خداحافظ و سلام

5سال یعنی 60 ماه، یعنی 1825 روز و یعنی تقریبا 18250 ساعت کاری بر مبنای روزانه 10 ساعت کاری. طبیعی است 18هزار ساعت کار در راس هرم پولی کشور اکر زیاد نباشد کم هم نیست. در این 60 ماه بهمنی می توانست کارهای زیادی بکند و در پایان 5 سال نیز این افسوس را نخورد که چه کارهایی میتوانست و نکرد و چه کارهایی کرد که می توانست انجامشان ندهد.

اما نکته ای که  در این میان از همه بیشتر مطرح می شود آن است که روسای بانک مرکزی در کشور ما بیش از آن که خود منشا تصمیم باشند متاثر از تصمیم هستند و لویاتان دولت در  همواره سایه سنگین تصمیمات خود را بر عملکرد بانک مرکزی گسترده است. به تعبیر دیگر اگر محمود بهمنی در دوره روحانی عهده دار ریاست بانک مرکزی می شود طبعا عملکردی به مراتب بهتر و ساده تر داشت چرا که دولت یازدهم از هم اکنون اعلام کرده  به مقوله استقلال بانک مرکزی احترام میگذارد و قرار است این احترام را عملیاتی کند. اما در دولت نهم و دهم استقلال بانک مرکزی حتی در حد ادبیات مفهومی هم تعریف نشده بود و این بانک در واقع به قلک پول ساز تبدیل شده بود که دولت در هرنقطه که کسری منابع بودجه ای احساس می کرد از کیسه  اعتباری بانک مرکزی خرج می کرد. خطوط اعتباری که همواره یکی از منشا های اصلی تورم بوده است. بنابراین تنها می توان این گزینه را مطرح کرد که "بهمنی" ها در چنین شرایطی خوب است که عطای ریاست را بر لقایش  بخشند اما در عین حال فراموش نکنیم که مسئله بهمنی نیست مسئله "نگاه دولت" به بانک مرکزی است. هر کسی غیر از بهمنی نیز بر کرسی صندلی ریاست می نشست تفاوت چندانی با وضعیت فعلی رخ نمی داد. بنابراین نوک پیکان نقد درباره عملکرد بانک مرکزی را در هر دوره ای قبل از این که به سمت راس هرام این نهاد بگیریم باید به سمت دولت حاکم نشانه رویم.

بنابراین حالا که بهمنی خداحافظی کرده و سیف به بانک مرکزی سلام داده است  رئیس کل جدید باید به این نکته توجه ویژه داشته باشد (که قطعا توجه دارد ) که دولت چگونه و در قالب چه جنس و ابعادی استقلال بانک مرکزی را محترم میشمرد. آیا در تنگناها که استقلال بانک مرکزی ضرورت بیشتری می یابد طوری دیگر رفتار خواهد کرد و  فقط در اوقات خوشی کلام زیبای استقلال را بر زبان جاری می کند یا واقعا تعریفی جامع از استقلال دارد و بر کلام خویش متعهد است.

بر این اساس در سلامی که اکنون سیف به بانک مرکزی و ساختار پولی داده است  لاجرم باید این پیش بینی ها نهفته باشد در غیر این صورت "بهمنی" دیگری بعد از 4 سال(  کمتر یا بیشتر ش چندان مهم نیست) متولد می شود که اگر هم می خواست کاری بکند نمی توانست چرا که اساسا و به معنای واقعی منشاء تصمیم های پولی  او و نهاد تحت ریاستش نبود بلکه وی متاثر از تصمیماتی بود که جای دیگر گرفته می شد.

امید آن است که اعتدالی که اکنون سیف تعریف کرده است بر سه رکن: تعادل، تعامل و عدالت در چهار سال آینده به ترازویی یک کفه و به زیان نظام پولی بدل نشود و اینکه یادمان باشد «چه زود دیر می شود» و «سلام یعنی خداحافظ»
 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  +  42  =  50