ریزش در سکوت
غرب شاخصها;
خروج امریکا از برجام و امتیازخواهی بیشتر این کشور از ایران در هفتههای گذشته بار دیگر تنشهای سیاسی بین دو کشور را به اوج رسانده است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک، این تنشها گاه تا حدی افزایش یافته که برخی از کارشناسان بروز جنگ بین دو طرف را نیز از نادیده نمیگیرند. هرچند در 4 دهه اخیر این شرایط به دفعات تکرار شده و هیچگاه به مناقشه نظامی مستقیم بین دو طرف منجر نشده، اما نگرانیهایی در میان برخی فعالان اقتصادی سرمایهگذاران و معاملهگران سهام در بورس را در پی داشته است. پیشبینی شرایط بورس در صورت وقوع شرایط جنگی در کشور در حال حاضر یکی از دغدغههای مطرح در حوزه بازار سرمایه است.
یکی از شرایط مهم برای هر فعالیت اقتصادی و سرمایهگذاری احساس امنیت و ثبات برای سرمایهگذاران است و هر سرمایهگذار با تکیه بر این ثبات میتواند عوامل کلیدی موثر بر کسبوکار خود را پیشبینی کند. در این میان شاید یکی از مهمترین عواملی که همواره باعث انحراف پیشبینیهای سرمایهگذاران از واقعیت شده، بروز ناآرامیهای نظامی، یا به عبارت بهتر جنگ است. لذا در زمان وقوع جنگها، بورس کشورهای درگیر و (حتی غیردرگیر) از این موضوع متاثر میشود. این گزارش به بررسی شرایط شاخص بورسها در کشورها (اعم درگیر و غیردرگیر) در هنگام وقوع جنگ پرداخته است.
اگرچه در سالهای اخیر جنگهای متعددی در نقاط مختلف جهان روی داده است؛ در این نوشتار، با توجه به سطح اهمیت، سال وقوع و طرفهای درگیر، 5 جنگ که به اذعان کارشناسان در زمره مهمترین جنگهای حدود 20 سال اخیر قرار داشتهاند مورد بررسی قرار گرفتهاند. از یک سوی تاثیر حمله امریکا و متحدانش به افغانستان و عراق در سالهای 2001 و 2003 و همچنین حمله ائتلاف ناتو به لیبی در سال 2011 در آنها تعداد زیادی کشور داشته و به نوعی جنبه بینالمللی پیدا کرده بودند، بررسی شدهاند. در این بین حمله امریکا به لیبی کمتر از دو ماه و حمله امریکا به افغانستان و عراق سالها به طول انجامید. در سوی مقابل نیز حمله اسرائیل به لبنان در سال 2006 و حمله عربستان به یمن در 2015، که به نوعی جنگهای منطقهای به شمار میروند نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند. در میان این دو جنگ نیز جنگ اسرائیل با لبنان تنها حدود 33 روز طول کشید اما جنگ بین عربستان و حوثیهای یمن با گذشت بیش از سه سال همچنان ادامه دارد.
برای پرداخت بهتر به این موضوع بورسهای معتبر در کشورهای مختلف از لحاظ میزان دخالت در جنگ بررسی شدهاند. از آسیا شاخص بورسهای توکیو و شانگهای به عنوان کشورهای عمدتا بیطرف در جنگهای مورد بررسی قرار گرفتهاند. شاخص بورسهای لندن (FTSE) و همچنین نیویورک (نزدک) نیز به عنوان کشورهای شرکتکننده (مستقیم یا غیرمستقیم) در یک سوی اغلب جنگها، کشورهای عربستان و ترکیه به عنوان قدرتهای منطقهای مورد بررسی قرار گرفتهاند.
