کلیدها در قفل ها نمی چرخند

روزها می آیند و می روند و نظام بانکی ما هر روز بیشتر در باتلاق سودهای کاذب سپرده فرو می رود و راهی هم برای خروج از این وضع اسفناک نیست. همه خود را در بلاتکلیفی خاصی احساس می کنند و در عین حال چه مسئولانه فکر کنند و چه غیرمسئولانه، نتیجه چندان فرقی نمی کند.

روزها می آیند و می روند و اقتصاد در کشور ما حالش اصلاً خوب نیست، هر روز بیش از روز پیش تن به رکود می سپارد و چشمان دل سوختگان بسیاری را پرده اشک فرامی گیرد و اندوه گلویشان را می فشرد؛ اما بازهم راهی نمی بینند. راه ها به بن بست ختم می شود و همه دلایل بن بست را می دانند، کلیدش را هم؛ اما کلیدها در قفل ها نمی چرخد و بن بست ها همچنان باقی است.

روزها می آیند و می روند و کلان چالش هایی چون وضعیت صندوق های بازنشستگی هرسال بحرانی تر می شود اما صاحب نظران با توجه به وضعیت اقتصادی جز لب بر هم فشردن کار دیگری نمی توانند بکنند.

روزها از پی هم می آیند و بودجه دولت هرسال فربه تر و کم انعطاف تر می شود و مقروض تر، بودجه ای که منابع بانک ها را می خورد و بنگاه هایی کم بازده با بی بازده را بر دوش بانک ها سوار می کند و سیاه چاله ای تشکیل می شود که خودش و همه اشیا پیرامونش را در خود فرومی برد و سیاهی سنگینی آن را فرامی گیرد و دارندگان فن، ایستاده اند و نگاه می کنند.

روزها می آیند و می روند و بحران آب روز به  روز از منطقه بحران به سمت نقطه فاجعه سوق پیدا می کند و بسیاری از مسئولین و نمایندگان ملت حتی به درستی مفهوم مسئله آب را درک نمی کنند. از سوی دیگر چالش های ساختاری در اقتصاد آب چه در شرب و کشاورزی مانع از تغییرات در کوتاه و میان مدت می شود اما عدم درک مسئولان و نمایندگان ملت نشان از آن دارد که در بلندمدت نیز اصلاح روش ها در مصرف آب صورت نمی گیرد.

روزها می آیند و می روند و نهادهای خاص هر روز بیشتر، استیلای خود را بر اقتصاد گسترش می دهند. این مسیر در آینده به چالشی اساسی برای اقتصاد تبدیل خواهد شد.

رشد منفی اقتصاد در چشم انداز 1400
به سال 97 رسیدیم. این سال ما را به یاد سال 57 نیز می اندازد. طبیعی است که انتظار داشته باشیم نسبت به 40 سال پیش در جایگاه بهتری از نظر اقتصادی قرار داشته باشیم؛ اما پیش بینی ها در چهلمین سال انقلاب از کاهش 50 درصدی نرخ رشد اقتصادی نسبت به سال قبل خبر می دهند. اگر شرایط به همین منوال پیش رود، مجموع رشد اقتصادی منهای نفت در سال 95 حدود سه و نیم درصد بود در سال جاری به نصف یعنی حدود یک و نیم و در سال 97 بازهم به نصف کاهش خواهد یافت. رشد اقتصادی با نفت نیز در سال 95 معادل 12 و نیم درصد بود، سال 96 به حدود شش و در سال 97 به سه درصد خواهد رسید. چنین رشدی برای اقتصاد به معنای آن است که بخش تولید ضعیف تر شده، این در حالی است که نیاز به نقدینگی دولت افزایش خواهد یافت.

 

چالش رشد در مقابل افزایش نقدینگی خواهی دولت در سال های آینده فنر تورمی که طی چند سال گذشته فشرده مانده را آزاد خواهد کرد و عجیب نیست که در سال 98 تورمی در مرز حدود 30 درصد را تجربه کنیم. این در حالی است که در هر دو حالت افزایش و کاهش قیمت نفت، تورم بازهم سیر صعودی خواهد داشت. شاید تنها امید به رونق  بخش مسکن است که دست کم در سال 97 و 98 این اتفاق نخواهد افتاد. چنین روندی این پیش بینی را قوت بخشیده که نرخ رشد اقتصادی در سال 1400 به سمت منفی میل کند. این اتفاق ما را به یاد سال های 90 تا 92 می اندازد که از حجم اقتصاد به مرور کاسته شد.

 

خروج از بحران جهان
سال 2018 اولین سالی است که جهان از بحران حدود 10 ساله بین 2008 تا 2017 کاملاً رهایی یافته و انتظار می رود اقتصاد کشورها در مسیر ثبات گام بردارد. این می تواند یک فرصت برای ایران باشد تا در بستر تعامل با جهان بتواند اقتصاد خود را از بحران نجات دهد؛ اما با توجه به بحران های منطقه ای که ایران نیز یکی از طرف های درگیر در این منافات است، طبعاً قادر نخواهد بود که ریسک های مترتب فضای کسب وکار کم ریسک را برای فعالان داخلی و خارجی فراهم آورد. این در حالی است که ایران با برخی تجمعات داخلی و اعتراضات و نارضایتی ها کارگری ناشی از عدم پرداخت حقوق و بیکاری نیز روبرو است. چنین روندی به معنای آن است که برای خروج از چنین وضعیتی نیازمند تصمیمات متهورانه در کشور هستیم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

99  ⁄  11  =