ما درک درستی از بانکداری اسلامی نداریم/ حرکت بانکداری بدون ربا در نبود تورم
یکی از صاحبنظران حوزه بانکی ؛
دکتر قاسمی عنوان کرد: اینکه ما درک درستی از بانکداری اسلامی نداریم، واقعاً وجود دارد.از نظر من در این بستر منشأهای ریسک وجود دارند؛ وقتی عوامل ریسک وجود دارند؛ بنابراین مدیریت ریسک کردن معنا ندارد.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ، یکی از اشتباهات رایج در بین کارشناسان بانکی کشور و عامه مردم آن است که بانکداری بدون ربا را معادل بانکداری اسلامی میپندارند؛ حال آنکه بانکداری بدون ربا تنها بخشی مهم از بانکداری اسلامی است و نه همه آن.به عبارت دیگر، باید توجه نمود که هدف بانکداری بدون ربا انجام عملیات بانکی به دور از هرگونه شبهه ربا میباشد، در حالیکه اهداف وسیع بانکداری اسلامی ریشه در اهداف اقتصاد اسلامی دارد.بنابراین اجرای کامل عملیات بانکداری بدون ربا تنها یکی از گامهای تحقق بانکداری اسلامی است و نظام بانکداری کشور بایستی جهت برآورده شدن سایر بخشهای بانکداری اسلامی فعالیتی مجدانه از خود نشان دهد.
تاثیر شیوه غلط نظارت بانک مرکزی در مدیریت ریسک
دکتر مهدی قاسمی ، صاحب نظر حوزه بانکی عنوان کرد: در بانکداری اسلامی مبتنی بر مشارکت، مقوله مدیریت ریسک جایگاه بالایی دارد در واقع باید بتوانیم مدیریت ریسک را پیاده کنیم تا مبتنی بر آن سایر الزاماتمان را پیادهسازی کنیم نه اینکه در بانکداری غیر اسلامی یا متعارف مدیریت ریسک نقش نداشته باشد، نه آنجا هم نقش اساسی دارد؛ ولی در بانکداری اسلامی بیشتر به این مقوله نیازمندیم. در ایران برای پیادهسازی مدیریت ریسک با چالشهای جدی مواجهیم؛ در واقع اگر بخواهیم به درستی بانکداری بدون ربا را پیادهسازی کنیم و بپذیریم که مدیریت ریسک یکی از الزامات مهم آن است با چالشهای متعددی مواجه میشویم به همین دلیل در اجرای آن توفیق چندانی نداشتیم.
وی افزود: چالشهای مهمی برای این کار وجود دارد؛ یکی از مهمترین چالشها عدم حضور بستر این موضوع در اقتصاد ماست. فرصتهایی در اقتصاد کلان ما برای بانکدارهای ما وجود دارد که اساساً فکر کردن به مقولة مدیریت ریسک برایشان بهصرفه نیست. فرصتی که تورم به وجود میآورد، فرصتی که تسعیر ارز ایجاد میکند، فرصتی که تجدید ارزیابی دارایی به وجود میآورد، فرصتی که در کسب درآمدهای غیر عملیاتی برای بانکهای ما وجود دارد اساساً بهصرفه نیست که سراغ مدیریت ریسک برویم تا از طریق آن زیانها را کاهش دهیم یا به عبارتی کسب درآمد بهتر کنیم. پیشینة تاریخی 60 ساله در تورم و موارد دیگر باعث شده تا بانکها عادت نداشته باشند تا در شرایط رقابتی و شرایط سخت کسب درآمد کنند. این شرایط برایشان وجود داشته و اساساً هیچگاه به مدیریت ریسک و مقولههای آن نمیاندیشیدند.