شاخصهای مورد بررسی نشان میدهند که عمدهترین اثرات وقوع جنگ بر شاخصهای بورس در روزهای قبل و روزهای نخست جنگ اتفاق میافتد و پس از آن سرمایهگذاران خود را به نوعی با آن وفق میدهند. این موضوع در جنگهایی که مدت زمانی بیشتر از یک ماه به طول انجامیدهاند وضوح بیشتری دارد. همچین از نوسانات شاخص بورسها در کشورهای مختلف میتوان دریافت میزان دخالت کشور مطبوعشان در جنگ میتواند در بروز این نوسانات بسیار موثر باشد. به عنوان مثال شاخص بورس کشورهایی مانند چین و ژاپن در جنگهای مورد بررسی چندان دخالتی نداشتهاند، در هنگام بروز این جنگها نوسان چشمگیری نداشته و تاثیرات رخ داده در آنها در این زمان اغلب به نوسانات قیمتهای جهانی نفت، طلا و ارز مربوط میشود. در صورتی که در زمان حمله عربستان به یمن شاخص بورس این کشور بهطور مستقیم تحت تاثیر تحولات میدانی جنگ قرار داشته و همچنان نیز دارد.
با این وجود، تاثیر جنگ بر شرایط کشورهایی همچون عراق، افغانستان، یمن، سوریه و لیبی آنقدر روشن و واضح بوده که بههیچوجه نمیتوان تاثیر آن را کتمان کرد. شاید اگر اطلاعات شاخص بورس در این کشورها در زمان اوج جنگ در آنها در دسترس قرار داشت میتوان تاثیر جنگ بر اقتصاد را مورد بررسی قرار داد. لذا به نظر میرسد جایگاه کشورها در جنگ بسیار تاثیرگذار است. آنچه مسلم کشورهای غالب جنگ و کشورهای فروشنده سلاح به دو طرف، در این میان سود کرده و این موضوع بر شاخص بورس آنها تاثیرگذار است. استفاده از ابزارهایی همچون نوسانات ارزی، استفاده از عواید فروش سلاح و همچنین ایجاد نوسانات در قیمتهای جهانی نفت، فلزات و محصولات کشاورزی موجب شده تا در زمان بروز جنگها، به جز کشورهای محل جنگ، سایر کشورها نیز از نعمات یا نغمات آن بهرهمند شوند.
تاثیر جنگ بر شاخص بورس در ایران:
بدون شک مهمترین و موثرترین جنگ در تاریخ معاصر کشور، جنگ مستقیم با عراق در فاصله سالهای 59 تا 68 است. بررسیها نشان میدهد بورس در ایران در یان بازه بیشتر از آن که تحت تاثیر جنگ قرار داشته باشد، تحت تاثیر تغییر رژیم در کشور قرار داشته است. براساس آمار منتشر شده از نیمه دوم سال ۵۷ با بروز اعتصاب و تعطیلی واحدهای تولیدی و بازرگانی در جریان انقلاب، بورس اوراق بهادار تهران بهدلیل بیاعتمادی به دولت و وضع مالی شرکتها، و فرار سرمایه با سقوط سهام و کاهش معاملات روبهرو شد و به حالت نیمهتعطیل درآمد. همچنین بر اثر ملی شدن بانکها، شرکتهای بیمه و شمار زیادی از شرکتهای صنعتی کشور، تعداد زیادی از بنگاههای اقتصادی پذیرفتهشده در بورس از آن خارج شدند؛ ضمن آن که دادوستد اوراق قرضه نیز به دلیل داشتن بهره مشخص، ربوی تشخیص داده شد، نیز متوقف شد. همچنین در آن زمان بسیاری از مردم و حتی مقامات، بورس را ابزاری در دست نظام سرمایهداری میدانستند و با توجه به جو روانی شدید علیه سرمایهداران رغبت چندانی به راهاندازی مجدد و توسعه بورس وجود نداشت. عواملی از این دست باعث شد دادوستد سهام و اوراق در بورس اوراق بهادار تهران تا سال ۶۱ تقریبا متوقف شود و وقوع جنگ ایران و عراق نیز تنها یکی از این دلایل بود. در سال ۶۲ تا حدودی تقاضا برای سهام وجود داشت، ولی به دلیل پایینبودن قیمتهای پیشنهادی خریداران، عرضهکنندگان چندان زیاد نبودند. در سال ۶۳، به دنبال تصمیم دولت مبنی بر واگذاری تعدادی از کارخانههای دولتی، به کارگران و سایر افراد بخش خصوصی، مبادلات سهام، اندکی افزایش یافت و تا سال ۶۷ افزایش حجم معاملات با نرخ کاهشی ادامه یافت. هرچند اطلاع چندانی از میزان تغییر شاخص بورس در این سالها در دست نیست، با این وجود نمیتوان وضعیت نابسامان بورس در 8 ساله دوران جنگ را تحت تاثیر مستقیم اوضاع جنگی کشور دانست بلکه عامل قدرتمند تری به نام تغییر حکومت در آن دخیل بوده است.
