اقتصاد ایران در پایان ۱۴۰۱
دو صاحبنظر برجسته اقتصادی درباره وضعیت کسب و کارها و مردم می گویند (بخش دوم)
در شرایطی که گفتوگوهای وین برای حل و فصل پرونده هستهای در بلاتکلیفی به سر میبرد، سخن از تبعات منفی یک تحول بیرونی دیگر بر روی اقتصاد ایران و معیشت مردم است.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، تحولات بیرونی و تحریمها در دورههای مختلف، تبعات منفی جنگ روسیه و اوکراین و در آخر جراحی اقتصادی دولت برای حذف ارز ترجیحی و تبعات تورمی آن بر معیشت مردم. اینها موضوعاتی است که در گفتگو با دو صاحبنظر اقتصادی به آن پرداخته ایم. هر دو اقتصاددان پیشبینی خوبی از وضعیت اقتصادی کشور برای سال جاری و مهار یا کاهش تورم ندارند.
بخش اول این گفتگو را با عنوان ” سایه وضعیت اقتصادی آمریکا بر ایران/ آیا شاهد شکل گیری بلوک شرق جدید هستیم؟ ” با هم خواندیم که در ادامه با ما همراه باشید.
* آقای دکتر عبده تبریزی! در مسیر صحبتهایتان، بر اساس رویدادهای سالهای نیمة دوم دهة 90 تاکنون گروهبندییهایی ارائه دادید. لطفاً در دور دوم بحث دستهبندی موضوعی داشته باشید؛ اینکه در نگاهی گذرا چه دستهبندیهایی از چالشها داریم؟
عبده تبریزی: یکی از چالشهای دنیا همان چالشی است که آقای دکتر جلالی به آن اشاره کردند و آن لجستیک و حمل و نقل است. اقتصادهای بزرگ و موفق دنیا همیشه مباهات میکردند که کارایی مدیریتی بالا دارند و مثلاً حداقل از موجودی را نگهداری میکنند. مفهوم صفرشدن موجودی را تدریس میکردند؛ معتقد بودند باید آن قدر کارآمد باشیم که نیازی به انبارکردن کالا و تخصیص پول به موجودیها و سرمایه در گردش نباشد؛ البته این به شرایط ایران مربوط نمیشد، چرا که نرخ تورم بالا در ایران راه دیگری را به مدیران نشان میداد: هر قدر جنس و موجودی بیشتری داشته باشید، به نفع شماست.
مدیریت بنگاهها در اقتصادهای بزرگ دنیا تلاش کردند موجودیهایشان به سمت صفر میل کند و نظام مدیریتی غرب چنین سیاستهایی را دنبال میکرد و در نتیجه به محض شیوع بیماری کرونا ظرف سه الی چهار روز، حتی سوپرمارکتها هم برای ارائة مستمر محصولات دچار مشکل شدند؛ البته با سرعت تلاش کردند خود را با وضعیت جدید تطبیق دهند. به همان سیاق، نظامهای بزرگی که در سطح بینالمللی برقرار بودند، مثل شبکة کارآمد حمل و نقل و لجستیک برهم خوردند و بازآرایی نظم آنها چندان سریع و ارزان ممکن نیست. شاهدیم که اخیراً قیمت تدارکات و حمل و نقل به شدت افزایش یافته است و این بر هم خوردن نظمهای زنجیرة تولید و تأمین و آشفتگی لجستیکی جهان بر افزایش قیمتها افزوده است.
* لطفاً بر اساس آثار کوتاهمدت و بلندمدت هم این چالشها را تفکیک کنید.
عبده تبریزی: اقتصادهای بزرگ باید خود را با این شرایط تطبیق دهند و مسئله را حل کنند؛ ولی آثار کوتاهمدت و میانمدت آن به عوامل بسیار برمیگردد که برخی را بیان کردم.