قاسمی تصریح کرد: نکتة دوم به مقام ناظر و رگولاتور بازمیگردد که اساساً او نیز تا حدی مانند بانکهای ما فکر میکند و نارساییهای متعددی در آن وجود دارد. مهمترین مسئلة بانک مرکزی شیوة نظارت غلط اوست. نظارت بانک مرکزی به عنوان رگولاتور یک نظارت کاملاً قاعدهمحور است؛ به تعبیر دیگر یک سری قواعد تعریف میکند و هر بانکی اجرا کرد که اجرا کرد و هر کدام اجرا نکرد دنبال او میرود که چرا اجرا نکردید؛ در صورتی که امروز نظارت در دنیا که یکی از موضوعات مهم در مقولة مدیریت ریسک است نظارت پسینی است. نظارت ما باید ریسکمحور و هوشمند باشد؛ به تعبیر دیگر بر اساس قواعد ریسک بر بانکهایمان نظارت کنیم نه اینکه بگوییم شما باید این دستورالعمل و بخشنامه را اینطور اجرا کنید؛ اگر کردید که بانک خوبی هستید؛ اگر نکردید بانک بدی هستید و منتظر میمانیم تا بدانیم شیوة پیادهسازی این دستورالعمل در بانک به چه شکل پیش خواهد رفت و پس از آنکه ریسک محقق شد سراغ بانک میرویم نه اینکه قبل از آن به صورت فعال وارد آن شویم؛ بنابراین شیوة نظارت بانک مرکزی باید تغییر کند. هیچگاه نظارت بر بانکها هوشمند نبوده است؛ بنابراین بانکهای ما نتوانستند اساساً به درستی این الزامات را پیاده کنند و هر کس برای خود کارهایی انجام داده است تا بتواند خود را از حلقة نظارتی بانک مرکزی عبور دهد که به نظرم این حلقه، حلقه معیوبی است.
وی ادامه داد: سومین مسئله تحریم است. سالهای متداولی با مسئلة تحریم مواجه بودیم. تحریم با ما چه کرده است؟ یکی اینکه ارتباط بینالمللی را از بین برده است و ما دیگر به آنچه در مدیریت ریسک با آن مواجه بودیم نیاز نداریم؛ وقتی بانکی در عرصة بینالمللی فعالیت ندارد با ریسکی هم مواجه نمیشود؛ تحریم، چراغها را به سمت ما قرمز کرده است و کسی با ما کاری ندارد؛ بنابراین ما به بسیاری از نیازمندیهای مدیریت ریسک نپرداختهایم و الزامات برای ما وجود ندارد.
تاثیر تحریم تکنولوژی در مدیریت ریسک
قاسمی در ادامه گفت: نکتة دیگر اینکه تکنولوژیای وارد کشور ما نشده است در واقع ما از تکنولوژیهایی که مرتبط با مدیریت ریسک است و به آنها نیاز داریم به دلیل تحریمها محروم بودیم؛ بنابراین مسئلة تحریم یکی از عوامل مهم در مواجهة ما با این مسئله است.
وی اظهار داشت: نکتة دیگر چالش مالکیت بر بانکهاست؛ به تعبیر دیگر عیب بزرگی در مالکیت بانکها و متناسب با آن اهداف داریم. مالکیت در چنبرة حکومت جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. مالکان بانکها یا دولت است به صورت مستقیم یا شرکتهای دولتی هستند به صورت غیر مستقیم یا نهادهای عمومی غیر دولتی هستند. همة اینها جمعاً حکومت جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میدهند. ما بانک خصوصی به معنی واقعی کلمه کم داریم. وقتی مالکیت به این شکل است اهداف متفاوت میشوند. اهداف مالکان ما سودآوری نیست که نیاز به مدیریت ریسک داشته باشند. اهداف مالکان ما سهم بازار و تأمین مالی خودشان است؛ وقتی هدف شما سهم بازار باشد دیگر مدیریت ریسک نیاز نیست. به این ترتیب مالکیت نیز چالش بسیار مهمی در پیادهسازی الزامات مدیریت ریسک است.
قاسمی اضافه کرد: نکتة دیگر درک نادرست از مدیریت است. ما تأکید بسیار زیادی روی ریسک اعتباری داریم در صورتی که دنبال منشأ ریسک اعتباری نیستیم. ما در مدیریت ریسک در بانکها و بانک مرکزی دنبال منشأ ریسک نیستیم و تمرکز اصلی دنیا و بانکداری دنیا در ریسکهای غیر مالی است؛ همان چیزی که شما دنبال آن هستید؛ مثلاً ریسک شریعت از ریسک رعایت مقررات میآید ما در ریسک رعایت مقررات باید دنبال ریسک عدم رعایت موازین شرعی باشیم. بخش مهمی از جامعه علاقه دارند در ارتباطشان با بانک با مسئلة ربوی بودن مواجه نشوند. ریسک انطباق موظف است تا این مسئله را که آیا مقررات حاکم بر بانک رعایت میشود یا نمیشود دنبال کند.
