انسانِ مجازی محاط در عصر متاورس

کارشناسان درباره وب3، بلاکچین و متاورس می گویند(بخش دوم)

برای زیستن، وجود فیزیک دیگر یک الزام نیست؛ حتی می تواند انتخاب اول هم نباشد. وب 3 در کنار بلاکچین به همراهی یک جفت چشم، جهانی را خلق کرده اند به نام متاورس.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، جهان در حال تجربه کردن دنیایی مجازی است که ابعاد مختلفی را در خود دارد از اقتصاد و اجتماع گرفته تا فرهنگ و حکمرانی اما یادمان باشد نباید آن را با دنیای فیزیکی مان مقایسه کنیم شاید اشتراکاتی داشته باشند؛ اما دقیقا برای گریختن از بندهای این جهان، متاورس متولد شده است.

محمدجواد صمدی راد، مدیرعامل ققنوس و حسین یعقوبی، رئیس واحد بلاکچین شرکت خدمات انفورماتیک مهمانان گفت وگوی دو نفره ما هستند که بخش اول این گفتگو را با عنوان ” سه گانه های دنیای مجاز/ متاورس ما را به کجا خواهد برد؟” با هم خواندیم که در ادامه با ما همراه باشید.

 

* به محور دوم بپردازیم و ارکان سازه‌ای آن را بحث کنیم.

صمدی‌راد: یکی از تعاریف اینترنت ارزش این است که بلاک‌چینی از بلاک‌چین‌هاست. احتمالاً مالتی‌ورس‌ها در دنیاهای مختلف، بلاک‌چینی دارند یا از بلاک‌چینی استفاده می‌کنند؛ بنابراین این بلاک‌چین می‌تواند درون‌سازمانی یا فدراسیونی یا تراست‌لس باشد؛ ولی حتماً چیزی وجود خواهد داشت که این بلاک‌چین‌ها را به یکدیگر متصل کند؛ این یک چیز می‌تواند یک پدیدة سنترالایز باشد؛ مثلاً عده‌ای باورشان بر این است که چیزی از جنس سولانا می‌تواند دیالوگ بین بلاک‌چین‌های مختلف را فراهم کند و این نیز خود سطحی از دی‌سنترالیزیشن است.

یک چیز یا سنترالایز است یا از جنس دیگری است که در وب‌کنسرسیوم روی آن کار می‌کنند و احتمالاً در اچ‌تی‌ام‌ال 6 یا 7 شاهد آن خواهیم بود و آن اینکه اساساً ارتباط با لجر و دی‌ال‌تی بخشی از پروتکل اچ‌تی‌ام‌ال بشود.

صحبت از مفاهیمی مانند اینترلجر پروتکل و ارتباطات و الزاماتی که می‌تواند در قالب وب‌پروتکل ایپریمنت شود وجود دارد به نظرم در فضای دی‌سنترالیزیشن موضوع دوم خیلی منطقی‌تر باشد تا نت‌ورکی اینها را با یکدیگر متصل کند؛ یعنی نت‌ورک‌ها باید بتوانند با یکدیگر صحبت کنند؛ اگر این اتفاق بیفتد و ما ابزاری از جنس آی‌ال‌پی در پروتکل‌های وب آینده و پروتکل‌های آتی اینترنت داشته باشیم قطعاً این اتفاق خیلی سریع‌تر به نتیجه می‌رسد و ابزار سازه‌ای که بخواهد این را شکل بدهد به نظرم از این جنس خواهد بود.

صمدی راد

* اجازه دهید نقبی به صحبت‌های گذشتة شما بزنم و آن اینکه نهادهای مالی متفاوت می‌شوند و ادبیات‌شان با یکدیگر مخلوط می‌شود از این زاویه به مسئله بپردازید.

صمدی‌راد: در مورد اینکه مدل‌های صنایع ارزش چه خواهند بود باید بگویم که یک شکل از صنایع ارزش به لحاظ شکل کسب و کاری، مدیریت ارزش است. نقش‌هایی که در مدیریت ارزش با آنها مواجهیم بسیار متفاوت هستند.

