سوار بر اسب نوآوری

گفت‌وگو با محمدعلی ترابیان مدیرعامل به‌پرداخت ملت:

وقتی وارد یک کسب‌وکار می‌شوید؛ آن کسب‌وکار ادبیات مخصوص خودش را دارد. اینکه شما تا چه اندازه فهم آن ادبیات را داشته باشید عامل موفقیت شما خواهدشد. وقتی در آن ادبیات نگاه می‌کنید می‌بینید همه این‌ها وجود دارد. فرار کردن از موضوعی که اتفاق می‌افتد چیزی را حل نمی‌کند، ممکن است تاخیر زمانی بدهد اما به نظر من به مرور زمان هزینه‌ها را هم چندبرابر می‌کند/ ما بخش نسبتا خوب مطالعات بازار داریم، هم نظرسنجی و هم بازارسنجی انجام می‌دهیم.

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،روند رو به رشد تکنولوژی در حوزه بانکی و پرداخت با سرعت فزاینده‌ای رو به جلو است. در چنین شرایطی وضعیت نظام‌های پرداخت حساسیت قابل ملاحظه‌ای به خود پیدا می‌کند؛ رقابت با نظام‌های پرداخت جهانی، هزینه‌های ناشی از آن و ریسک‌پذیری‌هایی که در ارتباط با ورود صنایع سخت‌افزاری جدید صورت می‌گیرد همه و همه به گونه‌های مختلف بر این حوزه تاثیرگذار هستند. اهمیت حوزه پرداخت موجب شد تا به سخن یکی از کارشناسان بانکی برویم و از شرایط فعلی حاکم بر این بخش و موارد تاثیرگذار بر آن سوال بپرسیم. محمدعلی ترابیان، هیات‌مدیره شرکت به‌پرداخت ملت معتقد است استفاده از نیروی جوان و باانگیزه و برقراری تعاملات بانکی با دنیا در پیشبرد اهداف پرداخت دو اولویت بسیار مهم است. آنچه در ادامه می‌خوانید صحبت‌های این کارشناسان بانکی در این زمینه است.

 

 
به نظر شما صنعت پرداخت ما تا چه اندازه بالغ شده و اساسا فاصله آن تا بلوغ کامل چه اندازه است؟

با توجه به‌سرعت زیاد تکنولوژی که گاهی مانند سیل می‌آید به ناچار ما هم شکل و رنگ می‌گیریم و کپی‌برداری می‌کنیم. برخی مواقع شکل و رنگی را که می‌گیریم به گونه‌ای است که خودمان هم باور می‌کنیم که ما به همان اندازه صاحب تکنولوزی رشد کرده‌ایم. اما چون بعضی از زیر‌ساخت‌ها را چه به لحاظ فنی و فکر و باور و رویکرد و فرهنگ و چه مسائل حقوقی و قانونی نداریم، درنتیجه ساختار آن را به شکل شرایط خودمان تغییر می‌دهیم. درحال حاضر با توجه به حجم تراکنش‌ها اینطور به نظر می‌رسد که ما در صنعت پرداخت خیلی جلو هستیم و برای مثال حدود نود و چند درصد از پرداخت‌ها به صورت الکترونیک در کشور انجام می‌شود. اما درواقع این تنها شاخصی نیست که بلوغ را نشان دهد بلکه فقط مصرف را نشان می‌دهد.