وی ادامه داد: از موضوعات دیگر اینکه مدیران بانکی تجربة کافی در پیادهسازی مدیریت ریسک ندارند؛ در بانکداریمان میتوانیم ادعا کنیم که دانش مدیریت ریسک داریم؛ چون در همة بانکها کارشناسان خوبی که از دانشگاههای خوب فارغالتحصیل شدهاند حضور دارند؛ ولی تجربة کافی ندارند به نظرم پیادهساز مدیریت ریسک نداریم. این عوامل باعث شدهاند تا ما اساساً نتوانیم ادعا کنیم که در پیادهسازی مدیریت ریسک موفق عمل میکنیم؛ وقتی این اتفاق نیفتد قاعدتاً در اجرای طرح مجلس یا هر قانون دیگری با عنوان بانکداری بدون ربا یا بانکداری اسلامی با مسئله مواجه میشویم.
درک ما از بانکداری اسلامی نادرست است
قاسمی عنوان کرد: اینکه ما درک درستی از بانکداری اسلامی نداریم، واقعاً وجود دارد. نکتة دیگر اینکه آیا بستر مناسب برای آن فراهم کردهایم؟ آیا در جامعهای که زیست میکنیم تمامی بسترهای لازم برای پیادهسازی این الگو وجود دارد یا ندارد؟ تصور میکنم شهید صدر نیز به همین نکته تأکید میکنند که اگر قصد دارید بانکداری اسلامی را در یک جامعه پیادهسازی کنید همة شقوق جامعه باید آن را بپذیرند؛ اما آیا همة شقوق جامعة ما متناسب با بانکداری اسلامی است؟
وی در ادامه اظهار داشت: آیا اقتصاد ما اسلامی است؟ آیا اقتصاد ما میپذیرد که میانگین تاریخی تورم بین 25 الی 30 درصد باشد و در این جامعه نظام بانکداری بدون ربا اجرا شود؟ آیا در کشوری که تورم 30 درصد دارد میتوان ادعا کرد که قرضدهنده و قرضگیرنده با همدیگر ……….
در یک کشور تورمی امکان بانکداری بدون ربا نیست
قاسمی با اشاره بر اینکه در کشور ما با توجه به تورم موجود ، امکان بانکداری بدون ربا وجود ندارد ، تاکید داشت: اگر قصد دارید در بستر تورمی فعالیت کنید باید حداقل مدیریت ریسک کنید؛ در حالی که این کار را هم انجام نمیدهید؛ وقتی مدیریت ریسک صورت نمیگیرد در واقع یک حلقة معیوبی وجود دارد که باید آن را رفع کرد. از نظر من در این بستر منشأهای ریسک وجود دارند؛ وقتی عوامل ریسک وجود دارند؛ بنابراین مدیریت ریسک کردن معنا ندارد مرتب وارد یک چرخة معیوبی میشویم و فقط یکسری از ریسکها را برمیشماریم.
وی ادامه داد: نکتة دیگری که شاید کمی مبناییتر است و باید به آن بپردازم موضوع مسئولیتپذیری است. مسئولیت شرعی یکی از مسئولیتهایی است که بانک باید به آن توجه داشته باشد. از جمله مدلهای مسئولیتپذیری میتوان به مسئولیت اقتصادی، مسئولیت قانونی، مسئولیت بشردوستانه و … اشاره کرد؛ اما به غیر از این مسئولیتها مسئولیت شرعی هم داریم؛ یعنی بانک باید این مسئولیت را هم بر عهده بگیرد.
عدم تعارض قانون بانکداری کشور ما با شریعت اسلام
قاسمی تصریح کرد: بانکداری در کشور ما در چارچوبی حرکت میکند و این چارچوب مبتنی بر یک قانون به نام قانون عملیات بانکداری بدون رباست که مصوب مجلس و مورد تأیید شورای نگهبان است. این قانون در سطح قانون متعارض با مبانی شریعت اسلام نیست. در بانک مرکزی هم یک شورای فقهی ایجاد کردهایم که وظیفة نظارت بر اجرای درست این قانون در سیستم بانکی کشور را برعهده دارد.