احتمالاً در آن دنیا مفهومی به نام صندوق امانات شکل جدی‌ای به خود می‌گیرد؛ چون جایی خواهد بود که است‌های واقعی را به معادل خود تبدیل می‌کند و این موضوع امروز خیلی برای ما ملموس نیست. بانک‌ها امروز به سمت نگهداری مطمئن حرکت می‌کنند و نهادهای مالی از آن جنس خواهند بود.

ارکان دیگری که امروز می‌شناسیم و کارشان کارگزاری و سبدگردانی و امثال اینهاست شکل و ساختارشان به سمت مدیریت ثروت می‌رود و دیگر تعریف ساختار ارکان عجیب و غریبی که در بازار سرمایه داریم نخواهیم داشت و بسیار abstract می‌شود.

فرآیند مدیریت ریسک که امروز ترکیب فضای ریسک مالی و ریسک بازار مالی و ارکان مختلفی را در اختیار داریم و هر کدام از اینها قرار است ارکان مالی یک جنس از این ریسک‌ها را پوشش دهند؛ به نظرم این هم کانورت می‌شود و ما یک NTT خواهیم داشت که نام آن بیمه نسل جدید یا گاورمنت به شکل جدید است که ریسک منیجمنت می‌کند و آن هم شکل کانورت‌شده‌ای دارد.

نتیجه همه اینها این است که به افزایش میزان بازده سرمایه کمک می‌کند و سطح پرفورمنس را افزایش می‌دهد؛ البته در این میان فرآیند سفته‌بازی و حباب‌ها همچنان وجود خواهد داشت که ارزش‌های غیر واقعی است؛ ولی به هر جهت آن فرآیند تکاملی به دنبال این است که یک ابزار مدیریت ارزش مناسبی فراهم کند شکل پول نیز تغییر می‌کند؛ وقتی تاریخچة پول را نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که 20 الی 30 سال آینده شکل پول به شکل دیمتریالایز شدة کالای خود بازمی‌گردد دیگر پول نخواهیم داشت.

* یکی از چالش‌ها که برای ما ریسک ایجاد می‌کند؛ کمبود اطلاعات و دیگری نادرست بودن اطلاعات است. در متاورس اطلاعات تمیزتر و درست‌تر است؛ بنابراین این امر کمک می‌کند تا روابط، کم‌ریسک‌تر باشند. از این منظر به ارکان توجه داشته باشید. آقای صمدی‌راد انسان اقتصادی را تصویر کردند و شما می‌توایند انسان اجتماعی را تصویر کنید.

یعقوبی: من نمی‌دانم چرا اطلاعات در متاورس باید دقیق‌تر و شفاف‌تر و بهتر باشد. ممکن است اینقدر لایه‌های عمیق اطلاعات وجود داشته باشد که اصلاً دقیق نباشند.

* چون ذات بلاک‌چین بر شفافیت بیشتر استوار است.

صمدی‌راد: ولی دیتا در یک نقطه تشکیل نمی‌شود. شما در یک نقطه صاحب پلتفرم می‌شوید و قضاوت می‌کنید و در آنجا داده‌ها در اختیار انسان‌هاست؛ اگر انسان‌ها اجازه ندهند شمای پلتفرم و سرویس‌دهنده لزوماً به داده‌ای دسترسی پیدا نمی‌کنید.

یعقوبی: فرض شما را می‌توان به چالش کشید آواتاری که من در دنیای متاورس می‌بینم یک انسان است یا یک شیء هوشمند است یا یک ربات است.

یعقوبی

* با این حساب درباره کیفیت اطلاعات و داده صحبت کنید.

یعقوبی: در اینجا لازم می‌بینم در مورد روند تکاملی وب 2 و وب 3 از نظر ذخیره دیتای کاربران بخصوص مبحث حریم خصوصی توضیح بدم.

در وب 2 سرویس‌های بزرگ اینترنتی شروع کردند اطلاعات افراد را گاهاً بدون اطلاع خود کاربر جمع‌آوری و تحلیل کردند. چرا که نیاز داشتند تجربیات شخصی‌سازی‌شده را برای کاربران فراهم کنند؛ مثلاً برای اینکه پیشنهادات یوتیوب یا فیس‌بوک برای کاربران مطابق با سلیقه شخصی باشد.

