ضرورت تغییر ماموریت بانک ها
گفت و گو با عبدالحمید منصوری پیشکسوت بانکداری الکترونیک:
حاکمیت دولتی در بانکداری ما حاکم شده است و با وجود اینکه بخش خصوصی از سال 80 وارد سیستم شده اما هنوز هم به بخش دولتی وابسته است و خصوصی مطلق نیستند./ اینکه ما براساس تعداد تراکنش پول بگیریم این جو ایجاد میشود که میزان تراکنش خود را افزایش دهیم و برای این کار حتی جایزههای نفیسی را تعیین کنیم و در این شرایط ما پمپاژ تراکنش را در سیستم میبینیم.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،تغییر ماموریت بانکها چالش اصلی بر سر راه حوزه بانکداری محسوب میشود. با وجود تغییرات گستردهای که در سطح بینالمللی در نوع فعالیت بانکها صورت گرفته است بانکهای داخلی هنوز هم از ضعف گستردهای در حوزه پیشبرد اهداف و اقدامات خود برخوردار هستند. تغییر و اصلاح مدل کارمزد از جمله مواردی است که در سالهای اخیر تلاش زیادی برای تغییر مدل آن صورت گرفته است با اینحال سیستم بانکی مربوط به این بخش هنوز هم با مشکلات زیادی همراه بوده و به اندازه کافی روان نبوده است کارشناسان این ضعف را ناشی از فرهنگ سنتی نامطلوب و ناکارآمد حاکم بر بانکداری میدانند که میراث گذشته در این حوزه بوده و هنوز هم نتوانسته تغییر مطلوبی را در راستای ارتقای این صنعت ایجاد کند. آنچه در ادامه میخوانید نظرات کارشناسانه جناب عبدالحمید منصوری، پیشکسوت حوزه بانکداری الکترونیک که به تفصیل به این موضوع پرداخته است.
یکی از دلایلی که ما محورهای بحث امروز را برای این شماره انتخاب کردیم، به دلیل بیروح شدن همایش بانکداری اسلامی است به این خاطر که از شبکه بانکی خارجشده است و هیچ کاری برای اینکه به سمت بانکها برود انجام نداده است. نظام مدلهای کارمزدی در جهان بهعنوان یکی از موضوعاتی است که نیاز امروز بانکهای داخلی است تا به آن پرداخته شود. به نظر شما الآن اگر بانکی به سمت نظام کارمزدی بخواهد برود به چه مولفههایی نیاز دارد و مقدمات انجام این کار چیست؟ آیا در این زمینه مدلهای کارمزدی چیست؟ اگر اطلاع دارید در ارتباط با مدلهای کلان کارمزدی صحبت کنید؟
ضمن عرض تشکر، من بهعنوان کسی که ابزارهای الکترونیک برای بانکها طراحی و پیادهسازی میکنم، سال 1375 که با پدیده تولید سامانه برای بانکی ماموریت پیدا کردم یک نگاهی بر مدلهای جهانی داشتم تا ببینم چه فعالیتهایی را انجام میدهند در آن زمانی در بانکی در انگلستان به نام میدهند بانک وجود داشت و آن بانک به نسبت آن زمان دستگاههای پیشرفتهای داشت زمانی که به سیستم آن بانک نگاه کردیم از همان زمان تفاوت عمده بانکداری خودمان را با بانکداری غرب متوجه شدم و دیدم ما تمام تلاشمان برای جذب منابع و سود منابع و فروش منابع برای مصارف است، به این معنا که سپرده بگیریم و پولی که به دست میآوریم را با هزینهای بخریم و سپس بفروشیم و بحث کارمزد در سیستم ما اصلا عددی نبود.