* یعنی در سال 1401 همة این موارد را خواهیم داشت؟
عبده تبریزی: وقتی در سال ۲۰۰۰ میشنیدیم که برق در برخی ایالات آمریکا قطع شده، این به آن معنا نبود که آمریکا نیروگاه برق کم دارد یا قادر به ساخت ظرفیتهای جدید برق نیست. آن وضعیت به مسئلة ذخیرة برق برمیگشت. مالکان نیروگاهها میخواستند آن قدر کارآمد باشند که ظرفیت تولید اضافی نگاه ندارند و نیروگاه اضافی روشن نکنند؛ البته قانونی در آن کشور به تصویب رسید که باید مقدار مشخصی ذخیره داشته باشند و مشکل به سرعت حل شد؛ اما چالش امروز بزرگ است و مستقل از جنگ و اتفاقات دیگری مثل شیوع بیماری کرونا نیست و به سادگی چالشِ قطع برق ایالت کالیفرنیا در سال ۲۰۰۰ حل نمیشود.
چالش دیگر به اقتصاد سیاسی در چین بازمیگردد. چین طی دورة کاملاً طولانی از امکانات جهان استفاده کرد و خود را توسعه داد. غرب خود را بازندة این بازی میداند؛ غرب اعتقاد داشت که همراه با امتیازاتی که به چین داده میشود، شرایط سیاسی هم تغییر میکند و تحولات سیاسی جدیدی در چین ایجاد میشود. چین زیر بار آن تحولات نرفت و سیستم خود را بسته نگه داشت و توانست اقتصاد خود را در شرایط سیاسی بسته رشد دهد. آنها سالهای طولانی بدون پرداخت پول از فنآوری غربی کپیبرداری کردند و غرب امروز نسبت به وقوع آن شرایط معترض است. در این مورد هم ترامپ و هم بایدن به ضرورت سیاستگذاری جدید اشاره میکنند؛ اما اینکه این تغییر راهبردهای جهانی چه آثاری بر منطقه و کشور ما خواهد داشت را باید از کسانی بپرسید که سیاست خواندهاند؛ قطعاً تأثیرات بسیار عمیق خواهد بود.
* آیا فکر میکنید از این پس شاهد مباحث تئوریک جدیدی مثلاً با عنوان «سرعت و کیفیت در انعطافپذیری در برابر بحرانهای فراگیر» باشیم. تاکنون مسائل مرتبط با تغییر اقلیم را در کتاب تجربیاتمان داریم؛ مسائلی مثل کرونا هم به محتوای این کتاب اضافه شده است. در واقع جهان، روالی را طی میکند که طی آن در هر زمان این پتانسیل وجود دارد که یکباره اتفاق فراگیر جدیدی بیفتد. با این حساب، فکر نمیکنید صحبت جدید بشر باید این باشد که توان انعطافپذیری اقتصادی بیشتری داشته باشد؟ نقش سیاستگذاران در این ارتباط چقدر باید دچار تحول شود؟
عبده تبریزی: سیاست همیشه انعطاف داشته و بدون انعطاف نبوده است. آقای جلالی نقل قولی از آقای کیسینجر بیان کردند که بیانگر نحلة فکری خاصی در آمریکاست. چند استاد دانشگاه معروف در آمریکا معتقدند که غرب با مسئلة روسیه بد برخورد کرده است. اوکراین با روسیه گرهها و علقههای انسانی و نژادی ویژهای دارد؛ گروه و تیپ جمعیتی یکسانی هستند؛ حتی زبانشان هم تا حد زیادی مشترک است. کیاف در شوروی سابق شهر دوم آن کشور بوده: یعنی شهر اول مسکو و شهر بعدی کیاف. بنابراین، اوکراین برای روسها اهمیت بسیار و جایگاه ویژه دارد.