این اطلاعات شامل رفتار جست‌وجو و وب‌گردی، اطلاعات شخصی همچون حساب‌های کاربری، لایک‌ها و کامنت‌ها و حتی لوکیشن‌ها و موارد حیاتی دیگر نیز می‌شد. بر همین اساس است که مثلاً آمازون زودتر از خود یک زن و شوهر متوجه می‌شود که احتمالاً خانم باردار است.

عملاً با تحلیل سرچ‌هایی که انجام می‌دهند به این نتیجه رسیده بود. یکی از دغدغه‌های جدی در وب 2، استفاده تجاری شرکت‌ها از این داده‌ها بدون اطلاعات کاربر است. در وب 2، کاربران، تولیدکنندة دیتا هستند.

اما در وب 3، می‌توان امید داشت با بهره‌گیری از بلاک‌چین و اثبات مالکیت، کاربران مالک دیتای خود باشند و روی استفاده از آن کنترل داشته باشند. هیچ شرکت و سرویسی از اطلاعات کاربر استفاده غیر مجاز نکند.

مفاهیم سانسور و کنترل محتوا نیز ممکن است دست‌خوش تغییرات جدی شود. نکته مثبت این اتفاق می‌تواند آن باشد که نقض حریم خصوصی و افشای اطلاعات کاربران بدون اطلاع و رضایت آنها اتفاق نیفتد؛ اما وجهه منفی نیز دارد: انتشار محتوای غیر قانونی، دروغ، شایعات و … بالا می‌رود چرا که سانسور نیز وجود ندارد.

برگردیم به سؤال شما: کیفیت اطلاعات در دنیای متاورس. به نظر من هیچ تضمینی وجود ندارد که در دنیای متاورس داده‌ها از صحت بالاتری برخوردار بوده و با کیفیت‌تر باشند. آنچه مطمئن هستیم این است که حجم دیتایی که تولید می‌شود بسیار بالاتر است.

به ویژه اگر به مالتی‌ورس و زندگی‌های مجازی چندگانه فکر کنیم. معادل آن در دنیای وب 2 می‌شود که امکان تعدد حساب‌های کاربری جعلی در شبکه‌های مجازی اشاره کرد.

* نقبی بزنید به بحث محرمانگی اطلاعات و بیشتر این موضوع را باز کنید.

صمدی‌راد: داده در وب 3 مخدوش‌ناپذیر است؛ ولی در وب 2 مخدوش‌پذیر است و نکتة بعدی اینکه غیر قابل کتمان نیز هست؛ یعنی شما نمی‌توانید رفتار خود را کتمان کنید. این دو ویژگی شاید به سؤال شما به لحاظ شفافیت منجر می‌شود اینکه لزوماً تمیزتر است یا در دسترس‌پذیرتر بودن است لزوماً این نیست؛ ولی این دو ویژگی را در کنار یکدیگر دارد.

* امروز چون رفتار یکدیگر را مشاهده نمی‌کنیم احتمال وقوع بیشتر است.

صمدی‌راد: توئیتر آماری را منتشر کرده بود مبنی بر اینکه یک درصد افراد بیشترین حجم فحاشی‌ها را در توئیتر دارند. اینستاگرام نیز آمار مشابه منتشر کرده بود مبنی بر اینکه 5/1 درصد کاربران هتاکان اینستاگرام هستند. همیشه یک درصد یا یک و نیم درصد افراد کسانی هستند که نرم‌های عمومی را رعایت نمی‌کنند و برای‌شان اهمیت ندارد.

یعقوبی: در متاورس چگونه می‌توان اثبات کرد که این آواتار یا NTT چه هویتی دارد؟ همان‌طور که الان اکانت‌های جعلی در شبکه‌های مجازی وجود دارند در متاورس هم آوارتار‌ها و شخصیت‌های فیک وجود خواهد داشت.

تیم‌هایی در گوگل در حوزه digital asset به شکل خاص روی این موضوع کار می‌کنند تا بفهمند چگونه می‌توانند اصالت‌سنجی کنند که digital asset متعلق به کیست و بر اساس آن فرآیند تصمیم بگیرند. چه کسی می‌تواند این حجم از استفاده در رسانه‌ها را کنترل کند؟ یک سرچینگ قوی‌ای مثل گوگل

* فضای شخصی‌ای که دقیقاً در عالم متاورس ایجاد می‌شود به چه شکل است؟ آیا به یک پیش‌زمینه‌هایی نیاز است آیا امضای دیجیتال ربطی به عالم متاورس دارد یا ندارد؟

صمدی‌راد: برای اینکه دنیای متاورس برای‌تان تقریب به ذهن شود از مثال PS4 استفاده می‌کنم در PS4 گانا و لجندها هر کدام یک ویژگی است که بازیگر یا آن را خریداری می‌کند یا آن را به دست می‌آورد به واسطة اینکه هر کدام از آنها یک ویژگی خاص دارند و معمولاً منحصر به فرد هستند اینها از همان جنس NFTهایی هستند که در دنیای متاورس با آنها مواجهیم.

