مرگ «عکاس حقیقت» ۱۱ ساله شد/ به یاد کاوه گلستان

، مرجان زهرانی در سایت تدبیر نوشت: «من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیاندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری، ‌هیچ کس نمی‌تواند.»

روایت

"کاوه گلستان" این چنین به عکاسی عشق می ورزید. عکس هایی از "انقلاب ایران " ، "جبهه های جنگ" یا حتی" شهر نو" که مثل سیلی به صورتت می خورد و حقیقتی تلخ را آشکار می کند .

او فرزند "ابراهیم گلستان" داستان نویس و سینماگر مشهور بود اما کاوه، همیشه مستقل از پدرش نامِ آشنایی در عکاسی ایران بود و از همان زمان که رویدادهای پس از انقلاب ایران ، حوادث کردستان در اوایل انقلاب و جبهه جنگ ایران و عراق را روایت کرد به چهره ای بین المللی تبدیل شد .

امروز، مرگ "عکاس حقیقت" 11 ساله شده است . گلستانی که عکس هایش از بمباران شیمیایی "حلبچه"جهان را لرزاند و دغدغه های انسانی او را عیان تر کرد . دغدغه هایی که خواهرش "لیلی گلستان" در مورد آن به "تدبیر" می گوید : "کاوه همیشه دغدغه انسان و جامعه داشت . اولین باری که به صورت فوتوژورنالیسم کار کرد بسیار جوان بود که برای عکاسی از جنگ و اعتراضات داخلی به ایرلند رفت و عکس های بسیار خوبی گرفت . همین دغدغه ها باعث شد که این فرم از عکاسی را ادامه دهد چون احساس کرد کارش فقط همین است . من یک بار از کاوه خواهش کردم که از من عکس پرتره بگیرد آن چنان به سرعت این کار را انجام داد که من گفتم حتما این عکس ها شبیه عکس های فوری می شود البته که بعد از چاپ دیدیم که عکس ها خوب از آب در آمد اما دغدغه کاوه جامعه بود خیلی از مسایل اجتماعی را افشا کرد که بسیار تاثیر گذار بود . او معتقد بود که مطرح کردن این مسایل باعث می شود روزی این مسایل برطرف شود که اغلب این اتفاق می افتاد . که به نظر من هم فکر و رفتارش در برخورد با مسایل اجتماعی درست بود ."
لیلی گلستان، مترجم و مدیر گالری گلستان در مورد نگاهش به مجموعه عکس های برادرش این طور می گوید : "من همیشه به عکس های کاوه به عنوان یک مخاطب نگاه کرده ام . هیچ وقت فکر نکرده ام چون کاوه بردارم است پس عکاس خوبی است . آدم منتقدی هستم و این روحیه برای نزدیکانم بیشتر هم هست . من به عکس های کاوه اول به عنوان یک عکس خبری نگاه می کنم که خوب هست یا نه ؟ و بعد به این فکر می کنم که این عکس خبری خوب را برادرم کاوه گرفته است ."

او از میان تمام مجموعه های عکس کاوه گلستان عکس های جنگ او را بسیار تاثیر گذار می داند : "پیش از انقلاب نمایشگاهی در گالری سیحون برگزار کرد که "پولاروید" های کاوه بود من این مجموعه را به خاطر فکر بدیعی که پشت آن قرار داشت خیلی دوست دارم و هرگز هم متوجه نشدم با چه تکنیکی این عکس ها را گرفته است نه تنها من که در این زمینه متخصص نیستم متوجه نشدم حتی عکاس هایی هم که با دقت و دانش عکاسی به این عکس ها نگاه کردند متوجه نشدند . از نظر زیبا شناختی من این مجموعه را بسیار دوست داشتم اما مجموعه عکس های قلعه و مجوعه عکس های جنگ او بسیار فوق العاده است ."

لیلی گلستان معتقد است کاوه گلستان از معدود هنرمندانی بود که شخصیت و هنرش بسیار به هم نزدیک بوده است و او را این طور توصیف می کند : « شخصیت کاوه عین هنر او بود. معمولا هنرمندان با اثرشان خیلی متفاوت هستند . شما اثری را می بینید که پر از آرامش است اما با خود هنرمند که آشنا می شوید او را بسیار عصبی و غیر قابل تحمل می بینید .کاوه عین عکس هایش بود . همانطور پر از حس و هیجان . او جز هنرمندان استثنایی بود که شخصیت و هنرشان دقیقا عین هم بود . کاوه خیلی بی قرار بود . حتی ایستاده غذا می خورد انگار می خواست بدود . همیشه هم خودش بی قرار بود و هم هر جا حضور داشت فضا را مثل خودش پر از هیجان می کرد و همه از بی قراری او بی قرار می شدند و از حضورش انرژی می گرفتند . اما گاهی خیلی آرام می شد که البته کم پیش می آمد . اما واقعیت کاوه درست مثل آثارش پر از بی قراری یود."
جایزه عکس کاوه گلستان که به همت خواهرش در سه دوره برگزار شد چند سالی است که به فعالیت خود پایان داده است . اتفاقی که هرچند لیلی گلستان را دلخور کرده اما معتقد است یاد و آثار او بدون این برنامه هم زنده خواهد ماند . او در مورد جایزه عکس کاوه گلستان می گوید : « عکس های کاوه آن قدر زیاد و تاثیر گذار هست که لازم نیست کسی برای زنده نگه داشتن یاد و نام هنری او تلاش کند ولی متاسفانه همسر و پسر کاوه با ادامه فعالیت جایزه عکس کاوه گلستان مخالفت کردند و ما هم حرفشان را گوش کردیم و بعد ار برگزاری سه دوره موفق آن را متوقف کردیم . اما این موضوع مهمی نیست . مهم تر این است که عکس های کاوه در تمام دنیا نشان داده شود و کتاب هایی در موردش چاپ شود که این امر هم در حال اتفاق است . اما متاسفانه من دسترسی به هیچ یک از آثارش ندارم تمام آثارش دست خانواده خودش یعنی همسر و فرزندش است که آن ها اقداماتی را شروع کرده اند که مثبت پیش می رود . ما هیچ وقت نفهمیدیم چرا با وجود این جایزه مخالفت کردند اما به شدت متاسف شدیم.»

کاوه گلستان 13 فروردین 1382 در کردستان عراق در حین عکاسی و تصویر برداری، بر اثر انفجار مین کشته شد. لیلی گلستان در مورد مرگ برادرش می گوید : «من آدم کاش نیستم و به قضا و قدر ایمان دارم . کاوه از کاری که انجام می داد حس خوبی داشت و با همین حس خوب از دنیا رفت . کاوه اصولا نمی توانست زندگی آرامی داشته باشد آدم جنگ و مبارزه و انقلاب و چالش بود . کسی نبود که بتواند مثلا عکاسی طبیعت بکند بنابراین همان طورکه دلش می خواست بود و همان طور که دلش می خواست رفت . کاوه همیشه به دنبال عدالت بود."

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

  −  3  =  3