ریسک های حاصل از واگرایی جهانی/ بحرانی هایی که ما را درمینوردند
محمود فراهانی؛ سردبیر
به نظر میرسد ریسکهای داخلی هر کشور چندان جدا از ریسکهای جهانی نیست؛ حتی ایران که به نظر میرسد اقتصاد بستهای دارد و سطح مراودات کالایی و خدماتیاش با جهان به کمترین حد ممکن در دهههای اخیر از منظر نسبت به تولید ناخالص رسیده است.

با توجه به اینکه بعد از کووید 19 اقتصاد جهان دوران جدید را تجربه میکند و شاهد بروز ریسکهای متفاوتی با قبل از کووید 19 هستیم. از مهمترین ریسکها که ایران را نیز دربرمیگیرد؛ یکی واگرایی است.
نابرابری دیجیتالی و افزایش بدهی دولت به اقتصاد و البته ریسکهای آب و هوایی است.
واگرایی اقتصادی حاصل دو قطبی شدن دنیاست و با توجه به شرایط ویژه ایران، این کشور بیش از دیگر کشورهای خاورمیانه از این ریسک متأثر میشود.
جنگ و درگیری که بین روسیه و اوکراین شکل گرفته باعث صفبندیهای پررنگ بین شرق و غرب شده است؛ همچنین مواجه اقتصادی و اخیراً سیاسی بین چین و آمریکا در جریان است که عملاً موجب نوعی واگرایی در جهان شده است.
ایران به واسطه نحوه حضور منطقه خود طی چند دهه اخیر به ویژه در سوریه و همچنین سیاست رسمی گرایش به شرق بیشتر در معرض ریسک حاصل از واگرایی جهانی است به گونهای که برجام میتواند یکی از قربانیان همین ریسک باشد که هم اکنون چندان امیدی به احیای آن نیست.
در ادامه ریسکهای ایران را مشاهده میکنیم ایران از مناطق پرریسک منطقه است و بیشترین تأثیر را نسبت به کشورهای منطقه از ریسکهای جهانی میگیرد.
نابرابری دیجیتالی اما ریسکی است که ایران به واسطۀ سیاستهایی مانند اینترنت ملی و صیانت از فضای مجازی، بیشتر خود را در معرض آن قرار خواهد داد؛ اما نتایج نابرابری دیجیتالی برای کشوری چون ایران چیست؟
با وجودی که رویکردهای کلان بر گسترش فضای دیجیتال در قالب گسترش مراکز نوآوری تأکید دارد و حتی شعار سال نیز بر توسعة اقتصاد دانشبنیان بنا نهاده شده است؛ اما برای داشتن اکوسیستمی که بتواند فرصتهای بالقوه دیجیتال را فعالیت بخشد و به تعبیری جذبکننده فرصتهای دیجیتالی باشد نیازمند چیزی فراتر از شعار و اقداماتی است که دولت در دستور کار دارد.
اگرچه دولت به عنوان یکی از اجزا اکوسیستم سیاستهای تسهیلگرانهای که هم اکنون در دست اقدام دارد اصولی است اما اجزای دیگری در کشور ما حضور دارند که عملاً مانایی اکوسسیتم را با ریسک بالا مواجه میکنند.
تحلیلگر البته تنها میتواند به تحلیل مسئله بپردازد و سیاستگذاران و مسئولان اجرایی طبعاً در چنین مواقعی باید با خوانش تحلیلهای مختلف و گردآوری دادههای کافی به اتخاذ بهترین سیاست و تصمیم مبادرت کنند.
افزایش بدهیهای دولت به اقتصاد در ایران مقولة جدیدی نیست؛ اما این شاخص بعد از کرونا به یک ریسک جهانی تبدیل و دامنگیر اغلب کشورهای دنیا شده است به گونهای که به نظر میرسد یکی از پایههای بحران اقتصادی و اجتماعی نه چندان دور جهان همین ریسک بدهی باشد که تبدیل به بحران خواهد شد.
به واسطه کاهش رشد اقتصاد و منفی شدن آن در اغلب کشورهای دنیا طبیعتاً دولتها قادر به بازپرداخت کاهش بدهیهای خود در کوتاه مدت نیستند.
ریسکهای مرتبط با تغییرات آب و هوایی برای کشوری چون ایران که در منطقة خاصی قرار دارد بیش از کشورها و مناطق دیگر است. این ریسکها به صورت مستقیم بر اکوسیستم اثر خواهند گذاشت و وضعیت سیاسی، اقتصاد و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهند.
تشدید خشکسالیها، کمبود آب، فرسایش جنگلها، آبخوانها و تشدید بیابانزایی از جمله مواردی است که موجب چالشهای سیاسی در صنایع مختلف و علاوه بر مهاجرتهای اجباری به کاهش درآمد عمومی منجر میشود.
چنین رویکری عملاً زمینة افزایش فقر، افزایش بدهی دولت و افزایش نابرابریهای اجتماعی و در نهایت شورشهای منطقهای و قومی را دامن میزند در چنین شرایطی نقش دولتها در اتخاذ سیاستهای درست داخلی و همسویی با سیاستهای جهانی میتواند بر دامنه بحرانهای ناشی از تغییرات اقلیم و آب و هوا کمک کند؛ اما این ریسک به دلیل اینکه جهانی است طبیعتاً مدیریت آن ساده نخواهد بود.
نکته اساسیتر اما آثار ناشی از سایه انداختن ریسکها بر یکدیگر است. به عبارت دیگر چهار ریسک مورد نظر بر هم سایه انداخته و موجب تشدید یکدیگر خواهد شد.
بنابراین اتخاذ سیاستهای متوازن و چند بعدی از اصول کلیدی در مدیریت ریسک و سپس مهار بحرانهای ناشی از موارد مورد اشاره یعنی واگرایی، نابرابری دیجیتالی، افزایش بدهی دولت به اقتصاد و تغییرات آب و هوایی است.
به نظر میآید یکی از ارکان مهم در مدیریت چند وجهی ریسکهای مورد اشاره رسیدن به یک الگوی واحد در توسعه گفتمانهای اخلاقمدار جهانی است به گونهای که موجب نوعی گرایش عمومی در کمک به بهبود وضع شود.
به عبارت دیگر در حالی که دولتها باید پیشران و پیشگام در انجام اقدامات مرتبط با مدیریت ریسک باشند در عین حال یک گفتمان اجتماعی تسهیلگرانه و عملگرایانه در این مورد نیاز است.
کمک به کاهش واگرایی، تلاش برای کاهش و مصرف بهینه در همه انواع مصارف روزانه که آب یکی از این مصارف است. به عبارت دیگر همه مردم جهان در قالب یک گفتمان واحد اخلاقمدارانه باید در کنار هم حرکت کنند تا بتوانند امیدوار باشند که از بروز بحرانهای آینده تا حدی پیشگیری میکنند.