ارتقا صنعت خردهفروشی در گرو اهمیت به شبکههای اجتماعی است
گفتوگو بادکتر نیما امیر شکاری صاحبنظر در حوزه پرداخت الکترونیک
رشد و توسعه بخش آیتی به همراه افزایش جایگاه شبکههای اجتماعی مختلف در دنیا این امکان را برای دو بخش مهم بازار خرده فروشی به وجود آورده است که از منظری جدید به این عرصه بنگرند.
امروزه صنعت خردهفروشی با تغییرات بزرگی همگام شده است. رشد و توسعه بخش آیتی به همراه افزایش جایگاه شبکههای اجتماعی مختلف در دنیا این امکان را برای دو بخش مهم بازار خرده فروشی، فروشنده و خریدار به وجود آورده است که از منظری جدید به این عرصه بنگرند تا بتوانند به تسهیل اقداماتی که در این حوزه انجام میشود؛مبادرت ورزند. به این ترتیب نگرش سنتی حاکم بر این بخش به مرور اهمیت خود را از دست داده و ابزارهای خرده فروشی ابعاد تازهای را به خود گفته است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،امروزه صنعت خردهفروشی با تغییرات بزرگی همگام شده است. رشد و توسعه بخش آیتی به همراه افزایش جایگاه شبکههای اجتماعی مختلف در دنیا این امکان را برای دو بخش مهم بازار خرده فروشی، فروشنده و خریدار به وجود آورده است که از منظری جدید به این عرصه بنگرند تا بتوانند به تسهیل اقداماتی که در این حوزه انجام میشود؛مبادرت ورزند. به این ترتیب نگرش سنتی حاکم بر این بخش به مرور اهمیت خود را از دست داده و ابزارهای خرده فروشی ابعاد تازهای را به خود گفته است. ابعادی که در عین تسریع روند و اقدامات حاکم بر این حوزه، به دقت و توجه گستردهای نیاز دارد. نیما امیرشکاری به عنوان یکی از صاحبنظران آشنا با حوزه آیتی بر این باور است که بر خلاف اهمیت شبکههای اجتماعی در ارتقا صنعت خرده فروشی اقدام خاصی در راستای استفاده از ظرفیتهای این حوزه در داخل کشور صورت نگرفته این در حالی است که این بخش میتواند جای کار بسیاری برای افزایش بهرهوری اقتصادی کشور داشته باشد با این وجود هنوز درک صحیحی از آن شکل نگرفته است. آنچه در ادامه میخوانید نظرات این صاحبنظر حوزه بانکداری الکترونیک در این رابطه است.
*برای شروع بحث بهتر است که پایهها و خاستگاه این صنعت را مرور کنیم و به این بپردازیم که وضعیت این خاستگاه در ایران چگونه است؟
ـکشورهای صنعتی در پیشبرد جریان صنعتی شدن چند اتفاق را تجربه کردند. هر کدام از این کشورها دورهای به تولید انبوه میپردازند. تولید انبوه باعث میشود شما حجم زیاد و تولید مشابه داشته باشید به امید اینکه بازار این را از شما بخرد و این آغاز صنعتی شدن میشود. کشور ما هم در دورههایی این جریان را تجربه کرده است. نماد بارز این فرایند را در صنعت خودروسازی میتوان مشاهده کرد. کشورهایی که صنعت خودروسازی دارند، عصر تولید انبوه را پشت سرگذاشتهاند. بعد از تولید انبوه، آن چه که به وجود میآید تفاوت در نیازهای افراد است. در دوران تولید انبوه هنوز کسانی هستند که میخواهند متفاوت باشند و میخواهند برایشان شخصیسازی شده باشد. بنابراین در اینجا چیزی به نام شخصیسازی انبوه مطرح میشود.