در دنیای متاورس دو نوع توکن داریم؛ توکن‌های مثلی که تکرارپذیر هستند مثل پول‌هایی که طی یک بازی در PS4 جمع می‌کنیم و یک روش اکانتینگ است. نوع دیگر توکن‌های غیر مثلی است که نماد یک المان غیر قابل تکرار و یکتا و بی‌تا هستند. این فرآیندها مثل لجند یا یک تفنگ یا تکنیک خاصی در بازی NFTهایی هستند که فروخته می‌شوند.

در فضای NFT دچار یک‌هایپ هستیم امروز‌هایپ است؛ چون چیزی که هیچ مبنای اقتصادی و عقلانی ندارد چند صد هزار دلار معامله می‌شود؛ مثلاً عکس منالیزا که میلیون‌ها نمونه از آن وجود دارد فرد سه هزار دلار می‌خرد من حتی پرداخت سه سنت برای عکس NFT که برای آن مجبور هستید هفت الی هشت دلار هزینة تراکنش کنید نمی‌فهمم.

اما آنچه امروز می‌فهمم و یکی از پروژه‌های جدی گوگل است اینکه اثبات اصالت و مالکیت کند در مورد دیجیتال اسدها، مثلاً می‌گوید که این عکس را اولین بار شما بارگذاری کردید بنابراین این متعلق به شماست یا این را از NFT خریداری کرده‌اید و من می‌توانم به واسطة NFT ثابت کنم که این عکس متعلق به شماست.

* تشخیص اصالت برای گوگل به راحتی امکان‌پذیر است.

صمدی‌راد: بله برای گوگل قابل انجام است. تیم‌هایی در گوگل در حوزة digital asset به شکل خاص روی این موضوع کار می‌کنند تا بفهمند چگونه می‌توانند اصالت‌سنجی کنند که digital asset متعلق به کیست و بر اساس آن فرآیند تصمیم بگیرند. چه کسی می‌تواند این حجم از استفاده در رسانه‌ها را کنترل کند؟ یک سرچینگ قوی‌ای مثل گوگل.

میزگرد متاورس

* وقتی از هوش مصنوعی صحبت می‌کنید به مرور عناصر و اهالی متاورس خودشان می‌توانند یاد بگیرند و خلق کنند شبیه ما انسان‌ها. فرض ما بر این است که جهان متاورس ساختاری ارائه می‌دهد که می‌تواند حکمران‌های خاص خود را داشته باشد و از طریق مانیزم‌های شناسایی اجازه ندهد که فیک‌ها افزایش یابند و افراد با رفتارهای درست‌تر باعث تداوم این جهان می‌شوند و به مرور نظام‌ها را تثبیت می‌کنند. از این زاویه به موضوع بپردازید.

صمدی‌راد: به نظر می‌رسد که این ابزار شکل سازماندهی و نهادسازی را تغییر می‌دهد. مبتنی بر ظرفیت‌هایی که در فضای بلاک‌چین داریم شکل جدیدی از سازمان‌ها ایجاد شده‌اند به نام «سازمان‌های خودمختار».

در این سازمان‌ها مجمع عمومی تصمیم می‌گیرد و پرسنل کار خود را انجام می‌دهند و حقوق و کارمزد خود را دریافت می‌کنند؛ اما اینکه چقدر این چابک است و درست تصمیم‌گیری می‌شود ابزارهای مختلفی می‌تواند در این ساختار پیش‌بینی شود که کنترل و واگذار شود؛ اما نکته این است که این روند که سالی یک بار مجمع برگزار و سود و زیان را بررسی کنیم تغییر کرده است و به سمت داعو می‌رود شکل فضای حکمرانی محلی احتمالاً از داعو تبعیت می‌کند ما مدیریت آپارتمان‌مان را مبتنی بر ابزار داعو استفاده خواهیم کرد.