  سوال همینجا است که این درصد را باز کنیم و تقسیم‌بندی کنیم و ببینیم فاصله آن مثلا در حوزه خرید پایانه با دنیا چقدر است؟ سه بخش کیف پول، خرید‌های اینترنتی و پایانه فروش را در این رابطه مورد توجه قرار دهید و در ابتدا از پایانه شروع کنید.
اولا گفتن اینکه این فاصله چقدر است، کار سختی است و کار کارشناسی می‌خواهد و مطلبی را که در این رابطه می‌گویم بیشتر برداشت شخصی خودم است. ما در پایانه فروش مصرف‌کننده هستیم. حتی در پایانه فروش که ممکن است تا سه، چهار سال دیگر در دنیا رنگ و بوی خود را از دست بدهد ما هنوز با فرهنگ کامل آن مشکل داریم. هم در ناحیه پذیرندگی و هم در ناحیه مصرف‌کنندگی، حتی در موارد بالادستی که مربوط به سوئیچ و نرم‌افزار است نیز به همین گونه هستیم. بر همین اساس تصور من این است که در حال حاضر اصلا به‌صرفه نیست که بخواهید در این زمینه سرمایه‌گذاری کنید چراکه صنعت پرداخت به سمت دیگری حرکت می‌کند.

 

 با اینکه مانور زیادی برای پرداخت با موبایل انجام می‌شود اما مردم همچنان بر عادت قدیم خود هستند و وقتی وارد مغازه‌ای می‌شوند به‌صورت نقد یا با کارت خرید می‌کنند. این حرف شما درست است. در داخل کشور ما تا حد زیادی پرداخت‌ها به این صورت است. فقط ایران نیست که اینطور است؛ حتی در انگلیس که لقب پایتخت پرداخت را دارد هم وضع به همین شکل است. در بحث پرداخت با موبایل فقط پرداخت را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد. در حال حاضر مشاهده می‌کنید که تلفن همراه تبدیل به رایانه شخصی افراد شده وقتی شما چنین ابزاری را که شرایط استفاده از آن روزبه‌روز آسان‌تر می‌شود را در اختیار دارید، بخش‌های مختلف زندگی شما را متاثر خواهد کرد که پرداخت یکی از آن بخش‌ها است.

  دلیل مطرح کردن این بحث آن است که وقتی به اتفاقاتی که در دنیا رخ می‌دهد یا در ایران می‌افتد نگاه می‌کنیم، اینکه ما در جای درستی هستیم یا نه قابل درک نیست،آنچه را که در همین جایگاه هستیم را درست اجرا نمی‌کنیم اما می‌خواهیم به آنجایی که دنیا قرار دارد برسیم. به عنوان مثال، با وجود اینکه ما فاصله زیادی با دنیا داریم می‌خواهیم اپل‌پی و سامسونگ‌پی را اجرا کنیم در این رابطه کمی توضیح می‌دهید؟

البته ما کمی متفاوت هم هستیم. بسیاری از کشورها هستند که علاوه بر این که زادگاه تکنولوژی نیستند دیر هم به عنوان مصرف‌کننده قرار می‌گیرند، اما به‌طور کل دارای شرایطی هستند که می‌توانند آن را در ابعاد مختلف بیاورند و مستقر کنند و ارتباط خیلی راحتی با آن مجموعه داشته باشند. این ارتباط باعث ارتقای آن مجموعه می‌شود. ما در ایران به دلیل شرایط خاصی که داریم، حال تحت عنوان بومی‌سازی یا هرچه که هست، مسیر آن را تغییر می‌دهیم و بعد هم نمی‌توانیم همه خواص فرهنگی آن را با خودش وارد کنیم. البته حرف من این نیست که باید همه خواص آن را بیاوریم اما نباید درش بسته باشد. ما باید ارتباط داشته باشیم، شانس انتخاب داشته باشیم. فرض کنید اگر من با ویزا کار کنم حتی استاندارد و کیفیت کارم، حتی مردمی که از آن استفاده می‌کنند متفاوت خواهند بود. ما این را نداریم، تکنولوژی را آوردیم و بقیه را با ادبیات خودمان کار می‌کنیم. در بعضی جاها نیز به دلایل مختلف شاید ناگزیر باشیم.

