یک سال گذشت: محمد امین کجاست؟!

می‌گوید بارها خوابش را دیده که می‌خندد، آرام به سمت او دویده و به او می‌گوید:« بابا من برمی‌گردم». بارها در خواب دیده که در فضای سبزی شاد، آرام و و فارغ از هر غمی، به دنبال توپ سفیدی می‌دود و شاد است!

به گزارش پایگاه خبری بانکداری الکترونیک،می‌گوید بارها خوابش را دیده که می‌خندد، آرام به سمت او دویده و به او می‌گوید:« بابا من برمی‌گردم». بارها در خواب دیده که در فضای سبزی شاد، آرام و و فارغ از هر غمی، به دنبال توپ سفیدی می‌دود و شاد است!

می‌گوید حالا بعد از یک سال چنان خسته و ناامید است که از خدا می‌خواهد یا جانش را بگیرد و یا فرزندش پیدا شود.

می‌گوید بیش از 365 روز است که نمی‌داند «محمدش» چه می‌خورد؟ چه می‌پوشد؟ بریده بریده می‌گوید «امینش» آنقدر کوچک است که توان زندگی در شرایط سخت ندارد…

از ترس‌هایش می‌گوید و می‌گوید… اما امیدوار است و معتقد است فرزندش زنده است و برمی‌گردد.

بیش از 365 روز گذشت؛ 365 شب مادر «محمد امین» بدون فرزندش خوابید و بارها در خواب فرزند 5 ساله‌اش را دیده که به خانه برگشته. بارها در خواب دیده که او تشنه است، سردش است و حتی غذای مورد علاقه‌اش را از مامان طلب می‌کند! 365 روز خانواده‌ای بدون کودکشان و کودکی بدون والدینش سپری کرده‌اند و هنوز هم مشخص نیست تا چه زمان باید به این شیوه سپری شود.
 

یک
 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

7  ×  1  =