پرهیز از تقابل با سعودیها
بهرغم افزایش تنش و لفاظیهای خصمانه بین ایران و عربستان سعودی در سطوح دیپلماتیك، افكار عمومی و رسانهای و اخیرا هشدار فرمانده نیروی دریایی سپاه در مورد برگزاری مانور دریایی عربستان در محدوده تنگه هرمز، ایران همچنان خواهان پرهیز از تقابل با سعودیها است، چون مساله را گستردهتر از مناسبات دوجانبه، بیشتر مربوط به احتمال بازگشت نظامی آمریكا به منطقه میبیند.
برای مقابله با این وضعیت، سعودیها سیاست دوگانهای در پیش گرفتهاند. نخست، طراحی سیاستهای مستقل و تهاجمی در منطقه، معروف به دكترین سلمان، كه هدف اصلی آن مهار نقش ایران در همه جا در منطقه (سوریه و یمن) و در جهان و با تمامی ابزارهای موجود سیاسی، امنیتی و اقتصادی است. دوم، لابی كردن گسترده در كنگره و اندیشكدههای آمریكایی برای به چالش كشیدن زمینههای مثبت برجام بین ایران و آمریكا. پشتپرده این سیاست سعودیها یك هدف عمیقتر نهفته است و آن اینكه آمریكا در مسیر تقابل احتمالی بین عربستان و ایران به ناچار مجبور به انتخاب عربستان شده و بار دیگر به منطقه كشانده شود. مثلا آنها امید دارند كه آمریكا را به هرنحو ممكن به مداخله مستقیم نظامی در سوریه وادار كنند. یا آمریکا را متعهد به یک اتحاد نظامی نهادینه شده در خلیجفارس كند كه در آن سعودیها رهبری كشورهای كوچك عربی دیگر را بر عهده بگیرند. به همین دلیل، سعودیها برای پایان ریاستجمهوری اوباما لحظه شماری میكنند.
در مقابل، ایران حضور آمریكا در منطقه را به ضرر منافع خود و همچنین امنیت منطقهای در نظر میگیرد. از دیدگاه ایران، حضور آمریكا در منطقه، فراتر از تهدیدات مستقیم امنیتی مثلا در قالب سیاست «تغییر رژیم» و تلاشهای آمریكا برای به حداقل رساندن نقش منطقهای آن، ریشه اصلی گسترش افراطگرایی و شكافهای قومی است. در اینباره، جنگهای آمریكا در افغانستان و عراق به گروههای افراطی و تروریستی بهانههای لازم را برای استخدام نیرویهای جدید برای تداوم «جنگ مقدس» شان با نیروی اشغالگر خارجی داده است. حاصل این امر، چالشهای جدید امنیتی در اطراف مرزهای ایران است كه میتوانند این كشور را درگیر منازعات پیچیده و بعضا ناخواسته كنند.برای مقابله با این وضعیت، ایران هم یك سیاست دوگانه را در پیش گرفته است. نخست، كمك به تقویت حكومتهای ملی و فراگیر در كشورهای دوست مثل عراق و سوریه و بسیج نیروهای سیاسی محلی برای مقابله با جریانهای تروریستی از جمله داعش و القاعده. دوم، تلاش برای گسترش همكاریهای منطقهای به خصوص با بازیگران اصلی منطقه، یعنی عربستان سعودی و تركیه، برای حل مسائل منطقهای. هدف اصلی هر دو سیاست رفع توجیه مداخله احتمالی نظامی آمریكا در منطقه است. البته نباید اشتباه كرد. در این معادله ایران الزاما خواهان نفی یا به خطر انداختن منافع آمریكا در منطقه نیست، بلكه بیشتر خواهان تامین منافع خود در یك قالب چندجانبه و از طریق تثبیت نقش خود و متحدان منطقهای اش بهعنوان یك ضرورت در دستیابی به راهحل جامع برای مشكلات جاری منطقه است. بههمین دلیل ایران هیچوقت خواهان استثنا كردن آمریكا یا عربستان یا هر بازیگر دیگری از مذاكرات صلح سوریه نبوده، چون معتقد است هیچیك از ائتلافهای سیاسی-امنیتی موجود به تنهایی قادر به پیروزی در این بحران چند لایه و پیچیده نیست.این برداشت دقیقا در نوع نگاه وزیر امورخارجه ایران محمدجواد ظریف در پیشنهاد ایجاد یك «مجمع گفتوگوی منطقهای» مشاهده میشود.
دكتر ظریف اخیرا در مورد تنشهای اخیر بین نیروهای دریایی ایران و آمریكا در خلیجفارس میگوید این آمریكاییها هستند كه به مرزهای ما نزدیك شده و امنیت ما را به خطر میاندازند نه ما به مرزهای آنها. این نشان میدهد كه چگونه حس ناامنی از حضور آمریكا در منطقه از نگاه ایرانی تعریف میشود. اكنون در مورد نوع برخورد با سیاست تهاجمی سعودیها دو دیدگاه در ایران وجود دارد. دیدگاه نخست معتقد است که ایران باید مواضع سخت تری نسبت به عربستان داشته باشد، چون در غیر این صورت پیام اشتباه از نقش و قدرت خود به آمریکا میدهد و این میتواند منجر به دلسردی متحدان منطقهای ایران و به تبع تضعیف مواضع منطقهای آن شود.
اما دیدگاه دوم و البته حاكم، معتقد به سیاست صبر و انتظار در برابر سعودیها است. این دیدگاه معتقد است که عربستان اکنون فراتر از ظرفیت استراتژیک و تواناییهای ملی خود در منطقه عمل میکند و چون آمریکا خواهان دخالت نظامی برای پایان دادن به بحرانهای جاری در سوریه و یمن نیست، پس سیاست تهاجمی و جنگ افروزانه سعودیها در این كشورها دوام چندانی نخواهد داشت.در واقع، سیاست كنونی ایران در پرهیز از تنش و تقابل با سعودیها بیشتر با هدف جلوگیری از درگیر شدن یا متعهد كردن كردن نظامی آمریكا در منطقه صورت میگیرد. سیاست اوباما در عدم مداخله نظامی در سوریه و تاكید بر ضرورت مشاركت همه بازیگران، از جمله ایران، در مذاكرات صلح منطقهای، یك تحول استراتژیك در جهت تقویت دیپلماسی چندجانبهگرا در منطقه است. واقعیت این است كه تنها این نوع دیپلماسی میتواند منجر به كاهش تنش بین ایران و عربستان سعودی شود. رئیسجمهور بعدی آمریكا – چه كلینتون چه ترامپ- بهتر است این سیاست آمریكا را ادامه دهد تا از این طریق راه را برای دستیابی به صلح و امنیت پایدار در منطقه فراهم کند.
یادادشت/دنیای اقصاد