ریشه یابی یک بداخلاقی بانکی

1-در تمام ادیان و آداب و رسوم ملتها پایبندی به گفته و قول یکی از مهمترین عناصر اخلاقی شمرده می شود. به عبارتی پایبندی به گفته و قول نه تنهای یک آموزه دینی است بلکه یک قانون «بشر شمول» و شاید هم «موجودات زنده شمول» باشد.

 به تعبیر دیگر اگر ما زبان موجودات دیگر را می توانستیم بفهمم شاید آنها نیز پایبندی به گفته مهمترین اصل اخلاقیشان بود. بارهای شنیده ایم این ضرب المثل را: مرد است و قولش(مرده و قولش). یعنی مرد=قول و گفته اش به روایت دیگر: بشر = گفته اش این تساوی  از نگاه دیگر یعنی اگر کسی که به گفته اش عمل نکند بشر نیست. از سوی دیگر موجودات دیگر نیز به قولشان وفا می کنند.پس بشری که به قولش وفا نکند موجود زنده هم نیست. پس در این صورت اگر ما به قولمان عمل نکنیم بشر نیستیم موجود زنده هم نیستیم پس چه هستیم؟ این بر عهده خواننده است که خود هرچه خواست انتخاب کند.
2-   اما پشت هر بد قولی یک دلیل یا دلایلی قرار دارد. به همین خاطر می گویند حرفی بزن که بتوانی انجام دهی، از نگاه دیگر وقتی کاری را نمی توانی انجام بدهی قولی بیهوده نده.(این ناتوانی می تواند دلایل مختلف داشته باشد از جمله اینکه به گفته ای ایمان نداریم اما قولش را می دهیم وقتی به چیزی ایمان نداریم قول آن را ندهیم) اما چگونه است که برخی در حالی که می دانند کاری را نمی توانند انجام دهند اما قول می دهند.در این باره ضرب المثل های مودبانه و غیر مودبانه بسیاری وجود دارد که خواننده بدون اینکه اراده کند در ذهنش جاری می شود.

3-  هر بدقولی که رخ می دهد یک بند در ارتباط سیستمی کسلیده می شود.ارتباط سیستمی مانند بی اعتمادی فرد به فرد، ناهماهنگی در سیستم چون قرار بوده است که بر اساس قول و تفاهم یک عمل مثبتی در راستای منافع سیستم برداشته شود. پس هر بد قولی یک گام منفی علیه سیستم است.

4- حالا سوال این است که چرا برخی بانکها  در حالی که خود تفاهم نامه نرخ سود را امضا کرده اند اما آن را رعایت نمی کنند ….باقی این نوشتار را خواننده  ادامه دهد…..

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

50  −    =  46