پایان و آغاز هر نوروز

نوروز در فرهنگ ایرانی به معنای شروع دوباره است. طبعا در دل این گفتار پایان نیز وجود دارد. فلسفه هستی اما نه آغاز است نه پایان بلکه بر تداوم استوار است تداومی که آغاز و پایان چنان در هم تنیده اند که چندان از هم تشخیص نیستند و اساسا معنای ذاتی ندارند بلکه انسان که در مسیر این تداوم قرار گرفته برای خویش آغاز و پایانی را مرزگذاری می کند.

به تعبیر دیگر پایان و آغاز در ذات خود معنی خاصی ندارند بلکه مبنای مرزگذاری ما در مسیر حرکتمان هستند. در این میان سوال اساسی آن است که چه عواملی این  مرزگذاری را کیفیت می بخشد و چه افعالی از کیفیت آن می کاهد. بدیهی است در بادی امر نگرش های ما بنیان اصلی کیفیت بخشی به مرز گذاری ها به شمار می رود و بر این اساس انسان این توانایی را در خویش داشته و در بستر زمان پرورش داده که با آموزش بر نگرش های خود تاثر گذاشته آن را تغییر دهد ،متحول کند و گامی به گامی دیگر گذارد.

اما وقتی از مرز نگرشها . فراتر می رویم اصلی وجود دارد به نام گروه. ما یک گروه هستیم و اساسا تغییر نگرش های ما کاملا متاثر از گروه هایی است که در ان زیست می کنیم. طبعا یک فرد در جوامع مختلف عضویت دارد. یک فرد در آن واحد عضو جامعه جهانی است. در عین حال اهل کشور خود است. در همان زمان در جامعه شغلی خود عضو است و… که طبعا از هر یک از این گروه ها اثر می پذیرد. اما شاید بیشترین اثر را هر فرد از گروه کاری خود می گیرد.

جایی که در انجا به کار اشتغال داریم، کار در موسسه ای که هستیم، موسسه ای که عضو یک صنف است، صنفی که خود عضو اتحادیه است، اتحادیه ای که عضو جامعه شغلی یک کشور را تشکیل می دهد،  در عین حال هر صنف در یک کشور به صورت گریز ناپذیری در عرصه امروز عضو صنف جهانی شغل خود است.

حال گامی فراتر برویم. در جامعه امروزین که گروه ها ، فرد(اعم از خقیقی یا خقوقی) را در سیطره دارد فرایند جامعه اطلاعاتی فضای سیالی را ایجاد کرده که همه در آن شناوریم . شناور بودنی که چندان هم در اختیار ما نیست هر لحظه موجی از اطلاعات به سمت ما می اید ما را به سمتی می برد و بعد از  مدتی آرام می گیرد اما در همان لحظه موجی دیگر فرا می رسد و ممکن است موج تند تری ما را از موج آرامتر بدزدد و به سمتی دیگر ببرد.

حتی معلوم نیست که ما ایستاده در میان موجیم یا غلطان…

یک گام فراتر برویم. اطلاعات چندان زیاد شده که افراد زیر فشار اطلاعات کم کم دارند از نفس فرو می افتند بر این اساس مفهوم رایانش  ابری و بزرگ داده ها در جهت مدیریت امواج اطلاعات رخ نموده اند. امواج را سعی کرده ایم مدیریت کنیم. به تعبیر دیگر رایانش ابری و بزرگ داده ها نمادی از سلطه ابزارها بر امواج است. تولد ابزارهایی مختلف در قالب شبکه های اجتماعی خود همه به نوعی گامهایی اغازین در تولد رایانش ابری هستند.

 اما این گامهای آغازین اکنون در قالب های موبایلی چندان متکثر شده اند که خود موج جدید ارتباط را راه انداخته اند و اکنون در مسیری قرار داریم که ابر و موبایل در کنار هم دوموج جدیدی هستند که ما را بر خویش سوار کرده و به پیش می برند.

 سوال اصلی اما آن است که موج بعدی کی و کجا و با چه شمایلی ما را با خویش خواهد برد. سال 93 را با این سوال آغاز می کنیم که ما به عنوان عضوی از جامعه(گروه) بانکداری سوار بر کدام امواج مواج به سمت اهداف پیش می رویم؟

رایانش ابری و شبکه های اجتماعی خلاصه شده در موبایل و «اپ» های موبایلی ما را با خویش به کجا خواهد برد و به تعبیر دیگر ما نگرش هایمان را تغییر می دهیم یا امواج پیرامونمان؟

نکته آن است  که سال 93 یک  آغاز است ،دست کم این را می توانیم به صورت نسبی برای خویش لحاظ کنیم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
ممکن است شما دوست داشته باشید
بدون نظر
  1. حسين می گوید

    متن زيبا و قابل تاملي بود مرسي

ارسال یک پاسخ

  ×  3  =  24