وقتی نظمی بر هم بخورد، نیروهای جدیدی که قدرت بیشتری گرفتهاند، سهم بیشتری در ایجاد ساختاری برای نظم نوین میخواهند و از نیروهای ضعیف شده طلب امتیاز بیشتری میکنند. این روند سبب ایجاد تخاصم بین چین و آمریکا و از یک ظرف و آمریکا و اروپا و روسیه از طرف دیگر شده است
* البته منظورم تنها سیاست نیست؛ بلکه اقتصاد داخلی آن کشورها هم هست.
عبده تبریزی: اهالی آن نحله بیان میکنند که طبق توافق، کشورهای مرزی روسیه نباید جزو پیمان ناتو باشند. حتی میگویند قرار بوده وقتی پیمان ورشو منحل میشود، ناتو در طول زمان بزرگ نشود. اما غرب به تعهدات خود عمل نکرد و حتی در سال 2014 در کنفرانسی که در یکی از کشورهای بلوک شرق سابق برگزار شد، مصوب شد که اوکراین میتواند به ناتو بپیوندد. ایدة کیسینجر برای رسیدن به تعادل آن است که روسیة اتمی باید دستاوردهایی داشته باشد. اگر این را به عنوان انعطاف در سیاستگذاری در نظر بگیرید، بله بالاخره جنگ باید تمام و وضعیت اصلاح شود.
* وقتی بحرانهایی چون آتشسوزیهای بزرگِ جنگلهای قارة آمریکا و کرونا اتفاق میافتد، توان اقتصادها و انعطافپذیری آنها کاهش مییابد، این مشکل تا امروز به عنوان مبحث مستقل و مهم کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
جلالی نائینی: آیا آنچه میپرسید بدان معناست که مدیریت بحران در شرایط فعلی باید چابکتر و قویتر شود؟ بدیهی است که بله. درست مثل اینکه تشنهایم و باید آب بخوریم؟ بله.
عبده تبریزی: محیطزیست یکی از مسائل مورد اختلاف بین کشورهاست؛ چون منافع کوتاهمدت و بلندمدت را جابه جا میکند. اگر محیطزیست را به عنوان یکی از این عوامل چالشی در نظر بگیرید، بله موضوع اختلافی است و باید حل شود. دولتها تحت فشار اهداف کوتاهمدت به اهداف بلندمدت بیتوجه هستند. نمونة بارز آن وضعیت کشور خودمان است؛ اصولاً در ایران هیچ توجهی به اهداف بلندمدت نمیشود و این موضوع سالهاست چالشبرانگیز شده است.
جلالی نائینی: طی سالهای گذشته، نظمی بینالمللی مشخصی وجود داشت که به تقسیم کار، تقسیم نفوذ سیاسی و توزیع منابع اقتصادی سامان میداد. البته این نظم بهینه نبود، چون برخی از آن سود میکردند، برخی سود کافی نمیبردند و بسیاری متضرر میشدند.
با این همه، تعادلی برقرار شده بود و نحوة تقابل قدرتهای مختلف کم و بیش روشن بود؛ احترام گذاشتن به مرزهای بینالمللی مورد قبول بود و بر سر موضوعات اساسی مثل بحران محیطزیست و … صحبت میشد، هر چند توافقات کمتر اجرا میشد.
تفاهمی وجود داشت که حداقل در مسیری همجهت حرکت شود و در صورت لزوم اصلاحاتی در نظم جهانی انجام گردد. وقتی ترامپ بر سر کار آمد، نوع صحبت و رفتارش این تصور را شکل داد که دیگر آمریکا به آن مبانی متعهد نمیماند.
برخی اتفاقات طی 6-5 سال اخیر سبب شد تا چین و روسیه به یکدیگر نزدیک شوند و با یکدیگر قراردادهای بلندمدت در زمینههای مختلف منعقد کنند و حجم تجارتشان را افزایش دهند. این طور به نظر میرسید که چینیها میتوانند به رشد اقتصادی روسیه کمک کنند و البته به صورت بالقوه چنین امکانی وجود دارد
اروپاییها بر سر اینکه آیا ناتو میماند، تضعیف میشود، یا از هم میپاشد، سر در گم بودند. آمریکا نظم موجود در رابطه با محیط زیست و تعرفههای تجارت جهانی را با اقداماتی که به طور یکجانبه و سیاسی تصمیمگیری شده بود، بر هم زد.