  برای این وضعیت پرداخت چه ریسک‌هایی را احساس می‌کنید؟

هزینه‌ها به شکل قابل‌توجهی بالا می‌رود و از طرفی امنیت پایین می‌آید و ریسک بالا می‌رود. دلایل مختلفی هم وجود دارد. شما با هزینه سنگینی امنیت را تامین می‌کنید و با همه این هزینه‌های سنگین، ریسک شما درخصوص کلاهبرداری بیشتر می‌شود. چراکه با آن ادبیات تکنولوژی که گفتم کاملا منطبق نیستید. با مثالی برای شما توضیح می‌دهم، در حوزه پرداخت (payment system)، کدامیک از شرکت‌های پرداخت در ایران از ابتدا تا انتهای کسب‌وکار دارای گواهینامه PCI هستند؟ مگر این گواهینامه پرداخت چه چیزی می‌خواهد بگوید؟ می‌خواهد بگوید مردم حقوقی دارند و شما باید آن حقوق را رعایت کنید، تمام آن ضوابط را می‌گذارند تا آن حقوق دیده و رعایت شود. ما به دلایل مختلف نمی‌توانیم آن را داشته باشیم. نه اینکه پول خرج نمی‌کنیم؛ نه. شاید چندین برابر پولی را که می‌توانیم بپردازیم تا گواهینامه PCI بگیریم، خرج می‌کنیم برای امن شدن و خیلی چیزهای دیگر.

 

از دید من بزرگترین مشکل ما این است که با استاندارد‌هایی که در دنیا کار انجام می‌شود، فاصله داریم و این یکی از چالش‌های بسیار جدی پیش روی ما است و این چه پیامدهایی دارد؟هرچه فاصله بیشتری داشته باشید تعامل شما با دنیا بیشتر صدمه می‌بیند.  بعضی‌ها می‌گویند درحال حاضر خرید را انجام می‌دهیم و مهم این است که 90 درصد از تراکنش‌های ما هم الکترونیک هست و با دنیا هم کاری نداریم، به این چه پاسخی می‌دهید؟

نمی‌شود به این حرف اکتفا کرد و با دنیا تعامل نداشت، حرف من این نیست که باید زیر نفوذ دنیا رفت، حرف من این است که مجبور هستیم با دنیا تعامل داشته باشیم. همه مسئولان رده بالای کشور این نظر را دارند. حتی مقام معظم رهبری هم خیلی صریح در سخنرانی‌های خود به این نکته پرداختند که ما باید با دنیا تعامل داشته باشیم و باید سازوکارش را هم فراهم کنیم. این به معنی آن نیست که ما باید زیر نفوذ آنها باشیم و هر چیزی که آنها می‌گویند را قبول کنیم. نکته خیلی عجیبی که این دیدگاه به وجود می‌آورد این است که درواقع باعث می‌شود که یک بازار جدید ایجاد شود. برخی بر تمرکزگرایی تاکید کنند و خود بازار انحصاری برای برخی را کلید بزند و شرایطی ایجاد می‌شود که سوءاستفاده هم در آن هست.

 

ببنید شما هرکاری که بخواهید انجام بدهید و هر فضایی را بخواهید باز بکنید، عده‌ای هستند که بلافاصله به این سمت می‌روند که در این فضا چگونه می‌شود از طریق کانال‌های فرعی پول‌های کلان به دست آورد. اما اینکه به‌واسطه ترس از این موضوع، وارد آن نشویم کار درستی نیست. بلکه باید وارد آن بشویم. بحث ترس نیست، بحث هزینه‌های اجرای دو دیدگاه است که هر کدام از این دیدگاه‌ها پیامدهایی دارد، خرید‌های الکترونیک که انجام می‌شود، یا پایانه فروش است یا موبایل و اینترنت است و با آن مشکلی هم نداریم، خیلی‌ها هم که از بیرون نگاه می‌کنند، تایید می‌کنند که این نظر درست است، اما همین که به شبکه پرداخت نگاه می‌کنیم و چالش‌هایی وجود دارد که بخصوص در ارتباط با اتصال به دنیا این چالش‌ها بیشتر به چشم می‌خورد. هر رویکرد و تفکری را که داشته باشید پیامدهای مثبت و منفی دارد، اگر نگوییم منفی بهتر است بگوییم غیردلچسب.  اما در بسیاری از موارد این پیامدها را منفی می‌دانند، مانند سرمایه‌گذاری زیادی که روی پوز می‌شود، این‌ها همه ناشی از این دیدگاه است.