در حقیقت بعد از عصر اطلاعات امکان اینکه شخصیسازی انبوه به تولید انبوه اضافه شود، به وجود میآید. درواقع مشاهده میکنیم که صنایع بر مبنای تولید انبوه، اجازه فعالیت به شما را میدهند. در حال حاضر، در همان صنعت خودرو وقتی شما خودرویی از خودروسازان برتر دنیا بخواهید امکانات آن با اینکه در یک خط تولید انبوه قرار دارد اما به شما این امکان را میدهد که از رنگ خودرو تا رنگ تودوزی آن را به صورت آنلاین و به عنوان گزینههای مورد نظر خودتان انتخاب کنید. بعد از دو هفته هم خودروی سفارش داده شده را به شما تحویل میدهند. تنها آی تی است که میتواند چنین امکانی را به شما بدهد. این فاز دوم میشود. بعد از فاز دوم وارد بخش دیگری به نام صنعت خرده فروشی میشویم که این بخش بتواند کالای مورد نظرتان را در نقاط مختلف به دست شما برساند. این ها مراحلی است که همه طی میکنند تا به یک کشور صنعتی پیشرفته تبدیل شوند. این در حالی است که کشور ما هنوز در اکثر صنایع در تولید انبوه مانده است و هنوز به بخش اهمیت دادن به نیازها و خواستههای مشتریان نرسیده است.
ما بلوغ فرایندی نداریم. وقتی به سازمانهای کشور نگاه میکنید متوجه میشوید که فرایندها در جهت بهرهوری بالاتر صوررت نمیگیرد. استخدام ها به نفع بهرهوری نیست. هچکدام از آن ها بالغ نشده است.
*فرایندی که از آن نام بردید تا چه اندازه میتواند با روند گذشته متفاوت باشد؟
ـ توجه داشته باشید بازار سنتی قبل و بعد آیتی، بخش صنعت خرده فروشی را داشته است. اما آن صنعت خردهفروشی به معنای صنعت خردهفروشی که در حال حاضر از آن صحبت میشود نیست. آن صنعت خردهفروشی به معنای تک مغازه، تک مشتری است، یعنی موقعیت جغرافیایی محدود و مشتریان اطرافش. مثال خیلی ملموس در این زمینه را میتوان همین بقالیهای سنتی نام برد. ریسک این صنعت بسیار بالا است. چراکه هر کدام جداگانه مذاکره و عمل میکنند. یکی از دیگر از ویژگیهای این عصر توجه به خواسته مشتری ها، خرده فروشی به صورت زنجیرهای است. در حقیقت به این صورت است که یا شما از طریق مالک مشترک، منافع مشترک را از طریق تعدد شعب با فرایند یکسان، چانه زنی یکسان ایجاد میکنید. مک دونالد در این مورد مثال خوبی است.
آی تی میتواند ایجاد این پروسه را فراهم کند. در واقع به نظر من ترکیبی از مهندسی صنایع و مهندسی آی تی میتواند فضای خردهفروشی در عصر مدرن باشد.
*در مورد ایران وضع به شکلی است؟
ـ در دنیای غرب چندین نوع تجارت الکترونیک در حال شکل گیری است. یک فلسفه IV و فلسفه دیگر آمازون است. این دو با هم تفاوت دارند. فلسفه آمازون بر این اساس است که همه چیز را از جمله عرضه، تحویل، نوع جنس، تضمین کیفیت را خودش برعهده میگیرد و میگوید همه چیز را من آماده میکنم و به دست خرده فروش میرسانم. در این مدل حجم مسئولیت بسیار بالا است در نتیجه دقت فرایندها نیز باید بالا باشد از طرفی هزینههای سربار در این مدل هم بسیار زیاد است. در طرف دیگرای وی قرار دارد که به فروشنده این امکان را میدهد که خودش محصولش را انتخاب کند، تبلیغات کند و رد این جا همه مسئولیتها با خود فروشنده است. فروشنده با مشتری هماهنگ میشود وای وی فقط پلتفرم را فراهم میکند. خوبی این مدل این است که در این بین فروشندهها و مشتریها به هم نمره میدهند. این کار باعث میشود بالانس بین فروشنده خوب و بد و مشتری خوب و بد برقرار شود. به این ترتیب مردم میدانند که باید از چه کسی خرید کنند. اما در مدل آمازون مردم فقط باید به آمازون اعتماد کنند. تجربه در دنیا نشان داده است که متمرکزها در حال از بین رفتن هستند و این ترندها هستند که میگویند چه چیزی خوب یا بد است.