با پایان جنگ در سال 67 و همچنین تصویب قانون جدید مالیاتهای مستقیم و قانون مالیات تعاون ملی برای بازسازی در اواخر سال ۶۷ و مهمتر از همه تصویب قانون برنامه پنجساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در همین سال، مقدمات ورود شرکتها و معاملهگران بیشتر به بورس فراهم شد و این موضوع رونق بورس اوراق بهادار تهران و رشد حجم معاملات را در پی داشت.
بررسیها نشان میدهد در زمان سایر جنگها از جمله 5 جنگ مورد بررسی در این گزارش، که (به جز جنگ لیبی) یا در همسایگی ایران قرار داشته یا حامیان ایران در یک سوی این جنگ قرار داشتهاند، شاخص بورس تهران اگرچه در روزهای ابتدایی همچون بیشتر بورسها افت کرده اما در ادامه خود را بازیابی کرده است. شاید مهمترین دلیل در این رهگذر، عدم دخالت مستقیم ایران در این جنگها بوده است.
با این تفاسیر، برای پیشبینی شرایط بورس در صورت وقوع جنگ احتمالی، تجربه ملموسی از شاخص بورس تهران در زمان بروز جنگ مستقیم بین ایران و سایر کشورها در دست نیست. تجربه نشان داده است که تاثیر نخست در زمان وقوع تمامی ناآرامیها در کشور، افزایش قابل توجه قیمت ارز بوده که به دلیل افزایش درآمد شرکتهای صادرات محور همچون پتروشیمیها و فولادیها و همچنین وزن زیاد این شرکت در شاخص بورس، این موضوع تاثیرات مثبتی بر شاخص بورس داشته است. اما به زعم بسیاری از کارشناسان و یادآوری تجربه دوران جنگ 8 ساله، در زمان بروز جنگ داستان کاملا متفاوت خواهد بود. زیرا با وجود رشد سنگین قیمت ارز، به دلیل وقوع جنگ، میزان صاردات کشور به شدت کاهش خواهد یافت و حتی شرکتهایی که امکان صادرات را داشته باشند برای ورود پول با مشکل مواجه خواهند شد. از سوی دیگر، رشد نرخ ارز موجب خواهد شد شرکتهای که مصرف کننده ارز، همچون صنایع غذایی و دارویی با مشکلات عدیدهای مواجه شده و سودآوری آنها به شدت تاثیر قرار گیرد. هر چند بدنه اصلی سهام شرکتهای بورسی در اختیار شرکتهای خصولتی بوده و این شرکتها نیز به صورت دستوری در بازار باقی خواهند ماند، اما بخش خصوصی واقعی به دلیل ریسک بالا از بورس خارج خواهد شد. با توجه به اینکه، درحال حاضر بخش عمده دادوستدها مربوط به غیردولتی بوده و به بخش خصوصی واقعی اختصاص دارند، پیشبینی میشود با خروج این دسته از سرمایهگذاران حجم معاملات به شدت کاهش یابد. لذا به عقیده بسیاری از کارشناسان اگرچه میزان تاثیرات جنگ احتمالی به وسعت و طرفهای شرکتکننده در آن بستگی دارد، اما سقوط شاخص تا مرز 50 هزار واحد در روزهای نخست و سپری کردن یک رکود بسیار عمیق پس از آن، از مشخصات بازار سرمایه کشور در دوران جنگ خواهد بود.
منبع: ماهنامه بانکداری آینده شماره 34 مرداد 97