من نظر خودم را می‌گویم و آن هم این است که صرف اینکه بگوییم ریسک یک کار بالا است، به این معنی نیست که نباید آن را انجام داد. من چنین باوری ندارم. ببینید ما یک راهی را اجبارا باید برویم و می‌دانیم که ریسک‌های بالایی هم دارد، هنر ما شناسایی و مدیریت آن ریسک‌ها است. برای آنکه بتوانیم ریسک‌ها را به درستی اداره کنیم ابتدا باید آنها را به درستی بشناسیم، برای آنها راهکار پیدا کنیم و مدیریت کنیم. بعضی جاها هم باید پیش‌بینی کنیم و هزینه آن را پرداخت کنیم.

  مشکل این است که آن تیزهوشی و هنر در این جا وارد نمی‌شود. به عنوان مثال، 5 میلیون پوز داریم که 30 درصد از آن یعنی یک‌میلیون و 500 هزار از آن تراکنش ندارد، یعنی غیر فعال است، اما در عین حال نمی‌توانیم آنها را جمع‌آوری کنیم. این بخشی از بازار پرداخت است، مجبور هستیم بداخلاقی‌ها را شاهد باشیم و بعضی از ریسک‌ها را بپذیریم و این هزینه‌ها کم هم نیست در ضمن اینکه ممکن است انحرافات مدام نیز تشدید شود.

وقتی وارد یک کسب‌وکار می‌شوید؛ آن کسب‌وکار ادبیات مخصوص خودش را دارد. اینکه شما تا چه اندازه فهم آن ادبیات را داشته باشید عامل موفقیت شما خواهد شد. وقتی در آن ادبیات نگاه می‌کنید می‌بینید همه این‌ها وجود دارد. فرار کردن از موضوعی که اتفاق می‌افتد چیزی را حل نمی‌کند، ممکن است تاخیر زمانی بدهد اما به نظر من به مرور زمان هزینه‌ها را هم چندبرابر می‌کند.

                                        
 

به نظر شما به عنوان مدیرعامل شرکت به پرداخت و یکی از ارکان نظام پرداخت که شرایط را درک کرده‌اید انتخاب راه میانبر خیلی مهم است.
من این را راه میان‌بر نمی‌دانم. دیدگاه و چشم‌انداز من باید مشخص باشد و بر این اساس روش و نقشه درستی را انتخاب کنم. حرف شما را هم قبول دارم که تنظیم یک نقشه درست که بتواند من را از وضعیت A به وضعیت B برساند، هنر است. این چیزی است که کارشناسان ما خیلی کم دارند، حتی در سطح مدیریت هم کم داریم. حالا هرچه قدر این هنر را بیشتر داشته باشیم با هزینه کمتری آن نقشه را تهیه خواهیم کرد. آن چیزی که این کار را سخت می‌کند این است که زمان مشخص نیست، شرایط فعلی چه زمانی پایان می‌یابد و ما می‌توانیم به نقطه B مهاجرت کنیم. من با صحبت‌های شما به این شکل همراه می‌شوم که آن نقطه B که من می‌خواهم تعریف کنم، همه را من نمی‌سازم، شرایط محیطی هم تاثیر زیادی دارد، به خاطر همین هم است که زمانبندی آن را سخت می‌کند و به این دلیل مدیریت سخت می‌شود، مدیریت خوب و درست در حال حاضر و در این شرایط  کار سختی است.

شما باید آن B را با این پیش‌فرض تعریف کنید که همواره باید مراقب آن باشید چراکه ممکن است با توجه به شرایط زمانی تاثیراتی در آن رخ دهد. آن نقشه‌ای هم که درست کردید باید از نظر عملیاتی قابل اجرا باشد، با استعداد و توانمندی و شرایط محیطی سازکار باشد و در صورت تغییر شرایط محیطی بتوان آن را اصلاح کرد. نکته آخر هم اینکه من وقتی B را ترسیم می‌کنم، هدف قرار می‌دهم حتی اگر 20 واحد هم به جلو بروم باز هم موفق بودم چراکه درجا نزدم.