وقتی نظمی بر هم بخورد، نیروهای جدیدی که قدرت بیشتری گرفتهاند، سهم بیشتری در ایجاد ساختاری برای نظم نوین میخواهند و از نیروهای ضعیف شده طلب امتیاز بیشتری میکنند. این روند سبب ایجاد تخاصم بین چین و آمریکا و از یک ظرف و آمریکا و اروپا و روسیه از طرف دیگر شده است.
روسیه که از نظر نظامی قوی است، ولی از نظر اقتصادی رقیب دو کشور چین و آمریکا نمیشود و در عین حال علاقه دارد اقمار و نفوذ سیاسی خود را حفظ کند، دچار چالشهای جدی شده است.
برخی اتفاقات طی 6-5 سال اخیر سبب شد تا چین و روسیه به یکدیگر نزدیک شوند و با یکدیگر قراردادهای بلندمدت در زمینههای مختلف منعقد کنند و حجم تجارتشان را افزایش دهند. این طور به نظر میرسید که چینیها میتوانند به رشد اقتصادی روسیه کمک کنند و البته به صورت بالقوه چنین امکانی وجود دارد.
مخلص کلام آنکه، تغییر در نظم جهانی در پرتو مسئلة کرونا و جنگ اوکراین وضعیت جدیدی ایجاد کرده که به تعادل جدیدی نیاز دارد.
مشکل دیگری که در سالهای اخیر گریبانگیر جهان و از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس و بخشی از آفریقا و و سواحل جنوب غربی و شرقی آمریکا شده مسئلة محیط زیست است. این مشکل میتواند عرضة کالاهای کشاورزی و سطح معیشت کل دنیا را به شدت تحت تأثیر خود قرار دهد.
یکی از زمینههای مدیریت بحران همین نقطه است که چطور با آب کمتر و وضعیت اقلیمی نامناسبتر بتوان برای جعیت رو به رشد تأمین مواد غذایی کرد. آیا کشاورزی به ناچار باید از حالت سنتی خارج شده و صنعتی شود؟ آیا هوش مصنوعی میتواند در این زمینهها کمک کند؟ هوش مصنوعی به عنوان مگا ترندی جدید در این زمینه و دیگر عرصهها چه اثراتی بر اشتغال و رشد بخشهای دانشبنیان خواهد داشت؟ اینها موضوعاتی است که امروز مطرحاند و قالببندی اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار میدهند. به موازات این ساختاربندی جدید باید شکلبندی سیاسی جدیدی هم باشد که ساختار اقتصاد سیاسی را در تعادل نگاه دارد؛ اگر این تعادل نباشد، تنشهای سیاسی و زیست محیطی ضربة بیشتری بر پتانسیل رشد و رفاه اقتصادی میزنند.
* به نظر شما این تعادل وجود دارد یا وجود ندارد؟
جلالی نائینی: این نوع تحلیلها را در قالب نظریة بازیها (game theory) میتوان انجام داد. متأسفانه این در الگوها بسیاری از پاسخها چندگانه هستند؛ به تعبیر دیگر، برای جواب به یک سؤال یکتایی وجود ندارد و ممکن است چند پاسخ وجود داشته باشد. این امر بسته به این است که سناریو چیست و چه تحلیلگر بر اساس چه مفروضاتی موضوع را بررسی میکند و این خود بحث مفصلتری میطلبد. کسانی که در بُعد اقتصاد سیاسی جهان دانش بیشتری از من دارند، پاسخهای بهتری به این نوع سؤالات میتوانند بدهند.
ادامه دارد…