الزام مدیریت ریسک در سطح اجرا
قاسمی افزود: در سطح اجرا باید مدیریت ریسک صورت بگیرد. قانون تعیین شده و شورای فقهی هم تعیین شده است دیگر نمیتوان شورای دیگر هم تعیین کرد که آیا درست به آن عمل میشود یا نمیشود. مثل اینکه شما قانون راهنمایی و رانندگی را تصویب و به مردم ابلاغ کنید؛ ولی کنار هر راننده یک پلیس بگذارید که آن را اجرا کنند این روند بسیار پرهزینه است. پس رگولاتوری چه معنایی دارد؟ دنیا این کار را نکرده است، در بازل چنین روشهای پر هزینهای وجود ندارد. در بازل برای مدیریت ریسک 1+3 لایه تعیین شده است تا مدیریت ریسک صورت بگیرد. همة بانکها نیز باید 1+3 لایه را رعایت کنند. معتقدم یکی از ریسکهای ما ریسک عدم رعایت موازین شرعی است این ریسک نیز مانند ریسک عدم رعایت دستورالعمل کفایت سرمایه است؛ اگر بپذیریم که بانکهای ما قصد دارند مبانی شریعت را پیاده کنند مواردی را به آنها ارائه کردهایم که باید در آن چارچوب فعالیت کنند؛ بانکها باید 1+3 لایه را ایجاد کنند لایة اول کارکنان بانکها هستند در واقع به کارکنان بانک آموزش دهیم که طبق چارچوب بانکداری عمل کنند و مدیریت ریسک عدم رعایت شرعیات صورت بگیرد.
مدیریت ریسک در بانک های ما اجرا نشده است
وی اذعان داشت:کارمندان شعب به خیلی از کارهایی که به آنها سپرده میشود باور ندارند مگر آنها باور داشتند که با ورود رمزارز همة معادلات برهم میخورد؟ اگر اینطور باشد باید روحانیون را پشت گیشههای بانک بگذاریم تا باور داشته باشند. بسیاری از همکاران ما در سیستم بانکی ممکن است این باور را نداشته باشند؛ اما مسئولیتپذیر هستند؛ وقتی به آنها کاری سپرده میشود در چارچوب مشخص و با ارائة الزامات و ابزارهای لازم به وظیفة خود عمل میکنند.
قاسمی ادامه داد: سطح دوم، مدیریت ریسک است؛ آیا در بانکهایمان مدیریت ریسک را پیاده کردهایم؟ نه نکردهایم. اصلاً درکمان از این موضوع نادرست است.
وی اضافه کرد: سطح سوم حسابرسان مستقل و داخلی هستند. سطح چهارم حسابرسان بیرونی هستند. آیا همه این ابعاد را شکل دادهایم؟ نه.
قاسمی گفت: بنابراین نباید کارهای پرهزینه انجام داد در واقع منظورم همان مثال حضور یک پلیس در کنار یک راننده برای اجرای قوانین و مقررات است که البته کار بسیار خوبی است و باعث کاهش ریسک میشود ولی بسیار پرهزینه است و از نظر من مناسب نیست.بنابراین با توجه به باوری که داریم و من نیز آن را قبول دارم و به دلیل مسئولیت شرعی چون در یک جامعه اسلامی زندگی میکنیم که البته در همین جامعه اسلامی درصد کمی از مردم نگران ربوی بودن هستند و درصد زیادی از مردم به بانکها اعتماد دارند باید به الزاماتی که وجود دارد بازگردیم اینکه نهادهای پژوهشی باید چه کنند یا بانک مرکزی باید چه کند، دولت و مجلس باید چه کنند؟ افرادی که در این موضوع دخالت دارند بخش مهمی از کار خودشان را بلدند؛ ولی نسبت به الزامات این کار که به بانک بازمیگردد نقص وجود دارد و ما بیتوجه به این موضوع کار میکنیم. بانک مرکزی بالغ بر هزار مقرره مثل قوانین و مقررات و دستورالعملهایی که بانکها باید آن را رعایت کنند اعم از مصوبات مجلس، مصوبات هیئت وزیران، مصوبات شورای پول و اعتبار، بخشنامهها و دستورالعملها (احتیاطی و تطبیقی) ابلاغ کرده است. بالغ بر هزار دستورالعمل برای بانک وضع شده است که میگویند انجام نمیشود و این هم هزار و یکمین دستورالعمل است تا زمانی که الزامات کار توسط بانک بررسی نشود و شما مترقیترین قوانین را هم وضع کنید وضعیت اصلاح نمیشود در واقع معتقدم کسانی که تصور میکنند با تغییر قانون میتوانند این وضع را اصلاح کنند اشتباه بزرگی مرتکب میشوند.