بهاینترتیب که در مواردی مانند دریافت دستهچک و سایر سرویسهای دیگر یک رقم بسیار کوچکی از شما میگیرند و اصلا سرویسها چون بحث منابع نهادینهشده بود و سیستم بانکی با مشکل مواجه شده و روان نیست شاید به همین خاطر است که منابع را در قالب مصارف میآوریم این مصارف باید بازگشت داده شود و تمام درآمد بانکها یا اکثریت آن حاصل مصارف و یا همان تسهیلات است و اگر این گردش در آتی خوب انجام نشود بانک با مشکل مواجه میشود و برای اینکه بتواند سود سپردهگذاران را بکند مجبور است نرخهای aggressive بدهد. بعد از این به داخل نظام پرداخت آمدیم، نظام پرداخت که حتی سنت دنیا هم نظام پرداختش بر محور کارمزد از مغازهدار یا فروشگاه میچرخد. ویزا، مسترکارت و غیره هم بر این مدل که یک مدل سنتی در این حوزه حاکم است. این موضوع را هم که در بدو پیدایش بانکداری الکترونیک در کشور ایجاد کردیم براساس فرهنگ رسوب بیشتر این را هم حذف کردیم و بهجایی رساندیم که شرکتهای ارائه سرویسهای پرداخت امروزه به بعضی از بانک پیشنهاد ارائه دستگاه مجانی در فروشگاه را میدهند به این شرط که منابع این فروشگاه به داخل بانک بیایند.
*شرکتهای ارائهدهنده خدمات پرداخت از این پیشنهاد به بانکها چه سودی میبرند؟
شرکت بر مبنای نگرش کارمزد پیش میرود و بانک اینطور میگوید که از میزان کارمزدهایی که در این فروشگاه نصیب تو میشود من به میزان مشخصی سهم میبرم بانک هم چون منابع زیاد دارد را بر مبنا و محور کارمزدی شرکتهای PSP را به این سمت برده است.
*پس کسبوکار و مدل قراردادی پرداختیها هم عوض شده است؟
بله تا حدودی عوض شده است و شرکتهای فعال در این حوزه حاضر هستند که در هر بانکی بابت بازاریابی که این دستگاه کارتخوان در فلان فروشگاه باشد و حساب واریز آن در فلان بانک باشد، بابت این ارائه سرویس هزینهای را میگرفت و درحال حاضر نزدیک به سه ماه است که ما با پیشنهاد چند شرکت PSP مواجه شدهایم که به بانکها پیشنهاد دادهاند که ما ماهی این میزان را که از قبل نمیگیریم و این موضوع به خاطر آن است که شاپرک بابت تراکنشهم به PSPها پول پرداخت میکند.
*بهاینترتیب کارمزدی را که قرار بود از پذیرنده بگیرد از این پس از بانک پذیرنده میگیرد؟
بله دقیقا همینطور است.
*پس عدد آن در این شرایط قابلتوجه شده است.
عدد آن را بهطور دقیق محاسبه نکردهام اما بله قابلتوجه شده است.
*در این شرایط عدد PSP حتما بهصرفه شده است که حاضر هستند چنین اقداماتی را انجام دهند.
بالاخره چون در PSP بحث رسوب زیاد مطرح نمیشود، محور کارمزدی حاصل شده است چون مدل کارمزد بر مبنای هر تراکنش است و برای اینکه تعداد تراکنشها را بالا ببرند، اقداماتی از این قبیل را انجام میدهند و نمیتوان گفت که این مدل درستی است اما یک مدل کارمزدی است که شرکتها عرضه و تقاضای خودشان را خودشان تامین میکنند و به بانکها میگوید که بهجای اینکه از هر تراکنش ببینم چه میزان سود به دست من میرسد من این وضعیت را بالانس میکند و به بانکم بگوید که من بهعنوان مثال ماهی 30 تومان بابت بازاریابی را از شما نمیگیرم.
* در این شرایط امکان تقلب بیشتری وجود دارد، درست است؟
اینکه ما براساس تعداد تراکنش پول بگیریم این جو ایجاد میشود که میزان تراکنش خود را افزایش دهیم و برای این کار حتی جایزههای نفیسی را تعیین کنیم و در این شرایط ما پمپاژ تراکنش را در سیستم میبینیم چون ما میبینیم که مدل بهگونهای طراحی شده است که بهعنوان مثال بهجای اینکه یک تراکنش 10 هزار تومانی بزنیم برای افزایش میزان تراکنشهای خود دو تراکنش 5 هزار تومانی میزنیم.
* در این زمینه گفته میشود که در سوئیس مدلی طراحی شده است که خودش کار توزیع را هم انجام میدهد.
بله، درعینحال که این موضوع یک ضرری را هم به سیستم وارد میکند به این خاطر که بار و حجم سیستم و ترافیکها را زیاد میکند ولی مدل وجود یک کارمزد در هرجایی که بشود پولی را برداشت کسبوکار و بیزینس را دنبال میکند. حالا مدل چیز دیگری است و دوست دارد که تعداد این فعالیتها را بیشتر کند به این خاطر که درآمد بیشتری داشته باشد.
