چارچوب مفهومی اقتصاد دیجیتال/ گامهای کلیدی
با توجه به طبیعت چند بعدی اقتصاد دیجیتالی و نیاز به اطلاعات در دامنه گستردهای از زمینهها، چارچوب مفهومی اقتصاد دیجیتالی را می توان به چهار بخش اصلی تقسیم کرد که شامل، تولیدکننده، محصول، طبیعت تولید و محصول و مصرفکننده است.
به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک ، با توجه به این واقعیت که بسیاری از تراکنشها در اقتصاد دیجیتال، غیر پولی (و رایگان) هستند، این چارچوب شامل متغیرهایی است که در حال حاضر خارج از مرز تولید نظام حسابهای ملی (SNA) هستند و همچنین نشان میدهد که اطلاعات در محیط مورد نیاز برای اقتصاد دیجیتال (سرمایهگذاری در محصولات ICT و دادهها در پایگاههای داده) نیز بخش مهمی از مجموعه اطلاعات این اقتصاد است؛ حتی اگر این محصولات خود غیر قابل دیجیتالی شدن باشند یا نتیجه فرآیندِ دیجیتالی نباشند؛ بنابراین در اقتصاد دیجیتالی، عوامل مؤثر غیر دیجیتالی فراوانی نیز وجود دارد که نباید از آنها چشمپوشی کرد.
در نتیجه، چارچوب کلی شامل تعدادی بلوک است که بسیاری از آنها میتوانند به راحتی از مجموعه اطلاعات فعلی و مطابق با الزامات حسابداری فعلی در دسترس باشند که نمونههایی از آن شامل موارد زیر است:
جداسازی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان در واحدهای استاندارد مورد استفاده برای طبقهبندی این بازیگران (بخشهای نهادی و فعالیتهای صنعتی)، نوع محصولات (کالا و خدمات)، در نظر گرفتن یا نگرفتن تراکنشها در محدوده تولید و اینکه آیا معاملات توسط توانمندسازها (Enablers) پشتیبانی میشوند یا خیر، مثلاً سرمایهگذاری در محصولات ICT. اما در این چارچوب نیز نوآوریهایی وجود دارد که فراتر از آن چیزی است که در حال حاضر از استانداردهای حسابداری برمیآید (در رابطه با «خدمات رایگان») و در واقع فراتر از آن چیزی است که معمولاً از طریق مؤسسات ساختاری کسب و کار سنتی و نظرسنجی خانوار (برای ارزیابی تولید ناخالص داخلی)، یعنی اطلاعات مربوط به ماهیت تراکنشها، گردآوری میشود.
اشاره ویژهای به دادهها نیز لازم است؛ اگرچه در SNA در مدلهای کسب و کار بسیاری از شرکتهای دیجیتال، مانند گوگل و فیسبوک، دریافت دادههایی که بدون تراکنش پولی به دست میآید، رایگان محسوب میشود؛ بنابراین در حسابها، بسیاری از این اطلاعات نه به عنوان محصول، طبقهبندی میشوند و نه به عنوان خدمات. البته باید گفت که علاقه زیادی به پولیسازی این جریانها و در واقع ارزش آنها در پایگاه دادههای اساسی (که در آنها تحت دستهبندی توانمندسازها قرار میگیرند) که از مدلهای کسب و کار خود، برای درک بهتر چگونگی کمک به تولید پشتیبانی میکنند، وجود دارد.
توصیف چارچوب مفهومی
طبیعت دیجیتال معاملات
با کنار گذاشتن ماهیت «توانمندسازها» که گستره آن به نظر وسیعتر از چهار مؤلفه مرکزی این مدل مفهومی است، یکی از ویژگیها و اصول تعیینکننده چارچوب، متضمن ماهیت دیجیتال معامله (چگونگی) است که میان معاملات در چارچوب مرکزی (یعنی فارغ از توانمندسازها) که باید «دیجیتالی» در نظر گرفته شوند و آنهایی که نباید در نظر گرفته شوند، تمایز قائل میشود.