ابزار داعو شکل جدیدی از سازمان‌ها و نهادهاست که رابطة مدیریت و هیئت مدیره که منتخبان مجمع هستند با بدنة اجرایی را حذف می‌کند و مجمع در مورد تک‌تک مسائل و جزئیات می‌تواند تصمیم‌گیری کند.

* در حقیقت با استفاده از ابزار داعو ارتباطات افقی‌تر می‌شود.

صمدی‌راد: بله ارتباطات به یکدیگر نزدیک می‌شود و تصمیمات به فضای دموکراتیک‌تر نزدیک می‌شوند.

بنابراین یک فضای نهادهای تجاری داریم و یک فضای نهادهای مدیریت آپارتمان، محله، شهرک، شهر و … داریم؛ مثلاً در تغییر نام یک کوچه یا محله توسط شورای شهر تهران چقدر نظرخواهی از اعضای آن کوچه اهمیت دارد؟ تقریباً مهم نیست؛ چون شب می‌خوابید و صبح بیدار می‌شوید و متوجه می‌شوید که نام کوچه تغییر کرده است.

آیا بودجه‌ای که برای آسفالت کردن یک خیابان در نظر گرفته‌ایم حاضریم در آن مشارکت کنیم؟ اگر مشارکت می‌کنیم و پول می‌پردازیم و عوارض می‌پردازیم در مورد کیفیت و انتخاب پیمانکار برای آسفالت کردن آن خیابان نیز نقش داریم یا نداریم؟

به این ترتیب می‌تواند توسعه یابد؛ اما در فضای عمومی و یک فضای کلان حکمرانی که قصد داریم به سمت حکمرانی غیر متمرکز پیش برویم معتقدم یک فضای 300 ساله را در نظر بگیریم که فضای کوتاه‌مدتی نیست.

انگیزه دیفای، ارائه سرویس‌های مالی توسط سازمان‌های غیر متمرکز (DAO)است. تعیین این سازمان غیر متمرکز، آن اسمارت کانترکتی است که در یک شبکه بلاک‌چینی همانند اتریوم توسط هزاران نود اجرا می‌شود

امروز بیشترین حجم استارتاپ‌ها در دنیا در فضای داعو جذب سرمایه می‌کنند تا مبتنی بر شرکت و تأسیس شرکت و نهادهای حقوقی. حتماً کم‌کم در حوزة تصمیم‌سازی در مورد ارکان مختلف به آن سمت می‌رویم.

* نقش نخبگان در این بخش چیست؟

صمدی‌راد: دلیگیشن یعنی در فضای بلاک‌چین در قالب یک اسمارت کانترکت می‌توانید حقوق و اختیارات‌تان را به کسی واگذار کنید. می‌توانید در تک‌تک تصمیمات حضور داشته باشید یا تصمیم‌تان را دلیگیت کنید.

نکتة مهم این است که در فضای حاکمیت یک دنیای واقعی داریم، کنترل مرز وجود دارد، امنیت وجود دارد، مراقبت هست، اینها قابلیت واگذاری ندارند؛ منتها بخش بزرگی از دولت می‌تواند به این شکل تعدیل شود.

* آیا می‌توانیم بگوییم نفی حکومت‌ها یکی از زیبایی‌های دنیای متاورس خواهد بود.

یعقوبی: اتفاقاً به این موضوع اعتقاد دارم که دنیا به سمت دموکرات شدن پیش می‌رود؛ بنظر من حکومت‌ها نفی نمی شوند بلکه مدل حکمرانی متفاوت می‌شود. مسائل حکمرانی در چه در سطح سیاسی و چه در سطح اقتصادی می‌تواند غیر متمرکزتر صورت پذیرد. این روند در مباحث مالی تحت عنوان دیفای یا همان امور مالی غیر متمرکز شروع شده است.