  اگر با وجود مشخص شدن آن نقطه مجبور باشید مثلا 10 سال در یک نقطه بمانید چه می‌کنید؟

من برای خودم تعریفی دارم، ببینید هرچقدر ارتقا بدهید برنده هستید، بدترین حالت این است که درجا بزنید. ما در حال حاضر در خیلی از جاها درجا می‌زنیم و خیلی از جاها حتی به عقب می‌رویم. این همان چیزی است که شما اسمش را می‌گذارید رقابت ناسالم. شرایط بازار و بازی‌هایی که به قدری بد است که باعث می‌شود درجا بزنید. حرف من این است که هر چند قدمی که به سمت جلو برداریم خوب است.

  من فرض می‌کنم شما با درک اخلاقیات،به بازار و به ذی‌نفعان‌تان متعهد هستید، از سوی دیگر وضعیتی دارید که مجبور هستید با این اکوسیستم حرکت کنید، یکی هم اکوسیستم جهانی است که شما باید به ناچار به یکدیگر بپوندید. اما زمان پیوستن به جهان مشخص نیست، شما باید همیشه آماده باشید، اینجا است که آن نقشه راه مهم است، در این رابطه چه نظری دارید؟

اولین موضوع باور است. کاری که من می‌توانم برای خودم و سازمانم بکنم این است که اول خودم به این باور ایمان داشته باشم، بعد هم این باور و تفکر را در تشکیلاتم جا بیاندازم، دومین قدم هم این است که سطح تکنیکی افرادم را بالا ببرم، حتی به قیمت هزینه کردن، باید آنها را بالا ببرم تا بتوانم مانند دنیا کار کنم. سومین کاری را که باید بکنم درک درست از بازار و به‌کارگیری ظرفیت‌ها است. به‌هرحال این بازار که بی‌ظرفیت نیست، همه ظرفیت‌ها هم که فنی نیست، ظرفیت‌هایی مانند ظرفیت اجتماعی، فرهنگی و حتی هنری. با وجود اینکه تازه به به‌پرداخت آمده‌ام و هنوز نقشه راه خودم را شکل نداده ام اما سناریو آن را در ذهنم دارم. شاه‌بیتی که در سناریو من وجود دارد، تعامل با دنیا است و فکر می‌کنم آینده حرفه‌ای من بستگی به همین تعامل دارد. پرسنل شرکت باید مثل دنیا فکر کنند، هم باید درک درستی از دنیا وجود داشته باشد و هم درک درست از ظرفیت‌های داخلی. این‌ها خیلی مهم است.

اما نکته‌ای که وجود دارد این است که شاید با توجه به شرایط حاکم سقف به پرداخت همین باشد، حالا باید چه کرد؟
خوشبختانه ما در به‌پرداخت ظرفیت داریم. بیشترین ظرفیت ما همین جوانان خوش‌فکر هستند، بحث دوم کار با دانشگاه است، بحث سوم پیدا کردن شریک تجاری خوب بیرونی است که بتوانیم با او کار کنیم و تعامل داشته باشیم. اما آن قسمت سوال شما که می‌گویید بازار شما اشباع می‌شود و بعد از آن چه می‌کنید؟ اولا من به این اعتقاد ندارم که بازار ما اشباع شده است، اگر من در حال حاضر 900 هزار پایانه در بازار دارم، خوب هدف دارم و می‌دانم که به چه هدفی می‌خواهم برسم و بعد از آن هم باید بازار را دوباره سازماندهی کنم، توجه کنید که سازماندهی بازار برای من هدف است باید مرتب مراقبت کنید. سازوکارها را با نیاز‌های مردم سازماندهی کنید.