* در این شرایط دو اتفاق افتاده است، قبلا به پذیرنده میگفتند که پوز رایگان در اختیار تو میگذاریم این درحالی است که در شرایط کنونی به بانک هم میگویند که ما پولی از تو نمیخواهیم و بدون پول آن را نصب میکنیم.
بله، دقیقا همینطور است. پس نقش سیستم بانکی در غرب عمدهترین درآمدش از کارمزدهای ارائه خدمت است و این فرهنگ رسوبمحور ما بهگونهای شد که فرهنگ سپردههای ما که تقریبا بعد از انقلاب تغییر کرد چراکه تا قبل از انقلاب ما خیلی سپردههای بلندمدت نداشتیم و طوری شد که متوسط سن سپردههای ما 4 ساله شد و تمام بانک به سمت سپردههای 4 ساله و 5 ساله رفتند و با سیاستی که اتخاذ شده این روند درحال برگشتن است و نزدیک به دو سال است که نرخها بهصورت رسمی تعیین شده است، بالاخره ما یک بانکداری غیررسمی هم داریم و نوعی تکامل در سیستمها درحال وقوع است. پس مدل بانکداری دنیا روی محور کارمزد میچرخد. سودها آنقدر پایین است که مردم بابت سرمایهگذاری و دریافت سود به بانک زیاد مراجعه نمیکنند بهاینترتیب وقتی نرخ سود پایین میآید رونق صنعت بیشتر اتفاق میافتد.
*به نظر شما چرا ماموریت بانک در کشورهای دیگر تغییر کرده است و وظیفه بانک دیگر تامین و تخصیص منابع نیست.
چرا این وضعیت هم وجود دارد، تفاوتی که این دستگاهها با سیستم بانکی ما دارد این است که قیمت پول در کشورهای دیگر معقول است.
*نه در این زمینه میتوان گفت که قیمت پول را عرضه و تقاضا تعیین میکند و زمانی که عرضه و تقاضا زیاد باشد خودبهخود قیمتها بالا میرود الان چرا نرخ سود ما بالاست این به خاطر تقاضای زیاد ما در این حوزه است.
در اینجا این سوال پیش میآید که چرا تقاضا زیاد است.
*تقاضای زیاد میتواند هر دلیلی داشته باشد.
میتوانیم در این زمینه مثال بزنیم بهعنوان مثال اگر بانک مرکزی بدهکار شود باید 34 درصد بدهد. شما اگر به دلایلی نیاز داشته باشی و کسری پول داشته باشی حاضر هستی تا 32 درصد این میزان را بهصورت غیررسمی بخرد اما این 34 درصد را پرداخت نکند. در این شرایط فرهنگی حاکم میشود که به دنبال آن نرخ جذب منابع ما بالا میرود و زمانیکه این اتفاق بیفتد درآمدها چون کارمزد نیست باید این پول را بالاتر از این میزان بفروشد و به این خاطر تسهیلات بالا میرود.
*این موضوع قابل درک است به این معنا که چون تقاضا زیاد است و عرضه کم است، چنین شرایطی ایجاد میشود و ما پول کمتری را برای عرضه داریم، به این خاطر کمتر به سمت بانک مرکزی پیش میرود در این شرایط عدهای دلال میشوند پول را ایجاد و با 32 درصد میدهند.
نکتهای در اینجا وجود دارد به نظر شما آیا میزان تراکنشهای ما در سیستم کم شده است؟
*این را شما باید بدانید؟
طبیعی است که در این زمینه رشد داشتهایم و این بهخاطر افزایش میزان نقدینگی ما است که افزایش پیدا کرده است. پس اگر در این شرایط مدل درآمدی بانک کارمزدیتر بود، شرایط بهتری حاکم بوده است.
*به نظر من باید تغییر در تعداد تراکنشها را وابسته به تغییر رفتار مردم بدانیم.
شاپرک در این زمینه آمار رسمی را ارائه کرده است به این خاطر هیچ حرفی در آمار ارائهشده وجود ندارد. رشد داشتیم در این زمینه و این بهخاطر افزایش میزان حقوق است که موجب شده درآمدها بیشتر شده باشد.