انگیزه دیفای، ارائه سرویس‌های مالی توسط سازمان‌های غیر متمرکز (DAO)است. تعیین این سازمان غیر متمرکز، آن اسمارت کانترکتی است که در یک شبکه بلاک‌چینی همانند اتریوم توسط هزاران نود اجرا می‌شود.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آن اسمارت کانترکت را چه کسی نوشته است؟ آیا کسی می‌تواند تصمیمات آن را تغییر دهد؟

مفهومی تحت عنوان توکن گاورننس به وجود آمد. در واقع حق رأی برای تصمیم‌گیری ادامة مسیر یک سرویس را توکنایز کرده‌اند و هر کس دارندة آن توکن باشد می‌تواند در رأی‌گیری شرکت کرده و مسیر سازمان را تغییر دهد. از آنجایی که توکن گاورننس به صورت عمومی قابل دسترس است؛ بنابراین امیدوار بود که تصمیمات کلان دموکرات‌تر اتخاذ شود.

* یکی از چالش‌های دموکراسی آگاهی است. ممکن است آن دموکراسی الزاماً به معنای انتخاب آگاهانه‌تر نباشد؛ مثلاً دموکراسی به جنک رأی دهد در حالی که می‌دانیم بین دو جامعه نباید جنگ بشود و وقتی جنگ بشود ممکن است هر دو نابود شوند.

صمدی‌راد: دموکراسی لزوماً به بهترین تصمیم نمی‌رسد؛ ولی حتماً به بدترین تصمیم نمی‌رسد؛ یعنی ممکن است ما اپتیمم‌ترین انتخاب را در دموکراسی نداشته باشیم؛ ولی مطمئن هستیم که تصمیم غلطی نمی‌گیریم.

متاورس

به لحاظ اقتصادی حتماً یکی از کشورهای مغموم هستیم و از این ظرفیت استفاده نکرده و نمی‌کنیم؛ چون هنوز تکلیف‌مان در فضای رگولاتوری مشخص نیست. فضای رگولاتوری ما در حوزه متاورس فضای تولید و این حرف‌ها نیست؛ بلکه قانون مدنی ما تا قوانین پایینی‌ را تکان می‌دهد.

* کسانی که بیشتر می‌فهمند یعنی نخبگان در اینجا نقش ایفا و زمینه رشد آگاهی را فراهم کنند.

صمدی‌راد: یک اتفاق خوب یا بدی که در دنیای متاورس می‌افتد این است که لزوماً افراد در دنیا حضور ندارند و می‌توانند چند شخصیت داشته باشند. این اتفاق به چند شخصیتی بودن انسان‌ها منجر می‌شود.

* در محور آخر به جوامع الگوپذیر مثل ایران اشاره کنیم؛ چون لاجرم فناوری را می‌پذیرد تا اینکه خودش تولید کند. پذیرفتن این الگوها پیامدهای خاص خود را دارند و چالش‌های مفهومی و فنی به همراه دارند. جامعه‌ای مانند ایران هنگام پذیرش این الگوها با چه چالش‌هایی مواجه می‌شود؟

صمدی‌راد: معتقدم در مورد بقیه چه کاری انجام دادیم در این مورد نیز همان اتفاق می‌افتد.

* قطعاً چالش بیشتر می‌شود.

یعقوبی: شاید مرزها رنگ ببازند. وقتی من بدون توجه به ملیت خود می‌توانم در پلتفرم AaVe که یک مثال از دیفای است سپرده‌گذاری کنم و وام ‌گیرم و در تصمیم‌گیری‌های کلان آن مشارکت ‌کنم شاید این سؤال واقعاً سؤال درستی نباشد؛ چون ما در مورد دنیایی صحبت می‌کنیم که مرزی در آن وجود ندارد.

* درست است؛ ولی جنس آگاهی من ایرانی بر اساس فرهنگ و تبار چند هزار ساله‌ام با فردی که در آفریقا زندگی می‌کند متفاوت است بر رفتار ما تأثیر می‌گذارد.

صمدی‌راد: اجازه دهید این بحث را به چند تکه تقسیم کنیم؛ یک بخش حوزة فناوری است کسانی که در حوزه فناوری حضور دارند دنبال‌کننده نیستند ما به لحاظ دانش فنی یکی از 10 کشور مؤثر هستیم.

حال اینکه امروز کشور دغدغه‌ای برای استفاده از این ظرفیت ندارد موضوع دیگری است. هر فردی با ملیت ایرانی چه در داخل کشور و چه در خارج از مرزها فعالیت دارند جزو 10 کشور مؤثر در این فضا هستند؛ بنابراین ما مسئلة فنی نداریم و اگر اتفاقاتی در دنیا رخ می‌دهد ایرانی‌ها در این اتفاقات نقش دارند.