به این ترتیب با توجه به تعریف (با نادیده گرفتن توانمندسازها)، اصل بنیادی این است که تنها تراکنشهایی که به صورت الکترونیکی مرتب شده یا به صورت الکترونیک تحویل داده شدهاند در محدوده مورد نظر قرار میگیرند. با توجه به جایگاه اصلی آن در چارچوب، شاید پرداختن به جزئیات در اینجا مفید باشد.
بحث در مورد اینکه چرا این دو باید معیار تعیینکننده باشند (با توجه به اینکه مرجع مربوط به تراکنشهای وابسته به پلتفرم در یک یا دو گروه قرار دارد که در زیر به تشریح آن پرداخته شده است)، بسیار ساده است؛ اما چیزی که کمتر روشن است، اینکه آیا این قضیه پوشش کافی از مسائل اصلی و در واقع مبنای اندازهگیری عملی را ارائه میکند؟
بر اساس تعریف، تمرکز روی این دو حالت، هر تراکنشی (بدون در نظر گرفتن توانمندسازها) را که دیجیتالی صادر نمیشود یا به صورت دیجیتالی تحویل نمیشود از معادله حذف میکند. برای تراکنش در کالاها استدلال عدم پوششِ کافی تراکنشهای مرتبط بسیار دش وار است؛ حتی اگر برای مثال کالاها خود دارای محتوای دیجیتال قابل توجهی باشند (مانند یخچالهای متصل به اینترنت)، بر اساس تعریف، آنها را نمیتوان به صورت دیجیتالی تحویل داد و اگر آنها به صورت دیجیتالی سفارش داده نشوند؛ بنابراین مشمول کردن آنها منطقی به نظر نمیرسد. برای مقوله خدمات، مسئله مشابه است؛ اگرچه ابهامات آن بیشتر است؛ مثلاً خدمات دیجیتال فقط مواردی هستند که میتوانند به صورت دیجیتالی تحویل شوند و محصولات خدمات غیر دیجیتالی مانند اصلاح موی سر را نمیتوان به صورت الکترونیکی تحویل داد؛ بنابراین تنها زمانی که در رده خدمات دیجیتالی قرار گیرند در دامنه کاری ما قرار دارند.
قبل از توضیح تعاریف سه جزء اصلی ـ سفارش به صورت دیجیتالی، وابسته به پلتفرم، تحویل دیجیتالی ـ باید تأکید کنیم که این سه دسته کاملاً از هم مستقل نیستند و هر سه همپوشانی دارند.
سفارش دیجیتالی
اولین عنصر، مربوط به تراکنشهایی است که به صورت دیجیتالی دستور داده شده است؛ یعنی تراکنشها در کالاها و خدماتی که بازتاب تجارت الکترونیک را نشان میدهند که به طور کلی به شرح زیر تعریف میشود؛ «یک معامله تجارت الکترونیک، فروش یا خرید یک کالا یا خدماتی است که توسط شبکههای کامپیوتری انجام میشود و سفارشها توسط روشهای خاص طراحیشده برای دریافت یا قرار دادن انجام میشود. کالاها یا خدمات، توسط این روشها سفارش داده شده، اما پرداخت و تحویل نهایی کالاها یا خدمات لازم نیست که به صورت آنلاین انجام شود. معامله تجارت الکترونیک میتواند میان شرکتها، خانوارها، افراد، دولتها و دیگر سازمانهای دولتی یا خصوصی باشد. سفارشات انجامشده در وب، اکسترانت یا تبادل الکترونیکی دادهها نیز از آن جمله است. سفارشاتی که توسط تلفن، فکس یا ایمیل به صورت دستی تایپ شده انجام میشود، در این گروه قرار نمیگیرد.»