*بله درآمدها رو به رشد است اما شاید بهخاطر افزایش میزان تورم نتوان این میزان رشد تورم را در این حوزه تاثیرگذار دانست.
ظاهر آمارها این را نمیگوید آمار منتشرشده از سوی شاپرک این را نمیگوید و این بهخاطر این موضوع است که ما رشد استفاده داشتهایم و شعب ما کمتر شده است اما رشد تراکنشهای ما بیشتر شده است. از مصرفکننده ما کارمزد نمیگیریم و این مشکل اصلی ما است.
*شاید یکی از دلایل این وضعیت آن است که ماموریتهای بانکی ما تغییر نکرده است و ما همان ماموریتهای قدیم را داریم.
این شاید بهعنوان یکی از دلایل آن باشد به این خاطر که ما فرهنگ بانکداریمان سنتی است، کارمزد در کشور ما کمتر دیده شده است
*باید به این موضوع هم توجه کرد که کیک ما هم بزرگ بوده است درحالیکه این کیک کوچک دیده میشود.
این کیک کوچک دیده نشده است.
*اما در خیلی از کشورها که نزدیک به دو هزار بانک دارند، این کیک کم و کوچک نیست. اما در اینجا همه به مدل قدیمی قبل چسبیدهاند.
اینجا هم بالاخره مردم در یکزمانی که مربوط به اوایل انقلاب میشد با یک مدل خاصی از سیستم بانکی برداشت میکردند. مردم در آن زمان بیشتر پول خود را بهجای بانک در خانهها نگهداری میکردند و هنوز هم این وضعیت است. این را میتوان از میزان ارزی که بانک مرکزی میفروشد اما حواله نمیشود، فهمید.
*مردم چون خیلی احساس خطر میکنند اینها را در بانک میگذارند.
سود ارزی ما خیلی به سیستم ارزی بینالمللی متصل است و یک یا دو درصد فرق دارد.
*بله اما بسیاری از افراد بهعنوان مثال دلارهایی که دارد را سپردهگذاری کرده است، بانک هم دلاری از فرد سپرده گرفته است.
خیلیها این کار را نمیکنند به این معنا که اسکناس دلار ارز را در هرجایی و بهآسانی نمیتوان تامین کرد.
*بانکهای ما در این زمینه خیلی به آینده فکر نمیکنند.
شرایط فعلی نشان میدهد که مردم به این بانکها در آینده هم فکر میکنند و خیلی از افراد زمانیکه پول و دلارهایشان زیاد میشوند، پول خود را به کشورهای دیگر منتقل میکنند. مدل کارمزد و سیستم بانکداری در دنیا درآمد اصلیاش برای سرویس کارمزد است و نکتهای که وجود دارد سیستم بانکداری در آنجا با ارائه تسهیلات خرد درگیر نمیشود. بهعنوان مثال یک رابطهای بین کارت و سازمان ارائهدهنده خدمات بانکی وجود دارد که در این شرایط مشتری حضور بانک را احساس نمیکند با وجودی که اعتبار این موسسات را بانک تامین میکند. بانک تنها در شرایطی درگیر میشود که طرف بدحساب باشد و در این شرایط نیاز به اعتبارسنجی بانک احساس میشود ولی بانک خود را درگیر عملیات کوچک نمیکند.
*در انگلیس این مدل فرق میکند و مردم کمتر از کارتبانکی استفاده میکنند.
درست است اما شما کارت اعتباری کمتر استفاده کنید اما یک گزینه دیگری وجود دارد که بهعنوان مثال 10 هزار دلار به فرد دادهاند اما عقل سلیم بهخاطر حجم نرخ بالای کارت اعتباری، مدلی که روی نرخ کارت اعتباری وجود دارد اگر بخواهیم که قسطبندیاش کنیم 4 الی 6 برابر تسهیلات بانکی است. اگر تسهیلات بانکی 4 درصد است اگر شما از شرکت ویزا تقسیط کنید حدود 21 درصد از شما میگیرد. درآمدشان بر مبنای کارمزد است، در این شرایط اگر شما از کارت اعتباری پرهیز کنید باید پول خود را تقسیط کنید و بعضی از Locationها در این شرایط تغییر میکند. اما اگر در وضعیت نرمال کارکنید شما نیاز است که گاهی اوقات یک هزینه برای عضویت سالانه پرداخت کنید و بهموقع هم پرداخت میکنید در این شرایط یک اعتمادی به جامعه وجود دارد بهاینترتیب که من اگر بخواهم امروز یکچیزی 100 دلار اضافه بخرم اما پول نداشته باشم 100 دلار دیگر را ماه بعد پرداخت میکنم، آن را میخرم و در این شرایط رونق و دلپذیری خرید را برای مشتری به ارمغان میآورد و در آنجا هم کارت اعتباری محورش کارمزدمحور است.