  به نوآوری چقدر فکر کرده‌اید چون آینده بازار به نوآوری‌های آن بستگی دارد؟
وقتی از جوانان حرف می‌زنم فقط به ایده و خلاقیت فکر نمی‌کنم، وقتی من با جامعه جوان زندگی کنم توسعه بیشتر و بهتری خواهم داشت. شاید باید این موضوع را به این شکل بیان کنم که در جامعه جوان، افت‌وخیز و به همراه آن خلاقیت بیشتر است. اینکه به کجا برسم، در حال حاضر با شرکت‌ها و تشکل‌های جوان صحبت می‌کنم. الزام هم این نیست که حتما شرکت داشته باشند، یعنی اگر گروهی کار می‌کنند کمک‌شان می‌کنم تا شکل بگیرند حتی اگر به این قیمت باشد که محصول آنها را بخرم بدون اینکه استفاده کاربردی برای من داشته باشد. سعی می‌کنم شکلی از همکاری را با آنها داشته باشم، آخرین قدم هم این خرید سهام است. سیاست من خیلی رفتن و شراکت کردن با این شرکت‌ها نیست. اولین چیزی که به دنبال آن هستم این است که آنها تشکل پیدا کنند تا بتوانند با من کار کنند.

منظور از تشکل در اینجا چیست؟
منظورم ایجاد زمینه مناسب برای شکل‌گیری تیم‌های کاری منسجم از جوانان باانگیزه می‌باشد، فراهم کردن میدان‌های واقعی برای عرضه شدن جوانان و توانایی‌های آنها. باید این را بپذیریم که در حال حاضر این جوانان هستند که بسیار اثر گذارند، حتی پدر و مادرها هم از دیدگاه‌های آنها متاثر هستند. بنابراین این یک راهبرد است و من باید به جوانان توجه کنم چون یک نسل دیگر را هم با خود دارند. حتی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی را داریم که متاثر از نوه‌ها هستند مخصوصا در زمینه استفاده از تکنولوژی. ما در حال حاضر جوان‌سالار هستیم و باید از این مزیت استفاده کنیم، در طراحی محصول و کلا در همه زمینه‌ها به آنها توجه کنیم.

برای عملیاتی کردن این ایده‌ها، چه کردید؟
می‌توانم به شما بگویم که اگر به میانگین سن مدیریتی در شرکت ما نگاه کنیم کمی بیش از 30 سال است و ریسکش را هم پذیرفتم و این یعنی اعتماد کردن. دوم اینکه مطالبی را مطالعه می‌کنم که جوانان مطالعه می‌کنند. بحث سوم این است که شرکت‌هایی را برای همکاری انتخاب می‌کنم که جوان هستند، البته این به این معنی نیست که با افراد مسن کار نمی‌کنم، آنها هم محترم هستند و در بسیاری موارد می‌توانند کمک‌کننده باشند. از افراد میانسال و مسن هم استفاده می‌کنم. اما در جای خودش. استفاده از جوانان را به این دلیل عرض می‌کنم که محیط را شاداب می‌کنند، از طرفی جوان تجربه‌گر است، فردی که در میان سالی است اگر شکست بخورد به سختی بلند می‌شود، ریسک‌پذیری کمی دارد، اما جوان اینطور نیست.

 

 در بخش موبایل چه راهبردهایی وجود دارد؟
یکی از راهبردهای ما توسعه زیاد محصولات موبایلی است و اینکه در چند ماه آینده بتوانیم محصولات خوبی را روی موبایل ارائه بدهیم و بتوانیم با محصولات موبایلی با مردم ارتباط خوبی برقرار کنیم. سیاست ما این است که ظرف چند ماه آینده در حوزه موبایل یک فضای توسعه باز داشته باشیم که تولیدکنندگان محصولات موبایلی به‌راحتی در این فضا محصولات خود را توسعه داده و عرضه کنند.
خیلی هم به چشم درامد به آن نگاه نمی‌کنیم. اگر کسی این محصول را داشت من اسم و برند و پلتفرمم را می‌گذارم که هم او منتفع شود و هم ما بتوانیم در کنار او به لحاظ مادی و معنوی سود ببریم و امیدواریم در شش‌ماهه دوم به این نقطه برسیم.