*در ایران مدل آمازونی وجود دارد؟
ـ بله. دیجی کالا مدل آمازون است و سایتی که خیلی به سمتای وی رفته است دیوار است. اما در این حوزه ما گپ بسیار بزرگی در ایران داریم و آن کارت اعتباری است. این فقط یک کارت بانکی نیست. عمقی از بیزینس پشت آن است، یعنی دریایی از بیزنس مدل و بسیاری از اتفاقاتی که در اجتماع تاثیرگذار است در کارتهای اعتباری وجود دارد. کارتهای اعتباری شخصیت میآورند، تنظیمکننده رفتارهای اجتماعی افراد هستند. برای اینکه رنکینگ اجتماعی یک نفر بالا یا پایین برود مجبور است قسطها و قبض برق و جریمههایش را به موقع بدهد. برای اینکه به عنوان یک شهروند پذیرفته شوید باید یک کارت اعتباری داشته باشید وگرنه جزو اراذل و اوباش محسوب میشوید. برای همین هست که ما خیلی در این زمینه عقب هستیم. این فلسفه مهمی است که ما چه در روند صنعتی شدن یا شهروند اسمارت سیتی شدن نیازمند کارتهای اعتباری هستیم.
*عوامل دیگری هم وجود دارد؟
ـ بله. ما بلوغ فرآیندی نداریم. وقتی به سازمانهای کشور نگاه میکنید متوجه میشوید که فرآیندها در جهت بهرهوری بالاتر صوررت نمیگیرد. استخدام ها به نفع بهرهوری نیست و هچکدام از آن ها بالغ نشده است.
*شاید بخشی از این مشکلات به دلیل جزیرهای رفتار کردن ما باشد؟
ـ البته اینکه مشکل بزرگ اکثر صنایع ما است. در عصر جدید، اول چین بزرگترین تولید کننده دنیا است و بعد هم هند بزرگ ترین تولیدکننده آیتی است. هر کشوری سهمی در قسمتی از تکنولوژی دارند. شما نمیتوانید درهای بسته داشته باشید و در زمینه آیتی تعامل درستی با کشورهای دیگر نداشته باشید اگر اینطور باشید هیچوقت در کشور به تولید درست نخواهید رسید.
در دنیای هفت و نیم میلیارد نفری کسی به دنبال بازار محدود 80 میلیون نفری نیست. حتی چین با یک میلیارد و چند ده میلیون نفر به دنبال بازار جهانی است چراکه بازار محدود برای اقتصاد مقرون به صرفه نخواهد بود. این با شعار اول انقلاب ما تفاوت دارد. استقلال اقتصادی داشتن به معنای خودکفایی محض نیست. عقل در بازار این روزها حکم میکند که باید واردات و صادرات داشته باشید.
*غیر از آمازون و ایوی چه دستهبندیهای دیگری در مورد موتورهای خردهفروشی وجود دارد؟
ـ ترند بعدی سوشال شاپینگ است. ترندی که در اینستاگرام میبینید. مثلا صفحهای که بصورت تخصصی چرمهای مردانه را تبلیغ میکند. اینستاگرام پلتفرم را مهیا میکند اما از کجا درآمدزایی میکند؟ از اکانتهای خاصی که این فروشندهها معرفی میکنند. اکانتی که معرفی میکند که مشتریهای تو چه کسانی هستند و در چه بازاری باید بفروشد. این نسل بعدی خرده فروشی است.این همان چیزی است که حتی فروشگاههای زنجیرهای هم به دنبال آن هستند.
واقعیت این است که ما درلایههای حاکیمت شبکههای اجتماعی را درک نکردیم و به جنبههای اقتصادی آن اصلا توجه نکردیم. شبکه مجازی به شما اجازه میدهد شما خود واقعی تان را نشان بدهید، آنچه فقط برای ما مهم است ابعاد سیاسی آن است.
*اما در ایران این داستان آنقدرها هم جدی نیست.
ـ واقعیت این است که نسل جدید آن را جدی گرفته است. دوستان دهه هفتادی من هرچه میخواهند بخرند از اینستاگرام میخرند. این نسل آن را جایگزین میکند. انتظار این نسل فروشگاه نیست بلکه لباسی است که در تن مدل ها و هنرمندان ببینند. شرکتهای نوپایی که این آدمها راه انداختهاند، در حال رشد هستند.اما صنایعی مانند فروشندهها که نسل قبل مدیریت آن را بر عهده دارد هنوز به روش سنتی کار میکنند. در این روش هزینههای سربار هم کم میشود. شما به جای بیلبورد در ناکجا آباد اکانتهای موردنیاز را پیدا میکنید و محصول را به آنها عرضه میکنید.