*اینطور که شما میگویید، اگر نرخ کارت اعتباری در این حد بالا باشد، در این شرایط مطمئنا کسی از کارت اعتباری استفاده نخواهد کرد. صدرصد خیلی عدد بالایی است.
بله، به خاطر اعتبار گردشی این میزان بالاست. تو به یکمیلیون مشتری 10 هزار دلاری میدهی و تمام این مشتریان در ماه اول خرید کنند، ویزا بهعنوان یک شرکت پرداخت باید به تمام مردم این میزان را پرداخت کند و همه بیایند این میزان را تقسیط بکنند، ریسک اعتبار چرخشی بالاست چون همه میتوانند استفاده کنند و شرکت موظف به پرداخت است. قراردادی که شرکت بسته است به این صورت است که در صورتحساب ماهانه هرچه که از مغازه خریداری کردند، 4 درصد کارمزد کم میشود و بقیه به شرکت داده میشود؟
یکی از چالشهای نظام پرداخت کشورهای دیگر بهخاطر رفتارسنجی است که میخواهند بررسی کنند تا بدانند که مشتریان چه رفتارهایی را میسنجند و گاهی اوقات یک یارانههایی را ارائه میدهند که ناخواسته است برای اینکه تو رفتارت را تا اندازهای بهینه کنی. بهعنوان مثال تخفیف ازجمله این موارد است این کار همواره انجام نمیشود یا گاهی اوقات قراردادهایی میبندند که بعضی از فروشگاههایی که میخواهند فروش بالایی داشته باشند، بعد از خرید نزدیک به 5 دلار را به شما بازمیگردانند تا به مشتری این را القا کنند که نزدیک به 5 دلار یک جنس را ارزان خریدهای و از طرف دیگر قدرت تقسیط را هم دارا هستی. پس مشکل عمده بانکها در کشور ما این است که کارمزدمحور نیستند.
*طبق فرمایشات شما میتوان به دو نکته رسید؛ اول اینکه بانکها در آنطرف تلاش کردهاند، کارت اعتباری خرد را منتقل کردهاند ماموریت جدیدشان هم این است که تسهیلات کلان است.
بله، دقیقا ضمن اینکه بیشتر تسهیلاتی که ارائه میدهند نیز تجاری است. مغازه بخواهید بزنید به شما کمک میکنند حتی در حوزه دانشگاه نیز به ارائه تسهیلات میپردازند. کارت اعتباری بیشترین سودش بابت مصرف و خدمات است و در استفاده از کارت اعتباری نیز شما باید جزو آدمهای خاصی باشید که بتوانید بهصورت فوری بخواهید ماشین بخرید و بیشتر در کالاهای مصرفی به کار میآید.
*یک اتفاق دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که خیلی از خودروسازها و تولیدکنندگان مصرف خودشان کالای خود را بهصورت قسطی در اختیار جامعه میگذارند.
بله، دقیقا همینطور است اما ما زمانی که نظام پرداخت را آوردهایم نزدیک به دو سال از آن میگذارد در شرایط کنونی بهعنوان مثال ما با 50 میلیون حداقل میتوانیم 15 نوع ماشین مختلف خریداری کنیم.
در خارج من کسی را ندیدهام که با کارت اعتباری ماشین خریداری کنند بلکه بیشتر به مدت خاصی ماشین را با استفاده از این کارتها اجاره میکنند. اگر بخواهید از نمایشگاه ماشین اتومبیلی را خریداری کنید، آن نمایشگاه شما را cross check میکند و هیچوقت فورا به شما اجازه خرید خودرو را نمیدهد و اعتبار مشتری ارائهدهنده کارت را بررسی میکند. شاید در جاهایی مانند امریکن اکسپرس کارتهایی بدون هیچگونه محدودیت را به مشتریان ویژه خود میدهند و این عمومی نیست.