وی افزود: من به مقولة مدیریت ریسک به عنوان یکی از الزامات مهم در بانکداری متعارف و بانکداری اسلامی بازمیگردم؛ البته اعتقاد دارم مدیریت ریسک در بانکداری اسلامی اهمیت بیشتری در بانکداری متعارف دارد. از میان چند چالشی که در ابتدا بیان کردم یک الی دو مورد را بسیار مهم میدانم ممکن است ریسکهای اقتصاد کلان به راحتی قابل مرتفع کردن نباشند؛ ولی نیاز داریم که اهداف بانکدارهایمان تغییر کند و این امر نیازمند استحاله در مالکیت بر بانکهاست. امروز بانکها در کنترل و حکمرانی مطلق حاکمیت قرار دارند و اهداف ما از بانکداری فقط تأمین مالی است؛ البته من نام آن را خودتأمین مالی میگذارم؛ یعنی اشخاصی بانک تأسیس کردهاند که دنبال تأمین مالی بودند نه دنبال کسب و کار و سودآوری به معنی آنچه مفهوم کسب و کار دارد؛ بنابراین این نکته اهمیت بسیاری دارد در واقع در آنجا باید تغییرات و استحالهای به وجود بیاوریم که برای پیادهسازی الزامات مدیریت ریسک زمینهسازی ایجاد کنیم. حداقل میتوان این چالش را مرتفع کرد. با وجود این چالش نه در مدیریت ریسک و نه در بحث چارچوب مدنظر بانکداری اسلامی توفیقی حاصل نمیبینم. این توفیق حاصل نمیشود تا زمانی که با این نقص مهم در چارچوب حکمرانی مواجهیم. این چالش، بدنة حکمرانی بانک را دچار مسئله میکند در واقع هیئت مدیرة بانک که باید افراد مستقلی باشند که آقای دکتر هم به آن اشاره کردند باید پایبند به شریعت و دیگر موضوعات باشند آنجا هم دچار مسئله میشویم. افرادی در سکوهای حاکمیتی بانک قرار میگیرند که اهداف مالکان را دنبال میکنند. هیئت مدیرة بانک نمیپذیرد که در کمیتة ریسک یا کمیته شریعت یا کمیته تطبیق بانک افرادی حضور داشته باشند که دنبال منافع سهامدار نباشند حتماً این را هم دچار مشکل میکنند؛ اگرچه این افراد ممکن است برچسب مستقل بودن را به خودشان بزنند؛ ولی این مسئله امکانپذیر نیست؛ چون هدف به طور کلی غلط است؛ اگر من آن هدف را سودآوری میدانستم، میپذیرفتم؛ ولی چون این هدف سودآوری نیست؛ بلکه سهم بازار است؛ بنابراین همه دنبال این هستند که این هدف را دنبال کنند.
قاسمی خاطرنشان کرد: نکتة دوم به مدیریت ریسک بازمیگردد؛ با توجه به تجربهای که دارم معتقدم امروز بانکداری بر ریسکهای غیر مالی متمرکز شده است. ریسکهای مالی، تجربهشده و نتیجه هستند؛ مثل ریسک نقدینگی، ریسک اعتباری و ریسک بازار. به تعبیر دیگر ما در بانکمان اقداماتی میکنیم که منجر به عدم تعادل بین مصارف و منابعمان میشود که به آن ریسک نقدینگی میگوییم. اگر امروز بخواهیم چارچوب بانکداریمان را به سمت بانکداری مبتنی بر مبانی اسلام و شریعت ببریم باید روی ریسکهای غیر مالی تمرکز بیشتری کنیم و مدل مفهومیای که شما دنبال آن هستید باید اینجا دنبالش باشید. یکی از مهمترین موارد عدم رعایت مقررات است و بخش مهم دیگر سایر عدم رعایت مقرراتها تحت عنوان جرایم و عیب و ایرادها در بانک مثل پولشویی، فرار مالیاتی و … است که بستر همة آنها در بانک وجود دارد و در تعارض با مبانی شریعت هستند؛ بنابراین باید تمرکزمان را در این بخش افزایش دهیم این بخش مستلزم روشها و تجارب بهتر و بیشتر در این کار است. امروز در بانکداریمان بانک خصوصی داریم که در کنترل یک بانک دولتی است. حال چطور قصد داریم چنین مدلی را در نظام بانکداریمان پیادهسازی کنیم؟ به نظرم این چالشها چالشهای اساسی محسوب میشوند که باید رفع شوند تا بتوانیم آنچه ادعا میکنیم پیادهسازی کنیم؛ حتی اگر آن را هم پیادهسازی نکنیم یک سری افراد به درستی فهمیدهاند که بانکداری ما عیب دارد و قصد دارند آن عیوب را مرتفع کنند و تصورشان بر این است که بانکداری باید اسلامی شود تا این عیبها رفع شود ولی من چنین تفکری ندارم، ریسکهایی که در بانکداری ما وجود دارد؛ اگر کنترل نشود هیچ وقت به مدلی که مدنظرمان است، نمیرسیم.