وابسته به پلتفرم
یکی از ویژگیهای مهم دیجیتالی شدن، خدمات مستقیمی است که توسط یک پلتفرم واسطه دیجیتالی («اقتصاد به اشتراکگذاری»، «اقتصاد پیمانکاری»، «اقتصاد همکارانه») از قبیل Airbnb، Uber، eBay ارائه میشود که تراکنشها را در کالاها و خدمات تسهیل میکنند. این سیستمعاملها (تقریباً) همیشه دارای یک جزء سفارش الکترونیکی هستند (حتی اگر در بعضی موارد ممکن است سفارشات را با استفاده از روشهای آنالوگ انجام دهید، پلتفرم، خود تنها مکانیسمی است که از طریق آن مصرفکنندگان میتوانند محصولات تبلیغاتی را ببینند) و به طور معمول کالا و خدمات تبلیغشده تنها میتواند به صورت الکترونیکی خریداری شود.
دلیل تمایز جداگانه پلتفرمها از تجارت الکترونیک و تحویل الکترونیکی، ماهیت اصلی مدل کسب و کار و به ویژه ماهیت پلتفرمهای تطبیق داده شده با این مدلهاست که از نظر تحلیلی و سیاست، خاص است، به ویژه به این دلیل که اغلب پلتفرمها در خارج از کشور واقع شدهاند که در آن چالشهای اندازهگیری خاصی ممکن است به وجود آید.
اما توجه به این نکته مهم است که در کل دو نوع سیستمعامل کلیدی وجود دارد. پلتفرمهایی که صرفاً به عنوان واسطهها عمل میکنند و خریداران و فروشندگان را به هم متصل میکنند که معمولاً یکی از طرفین، کارمزد واسطه را میپردازد و پلتفرمهایی که به عنوان خردهفروشان الکترونیکی مانند خردهفروشی آمازون در مقایسه با بازار آمازون که در رده واسطهها قرار میگیرند، ایجاد میشوند؛ به تعبیری مالک، محصولات آنها را به فروش میرساند. چنین تمایزی مهم است؛ زیرا حداقل در حال حاضر، جریانهای مربوطه در حسابها ضرورتاً به طور متفاوتی ثبت میشوند.
تحویل دیجیتالی
عنصر سوم تحویل به صورت دیجیتالی و شامل خدمات و جریانهای دادهای است که به عنوان تحویل دیجیتال یا محصولات وب، دانلود و دریافت میشود؛ مانند نرمافزار، کتاب الکترونیکی، داده و خدمات پایگاه داده. در حال حاضر بحثی در مورد طبقه بندی چاپ سه بعدی وجود دارد. اما ما به یک تراکنش به عنوان یک بلوپرینت (به عنوان یک سرویس) یا به عنوان کالا (اگر قطعات نیز با طرح ارائه شده باشد) نگاه میکنیم. در اینجا ابهامات در مورد کالاهای ترکیبی ایجاد میشود؛ مثلاً خرید یک تلفن با جریان ثابت به روزرسانی نرمافزار (از قبل پرداختشده) توسط تولیدکننده. اما در حال حاضر این محصولات را به عنوان کالا در نظر میگیریم.
با توجه به اهمیت برای اقتصاد دیجیتالی (همچنین برخی از چالشهای منحصربهفرد در مورد ارزش گذاری) دسته سومی در ترکیب محصول (یعنی اطلاعات یا دادهها) را باید در نظر گرفت. این بدان معنی است که در بسیاری از موارد، جریان داده (به ویژه درون شرکتی و بین خانوارها و بنگاهها) هیچ ارزش پولیای در رابطه با آنها ندارد و در واقع نشاندهنده این واقعیت است که ارزش اساسی دادهها (یعنی دانش) فقط درون مرز فعلی تولید SNA قرار میگیرد.