*مدلهایی که پول در کشورهای دیگر جابهجا میشود تغییر کرده است درحالیکه در کشور ما وضعیت به همان شیوه سنتی خود باقیمانده است.
بله، بهعنوان مثال در حوزه مسکن قانونی وجود دارد که هزینه مسکن 30 ساله پرداخت شود و احساس مالکیت فرد در این زمان دلپذیر است. فرد خود را در 30 سال مقروض میکند و بعد از آن حق تقدم خانه با روزی که خریداریشده حفظ میشود و شما فقط قسط را پرداخت میکنید. شما نرخی را تعیین میکنید و مشخص میشود که طی این 30 سال این نرخ از شما بابت خرید خانه دریافت شود. بانکدار طوری وام مسکن خود را ارائه میدهد که فرد به مشکل نخورد. درحالیکه در کشور ما حتی خرید مسکن در مسکن مهر هم بسیار سخت است.
*باز هم در این شرایط به سمت بانک میروند و مسکنساز این جسارت را ندارد که طرف قرارداد فرد شود. فرد مسکن را دارد از بانک وام میگیرد، مسکن را در ضمانت بانک میگذارد و پس از آن خرید انجام میشود. مدلهای گردش پول در این شرایط فرق میکند.
اوراق مشارکت را بیشتر بانکها میدادند. ما در این حوزه صندوقها را درست کردیم و بانک عاملی نیاز است تا درآمدهای تراکنشی را انجام دهیم. حتی در آنجا درآمدهایی که سیستم بانکی از این قبل میگیرد، بهعنوان عامل میشوند و هزینه تراکنش در این شرایط هم بسیار پایین است و شما باید بهعنوان مشتری حسابت را کاملا تسویه کنی و سپس از صندوق پول خود را دریافت کنی. ما برای تامین هر نیازی به بانک میرویم و این وضعیت خوبی نیست.
*نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که در ایران بازار سرمایه که اعدام و ارقام بزرگ را پوشش دهد وجود ندارد، همه مساله ما این نیست بلکه مشکل اصلی این است که کسبوکارها بانک را مقدم گذاشتهاند، فکر میکنید که این اتفاق به چه دلیل افتاده است.
بعد از انقلاب تنها کانال دادوستد پولی بانک بود. بانکهای تخصصی که تا حدودی فعالیتهای مالی میکردند. ما هیچ موقع برای کارهای حقوق و صورتحساب با بانک کار نمیکردیم. وام را از بانک دریافت میکردیم و تعهدی هم در ازای پرداخت وام میدادیم. بهعنوان مثال بانک گسترش بانکی بود که در این حوزه فعالیت میکرد. کسی برای پاس کردن چک و اینها به این بانک نمیرفت بلکه فعالیتش کاملا تخصصی بود. ما بانکهای تخصصیمان کارهای خرده مثل باز کردن حساب و سپردهگذاری و اینها را انجام میدهد. بانکی با وجود این میزان تخصص که نباید کار سپردهگذاری را انجام دهد. کارهای روزمره را باید بانکهای خرد انجام دهند.
*چرا این اتفاق افتاده است؟ به نظر شما به این خاطر نیست که بانکها به کسبوکار خیلی احترام نمیگذارند؟
خیر، به نظر من اجبار شده است که بانک به این صورت انجاموظیفه کند و در کنار کارهای بزرگ باید کارهای خرد هم انجام دهد. حاکمیت دولتی در بانکداری ما حاکم شده است و با وجود اینکه بخش خصوصی از سال 80 وارد سیستم شده اما هنوز هم به بخش دولتی وابسته است و خصوصی مطلق نیستند و یکی از چالشهای ما این است که بهعنوان مثال اوایل انقلاب سیستم بانکی سود نمیداد و شرایط بدی حاکم بود و در این شرایط شرکتهای مضاربهای فعالیت زیادی انجام دادند و ضعف زیادی در این زمینه وجود آوردند که بهمرور برچیده شدند.
