت بانکداری دستکم طی یک دهه در دیگر شئونات زندگی نیز جاری بود، امروز به سهولت برای تعطیلات آخر هفته به ماه و مریخ سفر میکردیم.
تغییر نگاه و خواستههای جامعه مشتریان از یک سو و بازار به شدت رقابتی بانکداران از سوی دیگر، سوخت موتور این تحول و شتابدهنده آن است. اما در میانه این تغییر، پرسش راهبردی آن است که عمدهترین محورهای کنونی تحول بانکداری چیست؟
بانکداری جهان در یک مرز حساس و حیاتی ایستاده است؛ مرز تکیه بر تجربیات انباشته گذشته یا تمرکز بر رویکردهای نوآورانه با تمرکز بر تحول دیجیتال. بر خلاف انتظار الگوی تفکر سنتی، بانکداری جهانی سیاق دوم را برگزیده و حتی برخی برندهای بزرگ بانکداری خود را به لوحی خالی تشبیه میکنند که آماده پذیرش تحولات دیجیتالی است.
حال که در آستانه ورود به سال 2023 قرار داریم مروری می کنیم بر 10 ترند جهانی بانکداری در سالی که گذشت؛ روندهایی که اطلاعات جالبی را از اهمیت تحول دیجیتال به دست می دهد.
ترند شماره یک: بانکها میخواهند یک «سوپر اپلیکیشن» باشند
امروز برنامههای فوقالعاده (سوپراپلیکیشنها) بر جنبههای بیشتری از دنیای دیجیتال و تعامل انسانی تسلط دارند. به همین رو بانکها با یک انتخاب پر ریسک روبرو هستند که در تعامل با شرکای مالی و غیرمالی تبدیل به برنامه فوقالعاده (سوپراپلیکیشنها) شوند که طیف کاملی از نیازهای مشتری را پاسخگو باشند.
ترند شماره 2: به معنای واقعی سبز باشند
با افزایش نگرانیهای زیستمحیطی، جامعه جهانی از بانکها میخواهد تا محافظان زمین شوند. البته بانکداری سبز به معنای واقعی و فراتر از شعارها، هزینههای زیادی را به بانکها تحمیل میکند، اما در آینده منافع ارزشمندی هم برای جامعه و هم برای خود بانک به همراه خواهد داشت.
ترند شماره 3: فینتکها؛ چراکه نه؟
بانکها برای همگام شدن با فین تکها و سایر رقبا، در حال کشف مجدد وجوه خلاقانه خود هستند و در این راه یک سوال ساده و قدرتمند از خود میپرسند: همراهی با فینتکها؛ چراکه نه؟
ترند شماره چهار: کارمزدهای خلاقانهتر
محصولات و خدمات رایگانی که رقبای دیجیتال و یا حتی شرکتهای فروش اقساطی ارائه میکنند، بانکها را به سوی ساختار شفافتر و خلاقانهتر کارمزد هدایت میکند.
ترند شماره پنج: مغز دیجیتال، قلب دلسوز میشود
بانکها به دنبال راههایی برای گفتگوهای معنادار با مشتریان در فضاهای دیجیتال هستند. برای تحقق این مهم، فناوریهایی مانند هوش مصنوعی میتوانند به ایجاد ارتباطات انسانی در فضای دیجیتال کمک کند.
ترند شماره شش: ارزهای دیجیتال راهی دانشگاه میشوند
با وجود ارزهای رمزنگاری شده، آزمایشهایی جدید روی این ارزها در حال افزایش است. بانکها نیز در این مسیر همراه شده و ظرفیتهای دانشگاهی را به کمک گرفتهاند تا جستجو برای مواردی که مزایای اقتصادی این ارزها را ادامه داده و از فرصتهای جدید استفاده کنند.
ترند شماره هفت: پیش به سوی «صفر» شدن خطا
در برخی وجوه و رویههای بانکداری نوین جهانی، هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی از وظایف انسانی پیشی گرفته است. استفاده حداکثری از فناوریها، با هدف عملیات «ضایعات صفر» به معنای صفر شدن خطا در میان اهداف بانکهاست.
ترند شماره هشت: پرداخت به مشتریان جدید در هر زمان و هر مکان
اعتبارسنجی دیجیتالی، نقطه تحول دیجیتال است که میتواند انقلابی در پرداخت و شبکههای باز باشد. این رویه بانکها را قادر میسازد که تقاضای جدید مشتریان احتمالی خود را از مسیر دیجیتال بررسی کنند و به مشتری پرداخت داشته باشند.
ترند شماره 9: بانکها به مسیر بازمیگردند
رکود اقتصادی ناشی از شیوع کرونا، بانکهای را در موقعیت دفاعی و حفظ وضعیت موجود قرار داده بود. اما اکنون با به راه افتادن اقتصاد جهان، شرکتهای بسیاری به دنبال خدمات بانکداری دیجیتال در عرصه بینالملل بوده و بانکها نیز مهیای ورود به این مسیر تازه هستند.
ترند شماره 10: جنگ تمامعیار برای تصاحب استعدادها
پاندمی کرونا، زنجیره تامین حیاتیترین دارایی بانکها یعنی استعدادها را مختل کرد و اکنون رقابت بانکها برای تصاحب نیروی انسانی ماهر و استعدادها به شدت افزایش یافته است و حتی به نوعی میتوان گفت برندگان این رقابت، بازار را هم از آن خود خواهند کرد.
جمعبندی
چارهای جز اقناع مشتریان هوشمند نیست
اندک مداقه و تفکر در ترندهای یاد شده نشان از آن دارد که طیف جدید جامعه مشتریان نظام بانکی به نوعی مشتریان هوشمند به شمار میروند و در تعامل با بانکها، انتظاراتی فراتر از خدمات و محصولات نظام بانکی دارند؛ مشتریان هوشمند، نظام بانکی را به سوی هوشمند شدن سوق داده و در تعامل با بانکها فاکتورهای متعددی را در نظر دارند؛ به عنوان نمونه بانکی که نرخ سود مورد نظر مشتری را تامین کند اما حفظ محیطزیست و سبز بودن به معنای واقعی را عملیاتی نکند، از دایره انتخاب مشتریان خارج میشود.
و یا اگر بانک منابع مالی مورد نیاز یک صنعت یا فعالیت اقتصادی را تامین کند اما شفافیت را در رویههایش اعمال نکند، به مرور جامعه مشتریانش کوچکتر میشود و … . مشتریان هوشمند خطا را نمیپذیرند، ضعف خدمات تاب نمیآورند و با رویههای سنتی کنار نمیآیند و بانکها نیز چارهای ندارند جز اقناع مشتریان.