جنبههای مختلف داده زمانی که به عنوان «دارایی» از آن استفاده میشود، در رده توانمندسازها قرار میگیرد، هر چند غیر از این گروه، انواع دیگری در SNA فعلی تولید نمیشود؛ البته لازم به ذکر است که SNA فعلی تنها تشکیل سرمایه ناخالص را در نظر میگیرد. به عبارت دیگر، SNA هزینههای مربوط به دیجیتالی کردن دادهها را ثبت میکند؛ یعنی ایجاد سیستم مدیریت پایگاه داده و هر هزینهای که در امر دیجیتالی کردن دادهها وجود دارد نه ارزش ذاتی آن دادهها. با این حال ارزشهای زیرمجموعه مرکز دادهها، از جمله ارزش دادههای مندرج، در ترازنامهها ثبت میشود که در صورت فروش کل یک شرکت جهت حسننیت در معامله انجام میگیرد.
شاید بزرگترین چالش اندازهگیری برای تراکنشهای دیجیتال مربوط به جریان دادهها باشد. در بسیاری از موارد، جریان دادهها منجر به معامله پولی نمیشود؛ اما ممکن است از یک فرآیند پولی (از جمله درآمد تبلیغاتی) حمایت کند؛ مثلاً شبکه اجتماعیای مانند فیسبوک خدمات «رایگان» را به کاربران ارائه میدهد که در عوض، کاربران دادههای خود را ارائه میدهند. هیچ معامله پولیای میان فیسبوک و کاربر وجود ندارد (و از لحاظ استانداردهای بینالمللی موجود، هیچ تراکنشی وجود ندارد)؛ با این حال، دادههای جمعآوریشده توسط فیسبوک اساس درآمدی است که این شرکت از تبلیغات دریافت میکند.
نتیجهگیری
اقتصاد دیجیتالی در سالهای اخیر در حال شکلگیری است. این اقتصاد که در آینده بخش قابل توجهی از درآمدها و هزینههای جوامع را تشکیل میدهد، میتواند فرصتها و تهدیدهای بسیاری داشته باشد. عدم توجه دولتها به اقتصاد دیجیتالی میتواند منجر به خلاءهای خدماتی یا محصولات شود. زیرا ممکن است دولتها همگام با اقتصاد دیجیتالی پیش نرفته و در نتیجه کاستیهای فراوانی دامنگیر اقتصاد و جامعه شود. عدم سازگاری دولتها با اقتصاد دیجیتالی در آینده میتواند منجر به شکست قابل توجه آنها شود.
دو نمونه از شکستهای ساده کشور ما در اقتصاد دیجیتالی را میتوان شبکههای اجتماعی و پول الکترونیک در نظر گرفت. با توسعه تماس صوتی تلگرام با کیفیت بالا، شبکههای موبایلی و مخابرات کشور به سرعت ارائه این خدمت را در کشور قطع کرد. زیرا در صورت استفاده از تماس تلگرام به جای تماس با خطوط تلفن، زیان قابل توجهی متوجه تمامی شرکتها میشد. پیشرویِ کُند در زمینه اقتصاد و تکنولوژی در کشور منجر شد تا شاهد این مسئله باشیم.
نمونه دوم از این شکستها را میتوان توسعه کیف پول الکترونیک دانست. اکنون در بسیاری از کشورها انواع کیف پول الکترونیک همچون بیتکوین، اتروم، استلار و … توسعه یافته است. به گفته مؤسسان استلار ، این سیستم قادر است خدمات پرداخت را بدون کارمزد انجام دهد. گرچه مسئولان توانستهاند با عباراتی همچون پولشویی و ناامنی در صورت توسعه این سیستم در داخل کشور اختلال ایجاد کنند؛ اما در صورت افزایش تزلزل اقتصادی، این سیستمها به سرعت میتوانند منجر به دلار یزه شدن کشور شوند. تنها مسئله این است که اطلاعات مردم در زمینه امکانات کیفهای پول کم بوده و کم نگه داشته شده است تا نه انتظارات آنها افزایش یابد و نه کیفهای پول خارجی در داخل توسعه یابد.