بهعنوان مثال در هرجایی که بانک بتواند نرخ خود را پایین بیاورد، مردم به این سمت رجوع میکنند، بهعنوان مثال بانک به فرد پیشنهاد سود 25 درصدی را میدهد اما به این نکته توجه نمیکنند که بانک برای پرداخت سود 25 درصدی باید نزدیک به 50 درصد سود به دست بیاورد. کدام تجارت در دنیا به این سادگی وجود دارد. هرچند شاید در این مورد هم استثناهایی وجود داشته باشد. پس تفاوت اصلی ما به خاطر همین فرهنگ رسوب است، من هم مدیرعامل بانک شوم وقتیکه مجبورم پولی را گرانتر از جایی بخرم از جایی میخرم که یکی، دو درصد ارزانتر باشد، میخرم و مجبورم اگر تسهیلاتم به بنبست برسد و برنگردد در بخشی دیگر سرمایهگذاری میکنم مانند بانکها که در حوزه صنعت سرمایهگذاری میکنند. در زمان حضور من در پارسیان، مدیرعامل ما همیشه تذکر میداد که حق ندارید بهعنوان مثال کارخانهای را در اختیار خود بگیرید چراکه ما توانایی مدیریت را نداریم و ما فقط در این مورد پول پرداخت میکنیم و از این طریق مشکلش را حل میکنیم.
*طبیعتا مقدمه بانکداری شرکتی هم همین اصل است.
مورد دیگر در ارتباط با تشخیص سود است، مجوز معیار تشخیص وام دادن بانکها به شرکتها شد، در اصل مجوز مشخص کرد که شرکتی لیاقت اهلیت وامگیرندگی را دارد. حال اگر مجوز درست نبود و از نظر کسبوکار جواب نمیداد وام هم پرداخت نمیشد یا زمانیکه عطش وام گرفتن به خاطر تورم زیاد بود، طرف برآورد میکرد که اگر بهعنوان مثال 30 میلیارد دریافت کند این 30 میلیارد سال دیگر 30 درصد تورم میخورد و بیشتر میشود. پس ارزشافزوده داراییهایی مثل ارز و ملک بالا میرفت و تورم ارزش پولمان را پایین میآورد.
*با این حساب شما تصور میکنید که چرا ماموریتهای بانکهای ما تغییر نکرده است؟ اما در جهان تغییر کرده است و خیلی از عاملهایش را سیستم دولتی میبینم. لطفا نظرتان را در این رابطه بیان کنید؟
بانکداری دنیا در همهجا بهجز یک تعدادی از سپردهگذاران به سمتش هجوم ببرند ورشکسته میشوند یا یکسری از وامها بازپرداخت نشود باز هم مشکل پیدا میکنیم. همهجا وضع به همین منوال است در چند سال پیش در آمریکا در صنعت ساختمانش این اتفاق افتاد و دولت برای رفع مشکل وارد عمل شد.
*میتوانیم این بحث را داشته باشیم که روند سیستم بانکداری ما به صورتی است که ما روزی که امروز همان روز است به بنبست رسیدهایم کما اینکه ماهیت بانک به دلیل اجباری که دارند نیز در این شرایط تغییر کرده است.
گرهای که درحال حاضر وجود دارد را اقتصاددانان ما باید برطرف کنند. بازار ما دولتی است و همیشه هر کاری که بخواهی انجام دهی دولت وارد عمل میشود اما اصل دولتی بودن دچار مشکل است. دولت میتواند دو تفکر داشته باشد اول اینکه خودش کاری راه بیندازد تا سود ببرد دوم اینکه کاری کند که تو سود ببری و دولت درآمد مالیاتیاش را افزایش دهد.
*شاید زمانی که بخواهد خودش سود ببرد آنقدر بزرگ میشود که مالیات را افزایش میدهد شاید اگر دولت بهجای 4 تا 5 میلیون، 500 نفر کارمند داشت، شاید نیازی به دریافت این میزان مالیات گرفتن نداشت.
شما در بسیاری از جاهایی که مالیات بهینهتر گرفته میشود خیلی اوقات هزینه سرمایهگذاری را هم از محل مالیاتها میدهند. دولت در این کشورها نقش بزرگی ندارد و شما در خود صندوق سرمایهگذاری آزاد هم که در آمریکا هست اگر در بخشهای دولتیاش بروید همین عارضههایی که در دولت ما وجود دارد در آنجا هم مشاهده میکنیم فرقی نمیکند، بالاخره طرف آنجا مال خودش نیست. این فرهنگها در همهجا حاکم است.
انتهای پیام