 

 نکته مهم در این بحث سرمایه‌گذاری در برندینگ و تبلیغات است که روش‌های درست تبلیغات است، این یکی از چالش‌های پیشروی شما هم است. چه فکری برای آن دارید؟
مردم ما در حال حاضر تبلیغات زده شدند، به دلایل مختلف آن توقعی که از اثرگذاری تبلیغات داریم، برآورده نمی‌شود. با وجود اینکه شرایط اقتصادی خاصی داریم که خیلی هم رو به رونق نیست اما بسیاری از دوستان باز هم این کار را می‌کنند. این باعث شده که بسیاری از بخش‌های تبلیغاتی برای اینکه درآمد داشته باشند به سراغ گروه‌های خاصی مانند بانک‌ها، بیمه‌ها یا شرکت‌های خودروساز می‌روند. اتفاقا نوآوری در تبلیغات هم موضوع مهمی است، نمی‌خواهم بگویم ما دست به کار خاصی زدیم و نوآوری خاصی داشته‌ایم، اما درحال کار کردن و مذاکره کردن هستیم تا از خلاقیت گروه‌های حرفه‌ای در زمینه تبلیغات بهره بگیریم. عرض کردم به نظر من مهم‌ترین چیز این است که مردم تبلیغات‌زده هستند و اینجا است که تبلیغات به ضدخودش تبدیل می‌شود.

تا چه اندازه می‌شود در تبلیغات از big data استفاده کرد؟ چرا که حفظ مشتریان قدیم بهتر و راحت از جذب مشتریان جدید است، با جمع‌آوری داده‌ها چطور در این راستا از آنها استفاده می‌کنید؟
ما بخش نسبتا خوب مطالعات بازار داریم، هم نظرسنجی و هم بازارسنجی انجام می‌دهیم. یکی از موضوعات مهم نگهداشت مشتری است، ما طرحی در رابطه با نگهداشت مشتری داریم که نزدیک یک سال است طراحی شده و درحال پیاده‌سازی آن هستیم، اما تعاریف و معانی بعضی از واژه‌ها در حال تغییر است.

 

 جمع‌بندی صحبت‌هایتان را هم بفرمایید.
درخصوص میزان بلوغ در صنعت پرداخت، با وجود هجوم سیل‌آسای تکنولوژی به کشور به‌دلیل عدم به‌کارگیری صحیح ابعاد مختلف تکنولوژی ما با بلوغ فاصله داریم. راه برون‌رفت از این وضعیت و رسیدن به بلوغ نسبی، داشتن تعامل سازنده با دنیای توسعه‌یافته است در حوزه پرداخت با موبایل به دنبال فضای مناسبی برای تسهیل در تولید محصولات مختلف و توسعه کسب‌وکارهای جدید روی موبایل هستیم. در بحث توسعه کسب‌وکار در شرکت به پرداخت سیاست ما میدان دادن به جوانان با انگیزه و ترکیب آنها با نیروهای باتجربه و جاافتاده است، همچنین ارتقاء روابط با محیط‌های علمی و تحقیقاتی جزء راهبردهای اصلی شرکت بوده و شناسایی و به‌کارگیری ظرفیت‌های بازار و در صورت نیاز باز سازماندهی آن مبتنی بر نیازهای مردم نیز در دستور کار است. در حوزه تبلیغات سیاست به پرداخت ملت اطلاع‌رسانی صحیح، بموقع و گسترده همراه با ارائه دلنشین مطالب به مخاطب با استفاده از روش‌های نوآورانه تبلیغاتی است، برند به‌پرداخت ملت در ذهن مردم باید دقت، سرعت و امنیت را تداعی کند.

انتهای پیام

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  ×  4  =  4