واقعیت این است که ما در لایههای حاکیمت شبکههای اجتماعی را درک نکردیم و به جنبههای اقتصادی آن اصلا توجه نکردیم. شبکه مجازی به شما اجازه میدهد شما خود واقعی تان را نشان بدهید. ما به ابعاد اجتماعی و اقتصادی آن توجه نکردیم و آنچه فقط برای ما مهم است ابعاد سیاسی آن است. در صورتی که جامعهشناسی برای اقتصاد کشور بسیار مهم و مفید است ضمن اینکه تحقیقات نشان داده است که افراد در شبکههای مجازی بسیار واقعیتر برخورد میکنند و خودشان هستند.
*نمونههایی از این تحقیقات را میتوانید نام ببرید؟
ـ در ایران که از این نوع تحقیقات بسیار کم انجام شده است. اما نمونههای غربی آن بسیار زیاد است. در حقیقت بالای 80 درصد رفتارهایی که افراد در شبکههای اجتماعی انجام میدهند خالص و واقعیتر است. البته در دورههای اول کمتر بود اما هرچه از عمر آن بگذرد خالص تر میشود.
*نظر شما با آنانی که میگویند استفادههای نادرست از شبکههای اجتماعی زیاد است در تضا است، این تضاد را چطور توضیح میدهید؟
ـ به نوعی درست است. خارجی ها هم از شبکههای اجتماعی زیاد استفاده میکنند. مخصوصاً نسل 60 به بعد. دوستهای خود را آنجا پیدا میکنند. رفتار ها و زندگیشان در آنجا شکل میگیرد. این باعث میشود نسل بعدی بسیار به شبکههای اجتماعی وابسته باشد.
*کسب و کار اینترنتی در ایران چه آیندهای دارد؟
ـ با شواهد خوبی که اتفاق افتاده است مثل اینکه تلگرام و اینستاگرام فیلتر نیستند، فیلترنیگ هوشمند آمده که حتی خارجیها هم به آن قائل هستند. فیلترینگ مسائل اخلاقی در همه جای دنیا وجود دارد. داشتن وزیر جوان سیگنال مثبت است تا در بازه زمانی پنج تا ۱۰ ساله بتوانیم درک بهتری از همه ابعاد شبکههای اجتماعی حتی سیاسی آن داشته باشیم.
*اگر محدود شود چه اتفاقی میافتد؟
ـ مردم راه خودشان را پیدا میکنند. در نمایشگاه الکامپ از هر دو استارت آپ یکی برای دور زدن فیلتر بود. به نظر من این درست نیست ما همه چیز را محدود کنیم و بعد با استارتآپ از همان استفاده کنیم. پرهزینهتر، رانتدار و ناسالم است. شما اگر در رقابت بازار قرار بگیرید بهتر است تا اینکه در رقابت با دولت خودت قرار بگیرید.
اگر محدودیت را نداشته باشیم باید برای ورود به بازار جهانی ، فعالیت کنیم. این ریسک که شبکههای اجتماعی هر روز ممکن است بسته شود یا مورد غضب قرار بگیرد باعث میشود صنایع وارد آن نشوند. اگر بتوانیم چیزی را در ایران بسازیم که بیست و چند میلیون نفر بیایند و مردم هم به آن اعتماد کنند، اعتماد به ایرانیها مانند اعتماد به کالای ایرانی از بین رفته است و همین اعتماد به آی تی ایرانی هم افتاده است.
*سطح هوش خردهفروشهای ما چطور است؟
ـ نشانههایی را میبینیم که امیدوار کننده است. البته هنوز کوتهنگریهایی داریم. اگر به دوره صنعتیسازی نگاه کنیم میبینیم که کپی کردن را نه تنها منع نمیکنند بلکه تشویق هم میکنند اما حق لایسنس میگیرند. در ایران این موج شروع شده است. افق کوروش را میتوان مثال زد خیلی از اینها با آیتی امکانپذیر شدند. حتی فروشگاههای بزرگ مانند شهروند و رفاه هم پسزمینه سنتی دارند.
آیتی سهم بزرگی دارد و در تمام صنایع نقش کلیدی را بازی میکند. محدودیتهایی که کشور ما دارد، باید با دیگاه اقتصادی هم بررسی شود و شاید نبودن محدودیت برای کشور ما بهتر باشد.