به لحاظ اقتصادی حتماً یکی از کشورهای مغموم هستیم و از این ظرفیت استفاده نکرده و نمی‌کنیم؛ چون هنوز تکلیف‌مان در فضای رگولاتوری مشخص نیست. فضای رگولاتوری ما در حوزة متاورس فضای تولید و این حرف‌ها نیست؛ بلکه قانون مدنی ما تا قوانین پایینی‌ را تکان می‌دهد.

به لحاظ اجتماعی نیز متأسفانه به جایی اینکه آموزش درست بدهیم و اطلاع‌رسانی درستی کنیم همایش برگزار می‌کنیم در مورد انتقال ملک در حوزة متاورس و بیش از هزار نفر در آن همایش شرکت می‌کنند با ورودی 2 میلیون تومان.

* آیا پیوستن به متاورس یک ضرورت است یا انتخاب؟

صمدی‌راد: برای نسل من خیلی مهم نیست؛ ولی برای بچه‌های ما که با PS4 و Xbox بزرگ شده‌اند یک ضرورت انکارناپذیر است.

یعقوبی: این انتخاب حکمران است که می‌تواند کره شمالی باشد یا کره جنوبی. به نظر من ضرورت است که همگام با دنیا پیش برویم.

* گاهی حکمران تصمیم می‌گیرد و گاهی مردم.

یعقوبی: چیزی مانند طرح صیانت حتماً بحث‌های جدید همانند متاورس را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ وقتی دسترسی مردم به پلتفرم‌های عادی محدود شود قطعاً تجربة کسی که در کرة جنوبی حضور دارد مانند تجربة کسی که در کرة شمالی زندگی می‌کند، نیست.

در مورد اینکه ضرورت ندارد باید بگویم که بله بدون متاورس می‌توان زنده بود کما اینکه هنوز هستیم مثلاً کره شمالی بدون اینترنت و پیام‌رسان و بانکداری اینترنتی زندگی می‌کنند؛ ولی اگر بخواهیم در اقتصاد آینده نقشی داشته باشیم و کشور ثروتمندی باشیم و بین‌المللی باشیم ضرورت است. ولی از طرفی نباید هیجان‌زده و فناوری‌زده رفتار کنیم.

* گاهی صحبت از باید می‌کنیم؛ ولی گاهی فراتر از باید جهان ما را به سمت خود می‌کشد؛ مثلاً اینترنت ما را به سمت خود کشید. آیا در مورد متاورس نیز چنین بحثی مطرح است؟

یعقوبی: این اتفاق در زمان بلوغ خود اتفاق می‌افتد نسلی که به آن دیجیتال نیتیو می‌گوییم منتظر من و شما نمی‌ماند و حتماً به استقبال دنیای جدید می‌رود.

* چقدر چالش‌های مفهومی و فنی خواهیم داشت؟

یعقوبی: به نظر من اختلاف نسلی تشدید می‌شود و عدم زبان مشترک پررنگ‌تر می‌شود، ممزوج شدن این دنیا با دنیای متاورسی به شدت پیچیدگی و چالش ایجاد می‌کند از نظر فلسفی ممکن است انسان‌ها در این دنیا تنهاتر ‌شوند.

این سؤال را باید از جامعه‌شناسان پرسید که آیا اینترنت که انسان را ثروتمند کرد به همان میزان خوشحال‌تر کرد یا نه؟ سؤال بعدی این است که آیا متاورس انسان را خوشبخت‌تر می‌کند یا انسان را تنها‌تر می‌کند؟

* شما چه فکر می‌کنید آیا متاورس انسان را خوشبخت‌تر می‌کند؟

یعقوبی: معتقدم متاورس انسان‌ها را تنهاتر می‌کند؛ وقتی در متاورس اقتصاد شکل بگیرد و درآمد کسب کنید و ارتباطات و تعاملات و به طور کلی تجربة زیستی جدید شکل بگیرد، ممکن است انسان‌ها را بیش از گذشته در دنیای مجازی غرق کند که پیامد آن، تنها شدن در دنیای حقیقی است.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ⁄  5  =  1